حاج جواد گفت: من در خانه بودم، بعد از چند ساعت، یک نفر با عجله از طرف مادر سیّدعلی آمد که با تو کار داریم. من فوری به خانه ی سیّدعلی رفتم، دیدم وی مثل مار زخم خورده بر زمین می غلطد. دختران و خواهرانش به پای من افتادند که
که برو آن جوان ایرانی را راضی کن.
سیّدعلی هم فریاد می کرد و می گفت: خدایا! غلط کردم، بد کردم.
من به سرعت آمدم آن جوان را یافتم و از او خواهش کردم که از سیّدعلی راضی شو و در حقش دعا کن.
جوان گفت: من او را بخشیدم، ولی کو آن دل شکسته ی من؟
من بازگشتم و جریان را گفتم. هنگام مغرب برای نماز به حرم حضرت عسگری آمدم، دیدم مادر و زن و دختران سیدعلی، خود را به ضریح دخیل بسته اند و فریاد سیدعلی از خانه اش به گوش می رسید. من مشغول نماز مغرب شدم، در بین نماز صدای شیون از خانه اش بلند شد، رفتند و دیدند سیدعلی مرده است».(13)
یزید نیز نسبت به همسرش غیرت داشت
هند دختر عبدالله بن عامر «همسر یزید» و از ارادتمندان به اهل بیت بود، وی پس از ورود اهل بیت به شهر شام وقتی زینب و دیگر مخدّرات را شناخت و از شهادت ابی عبدالله باخبر شد، از شدت ناراحتی سنگی از زمین برداشت و بر سر خود کوبید، و خون از سرش به صورتش جاری گردید و بی هوش شد. پس از آن که به هوش آمد، حضرت زینب به بالین او آمد و فرمود:
ای هند! برخیز و به خانه ات برو، می ترسم شوهرت یزید به تو آسیب برساند.»
سپس هند برخاست و سرش را برهنه کرد و لباسش را پاره نمود و با پای برهنه نزد یزید که در مجلس عمومی خود بود آمد و فریاد زد:
«ای یزید! آیا تو فرمان داده ای که سر مقدّس امام حسین را در کنار دروازه ی شام روی نیزه قرار دهند و آویزان کنند؟»
یزید که بر سرش تاج رنگارنگ سلطنت بود و بر سریر سلطنتی تکیه داده بود تا همسرش را در آن حال دید، برخاست و او را پوشانید.
وقتی هند دید یزید او را پوشانید، با فریاد گفت:
ای یزید! وای بر تو، درباره ی من غیرت کردی و مرا پوشانیدی، پس چرا این غیرت را درباره ی دختران زهرای اطهر نکردی؟ پوشش آنها را دریدی و چهره هایشان را آشکار ساختی.»
یزید پست و رذل نسبت به ناموسش غیرت داشت، وی نتوانست ببیند
همسرش بدون پوشش باشد، قبل از هرگونه سخنی ابتدا تاج یا عمامه ی خود را برداشت بر سر زن خود گذارد که همسرش سر برهنه نباشد.
الف: غیرت حسنه
امیرالمؤمنین علی می فرمایند:
«الغیرة غیرتان... حسنةٌ جمیلهٌ یصلحُ بها الرجلُ اهلهُ»(14)
«غیرت بر دو گونه است که از آنهاست:
غیرت خوب و زیبایی که مرد با داشتن آن اهلش را اصلاح می کند.»
این گونه غیرت باعث اصلاح ناموس از بدحجابی و لاابالی گری ها می شود و لازمه ی زندگی هر مردی است و امام جعفر صادق می فرمایند:
«انّ المرء یحتاجُ فی منزله و عیاله الی ثلاثِ خلال یتکلّفها و ان لم یکن فی طبعه ذلک: معاشرةٌ جمیلةٌ- وسعهٌ بتقدیرٍ- و غیرةٌ بتحصینٍ»(15)
«همانا مرد در منزل و خانه ی خود به داشتن سه خصلت نیازمند است، اگرچه در طبیعت و سرشت او نباشد: معاشرت خوب، و گشایش در امر زندگی به اندازه ی معین، و غیرت به منظور حفظ ناموس.»
مرد باید بر محارم و ناموس خویش نظارت و اشراف داشته باشد که بی حجاب و برهنه از خانه بیرون نرود و در مقابل نامحرمان پوشیده باشد.
لذا در حدیثی وارد شده است:
«حُرمت الجنةُ علی الدیوث»(16)
«بهشت بر دیّوث حرام است.»
دیّوث چیست و کیست؟
دیّوث: یک واژه ی عربی است به معنای مردی بی غیرت که نتواند ناموس (زن) خود را حفظ کند.(17)
مرحوم شیخ فخرالدین طریحی، در کتاب مجمع البحرین جلد دوم صفحه ی 253 می فرماید:
«والدیّوث، من لا غیرةَ له علی اهله»
«دیّوث کسی است که در قبال ناموسش غیرت ندارد.»
