و جمع کن.
-ها ! چی؟؟؟!
لبخندی زد و گفت:
-برادرم اونجا خادمه! دیشب بهش گفتم اگر میتونه یه جوری ما رو ببره. یهو بهم گفت اتفاقا دو نفر جا دارن !!!
-وای جدا؟؟؟!!!کی ؟؟؟
-فردا بعد از ظهر راه میفتن.
-وای راست میگی!!!چقدر غیر منتظره.
لبخندی روی لب های هر دوتامون نشست.
روشنک_ببین چقدر زود خدا خریدت... حالام که طلبیده شدی پیش شهدا.
گریه ام گرفت.
-روشنک واقعا راست میگفتی وقتی بیای توی این فضاها حس های قشنگیو تجربه میکنی...خدایا شکرت...
-عزیزم...گریه نکن...
اشکامو پاک کردم و روشنک رو بغل کردم:
-مرسی بخاطر همه چیز.
-از خدا تشکر کن من فقط یه وسیله بودم.
لبخندی زدم و گفت:
حالام بلند شو بریم ناهار بخوریم و بعد حسابی کار داریم.
ناهار رو کنار روشنک و مادرش نوش جان کردیم.
بعد هم روشنک وسایل هاشو جمع کرد و هی به من سفارش می کرد چی بیارم چی نیارم.
دل تو دلم نبود. دلم میخواست زود تر فردا شه...
خلاصه گذشت تا من رفتم خونه و وسایل هامو جمع کردم به خانوادم خبر دادم و اونام موافقت کردن...
شهدا راه قشنگ عاشقی اند...
دنبال روشنک می دویدم:
-روشنک...روشنک...
-ساکتو بذار کنار وسایل من بعدشم بیا اینجا بشین تا خبر بدن بریم.
-روشنک خواهش میکنم.
-#نفیسه نمیشه خب.
اشک توی چشمام حلقه زد به چشماش نگاهی انداختم و گفتم:
-اگر این اتفاق نیفته من نمیام.
روشنک لبخندی زد و گفت:
-آخه عزیزم این چه حرفیه اگر جا بمونیم چی؟؟
-روشنک مگه تو نمیگی هرچی قسمت باشه همون میشه. پس اگر قسمتمون باشه که بریم شلمچه حتما میریم و از اتوبوس جا نمیمونیم.
روشنک در فکر فرو رفت و بعد از مدتی گفت:
-باشه اشکال نداره ولی اول بگو چرا میخوای الان بری مزار شهدا؟؟؟
-من دلم نمیخواد وقتی قلب شهیدی رو شکستم برم اونجا باید قبلش ازش عذر خواهی کنم.
چشم هایش را ریز کرد و گفت:
-یعنی چی؟؟
-یادته رفته بودیم بهشت زهرا. آخرین بار همین دو روز پیش. کنار مزار شهید #علی_خلیلی .
-خب؟؟
-یادته تا فهمیدم اون شهید امر به معروفه خواستم بلند شم تو نذاشتی؟
-خب خب؟؟
-خیلی وقت پیش وقتی شنیدم یه شهیدی شهید شده بخاطر امر به معروف و بخاطر دفاع از دوتا خانوم بی حجابی که توی درد سر افتادن. راستش اولش با خودم گفتم میخواست این کارو نکنه که نکشنش...با خودم گفتم اصلا ربطی نداره من دوست ندارم حجابمو رعایت کنم!!! اون و امثال اونم به ما کاری نداشته باشن. گذشت بعد از مدتی که بخاطر قضیه ی اون آقا پسری که منو اذیت کرد توسط یلدا. همون پسره پیمان. وقتی توی درد سر افتادم. یه پسر شبیه همون شهید با خانومش بود وقتی دید من توی درد سر افتادم کنار خیابون با موتورش ترمز زد و نگه داشت. سمت پیمان رفت که یه وقت صدمه ای به من نزنه...
و اونجا بود که فهمیدم اون شهید بخاطر ناموسش از خودش گذشت...
واقعا از شهید خلیلی شرمنده شدم واقعا بزرگواره...
من باید ازش عذر خواهی کنم...
روشنک خواهش میکنم بریم مزار...
