eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ» (کافی/8/353) ☢ مردم زندگی‌شان درست نمی‌شود مگر اینکه مسئولان درست بشوند. «وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِیَّةِ» و مسئولان درست نمی‌شوند مگر اینکه مردم آنها را درست‌شان کنند! 🔷حضرت در ادامه می‌فرماید: «فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّةُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ» وقتی که رعیت حق والی را رعایت کرد و والی هم آدم درستی بود و حق رعیت را داد، حق بین مردم و مسئولین عزیز می‌شود
🌺 حق عزیز میشه یعنی نه مردم روی حق پا میذارن و نه مسئولین و این تبدیل به فرهنگشون میشه ✅ وقتی حق برای مردم عزیز و مهم بشه دیگه نیازی به خیلی از دادگاه ها و زندان ها و دستگیری ها و حتی نیاز به قانون های اضافی نخواهیم داشت بعد می‌فرماید: «فَصَلَحَ بِذَلِکَ الزَّمَانُ» در این‌صورت، زمان اصلاح خواهد شد. 💥 به تعبیر ما، یعنی امام زمان ظهور خواهد کرد. «وَ طَابَ بِهِ الْعَیْش‏» زندگی خرم می‌شود «وَ طُمِعَ فِی بَقَاءِ الدَّوْلَة» دولت پایدار درست ایجاد خواهد شد «وَ یَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ» و دشمنان دیگر طمعی نخواهند داشت... اینها همه ویژگی‌های دولت آقا امام زمان‌ عجل الله تعالی الشریف هست...
✅ الان مشکل اصلی جامعه ما و اولویتی که باید بهش بپردازیم اینه که "مدیریت جامعه رو اصلاح کنیم" 💢 هر مسیری و هر دوقطبی که توسط منافقین داخلی ساخته میشه برای این هست که مردم این موضوع مهم رو فراموش کنن و سرشون به موضوعات دست چندم گرم بشه که معمولا تا حد زیادی هم موفق هستند... اما چه باید کرد؟!..... پایان بخش یازدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فقط تو بخواه» استاد اگه ما اماممون رو یک و حاضر میدونستیم اصلا جرأت گناه کردن داشتیم؟! زینب الکبری سلام الله علیها اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌السلام علیکَ حین تصَلّی و تقنُت... ️سلام بر تو هنگامي كه نماز مي خواني و قنوت بجا مي آوري 🔹‌سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔴 چطور میشه به امام زمان نزدیک شد؟ 🎙
منتظران گناه نمیکنند
🖇 #پارت_19🌿 گوشیمو خاموش کردم تا علیرضا دیگه نتونه بهم زنگ بزنه. برگشتم خونه مامان و بابا هنوز تو
🖇 🌿 گوشی از دستم افتاد... احساس میکردم بدبخت تر از من اصلا وجود نداره...❌ تا چنددقیقه ماتم برده بود... بلند شدم و رفتم سمت تراس گند بزنه به این زندگی... آسمونو نگاه کردم... من اینجا خدایی نمیبینم!! اگر هم هست،هممونو گذاشته سرکار... زمینو نگاه کردم... چرا اینقدر با من لجی😣 میخوای دقم بدی؟؟ بسه دیگه😖 اینهمه بدبختی دارم... این چی بود این وسط اخه😭 حتی اگر بمیرم نمیذارم یه بی شرف دستش به من بخوره.... دستمو از دیوار گرفتم و رفتم بالای نرده ها..... چشمامو بستم😖 بسه دیگه... این زندگی لجن باید تموم شه... تو دلم از مامان و بابا و مرجان معذرت خواهی میکردم....😭 دیگه وقت خلاص شدنه.... دیگه تحمل بدبختیا رو ندارم... چشمامو باز کردم و پایینو نگاه کردم.... همیشه از ارتفاع میترسیدم😣 سرم داشت گیج میرفت😥 قلبم تند تند میزد کافی بود دستمو از دیوار بردارم تا همه چی تموم شه... اما هرکاری میکردم دستم کنده نمیشد😖 کم کم داشتم میترسیدم... من جرات این کارو نداشتم😫 تو دلم به خودم فحش دادم و اومدم پایین...😞 دلم میخواست خودمو خفه کنم... -اخه تو که عرضشو نداری غلط میکنی میری سمتش😡 به جهنم... زنده بمون و بازم عذاب بکش... اصلا تو باید زجرکش بشی... حقته هر بلایی سرت بیاد😭 دیوونه شده بودم داد میزدم گریه میکردم خودمو میزدم چرا این زندگی تموم نمیشه....😫
