TaAseman07_5.mp3
632.6K
💠استاد وکیلی؛#پرسش_پاسخ
❓اگر خداوند از تمام افعال ما در آینده خبر دارد. آیا این علم او با اختیار ما ناسازگار نیست؟
#پرسش_پاسخ
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متحول شدن تار زنی که...
احضار حضرت مسیح
توسط
میرزا جهانگیرخان قشقائی
و
ایمان آوردن مسیحیان اصفهان
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
🔴 آیا رقص و آواز باعث آرامش و دوری از اضطراب میشه؟
✅ پاسخ:
برزیل یکی از کشورهاییست که بزرگترین کاراناوال های رقص و شادی در جهان را برگزار می کنه، اما جالبه که پنجمین کشور افسرده دنیاست.
منبع:
https://worldpopulationreview.com/country-rankings/depression-rates-by-country
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
🗓️روزمرگی!
✍️حضرت آیة الله حاج سَیّد محمّد صادق حسینی طهرانی حفظه الله تعالی
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای شنیدنی از علامه جعفری رحمهالله علیه
کسی که فکر میکرد به مقامات عالی رسیده...
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خلبان شجاعی که مردم را از زیر آتش کومله نجات داد!
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سازمان جاسوسی سیا: ما انقلاب اسلامی را وقتی سرنگون میکنیم که دو چیز بین جامعه ایران آزاد شود!
روابط دختر و پسر و زن و مرد
همجنسبازی
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«ربناصلیعلیاحمدخیرالمرسلینا»🌸
#میلاد_پیامبر_اکرم_ص_مبارک🌺
#میلاد_امام_جعفر_صادق_ص_مبارک🌺
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
2265-fa-pishvaye sadeq.pdf
1.19M
📗کتاب #pdf
" پیشوای صادق "
یادداشت هایی درباره سیره فرهنگی سیاسی #امام_صادق_علیه_السلام
اثر #حضرت_آیت_الله_خامنه_ای
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
🔻آیت الله نوری همدانی: بعضی از بانکها و مؤسسات با دریافت ربا مردم را بیچاره کردهاند هرچه هم میگویم توجه نمیکنند
🔹امروز در کشور ما بعضی از بانکها و مؤسسات با دریافت بعضی از عناوینی که مصداق رباست درحال دریافت ربا هستند و مردم را بیچاره کردند هرچه هم میگویم توجه نمیکنند.
🔹مردم به ما نامه مینویسند یا استفتائی به ما میرسد ما هم میگویم حرام است اما گوش شنوایی نیست؛ البته گزارش میدهند ما درست کردیم ولی در عمل درحال انجام است.
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
زن برای دستدادن دست خود را دراز کرد و امام موسی صدر دستش را روی سینه گذاشت.
زن: ترسیدی نجس شوی؟
امام صدر: نه بلکه طهارت شما حفظ شود
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
49.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌قرائت آقا یاسین پورغیاثیان قاری مخلص وباصفای همدانی در بیست و هشتمین کنگره سراسری قرآن سمپاد "استان یزد"
📌 کسب رتبه اول کشور در رشته قرائت رو خدمت ایشان و خانواده محترم شون تبریک عرض می نمایم
به امید توفیقات بیشتر
افتخار عضویت آقایاسین رو در کانال منتظِرِ منتظَر داریم🌹
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
1_1142685713.apk
27.74M
هدیه ی به جویندگان علم
📲 نرم افزار اندروید:
✅#کتابخانه آیت الله جوادی آملی
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
دختره درباره بی حجابی توییت زده:
موقع تولد برهنه بودیم،
موقع مرگ هم برهنه،
پس چرا برهنه زندگی نکنیم⁉️
رندی در جوابش نوشت:
موقع تولد حرف نمیزدی،
موقع مرگ هم ساکتی،
پس الان هم "خفه شو"
😀😀😀
انصافاً جوابش خیلی باحال بود
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
حکایت بسیار زیبای
عنایت خاص و ویژه امام زمان عج
به یک طلبه نوجوان
از زبان آیت الله ممدوحی
مابی صاحب نیستیم...
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
💬 داستان حاج مؤمن و ملاقات او با یکی از مردان خدا در راه مشهد
دوستی داشتم از اهل شیراز بنام حاج مؤمن که قریب پانزده سال است به رحمت ایزدی واصل شده است. بسیار مرد صافیضمیر و روشندل و با ایمان و تقوی بود، و این حقیر با او عقد اخوّت بسته بودم و از دعاهای او و استشفاع از او امیدها دارم.
میگفت: خدمت حضرت حجّةبنالحسنالعسکریّ عجّلاللهفرجَهالشّریف مکرّر رسیدهام. و بسیاری از مطالب را نقل میکرد و از بعضی هم إبا مینمود.
