eitaa logo
مُنتَظـِـــر...؛)🇵🇸
315 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
472 ویدیو
53 فایل
ما غباریم،غباری ز نجف. آب اگر ریخت فدای سرت ای‌یار بیا "دنیامون اباالفضلِ":) #ایهاالعزیز آقای اباعبدالله،ما دوست داریم♡ بخدا از نفهمی مونه که گناه میکنیم ‹ بچه ها رَد نخ کفن‌تون رو دارید؟ › می‌شنوم ... https://daigo.ir/secret/7707286770
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم..
سلام رفقا ان‌شاءالله این کانالی که زدیم مفید باشه براتون...
اول از همه بگم😁 اینجا ممکنه اشکتون رو در بیارم... ممکنه از خنده روده بر شید... ممکنه یهویی ثواب کنین... ممکنه یهویی متحول شین... ممکن هم هست مطلب مفیدی ننویسم و فقط چند دقیقه از وقتتون رو با دلنوشته های مسخره بگیرم...! در کل هر چی هست خیره ان‌شاءالله الحمدلله علی کل حال...
تو کل عمرم یک بار طعم شب جمعه کربلا بودن رو‌ چشیدم.. یه بار شب جمعه بین الحرمین بودم.. دیگه شب های جمعه که میشه آروم و قرار ندارم...:) هی خاطرات اون شب تو ذهنم مرور میشه و اشک ها دونه دونه می‌ریزه... بین الحرمین پر بود از جمع هایی که برا خودشون عزا داری میکردن... چهار نفر یه گوشه نشسته بودن برا خودشون سینه زنی میکردن... ده نفر یه گوشه ی دیگه... چند نفر یکم جلو تر ذکر مصیبت میخوندن.... هر جا می ایستادی روضه بود و روضه که تو گوشت خونده میشد...:) نمیدونستی بری حرم سقا... یا بری حرم اباشهدا... سر در گم بودی... یکم حرم عباس.. یکم حرم ارباب.. نگم از حزن و اندوهی که بود... خواه نا خواه آه میکشیدی و اشک تو چشم هات حلقه میزد... تداعی کردن همه ی اون ذکر مصیبت هایی که مداحین اهل بیت میخوندن و یه عمر تو روضه ها میشنیدی سخت بود... با خودم میگفتم یعنی واقعا من الان تو سرزمین و شهری هستم که آقا ابی عبدالله رو سر بریدن؟ همون شهری که علمدارِ حسین(ع) رو داخلش شهید کردن...! یعنی واقعا من دارم پا میزارم رو خاکی که آقا ابا عبدالله بدن ارباً اربا علی اکبر رو قطعه قطعه جمع کردن و داخل عبا گذاشتن؟ یعنی.... یعنی واقعا این تل زینبیه است؟واقعا بی بی ام مصائب همه ی این صحنه ها رو تماشا میکردن؟... یهو تو ذهنم گفتم وااای! وای گودال قتلگاه... یعنی.. یعنی همه رو تماشا می‌کردن....💔 ای کاش اسیری حضرت زینب دروغ بود... ای کاش به آغوش گرفتن سر بابا توسط ناز دانه ی ارباب دروغ بود... ای کاش...
با فکر کردن به گودال قتلگاه و نوشتن این متن و... یهویی این اومد تو ذهنم که.. بی حیا..! مادرش داره میبینه...💔
اسم مادر رو بردم... امشب شب جمعه است... شب جمعه مادری دست به پهلو به حرم میآید... شب های جمعه مادر میرن برا پسرشون روضه میخونن...💔 عزیز دل علی میگم میشه امشب که میرین حرم به آقا بگین ما رو به محرم برسونن؟ میشه بهشون بگین حواله ی کربلای اربعین امسال مارو از الان امضا کنن؟ آخه شما مادرین... آقا که حرف رو حرفتون نمیارن....:)💔 بیاین و این بار شما برامون پادرمیونی کنین... دعا کنین برامون... دعا کنین آدم شیم..:)