17.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تقارن
👈آدرس ما در پیام رسان ایتا 👇👇👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/1339359428C0e61d7a74b
─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─
@morabe_koodak ─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─
#کاربرگ_تقارن
👈آدرس ما در پیام رسان ایتا 👇👇👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/1339359428C0e61d7a74b
─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─
@morabe_koodak ─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نظرات ارزشمند شما
رضایت شما افتخار ماست
برای شرکت در دوره های تربیت مربی در شهر اصفهان در خدمتم 👇👇
@mh_shirani
✅ زندگی به من آموخت :
که هر اشتباهی تاوانی دارد ..
و هر پاداشی بهایی..
پنیر مجانی فقط در تله ی موش یافت میشود..
🌗 قصه ی امشب:
بذر کوچولو
بنام خداوند خوب و مهربان
سالها پیش کشاورزی در روستایی زندگی میکرد که برای گذران زندگی، کیسهی بزرگی از بذر را برای فروش به شهر میبرد.
ناگهان در راه چرخ گاری به یک سنگ بزرگ برخورد کرد و یکی از بذرها از داخل گونی به زمین خشک افتاد.
دانه کمی ترسیده بود، مدام با خود میگفت:
من فقط باید زیر خاک باشم تا رشد کنم و از بین نروم.
بذر کوچولو داشت از ترس به خودش میلرزید که ناگهان گاوی پایش را روی دانه گذاشت و آن را به داخل خاک فرو برد.
فصل پاییز بود و زمین نمناک بود ..
دانه دوباره زیرخاک نگران بود، این دفعه نگرانی او از بابت آب بود و مدام میگفت:
من به آب برای رشد در زیر این خاک احتیاج دارم و گرنه از تشنگی میمیرم و نمیتوانم رشد کنم.نکند این رطوبت برایم کافی نباشد!! ولی فعلا ناچارم از این رطوبت کم استفاده کنم.
او از نم و رطوبت زمین استفاده کرد ..
چند روز بعد ، باران شروع به باریدن کرد .
ریشه هایی که از بذر درآمده بود، با خوشحالی آب را مکیدند .
حالا بذر ، برگهای کوچکی درآورده بود .
بذر کوچولو تبدیل به یک گیاه سبز شده بود و تمام روز با ذوق زیر نور خورشید مینشست تا قدش بلند و بلندتر شود.
برگها، کمک کردند تا بذر ، نور خورشید بیشتری را بگیرد و بزرگ و بزرگتر شود.
بذر از اینکه میدید رشد کرده و روز به روز بزرگتر میشود ذوق میکرد و خوشحال میشد.
روزی پرندهای گرسنه، قصد داشت آن را بخورد؛ پرنده سعی کرد بذر کوچولو( که الان بزرگ شده بود و ساقه و ریشه ای قوی داشت) را از خاک بیرون بکشد،
اما چون ریشه ی بذر در خاک محکم شده بود، اتفاقی برایش نیفتاد.
سالهای زیادی گذشت و دانه ، باران زیادی خورد و مدت زیادی با اشتیاق نور خورشید را تماشا کرد تا این که اول تبدیل به یک درختچه و بعد به یک درخت بزرگ تبدیل شد.
حالا وقتی از آن منطقه عبور میکنیم، درختی بزرگ را میبینیم که سایه اش خنک و دلپذیر است ...