💫منتظران ظهور💫
#مدافع_عشق قسمت ⬅️ ۱۵ نفسهایم به شماره مےافتد.فقط ڪمـےدیگر مانده که تڪانےمیخوری و چشمهایت
#مدافع_عشق
قسمت ⬅️ ۱۶
همانطورڪه باقدمهای بلند سمتت می آیم زیر لب ریز میخندم.می ایستےوسوار موتور میشوی… هنوزمتوجه حضور من نشده ای.من هم بی معطلی و باسرعت روی ترڪ موتورت میپرم و دستهایم را روی شانه هایت میگذارم.شوڪه میشوی و به جلو میپری.سر میگردانی و بمن نگاه میکنے!سرڪج میکنم و لبخند بزرگی تحویلت میدهم!
_ سلام اقا!..چرا راه نمیفتی!؟
_ چی!!!…تو!…کجا برم!
_ اول خانوم رو برسون کلاس بعد خودت برو حوزه
_ برسونمت؟؟؟
_ چیه خب!تنها برم؟
_ لطفا پیاده شو…قبلشم بگو بازی بعدیت چیه.!
_ چراپیاده شم؟…یعنی تن…
_ اره این موقع صبح کلاس داری مگه؟
_ بعله!
پوزخندی میزنی
_ کلاس داری یا تصمیم گرفتی داشته باشے..
عصبـے پیاده میشوم.
_ نه!تصمیمم چیز دیگس علےاڪبر!
این رامیگویم و بحالت دو ازت دور میشوم.
خیابان هنوز خلوت است و من پایین چادرم را گرفته ام و میدوم.نفس هایم به شماره مےافتد نمیخواهم پشت سرم رانگاه کنم.گرچه میدانم دنبالم نمےآیـے…
به یڪ ڪوچه باریڪ میرسم و داخل میروم…
به دیوار تڪیه میدهم و ازعمق دل قطرات اشڪم رارها میڪنم.
دستهایم را روی صورتم میگذارم،صدای هق هق درکوچه میپیچد.
چنددقیقه ای بهمان حال گذشت که صدایـےمنوخطاب کرد:
_ خانومی چی شده نبینم اشکاتو!
دستم رااز روی صورتم برمیدارم،پلک هایم رااز اشک پاک و بسمت راست نگاه میکنم.پسرغریبه قد بلند و هیکلے باتیپ اسپرت که دستهایش رادرجیب های شلوارش فرو برده و خیره خیره نگاهم میکند.
_ این وقت صبح؟؟..تنها!؟…قضیه چیه ها!
و بعد چشمک میزند!
گنگ نگاهش میکنم.هنوز سرم سنگین است.چندقدم نزدیکم می آید…
_ خیلےنمیخوره چادری باشی!
و به سرم اشاره میکند.دستم رابی اراده بالا میبرم.روسری ام عقب رفته بود و موهایم پیدا بود.بسرعت روسری را جلو میکشم ،برمیگردم ازکوچه بیرون بروم که ازپشت کیفم رامیگردومیکشد.ترس به جانم مےافتد…
_ اقا ول کن!
_ ول کنم کجا بری خوشگله!؟
سعی میکنم نگاهم رااز نگاهش بدزدم.قلبم درسینه میکوبد.کیفم رامیکشم اما او محکم نگهش میدارد.
نفسهایم هرلحظه ازترس تندتر میشود.دسته کیفم رامیگیرم و محکم ترنگهش میدارم که او دست میندازد به چادرم ومرا سمت خود میکشد
ڪش چادرم پاره میشود و چادر ازسرم به روی شانه هایم لیز میخورد.ازترس زبانم بنده می آیدو تنم به رعشه مےافتد.نگاهش میکنم لبخند کثیفش حالم رابهم میریزد.پاهایم سست شده و توان فرار ندارم.یڪ
دستش رادرجیبش میکند.
_ کیفتو بده به عمو.
و درادامه جمله اش چاقوی کوچکی از جیبش بیرون مےآورد و بافاصله سمتم میگیرد.دیگر تلاش بےفایده است.دسته کیفم را ول میکنم ،باتمام توان پاهایم قصد دویدن میکنم که دستم به لبه چاقو اش گیر میکند و عمیق میبرد.بےتوجه به زخم ،با دست سالمم چادرم را روی سرم میکشم، نگه میدارم و میدوم.میدانم تعقیبم نمیکند !به خواسته اش رسیده! همانطور که باقدمهای بلند وسریع ازکوچه دور میشوم به دستم نگاه میکنم که تقریبا تمام ساق تا مچ عمیق بریده…تازه احساس درد میکنم!شاید ترس تابحال مقاومت میکرد.بعداز پنج دقیقه دویدن پاهایم رو به سستےمیرود.قلبم طوری میکوبد که هرلحظه احساس میکنم ممکن است برای همیشه بایستد!بهزمین و پشت سرم نگاه میکنم.رد خون طوریست که گویـےسربریده گاو را بدنبال میکشی! بادیدن خون و فکر به دستم ضعف غالب میشود و قدمهایم کندتر!دست سالمم رابه دیوار خیابان تکیه میدهم و خودم رابزور بجلو میکشم.چادرم دوباره ازسرم میفتد.یڪ لحظه چهره علےاڪبر به ذهنم میدود..
” اگر تو منو رسونده بودی …الان من…”
باحرص دندانهایم راروی هم فشار میدهم.حس میکنم ازتو بدم میاید!!
یعنی ممکن است!؟…
به کوچه تان میرسم.چشمهایم تار میشود…چقد تاخانه مانده!؟…زانوهایم خم میشود.بزور خودم را نگه میدارم.چشمهایم راریز میکنم….. یعنی هنوز نرفتی!!
ازدور میبینمت که مقابل درب خانه تان باموتور ایستاده ای.میخواهم صدایت کنم اما نفس درگلو حبس میشود.خفگی به سینه ام چنگ میزند و بادوزانو روی زمین میفتم
میبینم که نگاهت سمت من میچرخدویکدفعه صدای فریاد”یاحسینِ” تو! سمتم میدوی ومن باچشم صدایت میکنم..
بمن میرسی و خودت راروی زمین میندازی.گوشهایم درست نمیشنودکلماتت راگنگ ونیمه میشنوم..
_ یاجد سادات!…ر…ریحانهه…یاحسین…مامااااان…مااامااان…بیاااا..زنم…ز..زنمممم…
چشمهایم راروی صورتت حرکت میدهم..
” داری گریه میکنی!؟”
✅ ادامــــــہ دارد...
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@montazeranzohora💫
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤مجموعه #شور_عشق
📌قسمت ۱۶ ⬅️ قاعده بازی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@montazeranzohora💫
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂بزم سکوت و حزن نیستانم آرزوســــت
اروند و هور و فکه و بستانم آرزوســــت...
🍂قلــبم گرفت در تن این شــهر پر گناه
حال و هوای جمع شــهیدانم آرزوســت...
پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات🌹
@montazeranzohora💫
♦️بهش گفتن آرزوت چیه؟!
ابراهیم گفت: آرزوی من #شهادت هست ولي حالا نه!
من دوست دارم در نبرد با #اسرائيل شهيد شوم!
❤️رسول اکرم (ص) میفرمایند:
🌹خداوند به داوود وحی فرمود که هیچ بنده ای نیست که ستم دیده ای را یاری رساند یا در ستمی که بر او رفته با او همدردی کند، مگر اینکه گام های او را در آن روزی که گام ها میلغزد، استوار نگه دارم.
📚الدُّرالمنثور ، ۳/۱۲
✊️مرگ بر آمریکا ... مرگ بر اسراییل
#شهیدانه
#ابراهیم_هادی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
@montazeranzohora💫
💠 امام صادق (عليه السلام) : هرگاه شخصى بگويد : «اَللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ، وَالْمُسلِمينَ وَالْمُسلِماتِ، اَلْأَحياءِ مِنْهُم وجَميعِ الْأَمْواتِ»، خداوند به شمارِ هر انسانى كه درگذشته و هر انسانى كه باقى است ، يك دعا به او برمى گردانَد.✨
💠 امروز #پنجشنبه است. اسیران خاک را از صدقات و دعای خیر خود محروم نکنیم که روزی ماهم محتاج صدقات و خیرات زندگان خواهیم بود.✨
@montazeranzohora💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 یـک عمـل با ثـوابــی عجیب بـــــرای امــوات، که آثـار آن تـا قیامت جــاریست...
@montazeranzohora💫
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعایجوشنصغیر(سماواتی).mp3
13.73M
💠 دعای جوشن صغیر
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی☝️
🌹 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می فرمود : رهبر انقلاب در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل توصیه به خواندن دعای جوشن صغیر داشتند که حتی مسیحیان لبنان هم این دعا را میخواندند
در شیعه عموماً دعای جوشن کبیر معروف است و دعای جوشن صغیر حداقل در بین عموم مردم معروف نیست.
بعد آقا توضیحی دادند و فرمودند :«این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و میخواهد با خدا حرف بزند.»
🔅 همچون آن زمان که #حاج_قاسم تعریف کردند ، «دعای جوشن صغیر» و «سوره ی حشر» را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان و شکست آنها ؛ بصورت #همگانی و وسیع میخوانیم.
#دعای_جوشن_صغیر
🌹 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ✨
@montazeranzohora💫
🔴 ختم مجرب جهت حاجت روایی در صبح جمعه
🔵 در کتاب عده الداعی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سلم روایت شده شده است هر کس صبح جمعه بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب ده بار سوره کافرون را بخواند و ۱۰۰ صلوات به این طریق بفرستد:
اَللَْهُمَّ صَلِّ عَليَ النَبيِّ الاُمي مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَسَلِّم
و بعد از آن حاجت خود را خداوند بخواهد هر مطلبی که داشته باشد بدون شک برآورده خواهد شد.( راوی حدیث گوید من تجربه کردم و به نتیجه رسیدم).
📚 کتاب هزار و یک ختم ص ۹۴ ختم ۱۵۲
🟢 خوشا به حال افرادی که این عمل را با حاجت تعجیل در امر فرج انجام میدهند.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
@montazeranzohora💫