کوچه لبریز است از
خنده باران و باد
شیروانی شسته است
صورتش را شاد شاد
عطر جاری در هوا
بوی بیدمشکهاست
سیم رختی در حیاط
خانه گنجشکهاست
پردهها همراه باد
میپرند و میدوند
غصهها از آسمان
دانهدانه میروند
روی دیوار حیاط
قالی خیس اتاق
میدرخشد زرد و سرخ
مثل آتش در اجاق
شیشه رنگآسمان
خاک لبریز از گل است
روی دست شاخهها
جای پای بلبل است
آب و جارو کرده است
کوچه را اسفند ماه
چونکه دارد میرسد
ماه فروردین ز راه
#معصومه_مرادی
باز شد
دفتر نقاشی فصلی جدید
ابر بهاری نوشت
مژده
رسیده است عید
دوباره خداوند قدرتنمایی کرد و در کمال سکوت دفتر فصلی ورق خورد. سالی نو شد کاش دلهایمان نو شود. افکارمان نو شود انسانیتمان نو شود همانگونه که خداوند ما را بر فطرتی الهی و بر مبنای انسانیت آفریده است.
امیدوارم الگوی رفتاری همه ما در این سال جدید این حدیث گرانقدر امام علی علیهالسلام باشد:
آنچه بر خود مى پسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمىپسندى براى آنها نيز نپسند!
دوستان عزیزم سال نو مبارک...
نوروز ۱۴۰۳..
بعد از نمازهای عصر صدایی که میپیچید توی خونهی ما تکرار این صوت بود : به عظمتک یا الله ...به نبوتک یا محمد... به ولایتک صد و ده مرتبه یا علی یا علی یا علی یاعلی... بیبی عادت داشت بعد از نمازهاش نادعلی بخونه. بیبی متفاوت بود. به سبک خودش. هم اهل شعر بود هم روضه و مداحی و مکتبخانه. حس و حال عجیبی داشت. بیبی برکت خونهی ما بود. ۱۸ سال قبل درست همین ساعتها، غروب نهمین روز ماه رمضان جسمش رو از پیش ما برد اما روح لطیفش و نوازشهای مادرانش با ضربالمثلهای بدیعش هر روز همراه ماست. منت بر من میگذارید اگر صلواتی رو امشب هدیه کنید به روحش. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
نهم رمضان ۱۴۴۵
اول فروردین ۳
🌧🌧🌧
ببار از آسمان ای بغض ممتد
به خاک تشنهی لبریز از غم
ببار ای اشک زیبای ملائک
به روی صورتم آرام نمنم
ببار ای میوهی ناب بهشتی
که دنیا بیقرار دیدن تو ست
دل پر اضطراب باغ و گلدان
به فکر بوسه بوسه چیدن توست
تو میباری که دنیا را بشویی
پس از خواب سیاه زشتکاری
تو میباری که در دست پرستو
هزاران دانه ابریشم بکاری
تو میباری نفس را بر دل خاک
به سبک آیههای مهربانی
درون سینههای خشک و خاموش
نهال سبز شادی مینشانی
ببار از لابه لای بغضهایم
ببار و زندگی را زیر و رو کن
تمام غصهها را دانه دانه
بشوی و حال خوش را آرزو کن
معصومه مرادی
من تو را میشناسم تو هستی
اولین شاخهی یاس خوشبو
پاکی و مثل باران زلالی
دوستی با گل و با پرستو
هم خوش اخلاق و مهماننوازی
هم شجاع و قوی هم صبوری
چشمهچشمه پر از نور و شعری
از سیاهی و زشتی به دوری
مهربانی شبیه ستاره
خندهرو مثل رنگین کمانی
روی لبهایمان با نگاهت
یک سبد زندگی مینشانی
من تو را می شناسم تو آقا
سورهای از بهشت خدایی
کاش من هم شبیه تو بودم
داستانی پر از روشنایی
معصومه مرادی
امشب از آسمان پهناور
لحظهلحظه فرشته میبارد
روی دست زمین خدا دارد
سوره سوره بهشت میکارد
شب قدر است و نور باران است
خانهها کوچهها خیابانها
چون خدای بزرگ در امشب
به رسولش رسانده قرآن را
معصومه مرادی
🍒امشب همدیگر را ببخشیم و برای هم دعا کنیم.🍎
https://eitaa.com/moradimasoome
هدایت شده از معصومه مرادی
19.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیچید توی کوچه
صوتی شبیه قرآن
فزت و رب کعبه
گل داد بین گلدان
چک چک چکید آرام
در کوچه های کوفه
بارانی از ستاره
صد ابر از شکوفه
جاری شد از لب باد
شعر خدایی او
پرواز کرد تا اوج
روح رهایی او
هم قهرمان خندق
هم فاتح احد بود
مردی که بهترین مرد
در روزگار خود بود
معصومه مرادی
https://eitaa.com/moradimasoome