روشنک اشک توی چشم هاش جمع شده بود.
-باشه زود باش بریم سریع بر گردیم ان شاءالله که جا نمی مونیم.
شهید بزرگوار شهیدعلی_خلیلی...
چگونه پاسخ به خون شهدا می دهیم؟؟؟
🍁به قلم: مریم سرخہ اے🍁
رمان دو راهی
قسمت16
از جایم بلند شدم.
روشنک_بریم؟؟
-بریم.
راه افتادیم و سریع تا ماشین رفتیم.
روشنک_وای خدا کنه معطل ما نباشن!!!یا بدتر از این اینکه جا نمونده باشیم.
لبخندی زدم و گفتم:
-مطمئن باش خود #شهید درستش میکنه.
روشنک لبخند موزیانه ای زد و گفت:
-الحق که پاکی! اعتقادت از من قوی تر شده.
خندیدم و چیزی نگفتم.
روشنک با برادرش تماس گرفت.
روشنک_سلام داداش خوبی؟
جان؟!!
توی راهیم یه سر رفتیم گلزار.
شرمنده.
اها خب؟
جدا؟؟؟؟؟؟؟
اها باشه باشه الان میاییم.
یاعلی.
روشنک متعجب به من نگاه می کرد و بعد زد زیر خنده.با نگرانی گفتم:
-چی شده جا موندیم؟؟؟!!!
-نه دیوونه!!!
-پس چی؟!
-برادرم گفت یه مشکلی پیش اومده یکم دیرتر می ریم!!!
زدم زیر گریه.
من_دیدی گفتم #روشنک، شهدا حواسشون هست...شهید خلیلی میدونست همه چیو...
-اره عزیزم...
ماشین رو روشن کرد و راه افتادیم.
تا رسیدیم همه آماده ی رفتن بودن از ماشین پیاده شدم روشنک ماشین رو پارک کرد وسایلمون رو برداشتیم و سوار اتوبوس شدیم بعد از پنج دقیقه حرکت کردیم.
چشمام هی میرفت ولی سعی می کردم نخوابم.
باهمان پیراهن یقه آخوندی و ریش بلند با چهره ی جذاب شبیه شهید زنده بود...به هیچ خانومی نگاه نمی کرد.بطری آب پخش میکرد.
به صندلی ما رسید بطری را رو به روی روشنک گرفت و گفت:
-بفرمایین خواهرم.
بطری دیگری برداشت سمت من گرفت و گفت:
-نوش جان.
-متشکرم.
رد شد و نگاه من را با خودش کشاند.
متوجه روشنک شدم سریع نگاهم را ازش گرفتم و بحث را عوض کردم.
-کی می رسیم؟؟؟
-چیزی نمونده خیلی وقته تو راهیم یکی دو ساعت دیگه می رسیم.
-آها... روشنک؟؟
-بله؟
-جدا آدم هایی که مذهبی (واقعی) هستن و با خدان...چه آرامشی دارن...
-آره عزیزم هرکی با خدا باشه آرامش داره...
-چرا؟؟
-چون به اون آرامش حقیقی که خداست رسیده و میتونه این آرامشو منتقل کنه...
-چه جالب...
-اره عزیزم...با خدا باش و پادشاهی کن...بی خدا باش و هرچه خواهی کن...
لبخندی زدم و بعد سکوتی بینمان بر قرار شد...
مدت زیادی گذشت...تا برسیم ولی چشم رو هم گذاشتیم پاهامون روی خاک های شلمچه بود...
من_روشنک؟!
-جان؟
-اینجا که چیزی نداره...همش خاکه...
روشنک همونطور که چمدونشو می کشید گفت:
-نه عزیزم اولا اینکه همش خاک نیست بعدشم...نمیبینی؟؟؟
-چیو؟؟؟!!!
به اطراف اشاره کرد و گفت:
-خوش آمد گویی شهدا رو...
استشمام کن...هوای شهدا رو حس میکنی...
راست می گفت یک لحظه حس کردم همه ی #شهدا به استقبال ما اومدن... لبخندی زدم و گفتم :
-به قول سهراب. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید...
روشنک هم خندید...
