#30درس_زندگی
درس دوازدهم #کمک_مرد_به_زن_در_کار_خانه
شوهر بايد گاهى در كارهاى خانه به زنش كمك كند: در شستن فرش و لباسهاى سنگين، در پرده آويختن، هنگام مهمان داشتن و كار زياد، او هم بايد با همسرش تشريك مساعى كند.
مرد بايد بداند كه اگر موضوع خلوص و صفا و يكرنگى و رفاقت نباشد، زن وظيفه ندارد - چنانكه در درس نهم گفتيم - هيچ كارى در خانه بكند، زن اگر بخواهد لجبازى كند، مى تواند بگويد: غذا براى خودم مى پزم و ظرف و لباس خودم را مى شويم و خانه خودم را نظافت مى كنم، ولى چنان كه گفتيم اين سخنان از نظر اسلام در مرحله ثانوى است. در مرحله اول، زن و شوهر بايد مانند دو رفيق باشند كه مدتى در اتاقى هستند يا به مسافرتى رفته اند. اينان كار پخت و پز و شستشو را با خلوص و صفا انجام مى دهند. هر يك از آنها كه ببيند كارى معطل مانده، فورا بر مى خيزد و انجام مى دهد و ديگرى به فكر كارى ديگر مى افتد كه تاخير نشود.
اگر كارى باشد كه قامت بلند لازم دارد، رفيقى كه قدش بلندتر است متصدى مى شود اگر كار سنگينى باشد آنكه قويتر است انجام مى دهد و كار ظريف را آنكه دست و انگشتانش لطيف تر است، در عين حال اگر يكى از آنها از كار مخصوصش خسته شد، ديگرى به كمكش مى شتابد و نمى گويد: آن كار مخصوص رفيق من است و من بايد كار خودم را بكنم.
خلوص و يكرنگى و صميميت ميان زن و شوهر، بسى عميقتر و طولانى تر و زيباتر از دوستى ميان دو رفيق است. شوهر اگر فكر كند، كار كردن در خانه مخالف حرمت و شخصيت اوست اشتباه كرده است. اميرالمومنين (عليه السلام ) كه جانم به فدايش باد در خانه كار مى كرد. شوهر بايد بدون اينكه زن تقاضا كند، در كارهاى سنگين به او كمك كند، زيرا ممكن است، زنى عاقل و فعال و فداكار باشد و با خود فكر كند، كارهاى بيرون خانه هم كه شوهرم انجام مى دهد، كار آسانى نيست. كارى نيست كه من بتوانم انجام دهم، او هم خسته است. مزاحمش نشوم، ولى لذت زندگى در اين است كه مرد بدون تقاضاى زن، گاهى به او كمك كند و او را خدا قوتى دهد و تشكر كند و گلى بگويد و گلى بشنود.
مرد بايد در بغل كردن كودك به همسرش كمك كند، خصوصا در بيرون خانه و هنگام سوار شدن و پياده شدن. بعضى از مردان پر عاطفه را شنيده ام كه كودك را تر و خشك هم مى كنند و هنگامى كه كودك مى گريد و مادر در خوابست، پستان مادر را يا پستانك را به دهان كودك مى گذارند. درود خدا بر اين مردان پر عاطفه و با صفا باد.
زن و شوهرى را ديدم كه در بغل كردن كودك در ميان خيابان، جر و بحث داشتند، زن مى خواست با آنكه خسته بود، كودك را بغل كند و مرد مى گفت در خيابان و كوچه نگهدارى كودك با مرد است. از خلاصه مباحثات آنها فهميدم كه زن مى خواهد بگويد: بچه دارى كار زن است چه در خانه و چه در كوچه، مرد را همان كارهاى مشكل زندگى بس است و مرد مى خواست بگويد: من به غيرتم نمى گنجد، كه زن ضعيف كه مى بايست حجاب خود را حفظ كند، كودك را هم بغل كند.
من از مباحثه آنها لذت بردم و درود فرستادم بر اسلام عزيزى كه اينگونه پيروان متعهدى تربيت مى كند و فكر مى كردم اگر بحث آنها فيصله نيابد و هيچيك نتواند ديگرى را قانع كند و اين مرافعه را نزد حاكم شرع ببرند، آيا او چه خواهد گفت و اسلام براى اين مشكل هم چاره ئى انديشيده است ؟ در آنجا موضوع حضانت به يادم آمد كه روايات بسيارى دارد و فتواى مشهور فقها اين است كه، مادر براى نگهدارى پسر تا دو سال و نگهدارى دختر تا هفت سال اولويت دارد.
دليل
43- دخل رسول الله (ص ) على على فوجده هو و فاطمه (ع ) يطحنان فى الجاروش، فقال التبى اءيكما اءعيى ؟ فقال على: فاطمه يا رسول الله، فقال لها: قومى يا بنيه، فقامت و جلس النبى (ص ) موضعها مع على (عليه السلام ) فواساه فى طحن الحب.
رسول خدا (ص ) به خانه على (عليه السلام ) وارد شد. او و فاطمه را ديد كه با كمك يكديگر با آسياب دستى آرد مى كنند. پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به او فرمود: برخيز دختر جان، فاطمه برخاست و پيغمبر به جاى او نشست و على (عليه السلام ) را در آرد كردن كمك نمود. (47)
از اين تاريخ كوتاه و مختصر لطايفى برداشت مى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1- پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) با همه گرفتاريها و كارهاى مشكلى كه دارد مانند تحمل وحى و تبليغ و دعوت و تعليم و جنگ و صلح و غيره، از صله رحم و خبرگيرى از دختر و دامادش هم فراموش نمى كند.
2- رفتن پيغمبر سرزده و بدون تشريفات است.
3- براى كمك به دختر و داماد است نه براى جانبدارى از يكى از آنها.
4- فاطمه و على (عليه السلام ) نان خود را با دست خود تهيه مى كنند.
5- براى ورود پيغمبر (ص ) تشريفاتى قائل نمى شوند و به كار خود مشغولند تا صفا و صميميت خدشه دار نشود.
6- على (عليه السلام ) كه كارهاى بيرون خانه را بعهده گرفته است، گاهى هم به كارهاى درون خانه مى پردازد و به همسرش كمك مى كند.
7- بسيار لطيف است كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در مرحله اول به فاطمه نمى فرمايد: تو خسته ئى برخيز تا من بجايت بنشينم، بلكه سوال مى فرمايد: كدام يك خسته تريد تا تساوى را رعايت كرده باشد، صفاى زن و شوهر را باقى گذاشته باشد، خود را حمايت كننده دخترش نشان نداده باشد.
8- لطيف تر از سخن پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سخن على (عليه السلام ) است، كه پيش از آنكه خود فاطمه (س ) بفرمايد: من خسته ام، على (عليه السلام ) مى فرمايد: فاطمه خسته تر است. صلوات الله عليهم اجمعين.
درود و رحمت خدا بر رهبرانى كه با گفتار و رفتار چند لحظه ئى خود به ميليونها خانواده از امت خويش، درس محبت، صفا و صميميت آموختند. و درود خدا بر خانواده هاى مسلمانى كه آداب و وظايف همسرى و زناشوئى خود را از چنين رهبرانى دانا و دلسوز و مهربان فرا گرفتند و يك عمر با همسر و فرزند و داماد و عروس خويش با يكرنگى و مودت و صفا زندگى كردند. به جاى آنكه كتابهاى بيگانگان را بخوانند، چنين احاديث و اخبارى را مطالعه كردند و در لطايف و دقايقش تامل نمودند و در خانواده خود بكار بستند و به ديگران هم توصيه كردند.
44- عن اءبيجعفر (عليه السلام ) قال: ان فاطمه عليها السلام ضمنت لعلى (عليه السلام ) عمل البيت و العجين و قم البيت و ضمن لها على (عليه السلام ) ما كان خلف الباب: نقل الحطب و ان يجى بالطعام.
