💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 1⃣
اجازه
🍃آرزوی قلبی من بود که برای مصطفی کاری انجام دهم. او فرماندهی بود که خیلی از پیروزی های زمان جنگ مدیون رشادت های او است، چرا باید غریب باشد. به برادرش گفتم می خواهم درباره مصطفی کتاب بنویسم. اما برادرش گفت: "مصطفی عاشق گمنامی بود. حتی از اینکه به عنوان فرمانده مطرح شود بیزار بود." بعدش گفتم: "آمدم از شما اجازه بگیرم در مورد ایشان کتاب بنویسم." برادرش گفت: "چرا از من! برو از خودش اجازه بگیر، هر وقت اجازه گرفتی ما هم در خدمتیم!" با اینکه خیلی علاقه داشتم کتاب بنویسم اما برگشتم تهران و بعد از این ماجرا فکر نوشتن کتاب را از ذهنم خارج کردم.
🍃ایستاده بودم کنار یک جاده خاکی. کنار یک سنگر. از دور چند نفر با لباس بسیجی به سمت من آمدند. یکی از آنها که در وسط جمع بود عمامه سفیدی بر سرش بود که نورانیت عجیبی داشت. همان شخص آمد دست مرا گرفت. به کنار جاده و نزدیک سنگر آمدیم و نشستیم و از خاطراتش گفت. او را کامل شناختم. آقا مصطفی ردانی بود. دقایقی مشغول صحبت بودیم. آخرین مطلبی که گفت: "این بود که در اصفهان مرا ترور کردند ولی موفق نبودند." یکباره از خواب پریدم. همان روز یکی از بستگان تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "کتابی بنام مصطفی نوشته ای!!" با تعجب گفتم: "چی، مصطفی!؟" گفت: "آره، دیشب تو عالم خواب دیدم که یک تابلوی بزرگ بود و کتاب مصطفی را معرفی کرده بود."
🍃غروب جمعه زنگ زدم به برادر شهید. گفتم: "یه سوال دارم؟ آقا مصطفی توی اصفهان ترور شده!؟" با تعجب پرسید: "بله، چطور مگه؟!" گفتم: "آخه جایی نقل نشده." ایشان هم مکثی کرد و گفت: "این ماجرا را کسی نمیداند." بعد اصل ماجرا را تعریف کرد و پرسید: "این سوال برای چی بود." ماجرای خواب را گفتم. ایشان هم گفت: "اجازه را گرفتی! قرار شد راهی اصفهان شده و خاطرات را جمع آوری کنیم."
📚 کتاب مصطفی، صفحه 11 الی 13
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه #شهدا
#صلوات
@moridanoshohada🇮🇷❤️
#سالروز سخنرانی تاریخی عصر عاشورای امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیه قم
13 خرداد 1342
در آغاز #محرم سال 1383 هجری قمری برابر با خرداد 1342هجری شمسی، قم به صورت پایگاه ضد رژیم درآمده و شور خاصی در آن برپا بود. در عصر #عاشورای آن سال برابر با سیزدهم خرداد 1342ش حضرت امام خمینی(ره) با حضور در مدرسه فیضیه، طی سخنان کوبنده ای، ضمن انتقاد شدید از رژیم پهلوی و اربابان آمریکایی و اسرائیلی شاهِ ایران، پرده از جنایات طاغوت برداشتند.
حضور مردم در سخنرانی به اندازه ای بود که تمام صحن فیضیه و دارالشفاء، صحن #حرم_حضرت_معصومه سلام الله علیها، میدان آستانه و اطراف، مملو از جمعیت بود. در پی سخنرانی افشاگرانه حضرت امام، در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخیمان رژیم ستمشاهی به خانه ساده و بی آلایش امام در قم یورش برده و امام را دستگیر و دور از چشم مردم به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که فریاد مردم معترض و انقلابی، علیه حکومت دیکتاتوری شاه بلند شد و خواستار برقراری حکومت اسلامی و پایان دادن به رژیم ستمشاهی شدند.
