❤️ توبه برای آمادگی ظهور
✍العبد محمدتقی بهجت:
♦️ اگر ظهور حضرت حجت نزدیک باشد، باید هرکس خودرا برای آن روز مهیا سازد،
♦️ازجمله اینکه از گناهان توبه کند.
♦️همین توبه باعث میشود که اینهمه بلاهایی که برسر شیعه آمده است؛ که واقعا بیسابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت میآید، از سر شیعه رفع و دفع گردد
#امام_زمان
شکرگذاری امروز برای حیاتی دیگر
ازیاد الله غافل نباشید
❁♻️ سُبحان الله .
❁♻️ الحمدلله .
❁♻️ لا إله إلا الله .
❁♻️ اللهُ أكبر .
❁♻️سُبحان الله و بحمدهِ .
❁♻️سُبحان الله العظيم .
❁♻️ أستغفر الله و أتوبُ إليهِ .
❁♻️لا حول و لا قوة إلا بالله .
❁♻️اللهُم صلِ على محمدوآلمحمد
♻ حسبنا الله و نعم الوکیل
♥ همواره در محضر امام زمان علیه السلام
💥مومن باید خود را در همه حال، در محضر آن حضرت ببیند. توجه داشته باشیدکه هر کاری می کنید، در محضر اوست. #امام_زمان حتی از خیال شما آگاه است.
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
برقرارکنندۀ قسط و عدل
🔹در بین شیعه و سنی یکی از متواترترین روایات درمورد ظهور این است: «يَمْلَأُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» خداوند متعال به واسطۀ حضرت، کل کرۀ زمین را پر از قسط و عدل میکند، کما اینکه قبل از آن پر از ظلم و جور شده است. این نکته مهم است که نگفته دنیا پر از کفر میشود، بلکه میگوید دنیا پر از ظلم و جور میشود، چون در برخی جاها حتی به نام دین هم ظلم خواهند کرد. ظلم، ناشی از نبودن عدل است.
🔸امروز دنیا را ظلم و جور گرفته است، اما هستند منتظران حضرت که مقهور این ظلم و جور و این سیستمی که اینها در دنیا ساختهاند، نمیشوند.
#مهدویت
انسان شناسی 038.mp3
11.21M
#انسان_شناسی ۳۸
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
↔️ علامتِ عاشق، کم شدنِ سطح هیجانات کاذب در بدستآوردنها، و از دستدادنهاست!
چشمای عاشق؛ فقــط به یک سمت متمرکزه!
به سمت معشوقش!
برای همینم قلبش، هرزهگرد نیست !
به هر کس و هرچیزی مشغول نمیشه !
🔺 فقــط عاشقه که؛ اتفاقهای دور و برش هیجانزدهاش نمیکنه!
حالا چجوری عاشق بشیم؟
منتظران گناه نمیکنند
﷽ نسل مهدوی 💚(فرزند پروری ) به دو منظور والدین باید به فرزندان حق انتخاب بدهند: ۱- جلوگیری از نه گ
﷽
نسل مهدوی💚( فرزند پروری )
راههای مدیریت کنترل فرزندان در فضای مجازی
📲 سپری کردن بیش از حد وقت در فضای مجازی، میتونه آسیبهای جبران ناپذیری به جسم، روان و روابط شما وارد کنه، پس حتما در طول روز زمان مناسبی رو به ارتباط با اعضای خانواده، دوستان، مطالعه کتاب و بازیهای خانگی اختصاص بدید تا سالم و شادابتر زندگی کنید.
#نسل_مهدوی
#فرزند_پروی
#امام_زمان
منتظران گناه نمیکنند
🖇 #پارت_6🌿 -سلام.فکراتونو کردید خانوم سمیعی؟ -تو همین نیم ساعت؟؟ -برای من که اندازه نیم قرن گذشت!
صبحونمو خوردم و به اتاق برگشتم.
سه تماس از دست رفته از عرشیا داشتم
شماره مرجانو گرفتم،
-الو مرجان
-سلام...تو چرا اینقدر سحرخیزی دختر...
