eitaa logo
مُنتَظـِـــر...؛)🇵🇸
319 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
469 ویدیو
52 فایل
ما غباریم،غباری ز نجف. آب اگر ریخت فدای سرت ای‌یار بیا "دنیامون اباالفضلِ":) #ایهاالعزیز آقای اباعبدالله،ما دوست داریم♡ بخدا از نفهمی مونه که گناه میکنیم ‹ بچه ها رَد نخ کفن‌تون رو دارید؟ › می‌شنوم ... https://daigo.ir/secret/7707286770
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ أنَا أفقَرُ الفُقراءِ إِلَيك'...♡ من از همه به تو محتاج‌ترم`!
امشب میرسیم به امشب شبِ و شبِ قمربنی‌هاشمِ:)🖤 و چه زود گذشت محرم امسال
هدایت شده از  هیـرِش'】
کاش تاسوعا ده شب بود یه شب کمه نمی‌شه تموم‌ِگریه‌هامون و تو یه شب تموم کنیم .
ولی من هنوز تو روضه ی حضرت علی اکبر گیر کردم :))) نمیتونم واقعا امشب رو نمیتونم هنوز تو گوشم داره مداحیِ بالا بلندِ بابا، گیسو کمندِ بابا از حاج محمود پلی میشه ... نمیتونم امشبُ بگذرونم .. انگار غیر قابل هضمِ برام حس میکنم خیلی زود شب تاسوعا شد ..
حس میکنم امسال خیلی زود داریم ای اهل حرم میر و علمدار نیامد رو میخونیم .. 💔
هدایت شده از  هیـرِش'】
گریه کنید همه‌تون گریه کنید اربابم تنها شد . گریه کنید جلو چشم عبّاس ناموس‌ِخدا رو بردن اسارت همه گریه کنید همه گریه کنید اولیامخدره ، بانو زینب کتک خورد از حروم‌زاده ها بعدِآقام‌عبّاس . ناموس‌ِعبّاس و کتک زدن اما عبّاس نتونست خورد کنه دست‌ِحرومیا رو فقط از روی‌ِنیزه اشک ریخت و بیداد کرد همه گریه کنید . داد بزنید ، زجه بزنید :) دنیا گریه کنه .. دنیا گریه کنه برا هزار تا فکر و خیالی که آقام‌عبّاس موقع‌ِجون دادن درباره‌یِ‌حرم کرد تو ذهنش . لطمه بزنید ، داد بزنید ، به سر و سینه بزنید عالم یه دلیل‌ِوجود داشت : ارباب که اون دلیل‌ِوجود بعدِعلمدارش کمرش شکست ، بلند گریه کرد داد بزنید که حرومیا خندیدن ب دادِغم‌اندود‌ِارباب بعدِعبّاس :) بی‌حیا ها با دست نشون دادن ارباب و گفتن : زمین زدیم حسین و هلهله کنید مثه همون موقع که تو کوفه پیچید علی زمین خورد وقتی شنید عشقش رفت :) لطمه بزنید که آقام‌عبّاس وقتی خورد زمین چشمای‌ِ‌ناپاک خیره شد سمت‌ِحرم‌الله . خیره ! نامحرم خیره شد به ناموس‌ِعلی . موقع‌ِاومدن عباس گردِمحمل و گرفت که آفتاب نبینه سایه‌یِ‌عقیله‌یِ‌بنی هاشم و ؛ حالا که با صورت افتاده زمین باید فکرِمعجرِزینب باشه گریه کنید همه ، گریه کنید . ارباب الان نمی‌تونه خوب بجنگه چون کسی نیست مواظب‌ِخیام باشه یه چشمش سمت‌ِلشکره یه چشمش سمت‌ِحرم نمی‌دونه لشکرِحمله‌ورِسمتش و بزنه یا اون بی‌حیایی که خلخال‌ِزینب چشمش و گرفته :) اون بی‌حیاهم خیالش راحته عبّاس نیست پس بی‌حیایی می‌کنه دنیا گریه کنه و داد بزنه و لطمه بزنه و بمیره بمیره برا دنیای‌ِارباب بعدِعبّاسش
دنیا گریه کنه و داد بزنه و بمیره... که صدای «اخا‌ادرک‌اخا» ی آقامون‌عباس بلند شد..💔
بخدا امسال خیلی زود تاسوعا رسید امسال خیلی زود بی علمدار شدیم 💔 خدا صبر بده به قلبِ امام زمانمون ..
