از علل مذموم بودن عجله به خاطر این است که عجلهکنندگان ممکن است صبر و تحمّل از کف بدهند و از شخص یا اشخاص گمراه پیروی نمایند که ادعای امامت مینمایند. یا اینکه این عجله باعث میشود که از وقوع این امر عظیم (ظهور حضرت) مأیوس شوند و این یأس یعنی تکذیب همه ائمه هدی و پیامبر اکرم (ص). شخص عجول و شتابزده ممکن است بر اثر شک و تردید خود، دیگران را نیز به شک وا دارد و یا از بعض اعمال و تکالیف عصر غیبت شانه خالی نماید مانند ترک دعا برای تعجیل فرج حضرت و یا ترک صدقه برای سلامتی آن وجود نازنین و اعمال مهم دیگر»[۲۴].
حجت الاسلام و المسلمین عبدالرحمن انصاری، در کتاب «وظایف منتظران امام عصر» در اینباره گفته است:
«از جمله وظایفی که دوستان و شیعیان آن حضرت برعهده دارند آن است که از فراق و عدم سعادت درک حضور آن حضرت و رنجها و ناراحتیهایی که برای آن وجود مقدس پیش میآید، محزون و گریان باشند؛ چون غیبت آن حضرت، در حقیقت مصیبتی بس بزرگ است.
افزون بر این، خود آن حضرت نیز از اینکه از نظرها غایب است و نمیتواند به طور آشکار مردم را رهبری و هدایت کند و جلوی فساد و بیعدالتی را بگیرد، محزون و غمگین است.
همچنین از ستمهایی که بر آبا و اجداد طاهرینش روا داشتهاند، متأثر و گریان است. لذا دوستان و عاشقان آن حضرت نیز به جهت حزن و اندوه آن حجت الهی و محرومیت جامعه اسلامی از فیض حضورش، محزون و اشکبارند و در دعای ندبه میخوانیم:
مولایم! تا کی در فراقت مویه برکشم؟ تا کی در انتظار تو حیران بمانم؟ و با کدام گفتار تو را بستایم؟ چگونه و با چه زبانی؟ آهسته با تو سخن بگویم؟ بسیار دشوار است بر من که از غیر تو پاسخ شنوم و همسخن گردم. بسیار سخت است بر من که به فراق تو بگریم و مردم تو را واگذارند. آیا کسی هست که مرا یاری دهد تا با او هم ناله شوم؟ و مدتی طولانی با هم بگرییم.
در روایت است که امام جعفر صادق (ع) به مفضل بن عمر میفرماید: "...بخدا سوگند، امامتان سالیانی دراز از نظرها غایب خواهد شد و امتحانی سخت برای شما پیش میآید و کار به جایی میرسد که درباره او حرفهای مختلف گفته میشود (مانند اینکه او) مرده، کشته شده یا در کجا هست؟ همانا مؤمنان بر او گریان خواهند بود".
در این روایت امام جعفر صادق (ع) با صراحت میفرماید: در دوران غیبت آن حضرت، انسانهای مؤمن بر وی خواهند گریست، چون از درک حضورش محروماند و گروهی درباره آن حضرت سخنهای غیر صحیح مطرح میکنند و در دل مردم شک و تردید ایجاد میکنند.
مسئله غیبت آن حضرت و محروم بودن شیعیان از درک حضورش و حوادثی که در دوران غیبت پیش میآید، آن چنان مهم و مصیبتی بس بزرگ است که امام صادق بر این مسئله به شدت محزون و گریان و ناراحت میشوند: سدیر صیرفی نقل میکند: "من مفضل بن عمر، ابو بصیر و آبان تغلب بر آقای خود حضرت امام جعفر صادق (ع) وارد شدیم، دیدیم بر روی خاک نشسته و لباس مخصوصی پوشیده و همچون کسی که فرزند خود را از دست داده، با دلی سوخته گریه میکند و حزن و اندوه، چهره آن حضرت را فرا گرفته و رنگ مبارکش تغییر کرده، چشمهایش پر از اشک شده و با خود زمزمه میفرماید:
ای آقای من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده، زمین را بر من تنگ کرده و آرامش را از دلم برده. مولایم! غیبت تو، مصیبت و اندوه مرا به نهایت رسانده است: امامان معصوم، یکی پس از دیگری، از دنیا رفتند و (شهادت آنان) سبب نابودی افراد و جمعیتها اما هیچگاه به خاطر مصیبتهای گذشته، اشکی از چشمم جاری نشد آه و نالهای از سینه نکشیدم مگر اینکه مصیبتهای هولناکتر و سختتر و بزرگتر در برابر چشمانم مجسم شد؛ آن حوادثی که خشم تو را برانگیخته، و با غضب تو عجین گشته است.
سدیر گوید:
از وضعیت آن حضرت و مشاهده آن حالت و آن اضطراب، نزدیک بود عقل از سرمان بیرون رود و دلمان چاک چاک شود و تصور کردیم که یا واقعهای بزرگ در پیش است، و یا مصیبتی عظیم برای آن حضرت پیش آمده است، عرضه داشتیم:
خداوند دیدگانت را نگریاند ای زاده بهترین مردم! برای چه حادثهای این چنین اشکتان روان است و همچون باران گریه میکنید و چه پیشآمدی باعث شده که این چنین در سوگ نشستهاید؟ امام صادق (ع) از دل برکشید و بر پریشانیاش افزوده شده و فرمود:
وای بر شما! امروز صبح در کتاب خود نگاه میکردم و آن کتابی است که مرگها و بلاها و مصیبتها و آنچه در گذشته بوده یا در آینده خواهد شد در آن هست و آن کتاب را خداوند در اختیار محمد (ص) و امامان (ع) پس از او قرار داده است.
. در آن کتاب مطالب مربوط به ولادت، غیبت و طولانی شدن عمر غایبمان (امام دوازدهم حضت مهدی (ع)) و گرفتاری مؤمنان و شک و تردیدهایی که بر اثر طولانی شدن غیبت او برای آنها پیش میآید که بیشترشان از دین روی گردان میشوند مشاهده نمودم لذا رقت قلب برایم حاصل شد و اندوهها بر من مستولی گشت و این چنین مرا گریان و محزون مشاهده نمودید"[۲۵]»[۲۶].
حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری،
در کتاب «اندیشه مهدویت و آسیبها» در اینباره گفته است:
«یکی از آسیبها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتابزدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است: مرحوم صدوق در کمال الدین نقل کرده که امام جواد (ع) فرمود: "در دوران غیبت، شتابزدگان در امر ظهور هلاک میشوند"[۲۷].
امام صادق (ع) فرمود: "شتاب مردم برای این کار، آنها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمیکند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند"[۲۸]؛
پیامدها :
1_ناسپاسی و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی.
2_رویکرد به منحرفان و مدعیان دروغین مهدویت.
3_یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقق ظهور.
4_شک و تردید.
5_دست به اقدام ناشایست زدن.
2_عدم تسلیم نسبت به اراده خدا.
3_بیطاقتی و بیظرفیتی و عدم صبر در_سختیها، اذیتها و طعنههای دشمنان.
4_تنها خود را معیار دیدن. لذا پایان عمر و زندگی خود را ملاک میداند، نه سیر تاریخ را.