1.خواب غفلت
رسول مکرم اسلام (ص) فرمود:
«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛ مردم اکثراً در خواب غفلت به سر می برند، همین که مردند بیدار می شوند (و بسیاری از حقایق برایشان روشن می شود.)(تنبیه الخواطر و نزهة النواظر،ج 1،ص 150)
بنابراین آتش برزخ و قیامت همین الان هم هست، ولی به خاطر اینکه جوارح و حواس باطنی بسیاری به خاطر زرق و برق دنیا و گناهان از کار افتاده، این آتش را حس نمی کنند، اما در آستانه مرگ که قرار می گیرند پرده های هوی و هوس کنار می رود و حقایق برای همه آشکار می شود.
1_ روایت معراج
پیامبراکرم(ص) در شب معراج خود برخی از جهنمیان را مشاهده کردند.(تفسیر نمونه ، ج 27 ، ص319؛ تفسیر نور الثقلین، ج 1،ص 291، ح 1157)
آنان افرادی بودند که در دنیا اعمال بدی را مرتکب شده بودند و به واسطه اعمال مختلف، به عذاب های مختلفی دچار شده بودند.
دین وسیله ای است که توجه انسان را از دنیا جدا می کند و انسان را متوجه و متذکر به آخرت می کند.
2. حدیث حقیقت
بسیاری از انسانها تصور می کنند که ظاهر و باطن با یکدیگر متفاوت است در حالی که ظاهر ظهور همان باطن است و اصلاً ظاهر بدون باطن معنایی ندارد. ما در عین حال که در ظاهر هستیم می توانیم به باطن توجه کنیم و ذکر گفتن چیزیست که همین کار را برای انسان انجام می دهد.
پیامبر (ص)، یک روز صبح، پس از برگزاری نماز صبح با اهل صفه، چشمش به جوانی افتاد با وضعیتی خاص، که توجه حضرت را جلب کرد. او حارثة بن نعمان انصاری بود. حضرت جویای احوال وی شد; و آنگاه صحبت هایی مطرح شد که به عنوان «حدیث حقیقت » شناخته می شود.
مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی در باب «حقیقت ایمان و یقین» از «کتاب ایمان و کفر» درباره دیدار پیامبر (ص) و حارث، دو حدیث نقل کرده است که هر دو از قول امام صادق (ع) می باشد. مضمون این دو حدیث یکی است
در این گفتگو اینگونه آمده است:
حارث به پیامبر (ص) می گوید گویا عرش پروردگارم را می نگرم که برای حساب گسترده گشته و گویا اهل بهشت را می بینم که در بهشت یکدیگر را ملاقات می کنند که گویا ناله اهل دوزخ را در میان دوزخ می شنوم.
او بنده ای است که خداوند دلش را نورانی فرموده و خطاب به او فرمود:
بصیرت یافتی، ثابت باش. جوان گفت:ای رسول خدا، از خدا بخواه شهادت در رکابت را روزی ام کند. رسول خدا(ص) برای او دعا فرمود. مدتی نگذشت که در جنگی همراه پیغمبر بیرون رفت و بعد از نه نفر شهید گشت و او دهمین شهید آن جنگ بود.(انوار جلیه با تعلیق و تصحیح و مقدمه استاد جلال الدین آشتیانی)
جوانی که به درجاتی از کمال رسیده بوده است بهشت و جهنم را می دیده است و پیامبر (ص) هم به نحوی بر آن صحه گذاشته اند. این مسأله تاکید می کند که بهشت و جهنم مکان و زمانی دیگر ندارد بلکه به گونه ای بوده است که آن جوان در همان زمان و مکان در ورای ظاهر امری دیگر را مشاهده می کرده است.
توصیه های قرآنی و روایی درباره آخرت
«آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد ندارند.» (سوره قصص، آیه 83)
«زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است. آیا نمی اندیشید؟!»(سوره انعام، آیه 32)
«دنیا مزرعه آخرت است.» (ابن ابی جمهور، عوالی اللیالی، ج1، ص267)
«کسی که آخرت را بسیار یاد کند، گناهش کم می شود.» (آمدی، غررالحکم، 146)
کسی که در طول شبانه روز مهم ترین همتش آخرت باشد، خدا بی نیازی را در دلش جای می دهد و کارش را سامان می دهد و از دنیا نمی رود، مگر آنکه روزی اش را کامل دریافت کرده باشد.»(ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص48)
دنیا، سرای کوچ کردن است، ولی مهم این است که انسان به کجا کوچ می کند؛ آیا به سرزمینی سراسر آسایش و رفاه یا به محلی بی آب و علف و همراه با مشقت و رنج؟ ... در حقیقت این اعمال و رفتار آدمی است که جایگاه او را در آخرت تعیین می کند و چگونگی زندگی او را در آنجا رقم می زند.
