ای علی، شگفتآورترین مردم از نظر ایمان و بزرگترین آنان از نظر یقین مردمانی هستند که در آخرالزمان پیامبری ندیدند و امام هم از نظرشان پنهان شده، پس به همان سیاهی و سفیدی کتاب ایمان آوردهاند.31
امام صادق(ع) فرمود: «پس از آنکه عثمان کشته و با امیر المؤمنین(ع) بیعت شد،
آن حضرت بر فراز منبر تشریف برد، خطبهای خواند و در آن فرمود: «هان که گرفتاری شما به گرفتاری همان روز که خداوند پیغمبرش را برانگیخت بازگشت نموده است. سوگند به آنکه او را به حق برانگیخت، حتماً باید گرفتار وسوسه شوید و غربال گردید تا آنکه زیرورو شوید و بالا و پایین گردید. حتماً باید افرادی که کوتاه آمدهاند پیشی گیرند و آنانی که پیشی گرفتهاند کوتاه بیایند. به خدا قسم هیچ نشانهای را پنهان نکردهام و هیچ دروغی نگفتهام و مرا از این مقام و چنین روز آگاهی بود».32
یکی از برکات صبر در آخرالزمان این است که مؤمن را در ثواب تمام نیکیهای پیشینیانش شریک میسازد:
وقتی در جنگ نهروان امیر المؤمنین(ع) خوارج را به قتل رسانید، مردی به خدمت حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «قسم به خداوندی که دانه را شکافت و آدمی را آفرید، مردمی در اینجا با ما آمدهاند که هنوز خداوند پدران و نیاکان آنها را خلق نکرده است!»
آن مرد عرض کرد: مردمی که هنوز خلق نشدهاند چگونه میتوانند با ما آمده باشند؟!
فرمود: «آری، آنها مردمی هستند که در آخرالزمان میآیند و در این هدف که ما داریم آنها نیز شریکند و تسلیم ما، پس آنها در آن راه که ما گام برمیداریم شرکای حقیقی و واقعی ما هستند».33
مسلماً هر آزمونی که سخت تر باشد در عین آنکه بسیاری نمیتوانند در آن قبول شوند آن عده ای که توفیق و پیروزی مییابند تعدادی اندک و جایگاهی رفیع خواهند داشت.
راه رهایی از فتنههای آخرالزمان
تمسک به قرآن و اهل بیت(ع)
راه رهایی از این فتنههای آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو قالب عمومی و فردی قابل دستهبندی است. راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهلبیت(ع) است. راه فردی که به برخی از صحابه توصیه میشده ـ الزاماً شامل همگان نبوده ـ سکوت، قعود و… است.
روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور کردیم.34 دربارة تمسک به اهل بیت(ع)، روایات متعددی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیت روایت ذیل و دربرداشتن راه تحقق آن، از بیان دیگر موارد خودداری و به نقل همین مورد اکتفا میکنیم.35
امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبهای بلند راههایی را برای رهایی از فتنهها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست فراروی مؤمنان نهادند. در اینجا به مناسبت، به فرازهایی از این سخن گرانسنگ توجه میکنیم:
من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما هستند پس هر کس ما را بخواهد باید گفتار ما را بگیرد و به کردار ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که شفاعت از آن ماست. برای دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب میسازیم. هر کس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته میشود؛ یکی «تسنیم» و دیگری «معین». در دو طرف این حوض، زعفران است
کسی را بر ما نمیگزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند، پس خدا را ستایش میکنم بدین نعمتها که مخصوص شما قرار داده و بر حلالزادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفای هر درد، بیماری و وسوسة شکآور است، و البته دوستی ما خشنودی خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در «حظیر القدس» و «فردوس برین» با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را یاری نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد.
