منتظران گناه نمیکنند
🍁دام شیطانی 🍁 قسمت هفتم از خدا ومعنویات صحبت میکردند ,منم اینجوربحثها را دوست داشتم اما یک چیزایی
🍁دام شیطانی🍁
قسمت هشتم
امروز صبح رفتم دانشگاه,اما همه ی ذهنم درگیر حرفهای بابا بود ,باید عصراز بیژن میپرسیدم.
اگه یک درصد همچی چیزی باشه, خلاف عقل هست که انسان پا توی این وادیا بگذاره...
بابا آمد دنبالم,مثل ساعت دقیق بود هااا.
رسیدیم خانه,نهارخوردیم,بابا کارش وقت وزمان نمیشناخت,خداییش خیلی زحمت میکشید.غذاکه خورد راهی بیرون شدوگفت:هما جان عصری کلاس داری؟ساعت چندتاچند؟میخوام بیام دنبالت.
گفتم:احتیاج نیست بابا,سمیرامیاددنبالم
بابا:نه عزیزم من رو حرفی زدم هستم ,محاله یک لحظه کوتاه بیام.
من:ساعت یک ربع به ۵تا ۶
بابا:خوبه خودم رامیرسونم
یه مقداراستراحت کردم,اما ذهنم درگیر اتفاقات اخیر این چند روز بود تا به بیژن وعشقش میرسید قفل میکرد .
اماده شدم ,بابا امد ورسوندم جلو کلاس وگفت:من ۶اینجا منتظرتم ...
رفتم داخل,اکثر هنرجوها امده بودند ,سمیراهم بود,رفتم کنارش نشستم,گفت:چرازنگ نزدی بیام دنبالت
من:با پدرم امدم ,ممنون عزیزم
درهمین حال بیژن امد ,یک نگاه بهم انداخت ,انگار عشق خفته رابیدار کرد,دوست داشتم درنزدیکترین جای ممکن بهش باشم,با کمال تعجب دیدم,اولین صندلی کنارخودش رانشون دادوگفت:خانم سعادت شما تشریف بیارید اینجا بنشینید...
کلاس تموم شد ,سمیراگفت :نمیای بریم
گفتم:نه ممنون توبرو من یه سوال دارم ...
✍ادامه دارد...
منتظران گناه نمیکنند
🍁دام شیطانی🍁 قسمت هشتم امروز صبح رفتم دانشگاه,اما همه ی ذهنم درگیر حرفهای بابا بود ,باید عصراز بیژن
🍁دام شیطانی🍁
قسمت نهم
دوباره من وبیژن تنها شدیم,پاشد در رابست ونشست کنارموگفت:حال عشق من چطوره؟
دوباره دستهام راگرفت تودستش,یه جورآرامش گرفتم وهرچه دیشب از بابا شنیده بودم براش تعریف کردم.
بیژن گفت:امکان نداره...
اون دختره حتما خودش کم داشته ,هیچ ربطی به کلاسهای مانداره وسریع بحث راعوض کردوگفت,هما من از جان ودل تورا دوست دارم,آیا توهم من رادوست داری؟؟
سرم رابه علامت مثبت تکون دادم.
بیژن:پس طبق شعورکیهانی وجهان عرفانی ما ,وقتی من وتو به این درک رسیده باشیم که ازعمق وجودهمدیگه را دوست داریم وبرای هم ساخته شدیم ,این نشان میدهد که از ازل تا ابد ما زن وشوهریم ,الانم تازه همدیگه را پیدا کردیم..
مغزم کارنمیکرد ,یه جوری جادوم.کرده بود که انگاراین بیژن نعوذ بالله پیغمبره(البته تومکتب اینا یک انسان معمولی به درجه ی پیغمبری هم میرسه البته باگناهان زیاد...)وحرفاش برام وحی منزل بود,بدون مخالفتی براین اعتقادش صحه گذاشتم وقبول کردم ,کاینات مارابه زن وشوهری پذیرفتن....
بهم گفت:اگر خانوادت نگذاشتن بیای کلاس عرفان,خودم تعلیمت میدم ,نگران نباش ما درکنارهم درجه های عرفان را طی میکنیم....
دستاهم راکشید جلو.تا من را درآغوش بکشه ,اخه از نظر دوتامون ما دیگه محرم حساب میشدیم خوندن خطبه و..اینجا کشک به حساب میامد.....
اما به یک باره ,یک نگاه تندی به در انداخت وخودش راکشید کنار,انگار کسی از چیزی باخبرش کرد.
به دقیقه نرسید پدرم باعصبانیت در راباز کرد ,تا دید ما دوتا تنهاییم,با خشم نگاهم کرد وگفت:اینجا چه خبره؟؟
بیژن رفت جلو دستش رادراز کرد تا با بابا دست بده وگفت:من بیژن سلمانی استاد هماجان هستم...
پدرم یک نگاه به بیژن کرد وانگار یکه ای خورد,دست بیژن را زد کنار ودست من راگرفت وازکلاس بیرونم کشید...
بابا ازعصبانیت کارد میزدی خونش درنمیومد.
همش حرف بیژن راتکرار میکرد:استاااااد همااااجان هستم؟؟؟
ازکی تاحالا استادها به اسم کوچک وبااینهمه نازوادا ,شاگرداشون راصدا میکنن هااا؟؟ مرتیکه از چشماش اتیش میبارید,نگاه به چهرش میکردی یاد ابلیس میافتادی
روکرد به طرف من,ازکی تا حالا بایک مرد نامحرم یک ساعت تنها صحبت میکنی هااا؟؟
من کی این چیزا رابه تویاددادم که خبرندارم؟؟
مگه بارها وبارها بهت نگفتم وقتی دوتا نامحرم زیریک سقف تنها باشند ,نفرسوم شیطانه هااااا؟؟
بهش حق میدادم اخه بابا خبر نداشت توعرفان ,ماالان محرمیم...
