eitaa logo
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
2.2هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
23 فایل
مقام معظم رهبری: ⚠️هیئت سکولار نداریم⚠️ هیئت ها نمی توانند سکولار باشند هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم هرکس علاقه مند به امام حسین(ع) است یعنی علاقه مند به اسلام سیاسی است. . مدیر کانال: @abbas_rezazade_1377 ادمین جهت تبلیغ و تبادل: @Amirmohamad889
مشاهده در ایتا
دانلود
(◍•💚•◍) ‌「 」 ‌ صبح یعنی وسطِ قصه‌ی تردید شما... ‌ کسی از در برسد نور تعارف بکند... ‌ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا 🍃نُورَاللهِ الَّذِی یَهتَدِی بِهِ المُهتَدُون🍃 ‌ •| •| •| •➣ @Montazerzohor313313 ❥ (◍•💚•◍)
•• 🍹 •• •[ •| 🔻زمـان دادن بـه یکـدیگـر : مهـم‌ترین چیزے که زن و شوهر‌هاے جـوان بایـد به آن توجـه کنـند صبر داشتن و زمان دادن به یکدیگر است برخے از کنار آمدن‌ها در طول زمان ایجاد میـشود. حتے وقتی یکدیگر را خوب میـشناسید درک تفاوت‌ها و سازگار شدن با آنها نیاز به زمان دارد که تنها شرط آن صبورے است. •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌بیستم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق #راوی نرگــــــس س
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| راوی نرگس سادات با تذکر استاد مرعشی به مرجان تمام سعیش میکرد مقداری پوشش رعایت کنند وارد سالن دانشگاه شدم بنر اعتکاف نظرم جذب کرد، زهرا دیدم که تو سالنه -سلام آجی خوبی؟ زهرا:ممنون تو خوبی؟ -زهرا تو اعتکاف میری؟ زهرا :آره آجی جان من و داداشام هرسال میریم نرگسی میگم توهم بیا بریم -زهرا باید از مامانم اجازه بگیرم زهرا:‌من مطمئنم حاج خانم اجازه میده -آره ولی باز باید بهشون بگم شماره خونه گرفتم -سلام عزیزجون مامان میگم من اسمو اعتکاف بنویسم عزیز:آره مادر بنویس دخترم -ممنون که اجازه دادی -زهرا مامانم اجازه داد زهرا:پس بدو بریم پیش داداشم اسمت ثبت نام کنیم تق تق آقای کرمی:بفرمایید زهرا: داداش نرگس سادات اومده اعتکاف ثبت نام کنه آقای کرمی:خوش اومدن این فرم لطفا پر کنید خانم موسوی همراه با کپی کارت ملی و کپی کارت دانشجویی آغاز اعتکاف هم که شب ۱۳رجب ان شاالله با زهراجان میاید ثبت نام کردم از دفتر خارج شدیم چندروز دیگه اعتکاف شروع میشه •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ داشتم از فوضولی میمردم که ماشین مال کیه 😓😓 که یه دفعه صبوری گفت ...‌ •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌ زمان،ارزشمندترین سکه زندگی شماست... شما و تنها شما تعیین خواهید کرد که این سکه چگونه باید خرج شود... ‌ آگاه باشید و به دیگران اجازه ندهید آن را برای شما خرج کنند... •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
┄•●❥ ~• •~ ‌ تنها مسیر غیر ممکن مسیری است که هنوز شروع نکرده ای... ‌‌ "غیرممکن" فقط یک کلمه بزرگ است که توسط آدم های کوچک استفاده میشود... ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_یکم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق راوی نرگس سا
