✨﷽✨
✅امیرالمومنین_علی عليه السّلام فرمودند:
✍از جمله اندرزهاى لقمان به فرزندش اين بود كه: فرزندم! كسى كه در به دست آوردن روزى، يقينش به خدا اندك و نيّتش به روزى رسان سست است، بايد از اين نكته عبرت آموزد كه خداوند تبارك و تعالى او را در سه مرحله از خلقتش روزى داد، بدون آن كه خودش در آنها تلاش و تدبيرى داشته باشد. پس، خداوند تبارك و تعالى در مرحله چهارم نيز روزى او را خواهد داد .
🔹 مرحله اول در رحم مادرش . . .
🔹مرحله دوم از شير مادرش بود . . .
🔹مرحله سوم از درآمد والدينش روزى او را داد . . .
🍃 تا آن كه بزرگ و فهميده شد و مستقلاً به كسب درآمد پرداخت. در اين هنگام ، بر خود سخت گرفت و به پروردگارش بدگمان شد و از ترس #تنگدستى و يقين نداشتن به جايگزين كردن نعمت از سوى خداوند تبارك و تعالى، حقوق خدا و مردم در مال خود را ناديده گرفت و خود و خانواده اش را در سختى و تنگنا قرار داد.
📚الخصال،ص۱۲۲،ح۱۱۴
↶【به ما بپیوندید 】↷
@montzrn313
💖💖💖
💖💖
💖
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها_به_شهر_قم
در ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ ه.ق حضرت فاطمه معصومه (س) در سفرشان به سوی خراسان، وارد قم شدند.
زمانی که کاروان حضرت به شهر ساوه رسیدند، عدهای از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانی مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه ایشان را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند. در این نبرد همه مردان کاروان به شهادت رسیدند و بنابر نقلی حضرت معصومه (س) را نیز مسموم کردند.
این بانوی بزرگوار بر اثر مسمومیت یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه دادن راه به طرف خراسان میسر نبود، قصد رفتن به شهر قم کردند. بزرگان شهر قم وقتی از این خبر مسرت بخش مطلع شدند، به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالی که «موسی بن خزرج» بزرگ خاندان اشعری، زمام ناقه آن حضرت را به دوش میکشید و عده فراوانی از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلی که امروز «میدان میر» نامیده میشود، شتر آن حضرت در جلوی منزل «موسی بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانی حضرت نصیب او شد.
حضرت معصومه(س) ۱۷ روز بعد در قم رحلت کردند.
📚بحار الانوار: ج۶۰ ص۲۱۹.
💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚
🆔 @montrn313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نقاره زنی به مناسبت ۲۳ ربیع الاول، سالروز ورود پرخیر و برکت حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم
@montzrn313
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
ای شَہ منتظر از منتظران چہرہ مپوش
ڪہ دگر جان بہ لب از مِحنت هجران آمد
همہ گویند ڪہ مفتاح فرج صبر بود
صبر نَتْوان ڪہ دگر عمر بہ پایان آمد
#بیا_گل_همیشه_تنهای_زهرا
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✅ @montzrn313
#تشرفات (قسمت سوم)
#ملاقات_با_امام_زمان_عج
💥در همان حال چهار نفر تشریف آوردند که یکی از آنها بسیار جلیل القدر بود و بدون آنکه لهجهٔ عربی داشته باشد بخوبی فارسی صحبت می کرد و همراهان محترم ایشان در ایستادن و حرف زدن در خدمت ایشان رعایت ادب و احترام بیشتری می نمودند و یکی دیگر از آن چهار نفر که مُسنتر از بقیه و پیرمرد بود با زبان عربی با استاد بزرگوار تکلم می کرد و شخص سوم از این بزرگواران که جوانی بود، کیسه ای همراه داشت و در زمانی که آن مرد مسن با استاد عزیز صحبت می کردند، او در کیسه دست برد و یک لیوان شربت یا نوشیدنی دیگری که شبیه آن را قبل از آن زمان و بعد از آن زمان هرگز نخورده بودم و بسیار خنک وگوارا بود به من داد.
✨💫✨
دقیقا مانند همان شربتی که در عرفات و هنگام قرائت دعای ندبه به ما دادند، من هم تشکر کردم و آن را به حضرت استاد دادم، دوباره لیوان بعدی و لیوان بعدی به تعداد نفرات ما که همراه استاد بودیم به ما مرحمت فرمود. در این هنگام نفراتی که اطراف ما بودند به طرف این آقا آمدند و درخواست کردند که به آنها نیز از این شربت خنک و گوارا بدهند و آن مرد کیسهٔ خالی را نشان آنها داد و گفت: خلاص، یعنی تمام شد. ما هنگامی که آن شربت خنک را می نوشیدیم آن شخص مسن و بزرگوار با جناب استاد گفتگو میکرد.
✨💫✨
به محض تمام شدن نوشیدنیها آن شخص بزرگوار که به فارسی مسلط بودند، رو به ما کرده و فرمودند« خب بروید دیگر اینجا نایستید» حضرت استاد گفتند ما باید منتظر شویم تا اذان ظهر را بگویند و بعد برویم، اما ایشان بسیار سریع و جدی فرمودند: اذان گفته شده بروید. در این اثنا من سعی کردم از اطرافیان تحقیق کنم که آیا اذان گفته اند یا خیر که ایشان به تندی و بسیار جدی به حالت تشر فرمودند: مگر نگفتم اذان شده بروید و اینجا نایستید. ما هم اطاعت کردیم...
ادامه دارد...
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
➬ @montzrn313
#مهدےجان❤️
🌹اگر
دورم
ز دیدارتــــ
دلیل بی وفائے
نیستـــ
🌹وفا آن استـــ
ڪہ نامتــــ
را همیشہ
بر زبان دارم...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✅ @montzrn313