از جمله میگفت: یکی از ائمّۀ جماعت شیراز روزی به من گفت: بیا با هم برویم به زیارت حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهالسّلام، و یک ماشین دربست اجاره کرد و چند نفر از تجّار در معیّت او بودند. حرکت نموده به شهر قم رسیدیم و در آنجا یکی دو شب برای زیارت حضرت معصومه علیهاالسّلام توقّف کردیم. و برای من حالات عجیبی پیدا میشد و ادراک بسیاری از حقائق را مینمودم. یک روز عصر در صحن مطهّر آن حضرت به یک شخص بزرگی برخورد کردم و وعدههائی به من داد.
حرکت کردیم به طرف طهران و سپس به طرف مشهد مقدّس. از نیشابور که گذشتیم دیدیم یک مردی به صورت عامی در کنار جادّه به طرف مشهد میرود و با او یک کولهپشتی بود که با خود داشت. اهل ماشین گفتند این مرد را سوار کنیم ثواب دارد، ماشین هم جا داشت.
ماشین توقّف کرده چند نفر پیاده شدند و از جملۀ آنان من بودم، و آن مرد را به درون ماشین دعوت کردیم. قبول نمیکرد، تا بالأخره پس از اصرار زیاد حاضر شد سوار شود به شرط آنکه پهلوی من بنشیند و هرچه بگوید من مخالفت نکنم.
سوار شد و پهلوی من نشست، و در تمام راه برای من صحبت میکرد و از بسیاری از وقایع خبر میداد و حالات مرا یکایک تا آخر عمر گفت. و من از اندرزهای او بسیار لذّت میبردم و برخورد به چنین شخصی را از مواهب عَلیّۀ پروردگار و ضیافت حضرت رضا علیهالسّلام دانستم. تا کمکم رسیدیم به قدمگاه و به موضعی که شاگرد شوفرها از مسافرین «گنبدنما» میگرفتند.
همه پیاده شدیم. موقع غذا بود، من خواستم بروم و با رفقای خود که از شیراز آمدهایم و تا بحال سر یک سفره بودیم غذا بخورم. گفت: آنجا مرو! بیا با هم غذا بخوریم. من خجالت کشیدم که دست از رفقای شیرازی که تا بحال مرتّباً با آنها غذا میخوردیم بردارم و این باره ترک رفاقت نمایم، ولی چون ملتزم شده بودم که از حرفهای او سرپیچی نکنم لذا بناچار موافقت نموده، با آن مرد در گوشهای رفتیم و نشستیم.
از خرجین خود دستمالی بیرون آورد، باز کرده گویا نان تازه در آن بود با کشمش سبز که در آن دستمال بود، شروع به خوردن کردیم و سیر شدیم؛ بسیار لذّتبخش و گوارا بود.
در اینحال گفت: حالا اگر میخواهی به رفقای خود سری بزنی و تفقّدی بنمائی عیب ندارد. من برخاستم و به سراغ آنها رفتم و دیدم در کاسهای که مشترکاً از آن میخورند خون است و کثافات، و اینها لقمه برمیدارند و میخورند و دست و دهان آنها نیز آلوده شده و خود اصلاً نمیدانند چه میکنند؛ و با چه مزهای غذا میخورند. هیچ نگفتم، چون مأمور به سکوت در همۀ احوال بودم.
به نزد آن مرد بازگشتم. گفت: بنشین، دیدی رفقایت چه میخوردند؟ تو هم از شیراز تا اینجا غذایت از همین چیزها بود و نمیدانستی؛ غذای حرام و مشتبه چنین است. از غذاهای قهوهخانهها مخور؛ غذای بازار کراهت دارد.
گفتم: إنشاءاللهتعالی، پناه میبرم به خدا.
گفت: حاج مؤمن! وقت مرگ من رسیده، من از این تپّه میروم بالا و آنجا میمیرم. این دستمال بسته را بگیر، در آن پول است، صرف غسل و کفن و دفن من کن. و هر جا را که آقای سیّد هاشم صلاح بداند همانجا دفن کنید.(آقای سیّد هاشم همان امام جماعت شیرازی بود که در معیّت او به مشهد آمده بودند.)
گفتم: ای وای! تو میخواهی بمیری؟! گفت: ساکت باش! من میمیرم و این را به کسی مگو.
سپس رو به مرقد مطهّر حضرت ایستاد و سلام عرض کرد و گریۀ بسیار کرد و گفت: تا اینجا به پابوس آمدم ولی سعادت بیش از این نبود که به کنار مرقد مطهّرت مشرّف شوم.
از تپّه بالا رفت و من حیرت زده و مدهوش بودم، گوئی زنجیر فکر و اختیار از کفم بیرون رفته بود.
▪️ادامـــه دارد...