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| یه جوری ایام اعتکاف خونه ما خالی میشد امسال رقیه سادات بخاطر جوجه ها نرفت اعتکاف برادرام که کارمندن دوروز مرخص میگرن میرن وقتی بهشون گفتم منم مثل معتکفم همه تشویقم کردن مامان که چقدر خداشکر من با زهرا دوست بودم زهرا مسئول خواهران اعتکاف بود برادرش مسئول آقایون سه روز تا اعتکاف مونده بود من باچادر یک سره تو مسجد دانشگاه بودم به زهرا کمک میکردم اونور آقای کرمی و آقای صبوری مشغول بودند زهرا اصرارداشت مسئول فرهنگی اعتکاف خواهران باشم اما من قبول نکردم دوست داشتم حالا که اولین اعتکافم هستش بهره یک عمر ازش بگیرم سیدهادی و خانمش نرجس سادات و سید محسن هم قراربود برن اعتکاف دوروز مونده به اعتکاف برادر سیدمحسن بعنوان مدافع حرم راهی سوریه شد سیدحسین ۲۲ سالش بود شور و شوق غیرقابل توصیف داشت هنگام خداحافظی دوست صمیمی سیدهادی بود موقع رفتن فقط یه جمله به سید هادی و برادرش گفت راضی نیست شهید شدم تا سالم صبرکنید بعداز چهلم رخت عروسی بپوشید بالاخره روز اعتکاف رسید معتکفین باید شب ۱۳ رجب از ۱۲ شب تا یک ساعت مانده به اذان صبح خودشان را به مساجدی که اعتکاف برگزارمیشد میرسانند چون بچه ها خودشون معتکف بودند قرارشد من بازهرا اینا برم ساعت ۱۱ بود سر خیابان منتظر زهرا بودم که یه شاسی بلند جلوم بوق زد تو دلم گفتم حالا خوبه چادرسرمه یه دفعه شیشه سمتم اومد پایین نرگس بیا سوارشو - زهراتویی + ن پس بابابزرگمه یه دفعه صدای برادرش اومد خانم موسوی جلوه ای خوبی نداره لطفا سوارشوید ساکم گذاشتم اول بعد خودم سوارشدم سرراهمون آقای صبوری به ما اضافه شد زهرااومد عقب پیش من صبوری جلو نشست داشتم از فوضولی میمردم که ماشین مال کیه 😓😓 که یه دفعه صبوری گفت مرتضی شیرینی لازمه ها برای ماشین * چشم بدیده منت •• پرشیا رو چیکار کردی مرتضی * هیچی فروختم •• مبارکت باشه ان شاالله بالباس دامادی پشتش بشنی مرتضی از خجالت آب شد فکرکنم بعداز حدود نیم ساعت رسیدیم دانشگاه وارد مسجد شدم بابرزنت وگونی مسجد به دوقسمت تقسیم شده بود بازرسی هاشروع شده وسایلم بررسی که شد کارت معتکف رجب المرجب ۱۴۳۵ گرفتم وارد مسجد شدم پتو مسافرتیم یه گوشه انداختم ساکم گذاشتم ساعت ۳ بود و ما درحال خوردن اولین سحری اعتکاف بودیم بعداز خوندن نمازصبح خوابیدم •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ زهرا خواهری میگم چشمات قرمز شده + اشکال نداره آجی •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌ خوشبختی مانند "تلفن" است... ‌ اگر دیگران نداشته باشند به هیچ دردِ شما نخواهد خورد... ‌ پس برای دیگران آرزوی خوشبختی داشته باشید... •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
👦🍃 🍃 °•° °•° ‌ "کودکان" مانند کاغذ سفید هستند ‌هرچه را روی آن بنویسی بعداً آن را خواهی خواند... ‌ ‌ ⬇️پس دقت کن چه مینویسی⬇️ توهین،ناسزا،دروغ و... یا مهربانی،محبت،احترام و... ‌ •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
┄•●❥ ~• •~ ‌ "عادت های بد" ‌ اگر از همین امروز عادت های بدمان را متوقف نکنیم در آینده قطعاً تبدیل به خصوصیات اخلاقی ما خواهد شد... •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
{🏴}🍃 🍃 ~• •~ ‌ سوزِ غمِ بقیع دلِ ما را کباب کرد... ‌ لعنت بر آن کسی که بقیع را خراب کرد... ‌ •آخر‌ساخت‌حرمتان‌سهم‌ایران‌میشود• •آخر‌روزی‌‌عربستان‌حسنستان‌میشود• ‌ ‌ ‌ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 {🏴}🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_دوم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق یه جوری ایا