آنان كه حقیقت دنیا و آخرت را به درستی درك كرده باشند، نگاه دیگری به زندگی دارند؛ آنان برای خدا و آخرت اصالت قائلند و دنیا را پلی برای رسیدن به آخرت می دانند و به این جهت اعمال و كردارشان بر اساس خدا محوری تنظیم و صادر می شود و دنیا برای آنان سجن و زندانی محدود است، ولی این به این معنا نیست كه قدرت زیست در این دنیا را از دست بدهند؛ بلكه توجه به بعد دیگر دنیا شوق زندگانی را در چنین افرادی زیاد می كند و آن، مزرعه بودن دنیا برای آخرت است. انسان در این وادی می تواند خود را به ظرفیت های والای كمالات و درجات علیای حسنات برساند و آخرت تجسم همین اعمال می باشد. پس اگر خداوند به مۆمنی عمر طولانی داد، توجه به این نكته مهم شوق ادامه زندگی را در او به وجود می آورد. امام علی علیه السلام آنان را این گونه معرفی می کند:
« إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَالدُّنْیَا كَمَثَلِ قَوْم سَفْرنَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِیبٌ، فأَمُّوا مَنْزِلاً خَصِیباً وَجَنَاباً مَرِیعاً، فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِیقِ، وَفِرَاقَ الصَّدِیقِ، وَخُشُونَةَ السَّفَرِ، وَجُشُوبَةَ الْمَطْعَمِ، لِیَأتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ، وَمَنْزِلَ قَرَارِهِمْ، فَلَیْسَ یَجِدُونَ لِشَیْء مِنْ ذلِكَ أَلَماً، وَلاَ یَرَوْنَ نَفَقَةً مَغْرَماً، وَلاَ شَیْءَ أَحَبُّ إِلَیْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ، وَأَدْنَاهُمْ مِنْ مَحَلِّهِمْ وَمَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْم كَانُوا بِمَنْزِل خَصِیب، فَنَبا بِهِمْ إِلَى مَنْزِل جَدِیب، فَلَیْسَ شَیْءٌ أَكْرَهَ إِلَیْهِمْ وَلاَ أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فیِهِ، إِلَى مَا یَهْجُمُونَ عَلَیْهِ، وَیَصِیرُونَ إِلَیْهِ؛
همانا داستان آن کس که دنیا را شناخت، چونان مسافرانی است که در سرمنزلی بی آب و علف و دشوار اقامت داشته، قصد کوچ کردن به سرزمینی دارند که در آنجا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمل می کنند و جدایی دوستان را می پذیرند و سختی سفر و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می کنند تا به جایگاه وسیع و منزلگاه امن و با آرامش قدم بگذارند.
آن ها از سختی های طول سفر احساس ناراحتی ندارند و هزینه های مصرف شده را غرامت نمی شمارند و هیچ چیز برای آنان دوست داشتنی نیست، جز آنکه به منزل امن و محل آرامش برسند. اما داستان دنیاپرستان، همانند گروهی است که از جایگاهی پر از نعمت ها می خواهند به سرزمین خشک و بی آب و علف کوچ کنند. پس در نظر آنان چیزی ناراحت کننده تر از این نیست که از جایگاه خود جدا می شوند و ناراحتی ها را باید تحمل کنند».(1)
دنیا جایگاهی برای عمل و برای آخرت دنـیـا، بـراى انسان آفریده شده و انسان ها در برخورد با آن دو گونه اند: گروهى آن را هدف قـرار داده، دسـت یـابـى بـه زنـدگـى دنـیـا و مـظـاهـر آن، سـراسـر فکر و ذهنشان را به خود مـشـغـول سـاخـتـه است و به هر قیمتى مى خواهند به آن برسند. گروهى نیز دنیا را وسیله اى براى رسیدن به زندگى بهتر در سراى آخرت مى دانند. حقیقت آن است که دنـیـا، سـراى نـاپـایـدارى اسـت کـه انـسـان بـراى انـدوخـتـن زاد و تـوشـه و کـسـب کـمـال و مـعـرفـت، بـه آن گـام نـهـاده اسـت.
بـه هـمـیـن دلیـل، خـداونـد انـسـان را بـا انـواع آزمـایـش هـا و تـمـریـن هـاى سـخـت از قـبـیـل انـجـام کـارهـاى عـبـادى، پـرهـیـز از خـواسـتـه هـاى نـفـسـانـى، تحمل سختى ها و گرفتارى ها مى پروراند و براى زندگى ابدى سرشار از خیر و برکت آماده مى کند. زندگی هر انسان در دنیا، مدت بسیار کوتاهی است که به سرعت می گذرد و زندگی انسان در جهان دیگر آغاز خواهد شد؛ زندگی ای که نتیجه اعمال آدمی در دنیاست و تا ابد ادامه خواهد داشت.