برادر روشنک یه کوله بیشتر نداشت اونم روی دوشش بود.وقتی دید منو روشنک سختمونه با چادر چمدون ها رو بلند کنیم اومد طرفمون چمدون روشنک رو گرفت و گفت:
-بده من آبجی...
من هم که تازه یاد گرفته بودم چادر سرم کنم با حالت درگیری چمدونو گرفته بودم. طرفم اومد و گفت:
-بدین من بیارم.
-نه ممنونم خودم میارم.
-نه شما با چادر سختتونه من دستم خالیه.
-نه نمیخواد شما اذیت میشین دو تا ساک دستتونه.
-نه اذیت نمیشم بدین به من.
-نه...
یک دفعه چمدون از دستم افتاد.دولا شد و چمدونم رو برداشت و گفت:
-با اجازه...
دندونمو روی لبم فشار دادم روشنک خندش گرفته بود. گفتم:
-عجب زوری بابا ایولا!! یکی رو شونه یکی این دست یکی اون دست!
روشنک دستش رو روی بینیش گذاشت و با خنده گفت:
-هیسسس...یه خانم اینطوری حرف نمیزنه...ایولا چیه!
-اوه بله بله شرمنده.
خندیدیم. دستمو گرفت و راه افتادیم.سمت خوابگاه ها رفتیم و یه جا مستقر شدیم .
بعد آماده شدیم بریم یه جایی به اسم کانال کمیل.
سوار اتوبوس شدیم برای حرکت .
روی هرکدوم از صندلی ها یه چفیه بود و روش یه پیکسل از شهیدی.
روشنک_وایسا...
-چیه؟؟
-ببین هر شهیدی بهت افتاد بدون که اون انتخابت کرده...
نفس عمیقی کشیدم و سمت یکی از صندلی ها رفتم.
صندلی کنار پنجره ...
چفیه رو برداشتم به پیکسل نگاهی انداختم و بعد با چشم های گرد شده گفتم:
-روشنک!!!!!!
-چی شد؟؟؟
-واای باورم نمیشه... #شهید_ابراهیم_هادی!!!
-روشنک سمت من اومد و گفت:
-ببینم؟؟
-ایناها...
-ببین نفیسه از همون روز اول این شهید بهت نظر کرده بود.
-وای خدای من.
همون لحظه برادر روشنک اومد کنار ما و با لحن خاصی گفت:
-شهید ابراهیم هادی...
گفتم:
-بله... بله...
-برام خیلی جالب بود که این شهید به شما افتاد...
-چرا ؟؟؟
نگفت چه دلیلی داره ولی پشت بند حرفش گفت:
-ما از این شهید فقط همین یه پلاکو داشتیم، که قسمت شما شد...با اجازه یا علی .
بعد هم رفت جلوی اتوبوس.
من_وای روشنک...یه دونه بوده فقط...راستی ببین برای تو کی افتاده...
نگاهی به پیکسل انداخت و گفت:
-إ...!... #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری ... چقدر جالب این شهید عاشق ابراهیم هادی بوده...شهید مدافع حرم...
-وای چقدر جالبن این شهدا...کنار هم دیگه، من و تو...یه شهید ابراهیم هادی و یه شهید دوست ابراهیم هادی...
لبخندی زد و گفت:
-آره...
اتوبوس حرکت کرد به سمت کانال کمیل...
خیلی طول نکشید که رسیدیم کانالکمیل...
واقعا قشنگ بود...
حس هایی تجربه کردم که تا اون موقع تجربه نکرده بودم...
روی خاک ها نشسته بودیم راوی برامون راوی گری می کرد:
ای رفقا...
میدونین اینجا کجاست؟؟؟
کانال کمیل...
جایی که زیر خاکش پر از جسم شهیده...
جایی که ابراهیم هادی هنوز هم پیکرش اینجا مونده...
رو به روشنک گفتم:
منتظران گناه نمیکنند
رمان دو راهی قسمت16 از جایم بلند شدم. روشنک_بریم؟؟ -بریم. راه افتادیم و سریع تا ماشین رفتیم. روشنک_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙#مصاحبه
🔻اگه می خواستی یه قولی، به شهدا بدی اون چه قولی بود؟
✅ #توبه یعنی در آغوش رحمت خدا...
امیرالمومنین علی علیه السلام:
استغفار شش شرط دارد:
۱- پشیمانی و حسرت از اعمال گذشته
۲- عزم بر ترک گناه برای همیشه
۳- اداء کردن حقوق مردم که بر عهده اش است.
۴- اداء کردن حقوقی که از جانب خدا بر او
واجب بوده و قضاء شده.
۵- آنچه از گوشت بدنش از حرام روئیده با
گرسنگی و پشیمانی و گریه بر گناهان آبش
کند تا پوست به استخوان رسیده و از نو
گوشت بروید(در صورت خوردن مال حرام )
۶- زحمت عبادت را به خود بچشاند چنانچه
خوشی و شیرینی #گناه را به خود چشانده است.
📚وسائل الشیعه ج ۱۱ صفحه ۳۶۱
🌹سالروز عملیات #کربلای_چهار و پرکشیدن دستبستهی 175 #شهید_غواص که زنده به گور شدند
تا ابد مدیون این مردان مر ددددد هستیم
شهید هرگز نمی میره جاوید میشه تکثیر میشه
هدیه به ارواح طیبه همه شهدافاتحه وصلوات🌹
اللهم صل علی محمد آل محمد وعجل الفرجهم💐💐💐💐💐
#ازشهدابیاموزیم❣❣❣❣❣
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 یک روش مجرب برای توسل به امام زمان
🔵 دستور توسل خاص به حضرت ولی عصر سلام الله علیه از مرحوم شیخ جعفر مجتهدی
🔹 جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج سید حسین هاشمی نژاد نقل کردند: روزی یکی از دوستان طلبه ام برای حاجت بسیار مهمی به من مراجعه کرد و پس از بیان حاجتش تقاضا نمود تا با هم خدمت آقای مجتهدی برویم و از ایشان کمک بگیریم. بنده که تشخیص دادم حاجت او واقعاً سرنوشت ساز است، در خواستش را پذیرفتم و با هم به منزل آقای مجتهدی رفتیم. ایشان با این که کسالت داشتند بزرگواری کردند و ما را پذیرفتند.
پس از این که قضیه را خدمتشان عرض کردیم، به دوست طلبه ام فرمودند: شما به مسجد جمکران مشرف شوید و نماز حضرت را بخوانید و ثوابش را به روح منوّره ی مادر بزرگوارشان بی بی نرجس خاتون علیها السلام هدیه کنید. و پس از پایان صلوات هایی که در سجده بعد از نماز گفته می شود، رو به قبله بنشینید و سیصد و سیزده مرتبه 《 یا حجّة الله》 بگویید. سپس به حضرت نرجس خاتون علیها السلام عرض کنید:
🌕 شما به فرزند عزیزتان امام عصر علیه السلام بگویید مشکل مرا رفع کنند.
🔹 چون احسان و اکرام والدین واجب است، حتماً حضرت عنایت می فرمایند.پس از این که بیانات حضرت آقای مجتهدی تمام شد، از خدمتشان مرخص شدیم. عصر همان روز دوستم به مسجد جمکران مشرف شد و به همان صورت که آقای مجتهدی فرموده بودند اعمال را انجام داد. او فردای آن روز به سراغم آمد و گفت: به عنایت آقا امام زمان علیه السلام آن مشکل بزرگ، به راحتی حل شد! از آن زمان تاکنون حدود بیست سال می گذرد و بارها خودم و هر کس را که به این دستور و توسل واداشته ام، به لطف حضرت، حاجت روا دیده ام.
