#در_محضر_معصومین
🔰امام کاظم عليهالسلام:
✍ما مِن شَى ءٍ تَراهُ عَيناكَ إلاّ و فيهِ مَوعِظَةٌ.
🔴در هر چيزى كه چشمانت مىبيند، موعظهاى است.
📚بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۱۹
#حدیث_روز
منتظران گناه نمیکنند
#بهشت_و_جهنم #قسمتهفتم #درجهیچهارمبهشت⤵️ ↩️ #جنتعدن:🌴🌳 ⭕️کلمه « #عدن»، مصدر و به معنای #اقامت
#بهشت_و_جهنم 🌱
#قسمتهشتم
درجه ی #پنجمبهشت⤵️
#جنتدارالسلام 🌳🌴
❇️ #دار السلام به معنای #مکان🏞 و #خانه سلامت🏠 و #ایمنی است و هر #نعمت🍛 و #جذابیتی🏝 که در😴 #خیال گنجد، در این #بهشت یافت می شود ☝️زیرا در اینجا ⏪سلامت و ایمنی و #راحتی بطور #کامل، برای #بندگان نیک خدا👥 فراهم شده است.
💠این بهشت دوبار در #قران ذکر شده است:
1⃣ سوره انعام آیه ۱۲۷: 📖
🔸حضرت #علامه در توضیح این آیه می فرماید: #دارالسلام به معناى آن #محلى است که در آن هیچ #آفتى از قبیل #مرگ⚰ #مرض🤒 و #فقر😫 و هیچ عدم و #فقدانى دیگر و هیچ #غم و اندوهى😔 واردین را تهدید نمى کند❌ و چنین محلى همان #بهشتموعود✨ است و جز آن نمى تواند باشد
👥 #اولیاى خدا در همین #دنیا هم وعده بهشت و دارالسلام را که #خداوند به آنان داده #احساس مى کنند😌یعنى👈 دنیا هم براى آنان #دارالسلام است✔
⏪ براى اینکه اینگونه #افراد کسى را جز #خداوند✨ #مالک نمى دانند❌ و در نتیجه مالک چیزى نیستند تا #بترسند روزى از #دستشان برودو
🥀یا از فقدان و از دست دادنش #اندوهگین شوند
🔖همچنانکه #خداى تعالى در حقشان فرموده:﴿ الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾.
و در #فکر هیچ چیزى جز #پروردگار خود نیستند✔و زندگیشان همه در #خلوت با او مى گذرد✔ به
همین جهت ایشان در #همین دنیا هم که هستند در دارالسلاماند و خداوند ولى ایشان است
2⃣ سوره یونس آیه ۲۵📖:﴿ وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ.﴾
🖇در این آیه #اثبات می شود که هرکسی که #لایق هدایت الهی شود #مکان و #ماوای او دار السلام است.
منتظران گناه نمیکنند
🏴دختران انقلاب به میدان می آیند 📌تعزیه اولین مدافع حرم به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) شنبه۱۱ آذر،زی
🏴دختران انقلاب به میدان می آیند
❤️کوچه به کوچه عشقِ تو را جار میزنیم
✨از شنبه۱۱ آذر تا پنجشنبه۱۶ آذر
«مکان داخل پوستر ذکر شده است»
🕒از ســـــاعــــت۱۵
سر پیش دشمنان فاطمه خم نمی کنیم
یک ذره از #حجاب مان کم نمی کنیم
#منتظر_حضورتان_هستیم❤️
#دختران_انقلاب✋
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان(عجّل تعالی فرجه الشّریف)
روزها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد
سالمان با صوت "حوّل حالنا" تحویل شد،
باز هم بر ما، به خاک افتادگان درگهت
صبح غمگینی بدون حضرتت تحمیل شد،
بی تو حال خستهای دارد بهاران بعد از این
بی تو حتی در هبوط دردها تعجیل شد،
ای بهار محض! بی روی تو در دنیای ما
هر چه رویید از زمین تندیسی از قابیل شد،
من زبانم لال امّا خود ببین در غیبتت
دوستیهامان به نام دشمنی تبدیل شد!
#مشارطه
✋عهد امروز
✔️نسبت به بقیه بی تفاوت نباشیم
➖اسلام به من چه و به توچه نداره
✔️ولی با زبان نرم
رسول اکرم(ص):كسى كه ديگران را به كار نيك راهنمائى كند گويا خود آن را انجام داده است.
💥حالا من یه بسته پیشنهادی دارم:
1⃣ ۱۰ تا #صلوات
2⃣ ۳ تا «قل هو الله» هدیه به #امیرالمؤمنین
3⃣ ۷ تا #استغفار
دلنوشته ی مهدوی
جانِمن !
قصدِآمدننداری...؟!
جهانِاینروزهایمرادیدهای...؟!
برایتشرحمیدهم
سردبیروحوغمزده
میدانی...!
روحوجانمازدوریاتبهفغانآمدهاند
اگرقدمبرسروچشممبگذاری
وآغوشترامسکنِقلبِویرانشدهامکنی
چیزیدگرگونمیشود...؟!
منباهمانلبخندهایِمهربانتزندگیمیکنم..
چندسالیستکهچشمانم
رنگِانتظارگرفتهاست...
قلبمنیزبرایِفتحِنگاهتانتظارمیکشد...
منبهانتظارِفتحِدستانتونگاهِگیراوجذابت
بهدرهاییکهازآنرفتیخیرهماندهام...
اینکهمرادریابیسختاستیاغیرممکن...؟!
جانا...
منازروزهایِبیتوخستهام...
قلبمازنداشتنتبهستوهآمدهاست...
کمیمراعاتکنحالِمنِنیمهجانرا...🕯♥
🌹اللّهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
هیچ خیری به ما نمیرسه، و هیچ شری از ما دور نمیشه، الا به برکت امام زمان
#مهدویت
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن
به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج»
و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر
که هـــــیچ نـــمازے
بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت.
🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃
#نماز_اول_وقت
التماس دعای فرج
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین علیهالسلام:
✍مَن كَثُرَ لَهوُهُ قَلَّ عَقلُهُ.
🔴كسى كه زياد به سرگرمى بپردازد، عقلش كم است.
📚غرر الحكم، ۸۴۲۶
#حدیث_روز
منتظران گناه نمیکنند
نشست رو زانوش، -حالتون خوبه؟؟ میخواید پرستار خبر کنم؟ -نه... نمیخوام😭 -اتفاقی افتاده؟😳 چرا گریه میکن
🖇 #پارت_23🌿
داشتم در ماشینو باز میکردم که صدام زد!
-خانوم!!
-بله؟؟
-با این لباسا کجا میخواید برید آخه؟؟
معلومه لباس بیمارستانه!
درو بستم.
-خب...
اخه چیکار کنم؟؟
-بعدم شما که چیزی همراهتون نیست!
نه کیف،نه گوشی،
مطمئنا نمیتونید جایی برید!
چندلحظه نگاهش کردم...
-آدرس خونتونو بگید ببرمتون خونه!
-خونه؟؟؟😳
-بله.مگه جای دیگه ای دارید؟؟
-من فرار کردم که نبرنم خونه!!
اونوقت الان برم خونه؟؟😒
-یعنی از خونه فرار کردین شما؟؟😳
-نه آقا...نه‼️
من از زندگی فراریم!
از نفس کشیدن فراریم!
اه...😭
-چرا باز گریه کردین؟؟😳
یه چند لحظه صبر کنید!!
گوشیشو برداشت و یه شماره گرفت!
-به کی زنگ میزنی؟؟😰
از تو آینه نگاهم کرد و انگشتشو گذاشت روی بینیش!
یعنی هیس... !!
-الو؟
سلام آقای دکتر!
بله اومدم،ولی راستش یه کاری پیش اومد،مجبور شدم برم!!معذرت میخوام!
چی؟؟
جدا؟؟
ای بابا...
باشه پس دیگه امروز نمیام!
یاعلی مدد!
گوشیو قطع کرد و گذاشت رو داشبورد!
-پس شمایید!!
-کی؟؟چی؟؟
-فهمیدن فرار کردین!
-شما پزشکید؟؟
-نه ولی تو اون بیمارستان کار میکنم!