به همین جرم بود که گلوله های برخاسته از خشم و کینه حکومت ننگین شاه، قلب هزاران مسلمان انقلابی بپاخاسته را در این روز نشانه رفت و با به خاک و خون کشیدن آنان، قیام خونبار و جاوید پانزدهم خرداد 42 شکل گرفت.
-"-"-"-"-🍃❤️🍃-"-"-"-"-
@moridanoshohada
-"-"-"-"-🍃❤️🍃-"-"-"-"-
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 2⃣
تولد پرماجرا
🍃در یکی از محله های قدیمی شهر زیبای اصفهان زندگی می کردیم. درست در اولین روزهای فروردین سال 1337 بود که صدای گریه ی نوزاد، خبر از تولد پسری دیگر در خانه ما می داد. پدر خوشحال بود. اسم او را مصطفی گذاشتند. پسری بسیار زیبا و دوست داشتنی. مصطفی را خیلی دوست داشتم. تازه چهار دست و پا راه افتاده بود و بریده بریده حرف می زد.
🍃تا اینکه اتفاق بدی افتاد! شدیداً تب کرد. دکتر هم رفتیم و دارو داد. اما فایده نداشت. کم کم نفس های او به شماره افتاد. تشنج کرد. مادر و من گریه می کردیم. سه روز بود که حال برادرم خراب بود و هیچ کاری نمی توانستیم انجام دهیم. ساعاتی بعد صدای شیون و ناله مادر بلند شد! مصطفی جان به جان آفرین تسلیم کرد. برادر دوست داشتنی من در یک سالگی از دنیا رفت!! مادر بزرگ برای اینکه داغ مادر تازه نشود جنازه ی مصطفی را لای پارچه پیچید و کنار حیاط گذاشت. به من گفت: صبح فردا پدرت از روستا برمی گردد و بچه را دفن می کند.
🍃صبح روز بعد که چهارشنبه بود. پدر هنوز از روستا برنگشته بود که صدای مرشد آمد! پیرمرد عارفی در محله ما بود که هر روز در کوچه ها راه می رفت و مدح امیرالمومنین (علیه السلام) را می خواند. مردم هم به او کمک می کردند. مادرم به من گفت: برو این پول را بده مرشد. رفتم دم در. دیدم مرشد پشت در ایستاده پول را دادم به او و بی مقدمه گفت: برو به مادرت بگو بچه را شیر بده!! گفتم: داداشم مرد! ما بچه کوچیک نداریم. مرشد از دهانه در وارد شد. با صدای بلند گفت: همشیره، دعا کردم و برات عمر پسرت را از خدا گرفتم! برو بچه ات را شیر بده!! مادربزرگ گفت: این بچه مرده. منتظر پدرش هستیم تا او را دفن کند.مرشد بازم جمله خود را تکرار کرد و رفت.
🍃مادربزرگ جنازه بچه را که سرد شده بود از گوشه حیاط برداشت. وارد اتاق شد. مادر بچه را از داخل بغچه خارج کرد! او را زیر سینه قرار داد. اما هیچ اثری از حیات در مصطفی نبود. هر چه مادر تلاش کرد بی فایده بود. بچه هیچ تکانی نمی خورد.! مادربزرگ گفت:من مطمئنم این بچه مرده است! حال روحی همه ما بهم ریخته بود. خواستم از اتاق برم بیرون که یکدفعه مادر با گریه فریاد زد: مصطفی، مصطفی، بچه زنده است!!
🍃لب های مصطفی آرام آرام تکان خورد!! آهسته آهسته شروع به شیر خوردن کرد و سه ساعت شیر خورد. مو بر بدن ما راست شده بود. نمی توانم آن لحظه را ترسیم کنم. همه از خوشحالی اشک می ریختیم. از بیماری و تب هم خبری نبود. خدا عمری دوباره به برادرم داده بود.
📚 کتاب مصطفی، صفحه 16 الی 18
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه #شهدا🍃
#صلوات
@moridanoshohada❤️🇮🇷
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
🔰 #پیام_شهیدان | #انتخابات 🔻انتخابات در کلام #شهدا ✍🏼 همیشه در صحنه باشید و پا به پای مردم صحنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #پیام_شهیدان | #انتخابات
🔻انتخابات در کلام #شهدا
✍🏼 حضور حداکثری و انتخاب اصلح ...