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: فاطمه (س ) در خانه على (عليه السلام ) كار خانه و خمير كردن و نظافت را به عهده گرفت و على (عليه السلام ) كارهاى بيرون خانه را مانند آوردن هيزم و مواد خوراكى. (48)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس سیزدهم #زینت ( #آرایش_و_پیرایش)
زينت به معنى خاصش كه شامل عطر و رنگ نشود، در مذهب مقدس اسلام، مختص بانوان است و حتى برخى از اقسام آن براى مردان جايز نيست ؛ چنانكه پوشيدن لباس ابريشم و زينتهاى طلائى براى مردان حرام و براى زنان جايز، بلكه مستحب و راجح است.
آرايش گرى و زينت دوستى چنانكه گفته شد در نهاد و سرشت زن نهفته و با خميره او عجين گشته است، دستورات اسلام هم مطابق نهاد و سرشت اوليه و پاك انسانست.
بازوان محكم مرد و انگشتان ظريف زن به زبان حال مى گويند كه اولى براى شكستن و كوبيدن و دومى براى نوزادش و ماليدن آفريده شده است.
«از شير حمله خوش بود و از غزال رم )).
آفريننده زن و مرد و بازوان و انگشتان آنان كه كارى مناسب خلقت، به آنها دستور داده است. مرد در بيرون خانه و مبارزه زندگى و زن كار درون خانه و بافندگى.
اسلام به زن مى گويد: روا نيست زن شوهر دار لحظه ئى بدون زينت باشد. او بايد اگر چه گردن بندى باشد به خود آويزان كند و نيز روا نيست كه انگشتانش ساده و سفيد باشد، بلكه بايد همواره رنگى از حنا و مانند آن روى ناخن داشته باشد و پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) - كه جان همه زيبا پسندان جهان به فدايش باد - مى فرمايد: زنان بر عكس مردان ناخن خود را بلند بگذارند تا زيباتر باشد و براى مويش مى فرمايد: موى زيبا لباس الهى است، از آن به نيكوئى سرپرستى كنيد، يعنى شانه كنيد، با آب و صابون بشوئيد، گيسوها را از يكديگر جدا كنيد، روغن مالى كنيد، با روغن بنفشته بهتر است، و امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: مرد نبايد مانند زن هر روز مويش را و بدنش را روغن مالى كند تا درخشان و براق باشد، بلكه مردان فقط ماهى يكبار روغن مالى كنند و زنان اگر هر روز روغن بزنند بهتر است و سرمه كشيدن هم مستحب است. هزينه و مخارج زينت و آرايش زن به عهده شوهر است، مانند مخارج خوراك و لباس و مسكن او.
در اينجا انسان به ياد سخن اميرالمومنين على (عليه السلام ) مى افتد كه مى فرمايد: زن عقرب است، ولى گزندگى شيرينى دارد. زن براى زينت خود خرجى به گردن شوهر مى گذارد، ولى خود شوهر هم از آن زينت بى نصيب نمى ماند. و همچنين مخارجى كه براى خريد لباس نو و كفش و كلاه زيبا به گردن مرد مى گذارد، مانند اين است كه او را با شيرينى گزيده است.
يكى از دوستان دانشمند در توضيح اين روايت مى گفت: على (عليه السلام ) مى فرمايد: زن مانند زنبور عسل است كه هم گزندگى دارد و هم شهد و شيرينى، گفتم: نه بلكه كلام حضرت لطيفتر و صحيحتر از بيان شماست. حضرت مى فرمايد: گزيدن زن بجاى درد و سوزش، شيرينى و نوش دارد. ابن ميثم شارح نهج البلاغه سخن حضرت را تشبيه كرده است به خاراندن بدنى كه خارش دارد و در حال خاراندن انسان لذت مى برد، به گمانم اين هم تشبيه لطيفى نيست.
دليل
45- قال الصادق (عليه السلام ): لا ينبغى للمراءه اءن تعطل نفسها و لو اءن تعلق فى عنقها قلاده و لا ينبغى اءن تدع يدها من الخضاب ولو اءن تمسحها بالحناء مسحا و ان كانت مسنه.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: سزاوار نيست كه زن هيچگاه بدن خود را بدون زينت گذارد. اگر چه با آويزان كردن گردن بندى باشد، و سزاوار نيست كه زن بدون رنگ باشد، اگر چه با كمى حنا باشد و اگر چه آن زن پير و كهنسال بوده باشد. (49)
46- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) للرجال قصوا اءظافير كم و للنساء اتركن من اءظفار كن فانه اءزين لكن.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به مردان فرمود: ناخنهاى خود را از بيخ بگيريد و به زنان فرمود: قدرى از ناخنهاى خود را باقى گذاريد كه بر زينت شما مى افزايد (به شرط اينكه اين زينت تنها براى شوهرش باشد و زير ناخن بلند را پاكيزه نگهدارد. (50)
47- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ) الشعرالحسن من كسوه الله فاءكرموه، و قال (عليه السلام ) من اتخد شعرا فليحسن ولايته و الا فليجزه.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: موى زيبا لباس الهى است احترامش كنيد. و نيز فرمود: هر كس براى خود مو مى گذارد بايد به نيكوئى از آن سرپرستى كند و گرنه آنرا قطع نمايد. (51)
48- عن اءبى جعفر (عليه السلام ) سئل عن القرامل التى تصنعها النساء فى رؤ وسهن يصلنه بشعورهن، فقال: لاباءس على المراءه بما تزينت به لزوجها.
راوى از امام باقر (عليه السلام ) درباره موى بندى كه زنان مى سازند و به موى خود وصل مى كنند پرسيد، حضرت فرمود: هر زينتى كه زن براى شوهرش بكند مانعى ندارد. (52)
49- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ): لا يدهن الرجل كل يوم، يرى الرجل شعثا لا يرى متزلقا كاءنه امراءه.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مرد نبايد هر روز به سر خود روغن بمالد. مرد بايد آشفته مو ديده شود. مرد نبايد مانند زن مو درخشان ديده شود. (53)
50- اءلمراءه عقرب حلوه اللسبه (اللسعه ).
زن كژدمى است شيرين گز. (54)
آرى زن و شوهر بايد اين گزيدن و گزيده شدن شيرين را در ميان خود انجام دهند و از اين جهت غريزه آنها سير و لبريز باشد تا در مواجه با مردان و زنان بيگانه احساس كمبود و نقصى ننمايند و بسوى آنان متوجه نشوند و به كار خود مشغول باشند.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس چهاردهم #مجالس_عروسی_و_عزا
شوهران عاقل مى دانند كه زنان به عروسى رفتن علاقه مفرط دارند، شايد خداوند متعال، اين علاقه مفرط را در نهاد و سرشت آنان نهفته است. تا در اين مجالس دختران فاميل را ببينند و براى پسران خود عروس انتخاب كنند دختران خود را همراه ببرند و براى آنها با پسند مادرانى كه در مجلس حضور دارند، شوهر پيدا شود. زيبايى و نظافت و اظهار سليقه و ترتيب و تنظيم مجلس را ياد بگيرند و نيز آداب معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود و سوال و جواب را بياموزند. اينان به مجالس فاميلشان بروند تا آنان هم در مجالس ايشان شركت كنند و ميان مسلمين الفت و مودت و صفا و صميميت ايجاد شود. و نيز بدين وسيله صله رحم كنند و از عقوبت قطع رحم بر حذر باشند. مگر صله رحم تنها بر مردان واجب است ؟
آرى در عروسى بايد گناه و حرامى نباشد، ميگسارى و رقص مرد و زن و اختلاط آنان نباشد، چشم چرانى و عشوه گرى و نگاه حرامى نباشد، و شوهر هم بايد بدون جهت احتمال اين امور را بهانه نكند و از اجازه دادن به زن براى رفتن به اينگونه مجالس جلوگيرى ننمايد.
شايد گاهى بر زنان با شخصيت و محترم نزد فاميل كه ديگران از آنها شنوايى دارند، واجب باشد كه در اين گونه مجالس شركت كنند و با طرز لباس پوشيدن اسلامى خود، حجاب اسلامى را به ديگران بياموزند. يا با زبان خود آنها را نصيحت كنند يا اگر نصيحت سودمند نبود، با برخاستن از مجلس، آنان را نهى از منكر نمايند.
