#فایل_صوتي_شيطان_شناسی
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
✍قرآن صراحتا اعلام نموده؛
شيطان،هیچ سلطه ای بر انسان ندارد.
🔻پس با چگونه،براحتی ما را به قعر جهنم میکشاند؟👇
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
#شیطانشناسی ۵
📚طبق آیه قرآن : خداوند میفرماید شیطان تسلطی بر بندگان من ندارد ،تنها میتواند وسوسه کند...
و ما فقط میخواهیم ببینیم چه کسی واقعاً ایمان به آخرت دارد و چه کسی شک دارد...
✍قاعده و راه مبارزه با وسوسه شیطان، طبق راهکار امام رضا (ع) این هست که:
شکها و شبهاتمان را برطرف کنیم، سوالاتمان را بپرسیم.
کسی که شک و تردید داشته باشد راحت وسوسه های شیطان را میپذیرد.
❌خیلی از رسانه ها ، ماهواره ها، مرتبا در زمینه ایجاد شبهات فعالیت میکنند و به کسی اجازه نمیدن پاسخ همون سوالات را بیان و در اون شبکه ها مطرح کنن.
✅هر سوالی داشتید ، زود به متخصصاش مراجعه کنید
سوال عمومی دارید از امام جماعت مسجدتون بپرسید، سوال تخصصی دارید برید سراغ متخصصاش:
📌سوال فقهی و اصولی رو از مجتهد فقهی اصولی بپرسید
📌سوال قرآنی دارید از کارشناس علوم قرآنی بپرسید.
🍃هرکسی حق داره سوال بپرسه و هر سوالی رو هم میتونه بپرسه
🍃شیطان شمارو وسوسه میکنه تا سوال نپرسید و در وهم و شک و ظن بمونید و به یقین نرسید.
نترسید از پرسیدن
مرجع متخصص سوالتون رو پیدا کنید و بپرسید
❓سوال:حالا که شیطان تسلطی نداره، پس چرا انقدر زیر گوشمون وز وز میکنه:
❗️جواب:برای اینکه مشخص بشه ما چقدر به عقایدی که پذیرفتیم، پایبندیم و اعتقاد قلبی و ایمان واقعی داریم.
📍فرمول:
خداوند برای ما یک سلسله محکمات میگذارد و یک سلسله متشابهات:
🔸محکمات اصولی هستند که به قطع به ما داده میشن
🔹متشابهات از شبیه بودن میاد و برمیگرده به مسائلی که مارو به اشتباه میندازه
👇دقت کنید:
خداوند اول ، پیامبر را میفرستد، قرآن را میفرستد ، ائمه را میفرستد ،احکام گفته میشود ، فطرت را میفرستد ، اصول و عقاید را میدهد، علما ، بزرگان ، مطالعات علمی و ... تا مردم باورهاشون رو بدونن(محکمات)
آنوقت شیطان را میفرستد و دونه دونه امتحانات گرفته میشود (متشابهات)
🌸مثال
خداوند میفرماید: خب،
حالا باور کردی خدا همه جا هست
باور کردی خداوند ناظر است و تو در محضر خدایی
انسان میگه : آره
اونوقت شیطان در خلوت گیرت میندازه و به گناهی وسوسه ات میکنه، پیشنهاد رو در جمع بهت نمیده، تو خلوت میده ، میگه فلان گناه رو بکن ...
اونوقت تو باید ببینی پیرو عقلت هستی یا وهم ات
✅عقل میگه خدا و پیامبران وائمه و ملائک و فرشتگان ناظر بر تو هستن و تو تنها نیستی، (این میشه محکم)
❌وهم میگه ، خب الان تنهایی و کسی نمیبیندت (این میشه متشابه)
شیطان در محکمات مارو وسوسه نمیکنه، در متشابهات سراغمون میاد.
🌸 مثال: مرده با کسی کاری نداره ، عقل میگه ،
ولی واهمه میگه ، مرده دنبالت میکنه
وقتی میترسی یعنی عقلت جون نداره در برابر واهمه ات ، محکمات رو کنار میزاری و مغلوب متشابهات میشی
🌸مثال: یا عقل میگه تاریکی ترس نداره ولی قوای وهمی میگه لولو داره
🌸مثال: در رساله تعداد بار آب ریختن در وضو امده مثلا دوبار, (این محکمات هست)
حین وضو شیطان میاد و میگه چند بار ریختی؟ یبار دیگه بریز بزار مطمئن بشی ، این میشه وسوسه، (متشابه)
اونوقت شما محکمات رساله رو رها میکنی و متشابه وسوسه رومیپذیری
آدم وسواسی عبد شیطانه و میشی وسواسی
👌قرآن میگه فقط آدمای مریضمیرن سراغ متشابهات
🍃حالا چرا خدا متشابهات رو میگذاره: که تو امتحان بشی
غسلی که تو یک دقیقه انجام میشه رو از سر وسواس یک ساعت طول دادن میشه متشابه، وسوسه، اسراف، گناه کبیره
😱شیطان اینجوری عبد میگیره
🍃خداوند در قرآن میفرماید :
آیا از شما پیمان نگرفتیم که شیطان رو نپرستید؟!