1. استقامت و تقیه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون مبعوث شوند و همه راهها بر مردم بسته شود، ماییم «باب حطّه» که در اسلام است هر کس در او آید نجات یابد و هر که از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد به ما میزداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید، مبادا فریبنده شما را از خدا فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان و تحمّل اذیتها چه اجری دارید چشم شما روشن شود، و اگر مرا نیابید چیزهایی بینید که آرزوی مرگ کنید از ستم و دشمنی و خودبینی و سبکشمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود همه به رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیه.
2. ثبات و دوری از رنگ به رنگ شدن: و بدانید که خداوند دشمن میدارد بندگان متلوّن و همه رنگ خود را، پس از حق و ولایت اهل حق دور نشوید چون هر کس دیگری را جای ما برگزیند نابود است و هر که پیرو آثار ما شود به ما پیوندد، و هر که از غیر راه ما رود غرق شود همانا برای دوستان ما فوجهایی از رحمت خداست و برای دشمنان ما فوجهایی از عذاب خدا، راه ما میانه است، و رشد و صلاح در برنامه ماست، بهشتیان به خانههای شیعیان ما چنان نگاه میکنند که ستاره درخشان را در آسمان میبینند.
3. پرهیز از دنیاگرایی: هر کس از ما پیروی کند گمراه نشود، و هر که منکر ما شود هدایت نگردد، و نجات نیابد آنکه بر زبان ما کمک دهد دشمن ما را و یاری نشود آنکه ما را وابگذارد. پس به طمعِ دنیای پوچ و بیارزشی که سرانجام از شما دور شود و شما نیز از آن زوال یابید از ما روی نگردانید، زیرا هر کس دنیا را بر ما ترجیح دهد افسوس فراوان دارد. خداوند متعال [از زبان این فرد] میفرماید: «ای وای بر من که جانب امر خدا را فرو گذاشتم و در حقّ خود ظلم و تفریط کردم».36
. شناخت حقّ امامان معصوم(ع): چراغ راه مؤمن شناخت حق ماست، و بدترین کوری نابینایی فضیلت ماست که با ما بیجهت و بدون گناه به دشمنی برخاسته فقط به جرم اینکه ما او را به سوی حق و دوستی خواندیم و دیگران او را به سوی فتنه دعوت کردند، آنها را بر ما ترجیح داد. ما را پرچمی است که هر که در سایة آن درآید، او را جا دهد و هر که بسوی او پیش تازد پیروز است و هر که از آن واماند نابود، و هر که بدان چنگ زند نجات یابد، شمایید آبادگران زمین که (خداوند) شما را در آن جای داد تا ببیند چه میکنید، پس مراقب خدا باشید در آنچه از شما دیده میشود، بر شما باد به راه روشن بزرگتر، در آن بروید که دیگری جای شما را نگیرد. سپس حضرت این آیة قرآن را تلاوت فرمود: «به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید و به راه بهشتی که عرضش به قدر پهنای آسمان و زمین است و آن برای اهل ایمان به خدا و پیامبرانش مهیا گردیده».37
5. پیشه کردن تقوی: پس بدانید شما به بهشت نمیرسید مگر به تقوی، و هر که رها سازد پیروی از آنکه خدا فرمان اطاعت او را داده، برانگیخته شود برای او شیطانی که قرین و مونس او گردد.
6. عدم سازش با ستمکاران: شما را چه باشد که به دنیا تکیه کردید، و به ستم خشنودید، و فرو گذاشتید آنچه را که عزت و سعادت شما و نیروی علیه ستمگران در آنست، نه از خدایتان شرم دارید، و نه به حال خود فکر میکنید. شما در هر روز ظلم میشوید ولی از خواب بیدار نمیگردید، و سستی شما پایان نپذیرد، آیا نمیبینید دین شما کهنه میشود و شما سرگرم دنیایید، خدای بزرگ میفرماید: «و شما مؤمنان هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست باشید و گر نه آتش کیفر آنان در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید یافت و هرگز کسی، یاری شما نخواهد کرد».38و39
روایاتی که مخاطبش افراد متوسطی است که در فتنهها احتمال لغزششان بیش از نجات به نظر میآید از این قرارند:
7. ذکر و یادآوری همیشگی: دانشمند آنکس است که ارزش خویش را بشناسد، در نادانی مرد همین بس که قدر خود را نشناسد و دشمنترین بندگان نزد خدا همانا بندهای است که خدا او را به خودش واگذارد، سرگردان و حیران از راه راست باشد و هدفش را نداند چیست و بدون راهنما راه را بپیماید. اگر به سوی کسب مال دنیا دعوت شود اجابت میکند اگر به سوی آخرت دعوت شود کاهلی میکند گویا عملی را که برای دنیا انجام میدهد بر او واجب است و آنچه برای آخرت انجام میدهد از او ساقط. اینها در زمانی است که در آن زمان کسی سالم نمیماند جز مؤمنی که دائم الذکر است و کم اذیت، که اگر حاضر باشد کسی او را نشناسد و اگر غایب باشد جستجویش نکنند.
8. عدم اشاعة گناه: اینان چراغهای هدایت و مشعلهای فروزان برای شبروان هستند و برای سخن چینی و فساد در گردش نیستند، نادان و سفیه نباشند که گناهان را انتشار دهند و اشاعه فاحشه کنند. خداوند درهای رحمتش را بروی اینان میگشاید و از ایشان عذاب سختش را برطرف میکند. ای مردم همانا روزگاری میآید که مردم فقط به اسم اسلام بینیاز باشند و از اسلام خبری نباشد آن چنان که ظرف تنها به آنچه که در آن ریخته میشود بینیاز باشد.40
به امید آنکه خداوند همة ما را از شرّ فتنههای آخرالزمان برهاند و از تمام ابتلائات این دوره سربلند بیرون آورد.
منبع :
1. شیخ مفید، الإرشاد، ج1، ص35.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبة 59.
3. علامه حلی، الفین، ترجمه وجدانی، ص 953.
4. علامه حلی، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، ص 84.
5. تهذیب اللغة، ج 14، ص 296؛ مقاییس اللغة، ج 4، ص 472.
6. النهایة، ج3، ص410.
7. سورة عنکبوت (29)، آیة 2.
8. سورة مائده (5)، آیة 49.
9. سورة بقره(2)، آیة 193.
10. سورة حدید (57)، آیة 14.
11. سورة انفال (8)، آیة 73.
12. سورة مائده (5)، آیة 41.
13. سورة نسا (4)، آیة 101.
14. سورة توبه (9)، آیة 47.
15. السنن الوارده، ص35.
16. فتن ابن حماد، ص28.
17. همان، ص39.
18. روضه کافی، ص58.
19. السنن الوارده، ص37.
20. تفسیر عیاشی، ج1، ص3.
21. سورة اعراف (7)، آیة 181.
22. تفسیر عیاشی، ج2، ص43.
23. بحارالانوار، ج24، ص146.
24. الامالی، ص212.
25. الصراط المستقیم، ج2، ص153.
26. نهج السعاده، ج3، ص427 و ص430.
27. فتن ابن حماد، ص34.
28. امالی طوسی، ج2، ص132؛ وسائل الشیعه.
29. فتن ابن حماد، ص123.
30. کنزالعمال، ج11، ص189.
31. کمال الدین، ص288.
32. الکافی، ج1، ص396.
33. المحاسن، ص262؛ بحارالانوار، ج52، ص131.
34. ر. ک: الدرالمنثور، ج2، ص227.
35. ر. ک: کمال الدین، ج2، ص654.
36. سورة زمر (39)، آیة 56.
37. سورة حدید (57)، آیة 21.
38. سورة هود (11)، آیة 113.
39. نهج السعاده، ج3، ص421.
40. إرشاد القلوب إلی الصواب، ج1، ص 35.