پیامبر اسلام می فرمایند:
«ای علی! خداوند بهشت را از دو آجر طلا و نقره آفرید و دیوار آن را از یاقوت، و سقف آن را از زبرجد و ریگ های آن را لؤلؤ، و خاک آن را زعفران و مشک قرار داده و فرمود سخن بگو.
بهشت به سخن آمد و گفت: لا اله الا الله الحی القیوم قد سعد من یدخلنی. سعادتمند کسی است که داخل من شود. خداوند فرمود: به عزت و جلالم داخل بهشت نمی شود شرابخوار، سخن چین، دیّوث، یاری کننده ی ظالم، مردی که خود را شبیه زن کند، کفن دزد، رشوه گیر، قاطع رحم و کسی که گناه کند و بگوید اگر خدا نمی خواست، من گناه نمی کردم.»(18)
و نیز پیامبر بزرگوار اسلام فرموده است:
«انّ الجنة لیوجد ریحها من مسیرةٍ خمسماةَ عامٍ، و لا یجدها عاقٍ و لا دیّوثٍ، قیل یا رسول الله: و ما الدیّوث؟
قال: الذی تُزنی امراته و هو یعلم بها»(19)
«بوی بهشت از پانصد سال راه به مشام می رسد، ولی دو گروه حتی بوی بهشت را استشمام نخواهند کرد: 1- عاق والدین 2- دیّوث
شخصی سؤال کرد: یا رسول الله! دیّوث کیست؟
پیامبر فرمود: کسی که زنش زنا می دهد و او می داند (بی توجه است).»
و از پیامبر عزیز اسلام نقل شده که فرموده اند:
«ایُما رجلٍ تتزین امراتهُ و تخرج من باب دارها فهو دیّوثٌ، و لا یأثم من یسمیه دیوثاً و المراةُ اذا خرجت من باب دارها متزیّنةً- و الزوج بذلک راضٍ یبنی لزوجها بکل قدم بیتٌ فی النار،
فقصّروا اجنحةً نساءکم- و لا تطولوها فانّ فی تقصیر اجنحتها رضیّ و سروراً»(20)
مردی که زنش در برابرش زینت کند و با رضایت او از خانه خارج شود، دیّوث است و هر که آن مرد را دیّوث بنامد، گناهی نکرده است و هر زنی که آرایش کرده از خانه خارج شود و همسرش به آن راضی باشد، با هر قدمی که آن زن برمی دارد، خانه ای از آتش برای شوهرش بنا می شود، پس کوتاه کنید پر و بال زنانتان را، نگذارید در این امور پر بگیرند؛ زیرا کوتاه کردن پر و بال آنان موجب خشنودی و خوشحالی است.»
حضرت امیرالمؤمنین علی به فرزندش امام حسن مجتبی چنین توصیه می فرمایند:
«و اکفف علیهنّ من ابصارهن بحجابک ایاهنّ، فانّ شدّة الحجاب ابقی علیهن و لیس خروجهن باشدّ من ادخالک علیهن من لا یوثق به علیهنّ و ان استطعت ان لا یعرفن غیرک فافعل»(21)
تا می توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی کند.
همان طور که بیرون رفتن آنان از خانه و معاشرت با مردان بیگانه در خارج خانه برایشان مضر و خطرناک است، وارد کردن مرد بیگانه به خانه و اجازه ی معاشرت در داخل خانه نیز مضر و خطرناک است. اگر بتوانی کاری کنی که جز تو مرد دیگری را نشناسد، چنین کن.»
با توجه به فرمایشات بالا این سؤال مطرح می شود که وقتی دختری مجرّد که با چنان آرایش غلیظی از خانه بیرون می آید، چه کسی می تواند مسؤول باشد؟
یا در ارتباط با زنی که در برابر دیدگان شوهر با آرایش غلیظ و لباس های زننده ی کوتاه و در کمال بی حجابی از منزل خارج می شود، چه کسی را باید مسؤول دانست؟
بسیار شرم آور است اگر بشنوید مردانی از همسرشان می خواهند که حجاب از سر بگیرد و با پوشش نیمه عریان دست در دست وی در کوچه و خیابان راه برود؛ چرا که این کار را افتخار می دانند. در چنین مواقعی مردی و غیرت مرد، مرده است، و مردانگی رنگ باخته است.
ای آن که تو را غیرت مردی است به سر
نگذار عیالت رود از خانه به در
هر شاخه که از باغ برون آرد سر
بر میوه ی آن طمع کند راهگذر
ب- غیرت سیّئة
نوع دوم غیرت ناموسی طبق فرمایش امیرالمؤمنین علی غیرتی است که باعث داخل شدن به جهنم می شود:
«و غیرةٌ تدخلهُ النار»(22)
«و غیرتی که با داشتن آن وارد آتش می گردد.»
غیرت اگر به افراط برسد، موجب بدگمانی مرد به ناموسش می شود، «انّ بعض الظنّ اثم»(23) در چنین مواقعی است که مرد با مشاهده ی اینکه زنش حتی با محارم خود چون برادر، عمو، دایی و ... هم صحبت شود، گمان بد دارد و وی را متهم می کند.