📚 لاله ای از ملکوت ج۳ ص۲۰۱
#مهدویت
منتظران گناه نمیکنند
#جلسه_سوم #نماز🕋 من سالهاست حاجتی دارم. خونه، بچه و ... ولی چون مدام این رو از خدا خواستم و چون
🌸 بسماللهالرحمنالرحیم 🌸
#جلسه_چهارم
#بخش_اول
#نماز🕋
یک نکته در خصوص ادعیه خیلی مهمه که به معانی عمیق ادعیه توجه کنیم و به عربی خوندن اکتفا نکنیم. 🌸
قرآن همیشه استثنا هست. قرآن اگر عربی هم خونده بشه موضوعیت داره و توصیهشده ولی در کنار این عربی خوندن هم، ما باید به معنی توجه داشته باشیم.🌸
همانطور که بدن ما به غذا نیاز داره روح ما هم به غذا نیاز داره. قرآن، ادعیه، نماز و ... غذای روح ما هستند. 🌸
خیلی از ماها شاید بدن چاق و چلهای داشته باشیم، اما روح بسیار ضعیفی داریم. چون غذای روح رو بهش نرسوندیم.🌸
اگر کسی نمیتونه معنی قرآن رو بخونه و فقط حفظ کرده، خدا میگه همون هم نوره و تاثیر داره.🌸
خیلی مهمه که ما دعاها را با معنی بخونیم. اصلا نباید بگیم من حتما دعای کمیل رو تا آخر میخونم. اگر با توجه بتونیم تا آخر بخونیم که عالیه. اما اگر نتونستیم کم بخوانیم ولی بفهمیم چی داریم میخونیم. این خیلی ارزش داره و روح مارو جلا میده 😍
اگر ادعیهها نبودند، ما بلد نبودیم با خدا حرف بزنیم، ولی اهل بیتی داریم که میان به ما دریایی از صحبتها و عبارات شیرین و دعا کردن را یاد میدهند. مثل صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه. 🌸
امام سجاد (ع) میفرماید:
خدایا زمانی که من مُردم و هم فراموشم کردند، از من هیچ چیز، به یادگار در ذهن کسی نماند، حتی از ذهنها هم پاک شدم، خدایا تو منو به یاد بیار.🌸
آقا امام سجاد ع داره به ما یاد میده مدل صحبت کردن با خدارو.🌸
ما دعای مخصوص به وضو داریم، یعنی زمانی که به آب نگاه میکنیم دعای وضو را میخوانیم. چه اشکالی داره به جای عربی فارسی بخونیم تا لذت ببریم ازین دعاها؟🌸
✅ خدایا شکرت که آب را پاک و پاکیزه قرار دادی و اون رو نجس و آلوده قرار ندادی. 🌸
✅ زمانیکه دست رو توی آب میخوای بکنی، باید بگی:
خدایا من دارم دستمو درون آب میکنم، مثل کسی که میخواد آلودگی دستشو پاک کنه. خدایا من از توبه کنندگان قرار بده، ما را از پاکان قرار بده.🌸
✅ زمانیکه آب رو توی دهنمون مزهمزه میکنیم میگیم:
خدایا من زمانی که دارم ملاقاتت میکنم، یک دلیل محکم، یک عذر خوب، به من یاد بده و زبونم رو آزاد کن که ذکر تو و شکر تو را بکند. 🌸
✅ زمانیکه صورت رو میشوییم:
خدایا من را در روز قیامت رو سفید کن، تا روزی ک همه چهرهها سیاهه از شدت ناراحتی.🌸
✅ دست راست رو میشوریم:
خدایا نامه ی اعمالم را به دست راستم بده حساب من را آسان کن. 🌸
✅ دستچپ رو میشوریم:
خدایا نامه اعمالم را دست چپم ندی، خدایا دستم را آویزان به گردنم نکنی بهخاطر اعمالم.🌸
✅ زمانیکه مسح میکشیم:
خدایا رحمتت را بر ما بگستران.🌸
✅ زمانیکه پامونو مسح میکشیم:
میگیم خدایا پای من و تو صراط مستقیم ثابت کن. روزیکه پاها میلرزد در آن صراط.
