#زندگینامه
#علامه_شیخ_حمیدرضا_مروجی_سبزواری
(دامت برکاته)
#قسمت_چهارم
🆔 @moravej_tohid
🌐 www.moravejtohid.com
👇👇👇👇👇👇👇
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#هوالحکیم
#زندگینامه
#قسمت_چهارم
بسمه تعالی
📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد:
«حدود ۱۷ یا ۱۸ سال بیش نداشتم که بعضی روزها به منزل عالم بزرگ سبزوار مرحوم آقا سید فخرالدین افقهی رضوان الله تعالی علیه میرفتم. او از ساعت ۹ تا ۱۰ برای طلاب بحثی فقهی داشت و بعد از آن رفت و آمد عمومی بود و در آخر که مردم میرفتند ۸-۷ نفری از خواص مینشستند و صحبتهای خاصتری مطرح میشد. من هم آرام و ساکت در گوشهای مینشستم و به صحبتهایشان گوش میدادم. من میدیدم که پیرمردی لاغر اندام و نحیف در گوشهای مینشیند و با کسی صحبت نمیکند. یک روز فرزند مرحوم افقهی (که مردم سبزوار ایشان را حاج آقا فخر خطاب میکردند) از اصفهان، که در حوزهی علمیهی آنجا تحصیل میکرد، برای تعطیلات به سبزوار آمده بود، و او تعریف میکرد که: در اصفهان استادی دارم به نام آقای اشنی (بر وزن اخوی) که نزد او حکمت و فلسفه میخوانم. چهار سال پیش که به اصفهان رفتم خدمت او مشغول تحصیل شدم، از او درخواست کردم که به من ذکری بدهد، و او دفع الوقت میکرد و حالا بعد از چهار سال به من ذکری داده که «یا حیّ» است. تا این کلمه از دهان او خارج شد ناگاه مثل این که برقی شدید بر بدن آن پیرمرد متصل شده باشد، تکان شدیدی خورد. ولی کسی جز من متوجه تکان او نشد. او به سرعت خودش را جمع و جور کرد و در جای خود قرار گرفت، و من نیز بسیار فکرم مشغول شد که چرا او در اثر شنیدن این کلمه دچار چنین عکس العملی شد. از سوی دیگر فهمیدم که از اهل دل و اهل سِرّ میباشد. و باید قلبش باز باشد، چرا که وقتی قلب باز است تا اسمی از اسماءالله بر او بخورد این طور منفعل شده و بیاختیار عکس العمل نشان میدهد. در حالی که دیگران که در آن جلسه بودند، همه آدمهای متشرعی بودند، ولی شریعتمدارانی که شریعت را با عقلشان دانسته بودند، نه این که با قلبشان چشیده باشند. آری در وجود هر انسان، عقل، کدخدای وجود انسان است، و قلب، کدبانوی وجود او. عقل جای اسلام است و این که انسان تسلیم شود در مقابل ربّ واحد و تسلیم شود در مقابل حقیقت کلمهی لاالهالاالله، اما قلب جای ایمان است به ربّ واحد، و تا این زن، ایمان به حقیقت کلمه نیاورد، اسلام آن مرد و تسلیم او در مقابل ربّ واحد فایدهی چندانی ندارد. اسلامِ عقل، انسان را تا بهشت جسمانی و حیوانی بالا میبرد، ولی ایمان قلب، او را تا بهشت روحانی و بهشت ذات بالا میبرد و اگر انسانی خوشبخت و بختیار بود که مورد عنایت ولیّی از اولیاء خدا واقع شد و صیغهی طلاق آن کدبانوی قلب را جاری کرد و او را از حبالهی نکاح عقل جزئی و وهم خارج کرد، (که انسان مادام که در مرتبهی طبیعت و حیوانیت زندگی میکند، همین عقل جزئی سلطان و فرماندهی قوای وجود اوست و قلب نیز تحت فرمان این عقل است، و سایر قوا فرزندان این زن و شوهرند) و قلب را از مرتبهی طبیعت بالا کشید و به منزل عقل قدسی وارد کرد و او را به نکاح عقل قدسی درآورد، در اینجاست که قلب ایمان به حقیقت کلمه میآورد و با تمام وجود تسلیم ربّ واحد میگردد و این جاست که: «دین انسان کامل میگردد، و نعمت خدا بر انسان تمام میگردد، و خدا از چنین اسلامی -که اسلام قلب باشد- راضی است».
( اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً )»
[حضرت استاد رسالهای مفصل در مورد همین مسالهی اسلام و ایمان و موقعیت این زن و مرد وجود انسان، و این سیر قلب که جوهر سیال وجود انسان است، در مراتب عقل جزئی و عقل قدسی و روح قدسی و سرّ و خفی و اخفاء که جواهر ثابتهی وجود انسان هستند، نگاشتهاند به نام حکمت حیّ.]
◀️ ادامه دارد ...
🆔 @moravej_tohid
🌐 www.moravejtohid.com
•┈•✺🔹مروج توحید🔹✺•┈•
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