بعد از همه اينها بانوان عاقل و متعهد مى دانند كه، غالبا شوهران به اوضاع و احوال زمان، از آنان آگاه ترند. اخلاق اسلامى يا غير اسلامى صاحبان مجالس را آنها بهتر مى دانند، زيرا در كوچه و بازار رفت و آمد بيشترى دارند، با مردم خريد و فروش و گفت و شنود بيشترى دارند، و به خاطر همين آشنايى است كه خداوند متعال اجازه رفتن آنان را به اين گونه مجالس در اختيار شوهران گذاشته است. زن مسلمان در رفتن به اين گونه مجالس با شوهرش مشورت مى نمايد و از او اجازه مى گيرد و شوهران مسلمان هم بدون جهت از رفتن زن به اينگونه مجالس ممانعت نمى كنند، زيرا مى دانند كه در آنصورت همسر و همبستر خود را تا چند روز پكر و افسرده و آماده مخالفت كرده اند.
دليل
51- عن عبدالله الكاهلى قال: قلت لاءبى الحسن (عليه السلام ) ان امراءتى و امراءه ابن مارد تخرجان فى الماتم، فاءنها هما، فتقول لى امراءتى: ان كان حراما فانهنا عنه حتى نتركه، و ان لم يكن حراما فلاى شى تمنعناه فاذا مات لنا ميت لم يجئنا اءحد، قال: فقال ابوالحسن (عليه السلام ) عن الحقوق تساءلنى ؟ كان اءبى يبعث اءمى و ام فروه تقضيان حقوق اءهل المدينه
عبدالله كاهلى گويد: به حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) عرض كردم: زن من با زن ابن مارد به تعزيه اى مى روند و من آنها را منع مى كنم. همسرم مى گويد: اگر رفتن به اين مجالس حرام است، ما را نهى كن تا ديگر نرويم ؛ ولى اگر حرام نيست، چرا ما را نهى مى كنى ؟ اگر ما به اين مجالس نرويم، وقتى كسى از ما بميرد، هيچكس به خانه ما نخواهد آمد. حضرت فرمود: درباره حقوق مومنين بر يكديگر از من سوال مى كنى ؟ پدرم امام صادق (عليه السلام ) مادر من وام فروه (خواهرم يا جده مادريم ) را مى فرستاد تا در اين گونه مجالس بروند و حقوق اهل مدينه را ادا كنند. (55)
پيداست كه سوال و جواب در اين روايت، مربوط به تمام مجالس خانوادگى است كه زنان در آن شركت مى كنند و اختصاصى به مجلس عزا ندارد و سخن از رفت و آمدهاى مسلمين با يكديگر است، به هر عنوانى كه باشد و اين كه هر رفتنى، آمدنى دارد و چنانكه ديگران به مجالس شما مى آيند، شما هم به مجالس آنها برويد و اين حكم اختصاصى به مردان ندارد، بلكه از پاسخ امام (عليه السلام ) دانسته مى شود، اگر زنى از اهل مدينه مريض مى شد يا مثلا از مكه برمى گشت، يا مى مرد، حضرت همسرش را با ام فروه مى فرستاد، به منزل آنها بروند، اگر چه بيگانه باشند و اگر چه دعوت نكرده باشند، زيرا در اين باره حضرت به اداء حقوق اهل مدينه استشهاد فرموده است يعنى حقوق مردان و زنان مومن بر يكديگر به علاوه حق همسايه و فاميل.
مرحوم شيخ حر عاملى در جلد اول وسائل، ص 375 احاديثى نقل مى كند به اين مضمون كه زنان را نبايد اجازه داد تا به مجاس عزا و عروسى و حمام بروند و لباس نازك بپوشند، سپس در آخر خودش مى گويد: «در احاديث مربوط به جنازه و تجارت انشاء الله خواهيم گفت كه آن احاديث دلالت دارد بر اينكه: جايز است زنان به مجالس عزا و ادا حقوق مسلمين و مجالس نوحه گرى و تشييع جنازه بروند و اينكه حضرت فاطمه (عليها السلام ) و زنان ائمه، به اين مجالس مى رفته اند و اين دليل است بر آنچه ما در عنوان بحث گفتيم.» (كه حرمت بيرون رفتن زن از خانه در صورتى است كه شك و تهمت و مفسده ئى در كار باشد) يعنى وضع لباس و اخلاق زن مورد شك و ترديد باشد يا وضع زمان به گونه ئى باشد كه آن زن يا شوهر مورد تهمت قرار گيرند يا جوانان هرزه بى بند و بار، در راه باشند يا در مجلس حرامى انجام گيرد و نهى از منكر ممكن نباشد و امثال اين امور.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس پانزدهم #دهان_خوشبو
درباره نظافت زن و مرد، در درسهاى گذشته به تفصيل سخن گفتيم، ليكن درباره خصوص مسواك و دهان را نظيف و خوشبو نگه داشتن، در اسلام تاكيد بيشترى شده است، به طورى كه 83 روايت تنها در كتاب وسائل الشيعه، درباره فوائد خلال كردن و مسواك كردن و روش مسواك كردن و وسيله آن و جهات ديگرش از پيغمبر و ائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين رسيده است كه برخى از آنها در دليل اين درس بيان مى شود.
پيداست كه زن و شوهر به خاطر نزديكى بسيارى كه با يكديگر دارند و به واسطه همسرى و همخورى و هم خوابگى از بوى دهان يكديگر، برخوردار يا متاثر مى شوند، از بوى خوب دهان يكى، ديگرى شادان و خرم مى شود، و از بوى بدش، افسرده و متنفر مى گردد. اگر زنى از شوهرش به خاطر گند دهان او تقاضاى طلاق كند، حق دارد. مردى كه مى گويد: من مسلمانم چگونه سخن امام صادق (عليه السلام ) را گوش نمى دهد كه مى فرمايد: كسى را كه مسواك نكند، انسان مشمار، يعنى كسى كه به نظافت دهان و دندانش كه مجراى خوردن و نوشيدن و سلامت درون و تندرستى او مى باشد، اهميت ندهد، از او ساير اخلاق حميده انسانى را نبايد انتظار داشت، پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: بهترين زنان امتم كسانى هستند كه دهانشان خوشبوتر باشد، البته خوشبويى و بدبويى، علل ديگرى غير از مسواك كردن و خلال كردن هم دارد ولى شك نيست كه مسواك كردن در خوشبويى دهان تاثير بسزائى دارد.
دليل
52- والخلال يحببك على الملائكه فان الملائكه تتاءذى بريح من لا يتخلل بعد الطعام.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام ) فرمود: خلال كردن تو را براى فرشتگان دوست داشتنى مى كند، زيرا فرشتگان از بوى بد دهان كسى كه بعد از غذا خوردن خلال نمى كند، اذيت مى شوند. (56)
53- قال اءبو جعفر (عليه السلام ) لكل شى طهور و طهور الفم السواك.
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: هر چيزى وسيله پاك كردنى دارد. وسيله پاك كردن دندان مسواك كردن است. (57)
54- قال اميرالمومنين (عليه السلام ): السواك مرضاه الله و سنه النبى (ص ) و مطهره للفم.
امير المومنين (عليه السلام ) فرمود: مسواك كردن موجب رضايت خداست و سنت پيغمبر است و پاك كننده دهان.
55- و عنه (عليه السلام ): لا تدعه فى كل ثلاث، و لو ان تمر مره
و آنحضرت فرمود: مسواك را در سه روز متوالى ترك كن. اگر چه با يك مرتبه كشيدن باشد. (58)
56- عن اءبيعبدالله (ع ): قال فى السواك اثنتا عشره خصله: هو من السنه و مطهره للفم و مجلاة للبصر و يرضى الرب و يذهب بالغم (بالبلغم )...