اه...
خودت نمیخوابی،نمیذاری منم بخوابم!😒
-باید باهات صحبت کنم.عرشیا رو یادته؟چندبار راجع بهش گفتم برات.
-همون همکلاسی خوشگله زبان فرانسه؟😍
خب؟؟
ماجرای دیروز رو براش تعریف کردم.
-جدی؟؟😂
چه پررو این پسرا😜
ولی خوشم میاد از اینا که زود پسر خاله میشن😂
خیلی راحت میشه سرکارشون گذاشت😂
-نمیدونم.
دودلم
از یه طرف میگم از تنهایی که بهتره...
از یه طرف میگم اینم یکی لنگه سعید...😒
از یه طرف نیاز دارم یکی کنارم باشه.
نمیدونم انگار یچیزی گم کردم...
حالم خوب نیست، خودت که میدونی!
میگم شاید عرشیا بتونه امید به زندگی رو بهم برگردونه!
-ولی بنظر من تو میخوای حال سعیدو بگیری😉
-نمیدونم...
باور کن نمیدونم...
-حالا هرچی که هست،امتحانش که ضرر نداره! 😈
دو روز باهاش بمون،خوشت اومد که اومده،
نیومدم، میگی عرشیا جون هررریییی😆😁
-اره،راست میگی😂
-فقط ترنم! جون مادرت انصافاً دوباره مثل قضیه سعید نکنی، بعد تموم کردن نتونم جمعت کنما😁😏
هرکاری میکنی عاشق نشو
واقعاً به چشم سرگرمی نگاش کن!🤪
-آخه رابطه بدون عشق به چه درد میخوره؟؟
-فکر میکنی همه دوست دختر،دوست پسرا عاشق همن؟😏
اگر عاشقن چرا ته همه رابطه ها یا به خیانت میرسه یا به کثافت کاری؟؟
اگرم خوش شانس باشن ازدواج میکنن،بعد اون دوباره طلاق میگیرن😒
-پس اصلا برای چی باهم میمونن؟؟
-سرگرمی عزیزم؟
سر گرمی!!
مثل الانه تو،که حوصلت سر رفته😉
-اوهوم. باشه...
-کی میای ببینمت؟
-امروز که فکرنکنم،شاید فردا پس فردا یه سر اومدم...
-باشه، خودت بهتری؟؟
-بهتر؟؟😏
من فقط دارم نفس میکشم!
همین!
-اه اه...باز شروع کرد
برو ترنم جان.برو حوصله ندارم،بای گلم👋
-مسخره....
رفتم سراغ دفترچم که دیشب میخواستم مثلا توش بنویسم اما با دیدن شماره عرشیا،فراموشم شده بود.
نشستم پشت میز...
✍نوشتن مثل یه مسکنه!
وقتی نمیدونی چته،
وقتی زندگیت پر از سوال شده،
بشین بنویس،
اینجوری راحت تر به جواب میرسی
نوشته های قبلیمو مرور کردم و رو هر کدوم که راجع به سعید بود،یه خط قرمز کشیدم....🚫
مرجان راست میگفت!
دیگه نباید دل ببندم!
مثل سعید که دل نبسته بود و خیلی راحت گذاشت و رفت...
من باید دوباره سرپا میشدم💪
من چم شده بود؟؟
باید این مسئله رو حل میکردم
نوشتم و نوشتم و نوشتم...
تو حال خودم بودم که عرشیا زنگ زد...
دل دل میکردم که جواب بدم یا نه...
دستمو بردم سمت گوشی...
-الو
-سلام،صبح بخیر😊
بالاخره بیدار شدین؟؟
-صبح شماهم بخیر،بله خیلی وقته...
-عه پس چرا جوابمو ندادید😳
-عذرمیخوام، دستم بند بود
-اهان،خواهش میکنم...
خوبین؟دیشب خوب خوابیدین؟
-ممنونم،بله
-چه جوابای کوتاه و سردی😅
فکراتونو کردین؟
-تا حدودی...