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| سین برنامه اعتکاف از ۸ صبح شروع میشود البته شرکت درتمامی برنامه ها اختیاری بود امامن به زهرا گفته بودم بیدارم کنه تا توی همه برنامه ها حاضر بشم سین برنامه ها ۸-۱۰ مناجات أمیرالمومنین ۱۰-۱۱ حلقه معرفت و پاسخگویی به سوالات شرعی ۱۱-۱۳ اقامه نماز قضا ۱۳ اقامه نماز ظهر و عصر ۱۳-۱۵ استراحت ۱۵-۱۷ احکام بانوان ۱۷-۱۹ حلقه حجاب ساعت ۷:۳۰ بود زهرابیدارم کرد نرگس سادات خواهرجان پاشو عزیزم - سلام خوبی؟ + ممنون پاشو دست و صورتت تو حیاط بشور الان تایم مناجات أمیرالمومنین هست - باشه زهرا خواهری میگم چشمات قرمز شده + اشکال نداره آجی رفتم دست و صورتم شستم اومدم زهرا توبخواب ۲۷-۲۸ ساعت بیداری + آخه کی حواسش هست من بخابم - عزیزمممممم تو بخواب من بیدارم + آخه تو میخای بری مناجات - باشه همین جا میخونم تو بخواب زهراخیلی خسته بودم حتی من برای نمازقضا بیدارش نکردم نیم ساعت مونده بود به نماز ظهر بیدارش ڪردم •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ سلام آقای کریمی زهرا خوابه اگه امری هست در خدمت +خانم موسوی لطفا بیدارش کنید •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌ چیزی که باعث غرق شدن میشه افتادن توی آب نیست بلکه موندن زیرِ آب و بالا نیومدنه... ‌ پس مراقب باشیم توی اشتباهات خودمون نمونیم... ‌ ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
13.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•~❤️🏴 ~• •~• •~• ـ•﷽•ـ ’[کی گفته حرم بهشته... ]‘ فایل تصویرے هیئت منتــظران ظهـور بـا نواے کـربلایی جواد لارویی •| •| ۱۴۰۰ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •~❤️🏴 ~•
(◍•💚•◍) ‌「 」 ‌‌ 🍃یا صاحب الزمان(عج)🍃 ‌ آنکه از فَرطِ گنه باید کند غیبت منم... ‌ تو چرا جُورِ گنه کارانِ عالم میکشی... ‌ ‌ ‌ •| •| •| •➣ @Montazerzohor313313 ❥ (◍•💚•◍)
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_سوم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق سین برنامه ا
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| بعدازظهر روز اول جلسه حجاب - عفت برگزار شد واقعا از خودم و جدم شرمنده بودم مثلا سادات بودم اما یادگار مادرم حضرت زهرا س سرم نبود من واقعا شرمنده مادر بودم زهرا بچگی همش سرپا بود بعداز افطار روز اول یه جشن ولادت گرفتن شب موقع خواب به زهرا گفتم آجی تو بخواب من بیدارم حواسم هست *باشه پس برای سحر بیدارم کن نمازشبم که خوندم با چادر رفتم تو حیاط برای مناجات ساعت ۳ بود که صدای آقای کرمی منو از فکر خارج کرد •• زهرا خواهرجان پاشدم رفتم سمتش - سلام آقای کریمی زهرا خوابه اگه امری هست در خدمت +خانم موسوی لطفا بیدارش کنید تایم توزیع سحره - من خودم توزیع میکنم + آخه - برادرمن آخه نداره که همش ۳۰ نفریم + پس بگید یکی از خواهران بیان کمکتون - چشم بعداز توزیع سحری زهرا بیدارکردم هردفعه حلقه های معرفت و حجاب برگزار میشود عطشم برای دین بیشتر میشود روزسوم باانجام اعمال ام داوود اعتکاف تموم شد بچه ها خسته بودن قرارشد فردا بیایم برای جمع آوری بنرها بااذان مغرب روز سوم اعتکاف تموم شد مابعداز خروج تمام بچه ها از مسجد خارج شدیم پیش ماشین