منتظران گناه نمیکنند
🌸 بسماللهالرحمنالرحیم 🌸 #جلسه_چهارم #بخش_اول #نماز🕋 یک نکته در خصوص ادعیه خیلی مهمه که به مع
#جلسه_چهارم |
#بخش_دوم
#نماز🕋
وقتی زمان وضو گرفتن دعا میخونیم و حرف میزنیم، وضوی ما مصداق نور علی نور میشه، یک حفاظی ایجاد میشه. 🌸
کسی که عصبانی میشه باید وضو بگیره، چون محافظ در خودش ایجاد میکنه و کمتر آسیب میبینه. 🌸
خیلی مهمه خیلی مواقع ماها فکر میکنیم نماز فقط برای ماست اما توی تمام آیینها و دینها نماز بوده. مثل حجاب، که در آیین مسیحیت و یهودیت هم بوده، تو تورات و انجیل هم بوده. 🌸
ما در سوره هود آیه داریم که:
مردم مدین، میان به شعیب میگن: آهای شعیب آیا نمازت داره به تو فرمان میده که به ما بگی اونچه را که پدرانمان میپرستیدند را رها کنیم؟🌸
یا حضرت ابراهیم دعای بسیار زیبایی داره که میگه: خدایا من رو اقامه کننده نماز قرار بده و ذریهی من رو. 🌸
خدا دعای من را قبول کرد، پس نماز برای همه انبیا آمد. چون خدا ذات انسان را خلق کرده. ما ساخته دست خدا هستیم و خدا میدونه به چه چیزهایی احتیاج داریم.🌸
سوال: نماز میخونیم ام در نماز، پرش فکر داریم، تمرکز نداریم. حضور قلب نداریم.چه کار کنیم؟ آیا میشه جبران کرد؟🌸
خدای رحمان راه رو باز گذاشته. حتی تو بحث شکیات، اگر ما انسانها شک کنیم، در نماز اشکال نداره. یا مثلاً فلان شکیات را انجام بده یا سجده سهو انجام بده، یعنی چی؟🌸
یعنی همون نماز بدون حضور قلب ما هم برای خدا ارزش داره.🌸
چرا توصیه شده که بعد از نماز، حتماً تسبیحات حضرت زهرا رو بخونیم؟🌸
بهخاطر اینکه چند تا خصوصیت داره تسبیحات حضرت زهرا:
از خصوصیات تسبیحات حضرت زهرا اینه که:
✅ جبران کاستیها و پرش فکر داخل نماز رو میکنه
✅ به وقت ما برکت میده
✅ باعث میشه جاییکه مشکلات زیاده و فشار کار و در هم ریختگی روحی زیاده. اگر مقید باشه تسبیحات رو مدام بگه گشایش ایجاد میشه. 🌸
باید حواسمون باشه که تسبیحات حضرت زهرا باید با توجه به معانی و با حضور قلب باشه.اون موقع تاثیر خواهد داشت.🌸
#دم_اذانی😍🌹
بیایید یه بارم ڪه شده نمازمونو بخاطر
#بهشت و #جهنم زود نخونیم !
رو این حساب #زود بخونیم ڪه
#پشتسرآقا خونده باشیمش!!!
#بهوقتاذان
#نماز_اول_وقت🦋
[عجبآهنگِ قشنگۍ داره #اذان ]
التماس دعا🤲
نماز اول وقتش میچسبه
.┅═✧❁🍃🌸🍃❁✧═┅
🔻🔻فوری و مهم🔻🔻
انتشار فوری 📣📣
#اطلاعیه| همایش فریاد ایران به شیراز رسید
🎙جبهه مقاومت قطعا آمریکا را از منطقه اخراج خواهد کرد. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
📌محور همایش:
حمایت از نیروهای مسلح جهت پاسخ دندان شکن به آمریکا و رژیم صهیونیستی
◀️ با سخنرانی:
🔺 استاد محمد جوانی
🔺استاد علی تقوی
🔺حاج خلیل موحد
🔺برادر سهیل کیارش
📆چهارشنبه 1403/10/05، ساعت 14:30
📌شیراز، خیابان زند، کوچه 44، مجتمع مهدویت مهدیه بزرگ شیراز
✅جهت کمک به برگزاری هرچه پرشورتر این همایش مهم، اطلاع رسانی گسترده بفرمایید.