-خب؟به چه نتیجه ای رسیدین؟
-من الان نمیتونم راجع به شما نظر بدم.
چون تا الان فقط یک همکلاسی بودین برام و شناختی ازتون ندارم
-خب این شناخت چطور به دست میاد؟؟
-فکرمیکنم یک رابطه کوتاه امتحانی
-جدی؟؟؟؟؟؟😳
وای من که الان ذوق مرگ میشم که😅
چشم هرچی شما بگی...
-خیلی جالبه😅
موقع صحبت میشم شما،خانم سمیعی
موقع پیامک میشم،تو، ترنم،عشقم😂
-خب آخه یکم باحیام😅
خجالت میکشم.
تازه اولشه خب😉
-بله...
همه اول رابطه بهترین موجود روی زمین نشون میدن خودشونو😏
-تیکه میندازی؟؟
من همیشه بهترین میمونم برات...
اونقدر که رابطه کوتاه امتحانیت،بشه یه رابطه ابدی عاشقانه
-بله بله....کافیه یکمم زبون باز باشن،دیگه بدتر....😆
-بیخیال همه اینا،مهم اینه که به خواستم رسیدم 😍
به رفیقام که قول دادم بهشون شیرینی بدم
-واقعاً؟ 😂
دیوونه😂
یه ساعتی باهم حرف زدیم.
و قرار شد شام باهاش برم بیرون...
🖇 #پارت_7🌿
شب حسابی به خودش رسیده بود.
البته منم کم نذاشته بودم،اونقدری که همه با چشمشون دنبالم میکردن...
شب هر دومون از خودمون گفتیم.
عرشیا تا میتونست زبون ریخت و منو خندوند😂
واقعاً چهره جذابی داشت...
موهای مشکی که همیشه،یه حالت خیلی شیکی بهشون میداد،
و ته ریش یه چهره ی مردونه و جذاب بهش ميداد...
با این حال به پای خوشگلی و جذابیت من نمیرسید...😌
عرشیا اونقدر اون شب صحبت کرد که حتی اسم بچه هامونم مشخص کرد!!
قبل خداحافظی یه جعبه کوچیک و خوشگل گذاشت جلوم.
-این چیه؟؟
-یه هدیه ناقابل برای باارزش ترین فرد زندگیم...🎁
-یعنی برای من؟؟😳
-مگه من باارزش تر از توهم تو زندگیم دارم؟؟😉
-وای ممنونم عرشیا...
-قابل شمارو نداره خانومی😉
حالا نمیخوای بازش کنی؟؟
-چرا😉
با دیدن گردنبند برلیان ظریف و خوشگل داخل جعبه چشام برق زد😍
-وااااایییی....
عرشیا...این برای منه؟؟؟
چقدرررر نازه....
وای ممنونم...
-خواهش میکنم عزیز...
قیمتش یه بوس میشه😉
-بی ادب لوس😡🤬
نخواستم اصلا...
-شوخی کردم بابا.... 😨
یعنی تو یه بوسم نمیخوای به ما بدی؟؟؟😜
-عرشیا آقا !یادت نره که این رابطه،کوتاه مدت واسه آشنايي😡
-باشه بابا...نده...فقط با این حرفات دلمو نلرزون...
لطفا😞
-تقصیر خودته...😡
کی تو دیدار اول چنین حرفی میزنه به يه خانم؟؟
-بله ببخشید...😔
-خواهش میکنم حالا☺️
ممنون،خیلی خوشگله...
فقط داره دیرم میشه،
ممکنه بابام توبیخم کنه.
دیگه باید برم.
-چقدر زود😞
باشه عزیزدلم...
کاش حداقل ماشین نمیاوردی،خودم میرسوندمت...
-نه ممنون.
زحمتت نمیدم...
بابت امشب ممنونم.
خداحافظ👋
-من از تو ممنونم که اومدی خانومی...
دوستت دارم ترنم...
خداحافظ گل من👋
از پیش عرشیا که برگشتم حالم خوب بود،چند روزی شارژ بودم...
تا اینکه رفتم سراغ دفترچم...