┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
🔹شاهد دوم : محمد بن بشر حضرمی و اسارت فرزند
🌹یکی دیگر از شهیدان کربلا محمد بن بشر حضرمی است.
🌷🕊 به این آقا خبر دادند : َقد اُسری اِبنُک بِسُوقِ الرّی» در مرز عراق و تهران پسرت اسیر شده است.
(228) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
👈 گفت : از من چه می خواهید؟ گفتند : برو پسرت را آزاد کن. گفت : من بروم پسرم را آزاد کنم؟! گفتند : اسیر شدن یعنی چه؟
❌ گفت : اسیر نفس، اسیر خواست های درونی، اسیر زندگی مرفه، اسیر زندگی راحت ..... من اسیر اینها نمی شوم.
✳️ امام باقر علیه السلام، وقتی از شهدای کربلا تعریف می کند می فرماید :
(229) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
🕊🌹شهدای کربلا، «مَعروفون عِندَ أهل السّماءِ مَجهولونُ عِندَ اهلِ الأرض ». شهدای کربلا را سُکّان آسمان می شناسند ولی سُکّان زمین نمی شناسند.
✳️ وقتی امام علیه السلام سخن زیبای بشر حضرمی را شنید بلافاصله فرمود : «رَحِمَکَ الله» خدا شما را رحمت کند، چقدر فهمیده حرف می زنی.
👌ان شاء الله ما را در جلسات آینده همراهی بفرمایید.
(230) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
Voice 015.m4a
23.15M
جلسه چهاردم. از آثار ترفیع هدف :
"احساس تعهد و مسئولیت".
👤استاد شب نگار
@montazeranzohooremamasr
Voice 014.m4a
21.71M
جلسه سیزدهم ، از آثار ترفیع هدف : "احیا گری "
👤استاد شب نگار
@montazeranzohooremamasr
💔
مظلومیت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
❄️ مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید:
تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم :
❄️ آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
❄️ نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
💥 حضرت فرمودند:
«من در این شهر غریبم !»
گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
💥فرمودند:
« ما کارگران ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
❄️ در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📖#ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲
مطلع الفجر ص ۲۰۷
🌺 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) :
🍁 پنج دعاست که مستجاب میشود ؛
1️⃣ دعای مظلوم تا یاری شود
2️⃣ دعای زائر کعبه تا بازگردد
3️⃣ دعای کسی که به جهاد میرود تا به اقامتگاه خود برگردد
4️⃣ دعای مریض تا شفا یابد
5️⃣ دعای برادری که در غیبت برادر خود برای او دعا کند
🌸 و این دعا از همه دعاها زودتر مستجاب میشود.
📖 نهج الفصاحه حدیث 1460
ایهاالعشق سلام از طرفِ نوكرِ تو
برگ سبزیست که هر روز رسد مَحضرِ تو
#صبحتونڪربلایی🥀
#صبحتونحسینی💚
🌹🍃
#یک_آیه_از_قرآن
✨و مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّه شَرََّا یَرَهُ
✨هرکس ذرهای بدی کند، آن را میبیند
📚سوره مبارک زلزله
✍آیه شریف ۸
🌹🍃
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_حسینی
✨از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نقل شده كه فرمودند:
هر كس كه مىخواهد مسكن و مأوايش بهشت باشد، زيارت مظلوم ـ امام حسين ـ را ترك نكند.✨
┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
🔰برای حاکمیت عقل بر نفس، باید به اینها مثال زد. چقدر با اراده و مصمم، چقدر انسان هایی که آهنین حرف می زنند،
💢 ولی من که امام و رهبر شما هستم می گویم : اَنتَ فی حِلِّ بَیعَتی .... شما از بیعت من رهایید. برو پسرت را آزاد کن.
😭 تا این جمله را امام فرمود : اشک در چشمان محمد بن بشر حضرمی جاری شد.
(231) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
🔹در بعضی جاها دارد، محمد بن بشر حضرمی سر را به خاک می مالید. وی گفت : حسین مرا دوست ندارد.
✳️ امام فرمود : چرا اینجور می کنی؟ گفت : چه می فرمایی آقای من؟ چکار کنم بروم او را آزاد کنم.
⏪ «اَکَلَنی السّباعُ حَیّاً اِن فارَقتَکَ» تمام درندگان مرا زنده زنده بخورند و تکه تکه کنند که من از شما جدا شوم،
(332) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
✅ از شما جدا نمی شوم، من نیامده ام شما را رها کنم و بروم.
🌴 (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۴؛ العوالم، ص ۲۴۵؛ کلمات امام حسین علیه السلام، ص ۴۰۳؛ تاریخ مدینه و دمشق، ج ۱۴، ص۱۸۲، ترجمه امام علیه السلام ابن عساکر، ص ۲۲۱)
✴️ پس معلوم شد حمایت از امام و دین خدا از نجات فرزند از اسارت مهم تر است. و این عمل مقدم است.
(233) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
💠 * شاهد عصر ما ـ خاطره آقای فلسفی از مرحوم بروجردی
🕊🌷 خدا رحمت کند مرحوم آقای بروجردی را اصلاً جاذبه های اسارت آور او را محو خودش نمی کرد.
👤 آقای فلسفی می گفت : شبی به من زنگ زد و من به منزل ایشان رفتم. آقا فرمود : این ماه وجوهات کم رسید، شهریه ندارم بدهم، از این جهت فکری به حال من بکنید.
(334) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
↙️ من گفتم : شهریة شما در ماه چقدر می شود؟ فرمود : سیصد هزار تومان.
📥گفتم : آقا از یکی از تجّار تهران قرض می کنم، ماه دیگر به او بدهید.
😔 آقا سرش را پایین انداخت، مقداری فکر کرد. (گفت: چند دقیقه فکر کرد) بعد از چند دقیقه سر را بلند کرد فرمود : نه!
(335) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
⏪ گفتم : چرا؟ فرمود : من حُسن ظن به امام زمان (عج) دارم؛ آن امام زمانی که مرا سرباز خودش می داند،
❇️ حوزویان را سربازان خودش می داند باید بفرستد.
🌀 می گوید : من از محفل بلند شدم، آمدم تهران، خدا خودش می داند رسیدم تهران ساعت یازده شب بود، دیدم تلفن زنگ می زند،
(236) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
🔰 گوشی را برداشتم، دیدم آقای بروجردی است. می فرمود : آقای فلسفی دیدید حسن ظن من کار خودش را کرد.
👤 مرحوم بروجردی فرمود : من پیرمرد نمی خواستم این ریش خود را نزد مردم گرو بگذارم.
✳️ این محاسنی که در حوزه سفید کردم، خواستم پیش امام زمان ببرم.
(237) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
👌همین که شما رفتید بعد از نماز مغرب و عشاء خادم من حاج احمد آقا گفت : یک آقایی آمد مبلغ پولی داد بعد سلام رساند.
💢 می گوید : نگران نباش به او بگو : مهدی به تو سلام می رساند ممنونم از اینکه به ما حواله دادی،
💰کیسه را باز کردم دیدم قرانی بالا و کم نیست سیصد هزار تومان کامل درون آن کیسه بود.
(338) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄
💎 شاهد چهارم : وصیت عقیل به فرزندانش
⏪ عقیل، آقازاده ای بنام جعفر دارد، آمد محضر امام حسین علیه السلام فرمود : جعفر، گفت : بله، فرمود : شما برگردید.
🕊🌹 مسلم از خانواده شما شهید شد، دیگر نمی خواهم بیش از این مصیبت زده شوید،
(239) 💠 @shabnegar
┄┅═✼✿✵🥀✵✿✼═┅┄