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مسواك كردن دوازده فايده دارد... چشم را نورانى مى كند اندوه (يا بلغم ) را مى زدايد، حافظه را زياد مى كند دندانها را سفيد و ثواب را زياد مى نمايد، بوى دهن را مى برد، لثه را محكم مى كند و اشتهاى غذا مى آورد و فرشتگان را خوشحال مى كند. (59)
57- قيل للصادق (ع ) اءترى هذا الخلق كله من الناس ؟ فقال: اءلق منهم التارك للسواك. ..
به امام صادق (عليه السلام ) عرض شد، شما فكر مى كنيد همه اين خلق انسانند؟ فرمود: ترك كننده مسواك را رها كن (او را انسان مشمار) «سپس 7 طايفه ديگر را هم اضافه مى كند» (60)
58- و قال (ص ) تزوجوا الاءبكار فانهن اءطيب شى اءفواها... و قال (ص ). .. فانهن اءعذب اءفواها.
رسول خدا (ص ) فرمود: دختران باكره را به همسرى بگيريد كه دهانى پاكيزه دارند و در حديث ديگر فرمود: دهانى بسيار گوارا و شيرين دارند (پس پاكيزگى دهان مطلوب پيغمبر است و زنان امتش بايد در پاكيزه نگاه داشتن دهان خود كوشا باشند. (61)
59- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ) خير نسائكم الطيبه الريح، الطيبه الطبيخ.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بهترين زنان شما زنى است كه خوشبو و خوش طبخ باشد. (62)
اين روايت بوى پا و بوى زير بغل را هم شامل مى شود. زن مسلمان بايد هر بوى بدى را به نوعى مناسب از خود دور كند.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس شانزدهم #آیا_وجود_زن_شر_است؟
روايتى در نهج البلاغه موجود است به اين مضمون كه: همه وجود زن شر است و از همه بدتر آنكه وجودش ضرورت دارد و زندگى مرد لابد و ناچار بايد زن وجود داشته باشد.
روايت ديگرى در كتاب «من لا يحضره الفقيه» است كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: بيشتر خير در وجود زنان است.
هر دو روايت در 2 كتاب معتبر حديث موجود است و هيچيك هم قابل خدشه و انكار نيست.
راه حل: اگر چه به صورت ظاهر و در نظر ابتدائى اين دو روايت مخالف يكديگر بلكه، متناقض به نظر مى رسد: يكى زن را شر مى داند و ديگرى خير، ولى با دقت تامل در جهت و سياق اين دو روايت، اشكال تناقض بر طرف مى شود.
شر بودن زن در جهت كارهاى مرد و مسير زندگى اختصاصى اوست و خير بودنش در جهت نظام كلى جهان و بقاء نسل بشر است.
مسير مرد در زندگى دنيا يا كسب مال و ثروت است يا تحصيل علم و دانش و يا رسيدن به مقام و منصب. مردى كه در راه كسب مال قدم برمى دارد، به زراعت و دامدارى يا تجارت و صنعتگرى يا كارگرى و پيشه ورى مى پردازد و از اين راه مالى كسب مى كند تا براى زندگى خود، مصرف كند يا براى آينده خويش پس انداز نمايد.
ولى وجود زن و دخالت او در اين ميان، مانع و مزاحم است و شر، و باز دارنده و يا خرج كننده در آمد مرد است كه آن هم مزاحمت و شرى ديگر است.
همچنين براى مرد محصل و دانشجو كه مى خواهد از راه مطالعه و مباحثه و سخنرانى و تفكر و نوشتن، علم و سوادى بدست آورد، وجود زن و دخالت او مانع و مزاحم است و بازدارنده او از مطالعه و تفكر.
همچنين نسبت به مردى كه براى احراز مقام و منصبى كوشش و تلاش مى كند، دخالت زن در كار او شر است و اخلال گرى، زيرا زن مى خواهد كه شوهرش با تمام وجود متوجه او باشد و همسرش او را از هر مقام و منصبى بهتر بخواهد. مردانى كه مشغول رياضت و خودسازى و مجاهدت با نفس باشند، كه شر بودن وجود زن براى آنها روشن است. (63) و همچنين فساد زن در روى زمين به همين معناست ولى از طرفى ديگر اين كاسب و محصل و مرتاض، از داشتن چنين مزاحم و مفسدى ناچارند، چنانچه تمام افراد بشر موجود و نيز همه گذشتگان شهادت مى دهند كه در رحم مادرى بوده و در دامن مادر يا دايه ئى بزرگ شده اند و نيمى از كارهاى زندگى انسان بلكه تمام كارهاى خانه را زن انجام داده و مى دهد.
و اما روايت دوم كه بيشتر خير را در وجود زن مى داند. اشاره به همين معنى دارد كه بقاء نسل بشر مرهون وجود زن است. پرورش و تربيت نخستين بشر، در دامن پر مهر زن است. كارهاى ظريف و لطيف زندگى انسان، با دست همين موجود شريف سامان مى گيرد، گواراترين لذتها، عميقترين احساسات و دقيقترين عواطف را همين بانوى عزيز مطرح مى كند و پاسخ مى دهد. بلكه زن همان ملكه زنبوران عسلى است كه اگر يكروز نباشد، تمام كندو از هم مى پاشد.
زن چو باشد هنرور و دانا
چون بهشت برين شود دنيا
زن چو هشيار و كاردان گردد
خانه چون روضه جنان گردد
خرمى ها بود در آن خانه
كه در آن بانوئى است فرزانه
عشق و شور و هنر بود از زن
پيشرفت بشر بود از زن
(يغمائى )
در اينجا زنانى بايد افتخار كنند و بر خود ببالند كه پيرو حضرت فاطمه و زينب كبرى صلوات الله عليهما باشند، آنها خيرشان از مردان بيشتر است، اگر چه آنان بقدرى شريف و عالى طبعند كه هيچگاه زبان به مدح خود نمى گشايند و همواره خود را مقصر مى دانند.
دليل
60- المراءه شر كلها و شر ما فيها اءنه لابد منها.
تمام زن شر است و بدتر از همه آنكه از بودنش گريزى نيست. (64)
61- عن يونس بن يعقوب عمن سمع ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول: اءكثر الخير فى النساء.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بيشتر خير در وجود زنان است. (65)
و نيز در آيه 19 سوره نساء مى فرمايد: اگر از زنان ناخرسند بوديد، بدانيد كه بسا مى شود كه شما از چيزى ناراضى هستيد، ولى خداوند، در آن چيز خير بسيارى نهاده است چنانكه در درس 38 خواهيم گفت.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس هفدهم #احترام_زن
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: كسى كه زن مى گيرد بايد او را اكرام كند، يعنى احترام كند و گراميش دارد، اين جمله يك لفظ است به جاى صدها معنى كه برخى از آنها ضمن دليل اين درس بيان مى شود.
زن از نظر اسلام مهمان محترمى است كه از جنبه احترام، مهمان است و از جهت دخالت در امور زندگى، شريك صاحبخانه (شوهر) و از نظر امور داخلى، مدير و سرپرست و وقتى بچه دار شود، مادر خانواده و مادر اجتماع است و بلكه زن خوب ملكه ايست در كندوى عسل خانواده.
مرد مسلمان بايد قبل از ازدواج تامل كند و بپذيرد كه وظيفه سنگينى به دوش او گذاشته مى شود.
دين او گاهى همسرش را «امانت خدا» معرفى مى كند و گاهى مهمان صاحب اختيارى كه بايد احترامش نمود و از خطايش درگذشت و او را مانند استخوان كجى دانست كه با وجود كجى و انحرافى كه دارد در نظام كلى جهان راست و مستقيم است - چنانكه در درس سى و هفتم توضيح خواهيم داد - پس بايد با او مهربانى و با او سازش نمود.