⬇️ ⬇️ ⬇️ ⬇️
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
اين مسأله از مهمترين مسائل باب عرفان و توحيد است كه: كَثَرات اين عالم، تنافی با وحدت ذات حقّ ندارند، زيرا وحدت اصلی، و كَثَرات تَبَعی و ظِلّی و مرآتی است؛ و مسألۀ ولايت به خوبی روشن میشود كه حقيقت ولايت همان حقيقت توحيد است؛ و قدرت و عظمت و علم و احاطۀ امام، عين قدرت و عظمت و علم و احاطۀ حقّ است تبارك و تعالی. دوئيّتی در بين نيست؛ و إثنيّتی وجود ندارد.
بلكه خواستن از خدا بدون عنوان وساطت و مرآئيّت امام معنی ندارد؛ و خواستن از امام مستقلاً بدون عنوان وساطت و مرائيّت برای ذات اقدس حقّ نيز معنی ندارد.
و در حقيقت خواستن از امام و خواستن از خدا يک چيز است؛ نه تنها يک چيز در لفظ و عبارت، و از لحاظ ادبيّت و بيان؛ بلكه از لحاظ حقيقت و متن واقع؛ چون غير از خدا چيزی نيست.
تَبَارَك اسْمُ رَبَّكَ ذِي الْجَلَالِ وَ الإكْرَامِ (آيۀ 78، از سورۀ 55: رحمن).
📚 امامشناسی، ج5، ص178
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 آرمیتا، مهسا نمی شود!
🔹️مرور لحظه به لحظه همه آن چیزی که برای #آرمیتا_گراوند رخ داده است
🔸️انتشار فیلمهای کامل حضور آرمیتا از ابتدای ورود به مترو تا انتقال به اورژانس
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
📱#تازههای_شبکههای_اجتماعی
🔸بیست و دو سه سال پیش بود که برای حضور در یک جلسه گفتگوی ادیان به کلیسای کاتدرال شیلی دعوت شدم. طلبه جوانی بودم و پیش خودم گفتم من چه حرف مهمی میتوانم در این تریبون بزنم به جز آنچه از معصوم به ما رسیده؟ و شروع کردم به خواندن دعایی منسوب به امام زمان علیهالسلام که دعا برای اقشار مختلف از مضامین آن است.
🔸بعد از خواندن دعا و پایین آمدن، یکی از کشیشهایی که در جلسه مسئولیتی داشت از من خواست این متن را به او برسانم. این کار را کردم و توضیحی هم دادم. بعد از مدتی از من دعوت کردند تا به عنوان نماینده مسلمانان در روز استقلال شیلی و در حضور رییس جمهور این کشور سخنرانی کنم.
🔸از آن روز به بعد، سخنرانی عالم شیعه در مراسم رسمی روز استقلال شیلی از برنامههای ثابت این جلسه شد و امسال نیز برادر عزیزم استاد شیخ فیصل مرهل مهمان مراسم دولت شیلی بودند و همان دعای امام عصر روحی فداه را خواندند.
💬 سهیل اسعد
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتظِرِمنتظَر
💬 جريان مرد صابون فروش و ملاقات با حضرت صاحبالزمان عجلاللهتعالیفرجه
در جُنگ خطی علامه طهرانی رضوان الله علیه آمده است:
حاج آقا معین شیرازی نقل کردند که:
مردی صابون فروش بسیار اشتیاق زیارت حضرت ولیّعصر را داشت و در فرج حضرت بیصبر و قرار بود، همیشه گریان و لقای آن حضرت را مشتاق بود.
روزی یکی از ابدال حضرت به نزد او رسیده گفت: بیا برویم خدمت حضرت! مرد صابون فروش با کمال اشتیاق حرکت نموده سر از پا نشناخت، او را مقداری راه برد، سپس به دریا رسیدند، از دریا او را عبور میداد، در بین دریا که قدم روی آب میگذاشت و میرفت باران سختی درگرفت.
مرد صابونی یادش آمد که صابونهائی را که پخته است و روی بام خانۀ خود پهن نموده هماکنون همه آنها لِه شده و آب میشود و از ناودان پائین میریزد، به مجرّد این خیال پایش در آب فرورفت و نزدیک بود غرق گردد! آن شخص مصاحب فرمود: توجه به خدا داشته باش و از حضرت استمداد کن و فکر صابون را از کلّهات بیرون ببر! همین که متوجه خدا شد دوباره روی آب قرار گرفت و مشغول حرکت شدند تا آنکه از دریا عبور نموده خدمت حضرت رسیدند؛ همین که آن مصاحب که از ابدال بود خواست رخصت دخول و تشرّف برای رفیق خود بگیرد حضرت فرمودند: رُدّوه فإنّه رجلٌ صابونیٌّ.(1) [برگردانید او را؛ همانا او مرد صابونی است!]
📚 جُنگخطی10، ص57.
(مطلعأنوار، ج1، ص119)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، ج٢، ص٣١، حکایت ٢٠.
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
@montazeremontazar59