مرتضی منتظر اومدنشون بودم تا بریم که استاد مرعشی دیدم وقتی منو با چادر دید انگار خیلی خوشحال بود 😍😍 اما من کاملا متعجب 😳😳 استاد اومدن جلوتر °° سلام خانم موسوی اعتکافتون قبول 😍😍 - سلام استاد ممنونم 🙄🙄😳😳 °° چادر خیلی بهتون میاد 😍😍 - خیلی ممنونم استاد بامن کاری ندارید خانم کرمی دارن صدام میکنن °° خانم کرمی که در دید من نیستن ولی بفرمایید وای داشتم آب میشدم از خجالت •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ سلام چی شده زهرا خانم موسوی چرا گریه میکنه •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌‌ برای رسیدن به روشنایی یه وقتایی باید از دل تاریکی عبور کنی... ‌ ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_چهارم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق بعدازظهر
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| بازم آقای کرمی منو رسوند سرکوچمون قرارشد فردا ساعت ۸ دانشگاه برای جمع آوری وسایل بازم من با چادر راهی دانشگاه شدم سه روز کلاس نداشتیم این سه روز ما همش دانشگاه بودیم استاد مرعشی هم اومده بودن کمکمون ما هربار که مرتضی نگاه استاد میدید شدیدا عصبانی میشود درسامون شدیدا سنگین بود خونه هم بچه ها شدیدا مشغول بودن قرار بود عروسی سیدهادی ولادت آقاحضرت عباس بعدش عروسی نرجس سادات نیمه شعبان امروز یکشنبه بود ما بااستاد مرعشی کلاس داشتیم استاد شدیدا به این حساس بودن که تو کلاس کسی گوشی دستش باشه برای همین همیشه گوشی همه رو سکوت بود از کلاس که دراومدم دست کردم تو کیفم و گوشیم درآوردم ۱۷ تماس بی پاسخ از سیدهادی خیلی نگران شدم یعنی چی شده سریع شماره سیدهادی گرفتم با صدای بغض آلود جواب داد & الو سلام عمه کجابودی - سلام هادی جان چی شده عزیزم ؟ صدات چرا گرفته است & عمه 😭😭😭 رفیقم سیدحسین - هادی عمه فدات بشه سیدحسین چی شده ؟ & عمه سیدحسین شهید شده؟ تا دوساعت دیگه میارنش معراج الشهدا - یاامام حسین سیدمحسن میدونه & نه عمه به هیچکس نگفتم میام دنبالت بریم خونه سیدمحسن اونجاست بهش بگیم به عمه نرجس هم گفتم - باشه بیا نشستم روی پله پاهام بی حس شده بود قراربود عروسی برادرش بیاد وای خدایا این چه اومدنی هست آخه 😭😭😭😭 دست زهرا نشست سرشونه چی شده آجی چرا گریه میکنی - آجی زهرا سیدحسین حسینی برادرشوهر خواهرم نرجس یادته؟ از بچه های رشته فقه و حقوق با برادرت دوسته ۱ ماه پیش رفت سوریه == آره آجی چی شده مگه - زهرا شهیدشده 😭😭😭 == وای یاحسین مرتضی از اونور مادید سلام چی شده زهرا خانم موسوی چرا گریه میکنه == 😔😔😔😔داداش سیدحسین حسینی شهید شده •• وای •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ اونشب همه محارم و رفقای سیدحسین راهی معراج الشهدا شدن •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌ بزرگترین و پر هزینه ترین معلم اصلاح هر انسان خطاها و اشتباه های اوست... ‌‌ کسی که نمی تواند یا نمیخواهد خطای خود را بپذیرد از این معلم محروم است و هرگز اصلاح نخواهد شد... ‌ ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
•✨🍃• '~ ~' ‌ مولا علے(ع) فـرمـودند: ‌ اگر چشم شهوت بین شود دل از عاقبت بینی کور گردد... ‌ ‌ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •✨🍃•
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_پنجم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق بازم آقای ک
