🌗 قصه ی امشب: کوثر بنام خدای مهربان سالها پیش ، مردی زندگی میکرد که اسمش محمد بود و خدا او را برای پیامبری و راهنمایی مردم انتخاب کرده بود. بچه ها، حضرت محمد خیلی مهربون بودند و خدا هم خیلی دوستشون داشت. پیامبرما، اون زمان بچه ای نداشت، و یک همسایه ی بدجنسی داشت به اسم شانعکه. شانعکه بچه های زیادی داشت و همیشه جلو راه پیامبر می ایستاد و اونو مسخره میکرد و میگفت: پیامبر تو ابتری تو بچه نداری ولی من کلی بچه دارم.. پیامبر از شانعکه دلخور نمی شد، چون میدونست خدا پیامبرش را فراموش نکرده و بهش کمک میکنه. تو یکی از روزها خدا بچه ای به پیامبر داد که اسمشو گذاشتند ابراهیم اما بچه های عزیزم، ابراهیم تو بچگی مریض شد و چون حالش خیلی بد شد، نتونست زنده بمونه و رفت پیش خدا. شانعکه دوباره خوشحال شد و دوباره سر راه مسجد رفتن پیامبر یا بازار رفتنش جلوشو گرفت و مسخره شون کرد .. پیامبرم همیشه با خدا رازو نیاز می کرد و دعا میخوند و از خدا صبر میخواست. تااینکه یکی از روزها،فرشته های خدا اومدند پیش پیامبر و بهشون گفتند ای پیامبر، خدا به تو یک دختر عطا میکنه و تو باید فصله کنی و ونهر کنی ((یعنی نماز بخونی و شتر قربانی کنی در راه خدا)) پیامبر به پاس تشکر از خدا برای فرزندش نماز شکر بجا آورد و شتر قربانی کرد. می دونی اسم دختر پیامبر چی بود؟ کوثر کوثر همون حضرت فاطمه هست که روز مادر را برای اون روز نامگذاری کردند. عزیز دلم میتونی نام پدر ، نام مادر، نام‌همسر ونام فرزندان حضرت زهرا رو بگید؟ از مادر مهربون بپرس و باهم دراین مورد تحقیق کنید.

🌸تولد حضرت #فاطمه_الزهرا (س )

داستان مرد شجاع قصه شهید حاج قاسم سلیمانی برای کودکان نشر با یک صلوات 🌺

🌺 انیمیشن خاطره ای از حاج قاسم ⭐️ رزمندگان اسلام خاطرات زیبایی از شهید حاج قاسم سلیمانی دارند

🎶 اسطوره ایران زمین(بیکلام) #سردار_سلیمانی #واحد_کار