در حالى که اگر خودنمائى و آرايش و تحريک در يک اجتماع بشرى رواج پيدا کند و روابط جنسى در غير
محيط خانواده مُيّسر گردد، هيچ وقت جوانان مشکلات ازدواج را نخواهند پذيرفت و به آن تن نخواهند داد. بلکه خانواده هاى تشکيل شده نيز دائماً در حال تزلزل مى گردند.
زيرا مردان با ديدن زنان بى حجاب تحريک شده و آسيب پذير مى شوند و در نتيجه کانون گرم خانوادگى بسردى مى گرايد و محبت در خانواده جاى خود را به تنّفر خواهد داد، چون همسر قانونى رقيب و مانع روابط جديد جنسى به حساب مى آيد.
بى ترديد نهاد خانواده تنها با پاسدارى از حجاب اسلامى درخشش و بالندگى لازم را پيدا خواهد کرد.
بله وقتى لامپ نورافشانى مى کند که سيمهاى متصّل به آن سالم باشند و اگر اين سيمها لخت و يا زدگى داشته باشند، نه تنها نيروى برق را بخوبى منتقل نمى کنند بلکه با جريان آب يا با اتصال به يکديگر موجب حريق و آتش سوزى مى گردند.
زن و مرد، همانند جريان مثبت و منفى دست به دست هم داده و چراغ خانواده را روشن کرده اند، مى بايست حجاب اسلامى را رکن اساسى اين پيوند قرار دهند و الاّ اين چراغ بخاموشى مى گرايد و آتش هوس آن را خواهد سوزانيد.
جورج کامينکسى جامعه شناس معروف به اين مطلب تصريح کرده است و مى گويد: عامل اصلى اختلاف زن و شوهرها در طلاق روابط نامشروع مى باشد.}داستانهائي از حجاب-علي ميرخلف زاده{
يکي ديگر از آثار مهم حجاب زنان،حفظ آرامش رواني جامعه وپاکي دلها است.
قرآن مجيد: حجاب را عامل طهارت قلب و روح معرفى مى کند و خداوند متعال در قرآن چنين مى فرمايد:
هر گاه از زنان پيامبر متاعى را مى خواهيد پس آن را از پس پرده بخواهيد زيرا اين کار براى طهارت و پاکى قلوب
شما و ايشان بهتر است .سوره احزاب آيه 53
وَ اِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراَّءِ حِجابٍ ذلِکُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ.(
استاد مطهري در رابطه با اشکالاتي که به حجاب زن مي گيرند نوشته اند:يکي از ايراداتي که بر حجاب گرفته اند اين است که موجب سلب حق آزادى که حق طبيعى بشرى است مي گردد و نوعى توهين به حيثيت انسانى زن به شمار م ىرود.
مي گويند احترام به حيثيت و شرف انسانى يکى از مواد اعلاميه حقوق بشر است. هر انسانى شريف و آزاد است،مرد باشد يا زن،سفيد باشد يا سياه،تابع هر کشور يامذهبى باشد.مجبور ساختن زن به اينکه حجاب داشته باشد بي اعتنايى
به حق آزاد ى او و حيثيت انسانى اوست و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن.عزت وکرامت انسانى وحق آزادى زن و همچنين حکم متطابق عقل و شرع به اينکه هيچ کس بدون موجب نبايد اسير و زندانى گردد وظلم به هيچ شکل و به هيچ صورت و به هيچ بهانه نبايد واقع شود،ايجاب ميکند که اين امر از ميان برود.
به حق آزاد ى او و حيثيت انسانى اوست و به عبارت ديگر ظلم فاحش است به زن.عزت وکرامت انسانى وحق آزادى زن و همچنين حکم متطابق عقل و شرع به اينکه هيچ کس بدون موجب نبايد اسير و زندانى گردد وظلم به هيچ شکل و به هيچ صورت و به هيچ بهانه نبايد واقع شود،ايجاب ميکند که اين امر از ميان برود.
پاسخ:يک بار ديگر لازم است تذکر دهيم که فرق است بين زندانى کردن زن درخانه و بين موظف دانستن او به اينکه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شودپوشيده باشد.در اسلام محبوس ساختن و اسير کردن زن وجودندارد.حجاب دراسلام يک وظيفه اى است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد بايدکيفيت خاصى را در لباس پوشيدن مراعات کند.اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر اوتحميل شده است و نه چيزى است که با حيثيت و کرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعى او که خداوند برايش خلق کرده است محسوب شود.
در کشورهاى متمدن جهان در حال حاضر چنين محدوديتهايى براى مرد وجوددارد.اگر مردى برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شود و يا حتى با پيژامه بيرو نآيد،پليس ممانعت کرده به عنوان اينکه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است او راجلب مي کند.هنگامى که مصالح اخلاقى و اجتماعى،افراد اجتماع را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصى را رعايت کنند مثلا با لباس کامل بيرون بيايند،چنين چيز ى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حيثيت انسانى است و نه ظلم و ضدحکم عقل به شمارميرود.