عنوان «امانت خدا» را اگر تحليل كنيم، به اين نتيجه مى رسيم كه گويا پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم )، دست بانوئى را گرفته و در خانه دامادى آورده و به او گفته است: اين امانتى است از جانب خدا كه به دست تو مى سپارم، بايد او را مطابق امانت خدايى اكرام و احترام كنى، و اگر بدرفتارى كرد، بايد با احترام طلاقش دهى، چنانكه در درس طلاق خواهيم گفت و على (عليه السلام ) چون همسرش فاطمه عليها السلام را به خاك سپرد، فرمود: امانت خدا از دست من گرفته شد.
مردى كه سعادت دنيا و آخرت بخواهد، به سخن پيغمبرش گوش مى دهد. اين سخن در گوش بى دين و غير مسلمان فرو نمى رود، او لياقت شنيدن اين سخن را ندارد، ولى اگر مسلمان سخن پيغمبر و رهبران دينى خود را نشنود، سخن چه كسى را خواهد شنيد؟ راستگوتر و داناتر و مهربانتر از پيغمبر و عترتش براى مسلمان چه كسى تواند بود؟ امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: هر كه با خانواده اش خوشرفتارى كند، خداوند عمرش را زياد كند.
دليل
62- عن الصادق، عن اءبيه عليهما السلام قال: من اتخذ امراءه فليكرمها فانما امراءه اءحدكم لعبه فمن اتخذها فلا يضيعها.
امام صادق از پدرش (عليه السلام ) نقل مى فرمايد: هر كس زنى بگيرد بايد احترامش كند. زن شما لعبت و دلبر است، هر كس لعبتى بدست آورد، نبايد آن را ضايع سازد. (66)
63- عن اميرالمومنين (عليه السلام ) قال: ان النساء عند الرجال لا يملكن لا نفسهن ضرا و لا نفعا و انهن امانه الله عندكم فلا تضاروهن و لا تعضلوهن
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: زنان در نزد مردان مالك سود و زيان خود نيستند (زيرا طلاق در دست شوهر است و مخارج آنها نيز در دست او است و وظائفى هم از شوهران بر عهده دارند) زنان امانت خدا نزد شما هستند، به ايشان زيان نرسانيد و بر ايشان سخت مگيريد. (67)
دو جمله اخير را على (عليه السلام )، از قرآن مجيد اقتباس فرمود است كه در آيه 6 سوره طلاق و آيه 232 سوره بقره و آيه 19 سوره نساء آمده است.
64- قال رسول الله (ص ) اخبرنى اخى جبرئيل و لم يزل يوصينى بالنساء حتى ظننت ان لا يحل لزوجها اءن يقول لها اف. .. اءخذ تموهن على امانات الله. ..
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: برادرم جبرئيل به من خبر مى داد و همواره سفارش زنان را مى نمود، تا آنجا كه من گمان كردم، براى شوهر جايز نيست كه به زنش اف بگويد... شما زنان را به عنوان امانت خدائى گرفته ايد... (68)
65- عن اميرالمومنين (عليه السلام )... و احسنوا لهن المقال لعلهن يحسن الفعال.
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود:... با زنان خوش گفتار و نيكو سخن باشيد، تا ايشان هم خوش كردار و نيكو رفتار شوند. (69)
66- فان المراءه ريحانه و ليست بقهرمانه.
زن مانند ريحان است نه قهرمان. (70)
انتظار شوهر از همسرش، بايد مثل انتظار مردم از شاخه ريحان باشد. ريحان لطيف و ظريف است. پس نبايد كارهاى مشكل و دشوار را از زن انتظار داشت و بر دوش او گذاشت. ريحان را كسى با دست خود افسرده و پژمرده نمى كند، شما هم نخواهيد كه همسرتان پژمرده و افسرده باشد.
67- قال اءميرالمومنين (عليه السلام ) فدارها على كل حال و اءحسن المصاحبه لها ليصفو عيشك.
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: در هر حال با همسرت مدارا كن و با او به نيكى معاشرت نما، تا زندگيت با صفا شود. (71)
68- قال الصادق (عليه السلام ): رحم الله عبدا اءحسن فيما بينه و بين زوجته فان الله تعالى قد ملكه ناصيتها و جعله القيم عليها.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خدا بيامرزد مردى را كه رابطه ميان خود و همسرش را نيكو سازد. خداوند اختيار او را به دست مرد داده و وى را سرپرست او قرار داده است. (72)
69- قال رسول الله (ص ): خيركم خيركم لنسائه و انا خيركم لنسائى.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: بهترين شما مردى است كه با زنش خوشرفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم. (73)
70- عن اءبيعبدالله (عليه السلام ) قال:... و من حسن بره باهله زاد الله فى عمره.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هر كس با خانواده اش نيكرفتار باشد، خداوند بر عمرش بيفزايد. (74)
بعضى از زنان اسم اين سفارشها را ترحم و دلسوزى مى گذارند و از قبول آن استنكاف مى ورزند، ولى من نميدانم از كجاى جمله «زن را اكرام كنيد، او امانت خداست، با او خوش گفتار و خوشرفتار باشيد» ترحم برداشت مى شود؛ بلكه كلمه «ضعيفه و ريحانه» هم تنها براى تحريك عواطف خالص مرد است و هيچ گونه نظر تحقيرى نسبت به زن ندارد.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس هجدهم #تادیب_زن
در قرآن مجيد آيه ئى هست كه مى فرمايد: از نعمتهاى خدا بخوريد و بياشاميد، ولى پشت سرش، فورا مى فرمايد: اسراف نكنيد. بعضى از مردم، خوردن و آشاميدن را در گوش مى گيرند و اسراف نكردن را فراموش مى كنند.
كلوا واشربو را تو در گوش كن ولا تسرفوا را فراموش كن
موضوع تاديب زنان هم در مآخذ اسلامى و برداشت بعضى از مسلمين خام و مغرور اينچنين است.
يك كلمه در قرآن كريم هست كه «اضربوهن» يعنى زنان را بزنيد، در صورتيكه اين دستور چنانكه توضيح خواهيم داد.
اولا: در موردى است كه شايد قرنى يكبار و در ميان ميليونها زن و شوهر، يك مصداق پيدا كند.
ثانيا: ده ها آيه و حديث و روايت معتبر در مدارك اسلامى موجود است كه اين دستور را تفسير و توجهى شايسته مى كند. در قرآن كريم آيات ديگرى هم مانند: لا تعضلوهن، عاشروهن بالمعروف، و لا تضاروهن لتضيقوا عليهن موجود است كه در درس سابق ذكر شد.
دستور تاديب زن مانند، چهار شاهد در زناست كه از صدر اسلام تا كنون يكبار هم شايد اتفاق نيفتاده است و مانند ازدواج دختر 9 ساله است كه بسيار نادر و اندكست و اسلام اين احكام را به خاطر مصالح عالى ترى بيان كرده است كه اكنون مجال توضيح آن نيست.