ماشینو روشن کرد و راه افتاد!
-کجا میری؟؟
-بذارید یکم دیگه از اینجا دور شیم!
یه ربعی رانندگی کرد
سرمو گذاشته بودم رو صندلی و آروم اشک میریختم!
-حالا میخواید چیکار کنید؟
میخواید کجا برید؟
سرمو بلند کردم و از تو آینه به چشماش نگاه کردم!
چشماشو دزدید
کنار خیابون نگه داشت!
کم کم داشت هوا ابری میشد
با این که دم عید بود اما هنوز هوا سرد بود...!
سرمو تکیه دادم به شیشه ی ماشین و سعی کردم با خنکاش،داغی درونمو کم کنم!
چه جوابی میدادم؟؟
چشمامو بستم
و آروم گفتم
-ببریدم یه جای خلوت...
پارکی،جایی!
نمیدونم!
-چیزی میخورین؟
بنظر میرسه ضعف دارین.
دستمو گذاشتم رو شکمم!
خیلی گشنم بود اما هنوز معدم درد میکرد!😣
ماشینو روشن کرد و جلوی یه رستوران نگه داشت.
-چنددقیقه صبرکنید تا بیام.
رفت و با یه پرس غذا برگشت...
ساعت حوالی شش بود!
با اینکه روم نمیشد اما بخاطر ضعفم غذا رو گرفتم
معدم خیلی درد میکرد!
خیلی کم تونستم بخورم و ازش تشکر کردم!
-حالتون بهتره؟؟
-اوهوم.خوبم!
-نمیخواید برید خونتون؟؟
-نه!
-میشه بپرسم چرا بیمارستان بودین؟؟
-چه فرقی داره!😒
-ببینید...
من میخوام کمکتون کنم!
-هه😏
پس منو ببر یه جهنم دره ای که هیچکس نباشه!
-باشه.امشب میبرمتون جایی که کسی نباشه
اما لااقل یه خبر به خانوادتون بدین،
حتما الان خیلی نگرانن!!
-نگران آبروشونن نه من!
الان دیگه به خونمم تشنه ان!!
-چرا؟؟
-چون به همه برچسبای قبلی،دختر فراری هم اضافه شد!
-مگه چه کار دیگه ای کردین؟؟
-مهم نیست...!
-هست!
بگید تا بتونم کمکتون کنم!
دیگه چیزی نگفتم و خیابونو نگاه کردم.
ماشینو روشن کرد و راه افتاد....!
بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈
هوا به سمت گرگ و میشش میرفت...
دلم داشت میترکید!
باید چیکار میکردم...؟
دیگه نمیخواستم نفس بکشم...
انگار تموم این شهر برام شبیه زندون شده بود!
از شیشه ی ماشین بیرونو نگاه میکردم.
هنوز سرم درد میکرد.
الان مامان و بابا داشتن چیکار میکردن؟؟
مهم نبود!
حتی مهم نبود دارم کجا میرم...!
پلکامو بستم و چشمامو دست خواب سپردم...😴
-خانوم؟؟
صدای گرم و مردونه ای ،خوابو از سرم پروند!
چشمامو باز کردم و گیج و منگ اطرافمو نگاه کردم!
-اینجا کجاست؟؟
-جایی که میخواستید.
یه جا که هیچکس نیست!
فقط با گیجی نگاهش کردم و سرمو برگردوندم سمت در کوچیک و سفید آهنی
که آجرای قهوه ای اطرافش نم خورده بودن
و از چراغ قاب گرفته ی بالاش آب میچکید!
-نگران نباشید،
خونه ی خودمه!!
با نفرت سرمو برگردوندم سمتش 😠
و قبل از اینکه حرفی بزنم،
دستشو آورد جلو و یه کلید گرفت جلوی صورتم.
-برید تو و درو از پشت قفل کنید!
هیچکس نیست.
هر کسی هم در زد درو باز نکنید.
بازم گیج نگاهش کردم!!
-البته یه اتاق کوچیکه،
ولی تمیز و جمع و جوره!
-پس خودتون...؟
-یه کاریش میکنم.
بچه ها هستن...
امشبو میرم پیششون...