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| شهادت سیدحسین برای همه فامیل خیلی سخت بود اما برای سیدمحسن و سیدهادی بیشتر ازهمه سخت بود سیدمحسن که تنها برادرش ازدست داده بود سیدهادی هم رفیق همیشگیش را اونشب همه محارم و رفقای سیدحسین راهی معراج الشهدا شدن واقعا خیلی سخت بود عروسی بچه ها کلا کنسل شد اما سیدحسین تو وصیت نامه اش از هردوشون خواسته بود بعداز مراسم چهلم عروسیشون برگزار کنند اما بچه ها گفتن مهر ماه بااعیاد ولایت جشن عروسیشون میگرن مراسم ختمش خیلی شلوغ بود بچه های دانشگاه و اساتید همه اومده بود استاد مرعشی و موسوی و صبوری وخیلی های دیگه اومده بودن سید حسین هم مثل خیلی دیگه از مدافعین حرم تاییدش رو حجاب و ولایت فقه بود مراسم چهلم حسین برابرشد با طرح ولایت دانشجویی خیلی دلم میخاست بدونم طرح ولایت چیه زهرا میگفت طرح ولایت یه دوره بصیرت افزایی - مذهبی هست اساتید کشوری میان برامون از ظهور حضرت حجت (ع) ، ولایت فقیه، شیعه لندنی و.....صحبت میکنند استاد رائفی پور، استاد قرائتی، حجت الاسلام محمدهاشمی، استادپارسا و دکترمتین از اساتید این دوره بودن دکتر رائفی پور برامون از ظهور حضرت مهدی صحبت میکردن وای خدایا 😭😭😭😭 چرا من انقدر در غفلت غرق بودم درمورد امام زمانم حجت الاسلام هاشمی از شیعه لندنی گفتن شیعه لندنی ساخته و پرداخته غرب بود و نمومه‌ بارزش هم داعش بود که میخاست شیعه جعفری را بد در نظرجهانیان بد جلوه بده استاد پارسا برامون از ولایت فقیه گفتن ایشان گفتن غرب شیعه مثل کبوتر توصیف کرده بالهای این کبوتر شهادت (عاشورا) و انتظار (ظهور) است سپر این کبوتر ولایت فقیه است الان تازه درک میکنم چرا نرجس سادات همیشه میگفت آقا ( رهبر) خیلی مظلومه واقعا خیلی بهره دینی از طرح ولایت بردم •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ نزدیکیم و علاقه ام به حجاب خیلی بیشتر شده بود حضورم در جاهای مذهبی هم خیلی بیشتر شده بود •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌ ‌ یادش بخیر مادربزرگ میگفت: ‌ محبت مثل سکه است... ‌ اگه تو قلّک دلِ کسی بندازی دیگه نمیتونی درش بیاری مگر اینکه دلش رو بشکنی... ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
👦🍃 🍃 °•° °•° ‌ ‌ به کودک غر نزنید! زیرا فایده ای ندارد... با این کار هم قبح کار را از بین می برید و هم تاثیر و نفوذ کلامتان را بی اثر می کنید. صریح از او بخواهید که کار نادرست را انجام ندهد. ‌ •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_ششم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق شهادت سیدحسی
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| نزدیکیم و علاقه ام به حجاب خیلی بیشتر شده بود حضورم در جاهای مذهبی هم خیلی بیشتر شده بود امروز قراربود زهرا بیاد خونه ما میگفت باهات یه کاری دارم که اگه بشنوی خیلی خوشحال میشی صدای زنگ در بلند شد این صددرصد زهرا بود + سلام خاله خوبید؟ ٬٬ممنونم دخترم تو خوبی؟ پدر و مادرت خوبن ؟ برادرات خوبن ؟ + همه‌خوبن سلام دارن خدمتون این نرگس کجاست ؟ - آی آی زهراخانم غیبت ؟ + بروبابا کدوم غیبت ؟ - زهرا چیکارم داشتی؟ + نرگس جان من تو چندماه دنیا اومدی؟ - إه بگو دیگه + اووووم قراره چندتا تیم بسیجی جمع آوری آثار شهدا کارکنند تو دانشگاه - یخ این کجاش ذوق مرگی منو داره من مگه بسیجی ام + نه نیستی اما من میتونم یه همراه باخودم تو این پروژه داشته باشم - واقعا + آره به جان خودم راست میگم - وای زهرا عاشقتم حالا تیم ما چه کسانی هستن + من ،تو، داداشم و علی - علی کیه؟ اون وقت + صبوری 🙈🙈🙈 نرگس یه چیزی میگم جیغ جیغ نذاریا - چی + منو‌ علی فرداشب محرم هم میشیم - 😳😳😳😳چــــــــــــــــــــــــی الان به من میگی خرس پشمی براش پرت کردم بچه پررو بذار من نامزد کنم اگه بهت گفتم + تو نامزد کنی بخوای نخوای من میفهمم - یعنی چی؟ - هیچی •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ *نرگس سادات تو مگه از برادرمن چیزی دیدی که اینجوری میگی - این چه حرفیه •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌‌ هیچگاه نگران حرف های مردم نباش... ‌ همین که وقتشان را میگذارند تا پشت سرت حرف بزنند یعنی تو شخص مهمی هستی... ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
{◼️}🍃 🍃 ~• •~ ‌ ‌ عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است... ‌ اعجازها نموده این دم سیدالکریم... ‌ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 {◼️}🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_هفتم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق نزدیکیم و ع
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| از فردا مصاحبه با خانواده شهدای مدافع حرم شروع میشود اولین مصاحبه ما با خانواده مادرشوهر نرجس شد قرار براین شد فردا بریم بسیج دانشگاه ومن باهشون تماس بگیرم رسیدم دانشگاه رفتم دفتر بسیج خواهران شماره تماس خونه شهید حسینی گرفتم پدرشون برداشت - الو سلام منزل شهید حسینی °° بله بفرمایید - ببخشید حاج خانم هستن؟ °° بله چنددقیقه ای گوشی دستتون == بله بفرمایید - سلام خانم حسینی خوب هستید ؟ == ممنون ببخشید شما - نرگس ساداتم خواهر عروستون == شرمنده نرگس جان نشناختم واقعا حال روحیم خوب نیست - بله میدونم حاج خانم اگه اجازه بدید میخایم با چند رفقای حسین آقا مزاحمتون بشیم == نرگس جان والا ما تاحال با کسی درمورد حسین صحبت نکردیم اما شما به خاطر نرجس بیاید عزیزم - ممنونم حاج خانم پس اگه اجازه بدید ما فرداساعت ۶ غروب مزاحمتون بشیم == مراحم هستید تشریف بیارید - ممنونم * : نرگس سادات چی شد - برای فردا ساعت ۶ هماهنگ کردم *احسنتم خواهر موسوی -زهرا ولی جای من تو تیم شما نیست برادر و همسرتو هستن من به اونا نامحرمم چیکارمیکنم توی این تیم *نرگس سادات تو مگه از برادرمن چیزی دیدی که اینجوری میگی - این چه حرفیه من پسری به چشم پاکی برادرت ندیدم اما مطمئنم حضورم هم باعث آزار خودم هم اون بنده خداست * نرگس آجی این راهو خود شهدا سرراهت گذاشتن - خداکنه حرف تو باشه * نرگس سادات بریم مزارشهدا توسل کن به خودشون من مطمئنم خودشون میگن حرف منه یانه - باشه بریم وارد مزارشهدا شدیم رفتیم سر مزار یکی از شهدای مدافع حرم *نرگس آجی من میرم سرمزارشهیدم توام حرفات بزن - باشه آجی زهرا ازم دور شد شیشه گلاب ریختم رو مزارشهید با دستم مزارش لمس میکردم من تازه قدم به راهتون گذاشتم چطوری تو یه تیم نامحرم هست کارکنم ؟ نکنه بجای ثواب گناه کنم شب بعداز خوندن نماز مغرب راهی خونه شدیم چشمام قرمز قرمز بود - سلام عزیزجون حالم خوب نیست میرم بخابم خاهشا کسی نیاد سراغم چشمام بستم خواب دیدم تو مزارشهدا دارم راه میرم یهو از مزارشهدا تو یه منطقه جنگی حاضر شدم شهید ململی صدام کرد خانم موسوی این اسامی ثبت کنید تو این دفتر پرونده هاشون که کامل شد بدید امضاش کنم •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ هنوز جمله کامل نکرده بودم که یهو آقای کرمی داخل شود وگفت فلفل قرمزچیه •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌‌ ‌ میدونی چرا نیلوفر توی مرداب رشد میکنه و گل میده!!! ‌ چون به همه ثابت کنه که میشه در بدترین شرایط رشد کرد و بهترین بود... ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـت‌_بیست_و_هشتم •| #عاشقانه‌مذهبے •| #بانـام‌_عشق از فردا مصا
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| باصدای الله اکبر اذان صبح از خواب بلندشدم جمله شهیدململی باخودم زمزمه کردم خانم موسوی پرونده تکمیل کنید بدید امضاکنم انگار حرف زهرابود شهدا خودش خاستن توی این راه باشم گوشیم برداشتم به زهرا اس مس دادم: سلام آجی بیداری * سلام عزیزدل آجی آره - زهرا من تو تیم میمونم *وای خدایا شکرت - کاری نداری خواهری * نه عزیزدلم فقط فردا ساعت ۵:۳۰ غروب دانشگاه باش - باشه خداحافظ * یاعلی نمازمو که خوندم مفاتیح برداشتم تا یه دعا بخوانم بازش کردم مناجات امیرالمومنین اومد یاداعتکاف افتادم چه دوره ای عالی بود ساعت ۴:۳۰ ظهر پاشدم رفتم سمت کمد مانتو و شلوار سرمه ای برداشتم با یه روسی سفید که طرح لبنانی سرکردم دفعات استفاده من از چادر خیلی بیشتر شده بود اما هنوز تو دانشگاه سر نکردم از عزیزجون و آقاجون خداحافظی کردم رفتم دانشگاه کلا تعطیل بود فقط بسیج دانشگاهی فعالیت میکرد تا برسم دانشگاه ساعت شد ۵ رفتم بسیج خواهران درزدم دیدم بسته است کلا اومدم شماره زهرا بگیرم که ببینم کجاست که صدای آقای کرمی مانع شد + خانم موسوی برگشتم سمتش با دیدن مدل روسرویم خیلی خوشحال شد انگار 😍😍 -بله + زهرا داخل بسیج برادران هست در نیمه باز بود بدون اینکه دربزنم رفتم داخل 😄😄 آقای صبوری دست زهرا تو دستش بود تا منو دید از خجالت آب شد منم باصدای که شیطنت توش موج میزد : زهرا جونم سلام زهرا: سلام تو درزدن بلدنیستی 😡😡😡 - حالا فلفل قرمز ن .... هنوز جمله کامل نکرده بودم که یهو آقای کرمی داخل شود وگفت فلفل قرمزچیه وای خدایا آب شدم بعدازیه ربع فهمیدم برای تقدیر از خانواده شهید یه جعبه شیرینی + یه نیم سکه بهارآزادی با یه لوح خیلی زیبا از تصویر و قسمتی از وصیت نامه شهید است تهیه شده به سمت خونه شهید راه افتادیم تو ماشین قراربر این شد چون فامیل ما هستن من مصاحبه انجام بدم •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ بنده انسیه سادات موسوی مادرشهید مدافع حرم سیدحسین حسینی هستم •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┄•●❥ ~• •~ ‌‌‌‌ ‌ هیچوقت نترس از اینکه آدما رو از دست بدی ‌ از این بترس که در حال تلاش برای نگه داشتنشون خودت رو از دست بدی... ‌ •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄•●❥
19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا•~❤️ ~• •~• •~• ـ•﷽•ـ ’[ زمان بی اونی که دوستش داری سخت میگذره...]‘ فایل تصویرے هیئت منتــظران ظهـور بـا نواے کـربلایی امیرحسین رجبشاهی •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •~❤️ ~•