میدونی چی سخته؟
آب مهریه مادرت باشه
بعد برای یه قطرهاش
اونم نه برای خودت
برای طفل شیرخوارت
رو به دشمن بزنی..🖤
-حضرتعلیاصغر-
مثلا تو الان توی گهواره ای منم دارم لالایی میخونم...
مثلا اون سرنیزه نیست و دندون نیشه...
مثلا عمو با مشک پر آب برگشته...
مثلا حرمله تیرش خطا رفت...
مثلا...
چشمهایت به کربلا فهماند
مست بودن به قیل و قال که نیست
ظهر روز دهم نشان دادی
مرد بودن به سن وسال که نیست
یل شش ماهه ای، عجیب که نیست!
نوه یِ حیدری، جگرداری
بی جهت حرمله سه شعبه نساخت!
با عمو می پری،جگرداری
گریه هایت برای آب نبود
پدرت را غریب میدیدی
تا که پلک تو را عطش میبست
خواب شیب الخضیب می دیدی
حنجرت را بهانه می دیدند
بغض ِشان جنگ با علی دارد
کوفه با دیدنت هراسان گفت:
چقَدَر کربلا علی دارد!
سنگین ترین بخش روضه علی اصغر
تصور لحظه ایه که امام حسین بچه ی شش ماه ای که بغل کرده رو با سر از تن جدا و صورت خونین می خواد تحویل مادرش رباب بده