درباره زدن زن، پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: «چگونه مردى همسرش را مى زند كه مى خواهد او را در آغوش گيرد و گردن به گردن او گذارد؟»
در اين جمله كوتاه رسول اكرم، مانند كلمات ديگرش براى خردمندان و نكته سنجان، معانى بسيارى نهفته است، پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) عقل و خرد انسان را مخاطب مى سازد، به قلب و مغز انسان سك مى زند، هوش و احساس و تمام قواى دراكه انسان را زير سوال مى كشد و مى فرمايد: كدام يك از شما فتوى مى دهيد كه انسان گلى و لعبتى را كه مى خواهد سالها با او زندگى كند و از ديدنش لذت برد و با او عشق ورزد، با دست خود سيلى بزند و پژمرده و افسرده اش كند؟!! كدام عقلى اجازه مى دهد كه مردى بخواهد با زنى رقص حلال كند و پيش از رقصيدن او را كتك بزند و رخسار سرخش را كبود كند؟ چهره با نشاط و لب خندانش را افسرده و وارفته كند؟ آيا رقصيدن با چنين انسان ناموزونى مسخره نيست ؟ آيا عاقلان به تو نمى خندند؟ مگر ركن اصيل رقص، روح پر نشاط و احساس بيدار و شور و عشق و طراوت نيست ؟! گويا پيغمبر اكرم - كه جان همه ظريف گويان به قربانش باد - به شوهرى كه همسرش را كتك مى زند. مى فرمايد اف بر سليقه و تف بر ذوقت كه لباست را با دست خود كثيف و پاره مى كنى ؛ بلكه چشمت را با دست خود كور مى كنى !! تو مگر الاغى كه عشق و احساس را نمى فهمى !! تو كه از گنجشك و كبوتر؛ بلكه از شغال و سگ هم كمترى !! برو و زندگى و عشقبازى نر و ماده آنها را ببين و خودت آب دهنى به صورت خود بينداز. (75)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) - كه جان اهل ادب به قربانش باد - تمام اين فحشهاى مرا با كمال ادب در يك جمله كوتاه علمى گنجانيده و به صورت سوالى بسيار لطيف و ظريف بيان فرموده است:
«چگونه همسرت را مى زنى و سپس در آغوشش مى گيرى ؟»
ولى در روى كره زمين ابوالعجائب و باغ وحش اخوالغرائب، مردمى هستند يا بوده اند و زنان و شوهرانى زندگى مى كنند يا مى كرده اند كه معناى سخن پيغمبر را نمى فهمند، آنها دهها سال با يكديگر زندگى مى كنند و دست به گردن يكديگر مى شوند، تنها براى تخليه درون و رقص واژگون، آنها حاضرند با مريض و محتضر هم برقصند، آنها با حيوانات هم نزديكى مى كنند. اسلام هم سعه صدر دارد و نمى خواهد هيچ آفريده و انسان دو پائى را از هدايت و رحمت خود مايوس كند. اسلام مانند دين يهود كنونى نيست كه غير از بنى اسرائيل را نپذيرد.
اسلام به اين گونه مردان و زنان اگر خداى نكرده پيدا شوند دستور مى دهد: اگر زن از تنها وظيفه او كه تمكين است، بدون غذر و علت سرباز زند، شوهر بايد ابتدا او را موعظه كند كه قرارداد ازدواج ما بر اساس مقرراتى بوده است كه من مخارج خانه را تكفل كنم و تو هم در رقص حلال ما موافقت كنى، چرا مخالفت مى ورزى ؟ اگر زن لجبازى كرد و به سرپيچى خود ادامه داد، شوهر در شب هاى بعد بايد از او اعراض كند و در بستر، پشت به او بخوابد. در اينجا گمان ندارم، زنى از كمترين درجه تعقل برخوردار باشد و باز هم مخالفت كند، مگر آنكه مرد ديگرى پيدا كرده و به فكر طلاق گرفتن و بهانه تراشى باشد.
در هر حال اسلام دستور مى دهد، در مرحله سوم، براى اينكه كار به شكايت و مرافعه نكشد و راز شوهر و زن نزد ديگران فاش نشود، شوهر حق دارد با پشت دست مثلا به ران و پشت پهلوى چنين زن نادانى بزند، شايد بيدار شود ولى اين زدن چنانكه گفتيم بايد تنها در اين موقعيت باشد و به خاطر اين هدف و بدون سياه و كبود شدن بدن او تنها براى اظهار انزجار و تنفر شوهر و به عنوان آخرين علاج و چاره كردن لجاجت و سرپيچى زن از ادا وظيفه قانونيش طبق قراردادى كه خود او امضا كرده است.
(به نظر نويسنده چون سياق آيه شريفه راه علاج نشوز و مخالفت زن را بيان مى كند، چنانكه از موعظه و اعراض در بستر پيداست، پس اگر شوهر بداند كه همان زدن خفيف هم، موجب تشديد مخالفت زن مى گردد، نبايد انجام دهد بلكه بايد به راه ديگرى متوسل شود).
مردى كه ادبيات و اصول بسيار خوانده بود و درس عشق و احساس كمتر با همسرش اختلاف پيدا كرد و كار به حكميت ريش سفيدان كشيد، در آن مجلس زن گفته بود: شوهرم مرا زده است و شوهر به آيه اضربوهن استشهاد كرده بود، ولى زن قانع نگشته و طلاق واقع شده بود.
يكى از حكمين مرد مسلمان عاقلى بود كه شايد سواد خواندن و نوشتن هم نداشت. روزى به اينجانب گفت: ما بى سوادها هنگام سرپيچى زن از همبسترى، پولى به دستش مى گذاريم يا كفش و جورابى به او وعده مى دهيم و با رضايت و نشاط او همبستر مى شويم ؛ چرا آن مرد كتك مى زد. و مى گفت اين دستور اسلام است. به او گفتم عمل شما مطابق دستور اسلام است و آن مرد اشتباهى كرده بوده و براى رفع خجالت خود در برابر شما عذرى بدتر از گناه آورده است.
در هر حال اگر شوهر در اثر زدن، خراشى به بدن زن وارد كند كه خون نيايد، بايد قيمت يك شتر را به زن بپردازد و اگر خونى شود قيمت دو شتر و اگر سيلى به صورت زن بزند، در صورتى كه رخسار زن سياه شود، بايد قيمت شش مثقال شرعى طلا (مثقال بازارى ) به زن بپردازد، و اگر كبود شود قيمت 3 مثقال شرعى طلا و اگر تنها سرخ شود، قيمت يك مثقال و نيم شرعى را بايد بپردازد و حتى قبل از ديه گرفتن، زن حق قصاص كردن دارد - چنانكه از قول پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) خواهيم گفت -
به عقيده اينجانب هديه دادن و دل زن را نرم نمودن هم از مصاديق موعظه كردن است كه در درجه اول قرار دارد، كدام زن است كه با گرفتن هديه و يا شنيدن كلمات محبت آميز رام نشود و كار را به قهر و كتك برساند و آنگاه ادب شود؟ او حتما زنى است كه بيمارى روانى دارد و در ميان باغ وحش دنيا اينگونه انسان نماها هم يافت مى شوند.
با عالمى روستازاده كه مردم روستاى او معروف به خشونت بودند، درباره تاديب زن و كلمه «اضربوهن» بحث مى كردم، كه اين زدن در چه حد است ؟ مرد عالم بدون توجه به مدارك ديگر، بلكه طبق طبيعت خشن روستائيش گفت: بايد به قدرى بزند كه زن تسليم شود. گفتم: مگر اسلام تنها براى زنان و مردان و روستاى شما نازل شده است ؟ كدام زن عاقلى، بلكه كدام مرد عاقلى چنين قضاوت را مى پذيرد؟ و آيا اگر دين و مذهبى باشد كه احساسات و عواطف انسانها را ناديده بگيرد، صحت و قبوليش، زير علامت سوال قرار نمى گيرد؟ مگر زنان عارف و عاقل جهان، اگر بخواهند مسلمان شوند، اسلام دست رد به سينه آنها مى زند؟
خير، چنين نيست، اسلام همگان را مى پذيرد، براى همگان خوراك دارد، برنامه دارد، به مردان عارف، بلكه همه مردانى كه از اندك شعورى برخوردار مى باشند، سخن نغز و زيباى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را بيان مى كند كه «چگونه مرد زنش را مى زند و سپس دست به گردن او مى كند» و نيز روايات ديگرى كه ضمن دليل اين درس خواهيم نوشت، همگى دلالت بر زشتى و قبح اين عمل، و دنائت و پستى مردى دارد كه به خود اجازه مى دهد، زنش را چون ضعيف و ناتوان است كتك بزند، مانند الاغى كه با بره مظلومى در يكجا باشند و الاغ چون زورش از بره بيشتر است به او لگد مى زند. بالاخره مرد عالم تصديق كرد و پوزش خواست.