❓سوال: چطوری خدا از انسان پیمان گرفته؟
❗️جواب:اول محکمات رو به انسان تعلیم داده و بعد با متشابهات از انسان امتحان میگیره .
اگه تردید داری در خدا معاد نبوت خانواده آسمانی و ...
یعنی ایمانت نشتی داره،
شیطان میاد نشتی ها رو آزمایش میکنه که معلوم بشه واقعا ایمان داریم یا شک ...
🔥عذاب قبر به خاطر آزردن شوهر!
✍یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل میکند :زنی بود که شوهرش سید و از دوستان جناب شیخ بود. او خیلی شوهرش را اذیّت میکرد پس از چندی آن زن فوت کرد هنگام دفنش جناب شیخ حضور داشت با چشم برزخی مشاهداتی کردند بعد فرمودند : روح این زن جدل میکند ، وقتی که خواستند او را دفن کنند اعمالش به شکل یک سگ سیاه درندهای شد . همین که خانم فهمید این سگ باید با او دفن شود متوجه شد چه بلایی در مسیر زندگی بر سر خود آورده شروع کرد به التماس و نعره زدن ، دیدم خیلی ناراحت است لذا از این سید خواهش کردم که حلالش کند او هم بخاطر من حلالش کرد . سگ رفت و او را دفن کردند.
📚منبع : کیمیای محبت ، ص ۱۴۱
@montzeran
☘داستان☘
🌹👀 پاداش خودداری از نگاه نامشروع.
👈 یکی از همراهان شیخ رجبعلی خیاط می گفت: روزی با تاکسی از میدان سپاه پائین میآمدم، دیدم خانمی بلند بالا با چادر و خیلی خوش تیپ ایستاده، صورتم را برگرداندم و پس از استغفار، او را سوار کردم و به مقصد رساندم. روز بعد خدمت شیخ رسیدم-گویا داستان را از نزدیک مشاهده کرده باشد-گفت: آن خانم بلند بالا که بود که نگاه کردی و صورتت را برگرداندی و استغفار کردی؟خداوند تبارک و تعالی یک قصر برایت در بهشت ذخیره کرده و یک حوری شبیه همان.
🌸شیخ رجبعلی خیاط که به لطف خدا دارای چشم برزخی بود و با عالم معنا در ارتباط بود. او این موهبت را به خاطر چشم پوشی از ارتباط با یک دختر جوان و زیبا در ایام جوانی می داند که با وجود زمینه مناسب برای گناه به خاطر خدا از آن لذت به ظاهر شیرین می گذرد
📔کیمیای محبت، محمد محمدی ری شهری، نشر دارالحدیث
@montzeran
عبد صالح خدا « رجبعلی نكوگويان » مشهور به « جناب شيخ » و « شيخ رجبعلی خياط » در سال 1262 هجری شمسی، در شهر تهران ديده به جهان گشود. پدرش « مشهدی باقر » يك كارگر ساده بود. هنگامی كه رجبعلی دوازده ساله شد پدرش از دنيا رفت و رجبعلی را كه از خواهر و برادر تنی بی بهره بود، تنها گذاشت.
از دوران كودكی شيخ بيش از اين اطلاعاتی در دست نيست. اما او خود، از قول مادرش نقل میكند كه:
« موقعی كه تو را در شكم داشتم شبی [ پدرت غذايی را به خانه آورد] خواستم بخورم ديدم كه تو به جنب و جوش آمدی و با پا به شكمم میكوبی، احساس كردم كه از اين غذا نبايد بخورم، دست نگه داشتم و از پدرت پرسيدم....؟ پدرت گفت حقيقت اين است كه اين ها را بدون اجازه [از مغازه ای كه كار میكنم] آوردهام! من هم از آن غذا مصرف نكردم. »
اين حكايت نشان میدهد كه پدر شيخ ويژگی قابل ذكری نداشته است. از جناب شيخ نقل شده است كه:« احسان و اطعام يك ولی خدا توسط پدرش موجب آن گرديده كه خداوند متعال او را از صلب اين پدر خارج سازد. »
شيخ پنج پسر و چهار دختر داشت، كه يكی از دخترانش در كودكی از دنيا رفت.