مُنتَظـِـــر...؛)🇵🇸
ولی من هنوز تو روضه ی حضرت علی اکبر گیر کردم :))) نمیتونم واقعا امشب رو نمیتونم هنوز تو گوشم داره
قبول داری روضه‌های‌ِدی‌شب‌ِفدائیان قصد کرده بود ما رو بکشه ؟:) دی‌شب هنوز داره رمق می‌کشه از من .. مخصوصا اون‌جاش که سدرضا از زبون‌ِارباب داد زد : خواااهر ! تو چرا اومدی از خیمه بیرون ؟:::::) برو تو خیمه خواهر بروو )))))
و قال الحسین فی مقتل العباس علیهما السلام: «الان انکسر ظهری»💔
میدونستید حضرت عباس قبل از اینکه شهید بشن داغِ سه تا برادرِ تنی شونُ دیدن؟ :))) قربون این آقا برم .. سه تا برادر داشتن جعفر، عبدالله و عثمان که هر سه تاشون تو کربلا قبل از حضرت عباس به شهادت رسیدن و چون چیز زیادی از این سه بزرگوار تو تاریخ نوشته نشده زیاد ما نمیشناسیمشون ... فقط در همین حد گفته شده که رجز های بسیاری خوندن، جنگیدن و به شهادت رسیدن :)
میگن وقتی حضرت عباس به دنیا اومدن امیرالمومنین دست های حضرت رو از قنداق آوردن بیرون، هی بوسه زدن به بازو های عباسشون ...💔:) میگن ام‌البنین یهو دلش ریخت.. ! گفتن: آقا دست های بچم عیبی داره؟ امیرالمومنین‌ گفتن نه بانو ، این دست ها یک روز میاد کربلا ...💔
اون لحظه ای که اربابمون مظلومانه با پشت آستین اشکشونُ پاک کردن !(:
آقای ما؟ اربابِ ما؟ با شونه های افتاده راه برن؟ تا عباسمون بود آقامون سینه شونُ سپر میکردنُ راه می‌رفتن.. بخدا الانِ که قدشون خمیده .. :)💔 بخدا الانِ که علمدارشون رفته ... بخدا الانِ که تموم پشت و پناهِ لشکرشون رفته :)
مُنتَظـِـــر...؛)🇵🇸
اون لحظه ای که اربابمون مظلومانه با پشت آستین اشکشونُ پاک کردن !(:
اشک مزاحمه ! صورت‌ِبرادر و تار نشون می‌ده ارباب پاک کرد صورتش و .. دید نه ! صورت‌ِعبّاس خودش مبهم شده ، درهم شده :)))
هدایت شده از شوریدِگی؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجاه‌هزار‌باردیدمش:)... خیلی قد بلند بوده ماشالله ماشالله:)💔 _در ستایشِ توصیفِ آقا قمر بنی هاشم|حاج‌منصور‌ارضی|
عباس از مقابلش اِمشب تکان نخورد طوری عنان گرفت که مرکب تکان نخورد با احتیاط خواهر خود را سوار کرد طوری که آب در دلِ زینب تکان نخورد
گفتند دستهایش را قطع کنید تا سنت دست بوسی این ها برچیده شود ... کوفیان اما نفهمیدند ما اصالتاً پابوس این خانواده ایم...