طبيعى است كه هر انسانى مى خواهد فكر و نظر خود را به طرف مقابلش بفهماند و بقبولاند، اگر طرف مقابل قبول نكرد، انسان عاقل، از راه منطق و برهان پيش مى آيد و فكر زياد مى كند تا بالاخره منطقى را كه مناسب با افكار طرف باشد، پيدا كند و بيان نمايد تا او را قانع كند؛ ولى اگر اهل منطق و برهان نباشد، به شيوه دشنام و زشت گوئى متوسل مى شود، زيرا نه مى تواند از عقيده خود دست بردارد و نه منطق و برهان مى داند. اگر دشنام هم اثر نكرد به زور و كتك متوسل مى شود، ولى شما خواننده محترم بدانيد كه دشنام و كتك حربه مردم نادان و بى منطق است، مانند روستائيان درس نخوانده و بى سوادى كه در گذشته بودند و غالبا بر سر تقسيم آب رودخانه، دشنام را حربه خود مى كردند و سپس بيل و كلنگ را برمى داشتند و به جان هم مى افتادند.
انشاء الله اين عادت زشت كه در قديم مرسوم بوده اكنون از ميان رفته است و در جمهورى اسلامى و از بركت باسواد شدن و مودب شدن مردم به تعليمات مقدس اسلام، راه منطق و برهان جايگزين كتك و دشنام گشته است. علاوه بر همه آنچه گفتيم چنانچه در دليل همين بحث خواهيم گفت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) زدن را به گرسنگى و برهنگى تفسير مى فرمايد، نه با چوب زدن.
و باز شنيدم شخصى مى گفته است: من چند زن گرفته ام و همگى مطيع من هستند و در زندگى ما هيچوقت جنگ و نزاع و سر و صدائى نيست. علتش اينست كه، من در همان روزهاى اول يك سيلى محكم به هر زنى مى زنم، او ديگر حساب كار خودش را مى كند و جرات سركشى و نافرمانى ندارد.
من با اين مردك بى ذوق و عاطفه سخنى ندارم. زيرا او ميان معاشرت با همسر بانشاط و با سرور و معاشرت با همسرى پژمرده و سوت و كور، فرق نمى گذارد، براى او بوسيدن چهره براق و گلى با چهره زرد و نيلى فرق ندارد.
شما خواننده محترم، اگر چنين نادانى را ديديد، به او بگوييد: تو چون نمى توانى از راه لطف و محبت با همسرانت زندگى كنى، راه عصبانيت و خشونت پيش مى گيرى، تو نمى دانى كه آن سيلى بى جا:
اولا: قصاص و ديه دارد.
ثانيا: چنانكه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: خداوند عادل در روز قيامت به مالك دوزخ فرمايد كه در ميان آتش غضبش به او سيلى بزند.
ثالثا: او بايد بداند كه اثر آن سيلى براى هميشه در روح همسرش باقى مى ماند و همسرش اگر حساس باشد - كه بيشتر زنان چنين هستند - از همان روزهاى اول ضعف اعصاب مى گيرد و او بايد يك عمر با رنجورى و آه و ناله و بيخوابى همسرش مواجه باشد و آن مرد نادان و مغرور به جاى اينكه پنجاه سال با همسرى شاداب و سالم و بانشاط زندگى كند، سنواتى اندك با هسمرى بيمار و افسرده و بى نشاط زندگى خواهد كرد. شما خواننده محترم به او بگوييد: اگر دامادت با دختر و خواهرت چنين كند، تو مى پسندى ؟ او چون عاطفه ندارد، شايد بگويد: آرى !
شما خواننده محترم، هر چه مى خواهى به او بگو، اما من درباره او سخن امير مومنان على (عليه السلام ) را به ياد مى آوردم كه مى فرمايد: بعضى از مردم به قدرى پست و بى مقدارند كه لبهاى انسان حتى اين لياقت را ندارند كه انسانى لب به نكوهش و بد گوئيشان بگشايد.
اين گونه افراد نبايد اين كتاب را مطالعه كنند، زيرا مايه فهم مطالب اين كتاب كه ماخذ اسلامى را بيان مى كند، ذوق و عاطفه و تحقيق و تعهد است و آن مردك كور دل هيچيك را ندارد. به گمان اينجانب او نبايد خود را مسلمان بخواند و از امت پيغمبرى بداند كه آن همه سفارش درباره دوست داشتن زنان، احترام زنان، سخت گيرى نكردن بر زنان و تحمل كج خلقى زنان دارد و در آخرين لحظات زندگى هم، آخرين سفارش او به امتش، رعايت حال زنان بوده است.
اين گونه افراد، لااقل نبايد خود را با تقوى بدانند، زيرا چنانكه شيخ بهائى در كتاب «كشكول» نقل مى كند: «شخصى درباره عروس كردن دختر خويش با امام مجتبى (عليه السلام ) مشورت كرد. حضرت فرمود: «دخترت را به ازدواج مرد با تقوى درآور، زيرا اگر او دخترت را دوست بدارد، گراميش خواهد داشت و اگر او را دوست ندارد بر او ستم نخواهد كرد.»
دليل
و كلوا و شربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين.
بخوريد و بياشاميد ولى اسراف نكنيد كه خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد. (76)
72- قال رسول الله اءيضرب اءحدكم المراءه ثم يظل معانقها؟!!
چگونه يكى از شما همسرش را مى زند و سپس در آغوشش مى گيرد؟!! (77)
73- و قال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) انى اءتعجب ممن يضرب امراءته و هو بالضرب اءولى منها، لا تضربوا نساءكم بالخشب فان فيه القصاص و لكن اضربوهن بالجوع و العرى حتى تريحوا فى الدنيا و الاخره.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: من در شگفتم از مردى كه هسمرش را مى زند، در صورتى كه خودش به كتك خوردن سزاوارتر است. زنان را با چوب تاديب نكنيد، بلكه با گرسنگى و برهنگى تاديب كنيد تا در دنيا و آخرت راحت باشيد. (78)
اين حديث پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) تفسير روشنى است از آيه شريفه «اضربوهن» كه تاديب زن، در صورتى كه او بدون عذر از همخوابى امتناع ورزد پس از موعظه و اعراض، بايد به وسيله گرسنه نگه داشتن و لباس كافى ندادن به او باشد، نه به وسيله زدن با چوب، زيرا در آنصورت ؛
اولا: بايد شوهر قصاص شود و به همان مقدارى كه زده است، كتك بخورد،... و اگر زن راضى شد كه قصاص نكند و ديه بگيرد، شوهر بايد ديه بپردازد.
ثانيا: در آخرت هم خداوند متعال او را عذاب خواهد كرد، براى اينكه بنده او را كتك زده است و به امانت او خيانت كرده است، ولى اگر شوهر مجازات زن نافرمان را گرسنگى و برهنگى قرار دهد، هم در دنيا راحت است كه قصاص و ديه ندارد و هم در آخرت، زيرا مخالفتى نكرده است.
و اما گرسنگى و برهنگى به معنى ندادن نفقه است، و آن هم طبق قرارداد اوليه زن و شوهر است كه نفقه در مقابل موافقت زن در امر همخوابى قرار گرفته و زمانى كه همخوابى نبود، نفقه هم نخواهد بود.
بنابراين رسول گرامى اسلام، مشكل تاديب را كاملا حل نموده و كتك زدن حتى با پشت دست را هم روا نمى داند.
و آنچه از همه بيشتر اين اشكال را مرتفع مى كند و غير قابل توجيه مى سازد، اين است كه در عصر ما چنين زنى پيدا نمى شود كه وظيفه نشناس باشد تا كار به گرسنگى و برهنگى او برسد. بانوان گرامى اين دوران اگر فرضا و احيانا، زنى را ببينند كه در مجالس مى نشيند و از گريختن خود از خلوتخانه سخن مى گويد و به آن افتخار مى كند، به او خواهند گفت: اگر تو مرد مى بودى و چنين زن گريزانى مى داشتى چه مى كردى ؟ گمان مى كنم آخرين جواب اين است كه مى رفتم زنى ديگر مى گرفتم و زنم را گرسنه و برهنه نمى گذاشتم.
و اگر فرار زن از بزم خلوت، به خاطر بيمارى جسمى و ضعف غريزه جنسى باشد، بايد بداند؟ پزشكان خوردن رازيانه (باديان ) را براى چنين زنى دستور مى دهند.