شرافت زن اقتضا ميکند که هنگامى که از خانه بيرون مي رود متين و سنگين وبا وقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدى که باعث تحريک وتهييج شود به کار نبرد، عملا مرد را به سوى خود دعوت نکند،زبان دار لباس نپوشد،زبان دار راه نرود،زبان دار و معنى دار به سخن خود آهنگ ندهد،چه آنکه گاهىاوقا ت ژستها سخن مي گويند،راه رفتن انسان سخن مي گويد،طرز حرف زدنش يک حر ف ديگرى مي زند.
آرى اگر کسى بگويد زن را بايد در خانه حبس و در را به رويش قفل کرد و به هيچ وجه اجازه بيرون رفتن از خانه به او نداد،البته اين با آزادى طبيعى و حيثيت انسانى و حقوق خدادادى زن منافات دارد.چنين چيزى در حجابهاى غيراسلام بود ه است ولى در اسلام نبوده و نيست.( مسئله حجاب استاد مطهري)
دستورات اسلام پيرامون آيات حجاب در احياي فرهنگ عفاف و پاكدامني و سلامت خانواده و اجتماع بسيار موثر بوده و تحول چشمگيري ايجاد نمود . « فلما ذاقا الشجره بدت سوء اهتما و طفقا يخصفان عليها من ورق الجنه » آنگاه كه آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشيدند پوشش خود را از دست دادند و به سرعت با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند . لباس پوشيدن شأني ازشئون انساني است و پديده اي است كه تقريباً به اندازه طول تاريخ بشر سابقه و به قدر بهينة جغرافياي امروزين زمين گسترش دارد . اين پديده با خصوصيات مختلف فردي و اجتماعي انسان در ارتباط است و ميتوان آنرا از ديدگاههاي مختلفي از قبيل روانشناسي ، اخلاق ، اقتصاد ، جامعه شناسي ، مذهب ، قانون ، تاريخ و جغرافيا مورد مطالعه قرار داد . از مجموع تحقيقاتي كه بعمل آمده ، مسلم شده كه لباس دست كم پاسخگوي سه نياز آدمي است يكي اينكه او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ مي كند ، ديگر اينكه در جهت حفظ عفاف و شرم به او كمك مي كند و بالاخره به او آراستگي و زيبائي و وقار مي بخشد . آيه 30 – از سوره نور چنين مي گويد : اي رسول گرامي به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از نگاه به مردان نامحرم فرو بخوابانند و دامان خويش را از هوس راني حفظ كنند و زينت خود را آشكار ننمايند مگر آنچه نمايان است و روسري هاي خود را بر سينه و گردن خود بيافكنند تا پوشيده گردد و زيور خويش را آشكار نكنند و ...
حجاب در لغت بمعناي پوشش است و زن محجبة يعني زني كه به گونه اي خود را پوشانيده است . همچنين حجاب نامي است براي آنچه كه بدان ، بدن خود را مي پوشانند . آنچه ميان دو چيز حائل گردد نيز حجاب ناميده مي شود مانند كلام خداوند كه مي فرمايد « و من بيننا و بينك حجاب » و بين ما و شما فاصله اي وجود دارد . فقها اصطلاحاً ستر را كه به معني پوشش است براي زنان بكار برده اند . همين امر موجب شده است عده اي گمان كنند كه اسلام خواسته است زنان پشت پرده و در خانه محبوس باشند و بيرون نروند . پوشش در اسلام بيانگر اين مطلب است كه زن در معاشرت خود با مردان بيگانه بدن خود را بپوشانند و به خود نمائي نپردازند . رعايت اين اصل قرآن زمينه حفاظت و سلامتي خانواده و اجتماع را فراهم نموده است . امام صادق (ع) مي فرمايند : زينت آشكار عبارت است از سرمه و انگشتر . در واقع دين اسلام آن نوع زينتي را كه سبب جلوه گري و خودنمائي زن ميشد و تحريكات و هيجانات اجتماع را زياد مي نمود ، نهي كرده و زينت هاي مخفي را جايز دانسته است استاد مطهري در اين باره مي فرمايد : زينت هاي زن دو نوع است يكي زينتي كه آشكار است نوع ديگر زينتي كه مخفي است مگر آنكه زن عمداً و قصداً بخواهد آنرا آشكار كند . پوشاندن زينت اول جايز نيست اما پوشاندن زينت دوم واجب است
اثرات زيانبار بدحجابي وبي حجابي در جامعه:
افزايش بيماران رواني وافزايش افسردگي و افزايش خودکشي وقتل وجنايت وخيانت به همسر و تولد فرزندان نامشرع و از هم پاشيده شدن کانون خانواده ها وافزايش طلاق ،همه وهمه از آثار برهنگي زنان مي باشد.
وما مي توانيم اين اثرات را در جوامع بي دين وبي مبالات به پوشش وحجاب، از جمله جوامع غربي همچنين درکشورهايي که فرهنگ غرب در آنجا نفوذ ورسوخ کرده است،ببينيم.
يکى از مفاسد بى حجابى ، فساد اخلاق جوانان و گرايش ايشان به انحراف جنسى مى باشد. زنى که با بى حجابى و خود نمائى به بازار و خيابان مى آيد اگر جوانى که او را ببيند، آيافکر کرده ايم به سر آن چه خواهد آمد؟