#انتخابات_در_جبهه
#انتخاب_درست
#رزمندگان_یزد🌹
@moridanoshohada🇮🇷🌿
#تسلیت | #ارتحال_روح_خدا
◾ فرا رسیدن سی و دومین سالگرد ارتحال جانسوز بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران به پیشگاه امام زمان «ارواحنا له الفدا»، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و مردم شریف و #شهیدپرور_ایران تسلیت باد.
@moridanoshohada🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر دم دل ماست، حجله برای غم تو
هر دیده چو دجله است در ماتم تو
از یاد نرفته ای که دلها با توست
دل❤️ نیست مگر دلی که شد همدم تو…
🏴سالروز رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ، #حضرت_امام_خمینی (ره) تسلیت باد.🖤
〰〰☘••🏴••☘〰〰
@moridanoshohada
〰〰☘••🏴••☘〰〰
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
🖼 #عکس_نوشته | #پیام_فرمانده
🔻 گزیدهای از بیانات روز 14خرداد رهبر معظم انقلاب
------☘❤️🖤❤️☘------
@moridanoshohada
#سالروز قیام خونین 15 خرداد
15 خرداد 1342
قیام 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت #امام_خمینی (ره) میباشد. در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز #عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانههایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد. تظاهرات مردم، رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد. در این روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ #ایران_اسلامی در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد.
پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد. زندانها از روحانیون و بازاریها و کسبه پر شد و عدهای نیز محاکمه و اعدام شدند. جریان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم
#انقلاب_اسلامی گردید که ظرف 15 سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرتها و نیروی نظامی میدانست مانند تار عنکبوت از هم گسست.
یاد وخاطره #شهدای 15خرداد1342
و تمامی #شهدای انقلاب اسلامی ایران
گرامیباد.🌸
@moridanoshohada🌿🇮🇷
#سالروز قیام خونین 15خرداد
•••••♡🖤•❤️•🖤♡•••••
@moridanoshohada
•••••♡🖤•❤️•🖤♡•••••
#اولین_شهدای_مدافع_حرم_۱۴۰۰
🔻 #شهادت دو تن از رزمندگان مدافع حرم در سوریه
🕊 #شهید_حسن_عبداللهزاده
🕊 #شهید_سعید_مجیدی
۱۳خرداد ۱۴۰۰ در راه دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام در مسیر دیرالزور به تدمر سوریه به فیض عظیم #شهادت نائل آمدند.
📍 پیکر مطهر #شهدا در حال انتقال به کشور عزیزمان میباشد.
@moridanoshohada🖤🇮🇷
4_134438278865617522.mp3
1.27M
#شهـدا شرمنده ایم🌹
از این رو سیاهی بخدا #شهدا
🎤#مجتبی_رمضانی🌹
🕊 یاد #شهدا با ذکر #صلوات 🕊
@moridanoshohada🇮🇷🌷
✨﷽✨
✍امام صادق علیه السلام می فرماید:
شیعیان و پیروان ما را در سه مسئله
امتحان کنید:
1⃣اهمّیت به اوقات نماز که آیا اوّل وقت
نماز را بر پا می دارند یا خیر،
2⃣حفط اسرار یعنی در حفظ اسرار و
مسائل محرمانه کوشا هستند یا خیر،
3⃣و از حیث توانمندی های مالی یعنی آیا
در مال خود برای برادران دینی سهمی قائلند
و دست آن ها را می گیرند یا خیر.
📚خصال صدوق، ج1
ابو اسماعیل گوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطی که ما زندگی میکنیم بسیار زیاد است. امام علیهالسلام فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در میگذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکاری و برادری دارند؟ عرض کردم: نه!
حضرت فرمود: آنها شیعه نیستند شیعه
کسی است که این کارها را انجام دهد.