در هر حال او بايد سرد مزاجى خود را به نوعى درمان كند.
74- و قال اميرالمومنين (عليه السلام ): و ان كان الرجل ليتناول المراءه فى الجاهليه بالفهر اءو الهراوه فيعيربها و عقبه من بعده.
على (عليه السلام ) فرمود: اگر مردى در زمان جاهليت زنى را با سنگ يا چوب و چماق مى زد، مردم، خود او و فرزندانش را پس از مرگ او سرزنش مى كردند. (79)
75- و هل خلفتم الا فى حثاله لا تلتقى بذمهم الشفتان استصغارا لقدرهم و ذهابا عن ذكرهم.
و فرمود: مگر نه اينست كه شما در ميان مردم پست و بى ارزشى باقى مانده ايد كه لبهاى انسان براى مذمتشان به حركت نمى آيد، به خاطر بى مقدارى آنها و اينكه براى هميشه يادشان فراموش باشد. (80)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس نوزدهم #کار_زن
از نظر اسلام، خوبست و مستحب، مطلوب است و محبوب كه زن، در مرحله اول در خانه و در مرححله دوم، با حفظ عفاف، در خارج به كارى مناسب خلقت و نهاد خود مشغول باشد و به جاى سرگرمى هاى زيان آور و بيهوده و بى ثمر، مانند تخمه شكستن و غيبت مردم را كردن و قواره آنان را اندازه گرفتن، به كارى مفيد و مثبت پردازد.
در حديثى كه از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيده: ريسندگى را كار خوب زن شمرده است، پيداست كه بافندگى و خياطى و ساير كارهاى ظريف دستى هم در رديف ريسندگى قرار دارد. و باز چنانكه قبلا متذكر شديم در امور اجتماعى كه ميان مردم مرسوم است، در هر موردى كه اسلام منع و نهى ننموده باشد، دليل بر تصويب و امضاى آن است، بنابراين هر حرفه و شغلى كه اسلام زن را از آن منع نكرده و منافى عفاف و حجاب او نيست مورد تصويب اسلام مى باشد و زن مى تواند به آن كار مشغول شود. در آمد كار زن هم متعلق به خود اوست و شوهر حق دخالت در مال زن را ندارد، مگر آنكه طبق قراردادى باشد كه با يكديگر گذاشته اند. البته براى زن مستحب است كه در خرج كردن اموال خويش، با شوهرش مشورت كند، تا يكرنگى و صميميت آنها پررنگتر و مستحكم تر شود.
اگر شوهر نتواند به تنهايى مخارج خانه را تامين كند و زن عفيف بتواند با كارى مناسب، كمبود خرج خانه را جبران نمايد، خوبست اين كار را بكند و حتى اگر ترس از هزينه زندگى بخواهد، مانع ازدواج شود يا آن را به تاخير اندازد، كار كردن زن تا سرحد وجوب هم مى رسد. پسر و دخترى كه به سن بلوغ و رشد رسيده اند، بايد با حذف تشريفات، با كمك پدر و مادر و فاميل، يا كار كردن زن، هر چه زودتر ازدواج كنند و اين سنت موكد پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به تاخير نيندازند پدران و مادران نبايد از گستاخى و بى بند و بارى جوانان بالغ و عزب شكايت كنند. غريزه جنسى متعدد است كه تنها برخى از آن را از رسانه هاى گروهى جهان و آمار فحشائى كه مى دهند باخبر مى شويم.
موضوع ديگر، آشپزى و طبخ غذاست كه چون كار هر روز است و زن بيشتر در خانه است، بايد او بعهده بگيرد، حتى مردانى كه شغلشان آشپزى است و غذاهاى مطبوع و لذيذ براى ديگران درست مى كنند، لذتش در اينست كه: در منزل غذاى دست پخت خانم خود را بخورند و به او تعليم دهند و تمجيد كنند و معايب طباخى خانم را گاهى با زبان خوش گوشزد كنند و گاهى چشم پوشى نمايند و گاهى هم تشكر كنند.
ولى اگر شوهر آشپز نباشد، خانمهاى محترمه مى دانند كه غذاى خوب پختن كار ساده و آسانى نيست. بدون جهت نيست كه امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: بهترين زنان آن است كه غذايى پاكيزه تر بپزد. خانمها مى دانند: براى تهيه غذاى مطبوع بايد، مواد اوليه خوب را در وقت مناسب تهيه كرد و در ظرف مناسب و جاى مناسب نگهدارى نمود و با ظروف و ادوات مناسب طبخ نمود و دستور طبخ را از متخصصان فن تعليم گرفت يا كتابهاى مربوطه را مطالعه كرد. در آموختن نبايد مسامحه كرد و از ياد گرفتن نبايد خجالت كشيد.
دليل
76- قال النبى (ص ) نعم اللهو المغزل للمراءه الصالحه.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمود: چه سرگرمى خوبى است ريسندگى براى زن شايسته. (81)
77- قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم )... علموهن المغزل و سوره النور.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: به زنان ريسندگى و سوره نور را بياموزيد (سوره نور در قرآن مجيد، شامل آيات حجاب و منع از زنا و فحشاء است. (82) )
78- قال اءبو عبدالله (عليه السلام ): خير نسائكم الطيبه الريح، الطيبه الطبيخ.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: بهترين زنان شما (مسلمين ) زنى است كه خوشبو و خوش دستپخت باشد. (83)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha
#30درس_زندگی
درس بیستم #تعصب_بیجا
بعضى از مردان به همسر خود بدگمان مى شوند، يا در حفظ عفت و پاكدامنى او تا سر حد وسواس پيش مى روند، و بر او سخت گيرى بى جا مى كنند. مى گويند: كفش زنانه را نبايد مهمان مرد ببيند، اسم همسرم را نبايد هيچ مردى بداند، در صورتى كه دانستن نامهاى حضرت زهرا عليها السلام و مادران ائمه عليهم السلام را خوب و مستحب مى شمارد. به همسرش مى گويد: با پيرمرد رفتگر، و يا پسر شش ساله نبايد حرف بزنى.
اين مردم اگر مسلمان و شيعه على بن ابيطالب (عليه السلام ) هستند بايد بدانند كه آنحضرت آنان را از اين عمل زشت منع مى كند و از ضمير روشن و قلب منور خود كه با عالم وحى و ملكوت آسمانى و حقايق جهان ارتباط دارد، روانكاوى خويش را نسبت به زنى كه در مضيقه چنان مردى قرار گرفته بيان مى كند و مى فرمايد:
«اين گونه سخت گيريها زن سالم را به فساد مى كشاند و پاكدامن را به سوى آلودگى مى برد» روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مى دهد و شانه خالى مى كند و پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد: دين اسلام متين است، با رفق و ملايمت با آن برخورد كنيد، دستورات متين الهى را به صورت زشت و ناپسند بر مردم عرضه نكنيد كه سوارى كه چهار اسبه بتازد، نه به مقصد مى رسد و نه مركبى باقى مى گذارد. حتى اگر زنى نانجيب يا آماده لغزش باشد، راه تاديب او غيرت ورزى بيجا نيست. آن زنى را يا بايد طلاق داد و يا راه عاقلانه ديگرى پيش گرفت.
دليل
79- اياك و التغاير فى غير موضع غيره فان ذلك يدعو الصحيحه الى السقم و البريئه الى الريب.
از غيرت ورزى نابجا بپرهيز، كه چنين كارى زن سالم را به نادرستى مى كشاند و پاكدامن را به سوى شك و ترديد مى برد. (84)
80- ان هذا الدين متين فاءوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عباده الله الى عباده فتكونوا كالراكب المنبت الذى لا سفرا قطع و لا ظهرا اءبقى.
اين دين متين است، با ملايمت در آن وارد شويد، عبادت خدا را به صورتى ناپسند به بندگان خدا عرضه نكنيد تا مانند سوارى باشيد كه در اثر تندروى نه به مقصد رسيده و نه مركبى باقى گذارده است. (85)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha