در افکارش گم شده بود
افکارش پر از کلماتی بود که توصیف شان برایش سخت بود
دیگر نمیتوانست اندر احوالاتش را در کلماتی به این سادگی جای دهد
برای توصیف حال او نیازمند کلمه ای جدید بود کلمه ای که قدرت این حجم از افکار را تنهایی به دوش بکشد
دیگر نمی دانست حتی معنی حرف های خود را !
چون تلاش داشت همه چیز را به همان چیزی که ارزش دارد کلمات ارزش داری برایشان پیدا کند
همه جارا به دنبال کلمه ای بود که بتواند همه چیز را همانطور ارزشمند هست با کلمه ارزشش را بفهماند
قدرت کلمات از دستش گریخته بود
متوجه نمیشد خودش هم چه میگوید چون داشت به قدرت کلماتی که جمله میسازند پی میبرد
آری او حتی نمیخواست سخن بگوید چون کلمه ای توصیف حالش نبود
آیا چیزی فراتر از کلمه که بتواند فراسیر شده زندگی اش را توصیف کند وجود داشت ؟نمیداند! اما هر روز دنبالش میگردد...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم ازین نشونه ها لازم دارم
هدایت شده از 『نیلای」🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگیمون قبل اینترنت :
هدایت شده از 『نیلای」🇵🇸
Pov: اون آدم قرار نیست هیچ وقت بفهمه وقتی باهاش حرف میزنی چقد حس خوب بهت میده
یه رفتارهایی ازم سر میزنه که اگه یه روز قبلش هم بهم بگن قراره همچین کاری کنی میگم نه بابا دیگه انقدرم اسکل نیستم