تو این حال ،تنها کسی که میتونست حرفمو بفهمه مرجان بود. گوشی رو که برداشت،زدم زیر گریه... همه چیو بهش گفتم -خب؟؟ -چی خب؟؟😳 -بعد اینکه عرشیا اون حرفو زد،تو چی گفتی؟؟ -هیچی،یعنی قبل اینکه بخوام حرفی بزنم قطع کرد... -خاک تو سرت ترنم... هیچی نگفتی؟؟ -نه چی باید میگفتم؟؟ مرجان😢 عرشیا بدجوری لج کرده... میترسم😭 -دیوونه... اون این شل بازیای تو رو میبینه که همش پررو بازی در میاره دیگه!! چقدر بهت گفتم به این پسرا نباید رو بدی!! -حالا چیکار کنم مرجان؟؟ -هیچی! میذاری اینقدر جلز ولز کنه تا بمیره😏 پسره پررو!! این بود اونهمه عشقم عشقم گفتناش😒 -یعنی چی هیچی مرجان؟؟ عکسام دستشه😭 بابام😭 آبروم😭 -ببین اولا شهر هرت نیست که هرکس هرغلطی دلش خواست بکنه! دوما این کارو بکنه پای خودشم گیره!! فکرکردی الکیه؟😏 مگه ولش میکنن؟؟ یه شکایت کنی بگی عکسامو از تو گوشیم برداشته و دو تا دروغ بگی حله😉 -مرجان چی میگی؟؟ یعنی صبر کنم ببینم اقا عقلش میرسه این کارو نکنه یا نه؟؟ ‌میدونی پخش کنه چی میشه؟؟ -هیچی گلم بابات شکایت میکنه میگه اینا قصدشون ازدواج بود،حالا پسره میخواد سوءاستفاده کنه☺️ -به همین راحتی؟؟؟ -اره بابا اینقدر منو از این تهدیدا کردن😂😂 هیچکدومم نتونستن غلطی بکنن!! چون میدونن گیر میفتن! فقط میخوان از سادگی دخترا استفاده کنن😒 -اخه مرجان...😢 -اخه بی اخه! باور کن راست میگم ترنم! به حرفم گوش بده! دیگه اصلا جوابشو نده! حتی دیدی رو مخته خطتو عوض کن باشه گلم؟😉 -هرچند میترسم...چون میدونم دیوونه تر از عرشیا وجود نداره... ولی باشه😞 تا فردا ظهر جواب عرشیا رو نمیدادم... ولی ظهر که رد شد، دلم مثل سیر و سرکه میجوشید😣 از شدت استرس حالت تهوع داشتم. کلی فکر بد تو سرم بود حتی هرلحظه منتظر بودم تا بابام زنگ بزنه و هرچی از دهنش در میاد بهم بگه. با دستای لرزون رفتم سراغ گوشی و اینترنتمو روشن کردم، اینستاگرام تلگرام سایتای مختلف هرجا که میتونستم رو زیر و رو کردم... هر عکس دختری میدیدم دلم هُری میریخت😰 سه چهار ساعت گشتم اما هیچ خبری نبود.... عرشیا همچنان چنددقیقه یه بار زنگ میزد یا پیام تهدید میفرستاد. زنگ زدم به مرجان... -مرجان هیچ خبری نشد!!😕 -دیدی گفتم😉 -اینا فقط میخوان از حماقت بقیه استفاده کنن... -مرجان...عرشیا پسر خوبی بود... چرا اینجوری کرد؟؟ -هه😏خوب؟؟!! تو این دوره و زمونه مگه ادم خوب هم پیدا میشه...😒 دیدی همین پسر خوب که اونجوری برات بال بال میزد اخرش چیکار کرد؟؟😂 بیخیال بابا ترنم... برو خداتو شکر کن که راحت شدی😉 -من خدایی نمیشناسم مرجان این تو بودی که بهم کمک کردی... مرسی😊❤️ -چی بگم... منم خیلی از این مسائل سر در نمیارم... واقعا شاید خدایی نیست و همه عالم سرکارن😂 در کل خواهش میکنم عشقم😚 برو استراحت کن که معلومه شب سختیو پشت سر گذاشتی😉 -مرسی گلم،اوهوم... اصلا نخوابیدم دیشب😢 ولی خوب شد که تو هستی... وگرنه معلوم نبود چی میشد... شاید از ترس بابام...😣😭 -‌بیخیال بابا... حالا که به خیر گذشت☺️ دیگه هرچقدر عرشیا زنگ زد ،جواب ندادم. خوشحال بودم که دیگه از شرش خلاص شدم....