خانه ی شیخ رجب علی خیاط
خانه خشتی و ساده شيخ كه از پدرش به ارث برده بود در خيابان مولوی كوچه سياهها (شهيد منتظری) قرارداشت. وی تا پايان عمر در همين خانه محقر زيست.
يكی از فرزندان شيخ میگويد:
پس از ازدواج، دو اتاق طبقه بالای منزل را آماده كرديم و به پدرم گفتم: آقايان، افراد رده بالا به ديدن شما میآيند، ديدارهای خود را در اين اتاقها قرار دهيد، فرمود:
« نه! هر كه مرا میخواهد بيايد اين اتاق، روی خرده كهنه ها بنشيند، من احتياج ندارم. »اين اتاق، اتاق كوچكی بود كه فرش آن يك گليم ساده و در آن يك ميز كهنه خياطی قرار داشت.
طرز لباس پوشیدن شیخ رجب علی خیاط
لباس جناب شيخ بسيار ساده و تميز بود، نوع لباسی كه او میپوشيد نيمه روحانی بود، چيزی شبيه لباده روحانيون بر تن میكرد و عرقچين بر سر میگذاشت و عبا بردوش میگرفت.
نكته قابل توجه اين بود كه او حتی در لباس پوشيدن هم قصد قربت داشت، تنها يك بار كه برای خوشايند ديگران عبا بر دوش گرفت، در عالم معنا او را مورد عتاب قرار دادند. جناب شيخ خود اين داستان را چنين تعريف میكند:
نفس اعجوبه است، شبی ديدم حجاب ( منظور حجاب نفس و تاریکی باطنی است ) دارم و طبق معمول نمیتوانم حضور پيدا كنم، ریشه یابی کردم با تقاضای عاجزانه متوجه شدم كه عصر روز گذشته كه يكی از اشراف تهران به ديدنم آمده بود، گفت: دوست دارم نماز مغرب و عشا را با شما به جماعت بخوانم، من برای خوشايند او هنگام نماز عبای خود را به دوش انداختم ...»!
جناب شيخ دنبال غذاهای لذيذ نبود، بيشتر وقت ها از غذاهای ساده، مثل سيب زمينی و فرنی استفاده میكرد. سر سفره، رو به قبله و دو زانو مینشست و به طور خميده غذا میخورد، و گاهی هم بشقاب را به دست میگرفت هميشه غذا را با اشتهای كامل میخورد، و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب يكی از دوستان كه دستش میرسيد میگذاشت
هنگام خوردن غذا حرف نمیزد و ديگران هم به احترام ايشان سكوت میكردند. اگر كسی او را به مهمانی دعوت می كرد با توجه، قبول يا رد میكرد، با اين حال بيشتر وقت ها دعوت دوستان را رد نمیكرد.از غذای بازار پرهيز نداشت، با اين حال از تأثير خوراك در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونی های روحی را ناشی از غذا می دانست.
شغل شیخ رجب علی خیاط
خياطی يكی از شغلهای پسنديده در اسلام است. لقمان حكيم اين شغل را برای خود انتخاب كرده بود.جناب شيخ برای اداره زندگی خود، اين شغل را انتخاب كرد و از اين رو به « شيخ رجبعلی خياط » معروف شد. جالب است بدانيم كه خانه ساده و محقر شيخ، با خصوصياتی كه پيشتر بيان شد، كارگاه خياطی او نيز بود.
يكی از دوستان شيخ میگويد: فراموش نمیكنم كه روزی در ايام تابستان در بازار جناب شيخ را ديدم، در حالی كه از ضعف رنگش مايل به زردی بود. قدری وسايل و ابزار خياطی را خريداری و به سوی منزل میرفت، به او گفتم: آقا! قدری استراحت كنيد، حال شما خوب نيست. فرمود:
«عيال و اولاد را چه كنم؟! »
در حديث است كه رسول خدا (ص) فرمودند :
« إن الله تعالي يحب أن يري عبده تعباً في طلب الحلال؛
خداوند دوست دارد كه بنده خود را در راه به دست آوردن روزی حلال، خسته ببيند. »شيخ در عالم سياست نبود، اما با رژيم منفور پهلوی و سياستمداران حاكم آن به شدت مخالف بود.يكی از فرزندان شيخ میگويد: در 30 تير سال 1330 هجری شمسی وقتی شيخ وارد منزل شد، شروع كرد به گريه كردن و فرمود: