eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
5.1هزار ویدیو
347 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear ورز کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔱 اهمیت و شگفتی : ⬅️هیچگاه از انجام این عمل مهم غافل نشویم. ⬅️ -عجل الله فرجه- در ای مرقوم فرمودند: 《سجدة الشكر من ألزم السنن و أوجبها: سجده شکر از و مستحبات است.》 📙 بحار الأنوار جلد۸۳ صفحه۱۹۴ ⬅️ حال این سجده را از کلام امام -علیه السلام- ببینید: 《 بر هر مسلمانى واجب است، با آن را كامل و را خشنود مى سازى و را به شگفتى در مى آورى. 📌هنگامی که بنده ای می خواند و سپس بر سجده شکر می نهد، پروردگار بین او و فرشته ها را و می گوید: ⬅️ای فرشتگان من! به بنده ام . را به جای آورد و را برای من تمام نمود، سپس به جا آورد به خاطر که به او دادم. ای فرشتگان من! چه به او بدهم؟پس فرشتگان می گویند: ای پروردگار ما! را 《پس پروردگار بزرگ می فرماید: دیگر چه؟می گویند:ای پروردگار ما! را. ⬅️سپس پروردگار بلند مرتبه می فرماید: برای او دیگر چیست؟می گویند:ای پروردگار ما! آنچه برایش مهم است. 📌پس پروردگار -تبارک و تعالی- می فرماید: دیگر چه؟پس چیزی از نماند مگر آنکه فرشتگان آن را می گویند. ⬅️پس خداوند متعال می فرماید: پس چه چیزی؟فرشتگان می گویند: ای خداوند ما! برای ما نیست!پس پروردگار عظیم می فرماید: شکر می کنم همان گونه که شکر به جای آورد؛ و با به او روی می آورم؛ و را به او نشان می دهم》 📙 من لا یحضره الفقیه جلد۱ صفحه۳۳۳ حدیث ۹۷۹ /تهذيب الاحکام جلد۲ صفحه۱۱۰ حدیث۱۸۳ ⬅️ سجده شکر: 📌پس از نماز، سر به سجده گذاشته و حداقل سه مرتبه بگوید:شُکراً الله سپس طرف راست صورت، و بعد طرف چپ صورت، و در آخر مجدداً پیشانی را بر مُهر بگذارد. ⚜ذکر روز سه شنبه:🌹 یا اَرْحَمَ الرّاحِمین🌹 @montzeran
‌‌... ایام برای دیدار اقوام به رفتیم . روز آخر، سر مزار رفتم. با گریه از خدا خواستم تا ما هم مثل راهی شویم. توی حال خودم بودم. هنوز به مزارش نرسیده بودم. یک دفعه سنگ قبر یک توجهم را جلب کرد. شهید علیرضا کریمی! او زیارت کربلا بوده، و درآخرین دیدار به مادرش چنین گفته: می‌روم و تا راه کربلا باز نگردد باز نمی‌گردم! و پیکر مطهرش با اولین کاروان کربلا، به باز می‌گردد!! این را از ابیاتی که روی سنگ مزارش نوشته بود فهمیدم. انگار گمشده‌ای را پیدا کردم.همان جا نشستم و دعا کردم. روز بعد برگشتيم . آماده رفتن به محل کار بودم. یک دفعه شماره تلفن کاروان کربلای روی طاقچه ، نظرم را جلب کرد. تماس گرفتم و درباره ثبت نام کربلا، پرسیدم. گفت: ما داریم فردا حرکت می‌کنیم. دو تا از مسافرامون همین الان کنسل کردن، اگه میتونی همین الان بیا!! خودم را به آژانس رساندم، مسئول شرکت زیارتی را دیدم. گفتم: من نه گذرنامه و نه پولم جور نیست! مسئول آژانس، شناسنامه رو بجای پاسپورت گرفت و پول را موکول کرد به بعد از مسافرت! هیچ چیز هماهنگ نبود. اما انگار کار دست کس دیگه‌ای بود. راهی سفر شدیم. در ورودی ، برای لحظاتی حضور علیرضا را حس کردم. هرجا هم می‌رفتیم ابتدا به نیابت (عج) و بعد به یاد علیرضا زیارت می کردیم.. پس از بازگشت برای عرض رفتم اصفهان سر مزار علیرضا . آنجا با برادر شهید که ابیات روی سنگ قبر بود آشنا شدم. داستان خودم را تعریف کردم. از ایشان شنیدم این نوجوان شهید در پایان آخرین اش نوشته بود: " ...برادر شما علیرضا کریمی" . علیرضا با همه ما در کربلا وعده کرده بود...