#پاسخ_دندان_شکن
#لبیک_به_امام_امت
*« اِعتکاف ، مَعنَویت ، مُقاوِمَت »*
ثبتنام مراسم عبادی اعتکاف مسجد امیرالمومنین ( علیه السلام ) تهران
#اعتکاف_معنویت_و_مقاومت
4_435750524105523510.mp3
5.16M
به رسم عاشقے
💠دوباره سه شنبه
🔰و دلتنگ جمکران😭
دعای توسل میخوانیم
#دعوتیدعروسی💫
💖جشــنِ عروســی عـروس و دامـاد
جانباز حزب الله لـبنـان💖
🌸زمان:#فردا #چهارشنبه ساعت ۱۵
🌼مکان: مقابل مترو میدان شهدا،جنب مسجد خیر، حسینیه شهید همت
ختم قرآن کریم به نیت سلامتی آقا امام زمان عجل الله الشریف
ان شاءالله مشارکت داشته باشید تو ختم قرآن کریم اجرتون با قرآن کریم
تو لینگ بزنید وجزء قرآن انتخاب کنید
👇👇👇👇👇
https://eltemas-2a.ir/q/809
🔴 اعمالمان را با سرعت مافوق نور به آسمان بفرستیم
🔵 راه صحیح ، عاقلانه و پر سود پیوند زدن اعمال ناقص ما به اعمال بهترین نوع بشر حضرت حجت ابن الحسن علیه السلام می باشد. چرا که کوچکترین عمل او با تمامی اعمال جن و انس و ملک قابل قیاس نیست. اگر اعمال نیک خودمان را به او هدیه کنیم شاید به همراه اعمال او که با سرعت مافوق نور به آسمان میرود و به عرش الهی می رسد اعمال ما هم بالا رود و مقبول درگاه احدیت گردد.
🌕 از این لحظه نیت میکنیم تمام اعمال مستحبی زندگی مان تا پایان عمر را به امام زمان ارواحنا فداه هدیه کنیم.
#امام_زمان
🔴 برآورده شدن آرزوها در عصر ظهور
⭕️ در قسمت پايانى خطبه ۱٠٠ نهج البلاغه؛ امیرالمومنین علی علیه السلام به توصیف دورانی میپردازند که بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را اشاره به زمان ظهور حضرت مهدى تعالی فرجه الشریف، دانستهاند:
فَکَأَنَکُمْ قَدْ تَکَامَلَتْ مِنَ اللهِ فِيکُمُ الصَّنَائِعُ، وَ أَرَاکُمْ مَا کُنْتُمْ تَأْمُلُونَ
🌕 گويا(مىبينم) در پرتو خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله، نعمت هاى الهى بر شما کامل شده و آنچه را آرزو داشتهايد خداوند به شما ارزانى داشته است.
✅ خداوند خوشبختی و تمام اسباب سعادت بشر را در پرتو وجود آل محمد صلى الله عليه وآله قرار داده است؛ اگر مردم میدانستند خداوند در دنیای ظهور، چه بهشت برینی بروی زمین برایشان تدارک دیده، کار و زندگیشان را رها میکردند و فقط برای ظهور حضرت کار میکردند و لحظه ای دست از دعا برنمیداشتند و همواره از خداوند خواستار هرچه زودتر فرارسیدن آن دوران فرخنده بودند؛ اما افسوس.. اکثریت مردم به دنیای تاریک بی امام عادت کرده اند..!
🍃اللّٰھـُـم عجِّل لولیک الفرج 🍃
🍃تعجیل در فرج و سلامتی و خوشنودی قلب نازنین آقا صاحبالزمان عج صلوات🍃
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 بالاترین جهل بیتوجهی به امام زمان است
🔹 بسیاری فکر میکنند چونکه امام در غیبت است، هیچ وظیفهای نسبت به ایشان ندارند!
🔹 این در حالیست که هیج تفاوتی ندارد امام در غیبت باشد، یا در بین مردم؛
در هر حال انسان باید با تمام وجود مراتب بندگی را طی کند.
🔹 و نبود امام هم دلیل بر تلاش و یاری نکردن نیست؛
چرا که در زمان غیبت کار سختتر هم میشود.
🔹 باید ابتدا تلاش کرد تا امام در جامعه حاضر شود و دوم اینکه بعد از ظهور هم با ایشان همراهی کرد؛
🔷 مهمترین مانع ظهور جهل جامعه است!
زیرا جامعه هنوز معنی غیبت را نفهمیده و خود را بینیاز از هرگونه تلاش در جهت زمینه سازی میداند.
#مهدویت