گاهی وقتا با خودم میگم
اون جماد دوری از ولیّ خدا رو فهمید
و نتونست طاقت بیاره و ناله سر داد!
[يَقولُ ناعِتُهُ: لَم أرَ قَبلَهُ و لا بَعدَهُ مِثلَهُ]
ـ┇هر كه مى خواست آن حضرت را وصف كند
مى گفت: نظير او را در گذشته و حال نديدهام
ای که از کوچهی پیغمبر ما میگذری
او طبیبیست که خود در پی بیماران است...
از نحسی گناه بهایم عوض شده
حال دعا و سوز و نوایم عوض شده
خیلی دعا برای ظهورت نکردهام
یادت نبودهام که دعایم عوض شده
یک روز غرق شهوت و یک روز مست جاه
معلوم میشود که خدایم عوض شده
چشمی که خشک شد به امامش نمیرسد
حالات چشمِ عقده گشایم عوض شده
دیشب دعام کردی و بیخود نبوده که
از صبح زود٬ حال و هوایم عوض شده
تو رحمتی و با نظرت سوی نامهام
با فعل خیر٬ جرم و خطایم عوض شده
آلودهام قبول، ولی بیپناه نه
اصلا مگر امام رضایم عوض شده؟!
@daroljonon
یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جُون»قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند«عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید
هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید
وقتی که عالِمِ دوسه شب گریه اش شدم
ازاینهمه مُرید در عالَم، مرا خرید
ارباب من، به قیمت بالای آن تنور
از شعله های داغ جهنم مرا خرید
ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا٬ هم مرا خرید
اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید
یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید
@daroljonon