فقط درو به هیچ وجه باز نکنید!
البته کسی نمیاد،ولی خب احتیاطه دیگه!
اینم شماره ی منه،اگر کاری داشتید حتما تماس بگیرید.
و یه برگه گرفت سمتم.
برگه رو گرفتم و
شرمنده از فکری که به سرم زده بود،نگاهش کردم...😓
ولی اون اصلا نگاهم نمیکرد!
یه جوری بود!!
-برید تو،هوا سرده.
شما هم ضعیف شدین،سرما میخورین!
فقط تونستم یه کلمه بگم
-ممنونم....
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت خونه
کلیدو تو قفل چرخوندم و درو باز کردم.
به پشت سرم نگاه کردم،
از تو ماشین داشت نگاهم میکرد!
بارون شدید شده بود!
با دست اشاره کرد که برو تو!!
رفتم داخل خونه و درو بستم!
یه راهرو کوتاه بود و یه در آهنی قدیمی،که نصفهء بالاییش شیشه بود!
درو باز کردم،
دمپایی آبی و زشت بیمارستان رو دراوردم و رفتم تو.
همونجا وایسادم و نگاهمو تو خونه چرخوندم.
دوتا فرش دوازده متری آبی فیروزه ای ، که به شکل ال پهن شده بودن،
یه یخچال،
یه اجاق گاز،
یه بخاری،
چندتا کابینت و ظرفشویی
و چندتا پتو
کل خونه بود!!
دوتا در هم کنار هم بود که احتمالا حموم و دستشویی بودن!
چقدر با خونه ی ما فرق میکرد!!
اون خونه بود یا این؟؟
May 11
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
تاکنون « 1⃣ بستہ » اعلام شده است
اعلام کنندگان مـوظفنـد، هـر روز
از روز «دوشنبـہ» تا «جمعـہ»
بہ مـدت #پنـج_روز
سہ عمل زیر را انجام دهند :
1⃣ سه مرتبہ #سوره توحید
2⃣ صد صلوات
3⃣ دعای سلامتی امام زمان (اللهم کن لولیک ...)
4⃣دعای فرج
5⃣وروز جمعه دعای ندبه
تقبـل الله ... التمـاس دعـا
#اسـامی_شرکت_کنندگان :
1) بستہ اول:. یا صاحب الزمان
2) بستہ دوم: یاصاحب الزمان
3) بستہ سوم: لبیک یازهرا
4) بستہ چهارم:خادم الحسین
5) بستہ پنجم: شاهد فاتح
6) بستہ ششم:اللهم عجل لولیک الفرج
7) بستہ هفتم: به عشق بین الحرمین
8) بستہ هشتم:یامهدی ادرکنی
9) بستہ نهم:بسمه الله الرحمن الرحیم
10) بستہ دهم: یا ابا صالح المهدی ادرکنی
11) بستہ یازدهم :اکرم اسدی
12) بستہ دوازدهم :السلام علی المنتقم
13) بستہ سیزدهم :جعفری
14) بستہ چهاردهم :جعفری
15) بستہ پانزدهم :جعفری
16) بستہ شانزدهم :رضایی
17) بستہ هفدهم :لبیک یا مهدی
18) بستہ هجدهم :
19) بستہ نوزدهم :
20) بستہ بیستم :
21) بستہ بیست و یڪم :
22) بستہ بیست و دوم
23) بستہ بیست و سوم :
24) بستہ بیست و چهارم :
25) بستہ بیست و پنجم :
26) بستہ بیست و ششم :
27) بستہ بیست و هفتم :
28) بستہ بیست و هشتم :
29) بستہ بیست و نهم :
30) بستہ سے ام :
به خادم کانال مراجعه کنید
@appear
منتظران گناه نمیکنند
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » تاکنون « 1⃣ بستہ » اعلام شده است اعلام کنندگان مـوظفنـد،
فقط میتونید یک بسته یا دوبسته انتخاب کنید
از روز دوشنبه تا جمعه
ازشماره 1تا5گفته شده انجام دهید
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن
به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج»
و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر
که هـــــیچ نـــمازے
بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت.
🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃
#نماز_اول_وقت
التماس دعای فرج