این کلمه راتکرار کردم:محرررم؟
یک حس بهم میگفت ,بابا داره عمق واقعیت رامیگه ,اما حسی قویتر میگفت,واقعیت حرف بیژن هست و بس....
رسیدیم خونه,مامان از چشمهای اشک الود من وصورت برافروخته ی بابا فهمید اتفاقی افتاده...
پرسید چی شده؟؟
بابا گفت :هیچی ,فقط هما ازامروز به بعد حق رفتن هیچ کلاسی رانداره,فقط دانشگااااه فهمیدین؟؟
با ترس گفتم: چشم
رفتم تواتاق ودر رابستم
زنگ زدم بیژن تمام ماجرا رابهش گفتم.
بیژن گفت:
بزار یک اتصال بهت بدهم شاید اروم شدی..
گفتم اتصال چیه؟؟
گفت:یک سری کارهایی میگم بکن وچندتا ورد یادم داد که مدام تکرار کنم,همش تاکیدمیکرد تواتاقم قران وایه ی قران نباشه,مفاتیح نباشه
(اعتقادداشت مفاتیح کتابی منفوروجادوکننده هست)کارهایی راکه گفت انجام دادم واین شد سرآغاز تمام بدبختیهای من...
✍ادامه دارد...
منتظران گناه نمیکنند
🌸بسم رب المهدی🌸 اللهم لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک🤲 به مناسبت سالروزورود حضرت فاطمه زهرا معصو
چهار جزء باقی مانده همکاری کنید
منتظران گناه نمیکنند
چهار جزء باقی مانده همکاری کنید
جزء ۱۰
جزء ۱۱
باقی ماندن تو لیست
May 11
🔺در دعوت دوستان و مخاطبان خانوم خود به گروه امام زمان (عج) شریک باشیم.....
وروداقایون اکیدا ممنوع ❌❌❌
امام خامنه ای(حفظ الله):
فضای مجازی حقیقتا قتلگاه جوانان شده است
👈 باید دشمن را از فضای مجازی بیرون برانید و بتازید...
ما افسران جنگ نرم، به امام خامنه ای قول دادهایم
که تمام معبرهای مجازی را فتح و پرچم اسلام را بالا نگه داریم✊ ...ان شاءالله
پس عزیزان کار سختی نیست ، شما هم یه همت کنید کمک رسان در دین باشید.....
ان شاءالله امام زمان عج دعاگوتون باشه🌹
منتظر حضور سبزتان هستین بانوان و دختران خیلی زود😍
وروداقایون ممنوع ❌❌❌❌
👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2248278027C4d92f29e7b
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🎬 #کلیپ «مهدویت در سازمان ملل»
👤 حجتالاسلام سید ابراهیم #رئیسی
😄 بشر در حال ورود به مدار جدیدی است...
جهان در انتظار منجی است...
📥 دانلود با کیفیت بالا
#مهدویت
#در_محضر_معصومین
🔰رسول خدا صلی الله علیه و آله:
✍لَوکَانَ عَلی بَابِ دارِ أحَدُکُم نَهرُ و اغتَسَلَ فِی کُلِّ یَومٍ مِنهُ خَمسَ مَرّات أکَانَ یَبقی فِی جَسَدهِ مِن الدّرنِ شَیءٌ؟ قُلتُ: لا. قَالَ: فَإنَّ مِثلَ الصَّلاةِ کَمِثلِ النَّهر الجَارِی کُلَّما صَلّی صَلاة کَفَرَت مَا بَینَهُما مِنَ الذُّنُوبِ.
🔴اگر در کنار خانه شما نهری باشد و در روز پنج نوبت خود را در آن شست و شو دهید، آیا در بدن شما چیزی از آلودگیها میماند؟ هرگز! (انسان از آلودگی پاک می شود).
نماز نیز مثل نهر جاری و روانی است که هرگاه بر پا میشود گناهان را میشوید و از بین میبرد.
📚وسائل الشیعه،ج ۲،ص7
#حدیث_روز
📩 نیروهای مسلح سپر پولادین امنیت ملی هستند / غلبه بر فتنه داعش از مدالهای زرین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است
✏️ فرمانده کل قوا صبح امروز در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح:
نیروهای مسلح سپر پولادین امنیت ملی به شما میروند و امنیت ملی زیرساخت همهی نرمافزارهای مهمی است که در پیشرفت کشور نقش دارند. امنیت نباشد، هیچ چیز نیست. اگر کشوری قدرت دفاع از امنیت خودش را نداشته باشد، چارهای ندارد جز اینکه خودش را در ذیل این قدرت و آن قدرت تعریف کند.
✏️ در فتنهی داعش یک نقشهی شرورانهای از سوی آمریکا بود، داعش را آمریکاییها درست کردند برای اینکه ثبات این منطقه را به هم بریزند، هدف نهایی هم البته ایران اسلامی بود باز هم نیروهای مسلح ما با همراهی نیروهای مسلح کشورهای هدف توانستند بر این فتنه فائق بیایند، توانستند این نقشه را باطل کنند، اینها افتخار است، اینها مدالهای زرین بر سینهی ستبر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است.۱۴۰۲/۷/۱۸
منتظران گناه نمیکنند
🌸بسم رب المهدی🌸 اللهم لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک🤲 به مناسبت سالروزورود حضرت فاطمه زهرا معصو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا