چرا همه تون فکر میکنید؛
من وجودم از آهنه
خط نمیوفته، ترک نمیوفته
تمام جونم پر از ترکه ...
دست بهم بزنی فرو میریزم ...
مزخرف ترین ، بدترین ، مسخره ترین و مضحک ترین حس ، دلتنگی برای کسیه که آخرین شخصی که ممکنه بهش فکر کنه تویی ، بعد تو مثل احمق ها قلبت تیر میکشه به این فکر میکنی که حالش خوبه یا نه :))
هدایت شده از Blue butterfly🦋🖤
بی لیاقت تر از این حرفا بودی که برات اشک ریختم:))
مگو این چشم اشک آلود، شورش را درآوردهست
که دلتنگی دَمار از روزگار ما درآوردهست
- محمد عزیزی |
دردم امد سوختم، اما نگفتم که بمان
من تورا با زور نه، با دل فقط میخواستم
ولی من الان باید بندِ نقابم رو پشت سر گره کور میزدم، میوفتادم راستهی بازار، دنبالِ حاج آقا معتمدی تا خبرِ نشستِ پنهونیِ آخر هفته تو مسجدِ محل رو ازش بگیرم. و از زیر چادرم یه دسته عریضهی لول شده بیرون میووردم و میذاشتم زیرِ دَخلش و پِچ و واپچ طور میگفتم: «باباسید گفتن، هشت، باغستان!» بعد از حجره فرش فروشی بیرون زدنی،
میخوردم به تو…
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه بگویم که دلم از همه رنجید و هنوز
ناگزیرم به همین زندگی تکراری...
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعشِ خود به شانه گرفتم گریستم
- عفیف باختری