4_5859455918646759056.mp3
7.74M
#تلنگری
#استاد_شجاعی
#استاد_میرباقری
※ شما انتخاب شدی!
بله خودِ خودِ شما ...
• انتخاب و برگزیده شدن، فقط برای امام نیست!
• امام، به احترام انتخاب شدنِ تو، انتخاب شد! و اگر شما نبودی، برگزیده شدنِ امام، مفهومی نداشت.
( رابطهی منطقی میان این دو انتخاب را در این پادکست خواهید شنید.)
※ ویژه ولادت #امام_کاظم علیهالسلام
🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
🔎 #کلام_نور
📣 امام کاظم(ع)
✍️ دنیا به آب دریا می ماند که هر چه تشنه از آن بنوشد، تشنه تر می شود تا سرانجام او را می کٌشد.
👈 میزان الحکمه جلد 4 صفحه 130
🌸⃟🌼჻ᭂ࿐✰🌸🌼
#کانال_منتظران_واقعی_ظهور_امام_عصر_عج
@montazeranzohooremamasr
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻مردم که دین زده شده بودن!!!:)
فکر میکنید چرا از برگزاري اين جشن بزرگ و این #مهمونی_ده_کیلومتری ناراحت و عصبانی هستند؟
خب سادهست، اینها سالها هزینه میکنند، رسانه به خط میکنند، سلبریتی اجیر میکنند، تا بگن مردم از دین زده شدند و نظام اسلامی به آخر خط رسیده، و هربار که مردم اینطور با حضور پررنگ در مراسم دینی پاسخ میدن، اینها تمام ساخته و پرداخته خودشون رو نقش بر آب میبینند.
امروز عصبانیت ضد نظام و بیدین طبیعیه.
باید گفت عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید.👌☺️
💬 علی مختارزاده
#عید_غدیر
❤️ امام کاظم (ع) و بی بی شطیطه
شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهات شان که شامل سکه های طلا می شد را فرستادند.
شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد.
حضرت نگاه به سکه ها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمی کنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحب شان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟
مرد نیشابوری گفت نه. بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من می خواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم.
امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبه ای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو می رسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی.
مقداری می ماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما می آییم، و من بر تو نماز می خوانم.
این فرد می گوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همین هایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و «واقفی» شده بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند.
❌ ادامه در پست های بعدی...
#امام_زمان
#ولادت_امام_موسی_کاظم
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
❤️ امام کاظم (ع) و بی بی شطیطه شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علی
طبیعی بود که احساس می کردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد
وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکه ها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهم ها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد.
من روزشماری می کردم ببینم این زن کی فوت می کند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من می خواستم بدانم چه کسی بر او نماز می خواند.
علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم.
این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمی پذیرد اما کلاف آن زن را می پذیرد و شما می خواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بی اسم و بی شهرت و بی عنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بی قابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند.
منبع: المناقب: 4/ 291
#امام_زمان
#ولادت_امام_موسی_کاظم
1_1117585749.mp3
1.49M
مکالمه امام صادق با فرزندش عبدالله درباره امام موسی کاظم(ع)
جوادی آملی
#میلاد_امام_کاظم علیه السلام
🟢 عرق کار
امام کاظم علیهالسلام در زمینی که متعلق به شخص خودش بود مشغول کار و اصلاح زمین بود. فعالیت زیاد، عرق امام علیهالسلام را از تمام بدنش جاری ساخته بود. علی بن ابی حمزه بطائنی در این وقت رسید و عرض کرد:
- «قربانت گردم، چرا این کار را به عهده دیگران نمیگذاری؟»
- چرا به عهده دیگران بگذارم؟ افرادِ از من بهتر همواره از این کارها میکردهاند.
- مثلا چه کسانی؟
- رسول خدا و امیرالمؤمنین و همه پدران و اجدادم. اساسا کار و فعالیت در زمین از سنن پیغمبران و اوصیای پیغمبران و بندگان شایسته خداوند است.
📒 استاد مطهری، داستان راستان، ج۱، ص۱۸۶
#امام_کاظم علیهالسلام