سالروز #شهادت رئیس فقه شیعه و مذهب جعفری،حضرت امام صادق علیه السلام تسلیت باد🖤
@moridanoshohada🏴
🏴 چرا سایرائمه ،مثل امام سجاد علیه السلام و امام صادق علیه السلام و...بر ضد حکومت ظالم قیام نمیکردند؟🏴
✅ پاسخ
یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بنام "مامون رقی" نقل کرده است:
در محضر سرور و مولایم امام صادق علیه السلام بودم،
"سهل بن حسن" از شیعیان خراسان وارد شد و سلام کرد و نشست
عرض کرد: ای فرزند رسول خدا کرامت و بزرگی از آن شماست، شما خاندان امامت، چرا بر این حق خود سکوت کرده و قیام نمی کنید و *حال آن که هزاران نفر از شیعیان شما آماده شمشیر زدن در رکاب شما هستند.*
امام علیه السلام فرمود: ای خراسانی! لحظه ای درنگ کن.
پس امر فرمود که تنور را روشن کنند، هنگامی که آتش شعله ور شد، به سهل فرمود: داخل تنور شو،
سهل گفت: ای پسر رسول خدا مرا از این کار معاف بدار،
در این هنگام "هارون مکی" یکی از اصحاب با وفای امام علیه السلام وارد شد در حالی که کفش های خود را در دست گرفته بود، سلام کرد و جواب شنید،
امام به او فرمود: کفش های خود را بر زمین بگذار و داخل تنور شو، او بدون هیچ درنگی وارد تنور شد و در میان شعله های آتش نشست.
امام صادق علیه السلام رو به خراسانی کرد و از حوادث خراسان برای او گفت، انگار امام علیه السلام در آن جا حاضر بوده است، سپس فرمود: داخل تنور را نگاه کن.
" مامون رقی" می گوید: من هم جلو رفتم و داخل تنور را مشاهده کردم، "هارون مکی" در میان آتش نشسته بود و برخاست و از تنور خارج شد.
*امام به "سهل "فرمود: در خراسان چند نفر مانند او می شناسی؟*
*عرض کرد: به خدا قسم احدی را نمی شناسم*
*امام علیه السلام حرف او را تایید نمود و فرمود: در زمانی که ما حتی پنج نفر از این گونه یاران نداریم چگونه قیام کنیم؟*
📚مناقب ابن شهرآشوب، ، ص 237;
📚بحارالانوار، ، ص 123; 📚مدینة المعاجز، ج 6، ص 114.
@moridanoshohada🖤
#یا_امام_صادق_ع🌷
ﺣﺪﯾﺚِ ﻓﻀﻞِ ﺗﻮ اذڪﺎر ﻫﺮ روز شیعہ🌹
ﻫﻤﯿشہ ﻧﺎم ﻗﺸﻨﮓ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻟﺐ شیعہ🌹
ﺗﻮیے رﺋﯿﺲِ ﺑﻼﻋﺰل ﻣﺬﻫﺐ شیعہ🌹
اﻻ اﻣﯿﺮ و ﻋﻠﻤﺪارِ ﻣڪتبِ شیعہ🌹
#شهادت_احیاگر_تشيع و #مروج_العاشورا حضرت صادق علیه السلام تسلیت باد🌹
🕊 یاد #شهدا با ذکر #صلوات 🕊
@moridanoshohada🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴💔🏴🏴
دلم هواے #بقیع دارد و غم صادق
عزاگرفتہ دل من ز ماتم صادق،
دوباره بیرق مشکے بہ دسٺ دل گیرم
زنم به سینه که نزدیک شد #محرم صادق🏴
#السلامعلیڪیاشیخالائمه ✋
#شهادت_امام_جعفر_صادق(علیه السلام)🥀
#بر_شیعیان_جهان_تسلیت_باد🏴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲
@moridanoshohada🏴🖤
#سالروز_شهادت
#شهید_رسول_عبادت🌷
16خرداد 1360
سرتیپ #شهید_رسول_عبادت در سال 1324 در یک خانواده مذهبی در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود و در دامن پدر و مادری مذهبی پرورش یافت. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در شهر شیراز ادامه داد و به علت عشق و علاقه ای که به لباس رزم داشت در سال 1334 وارد دانشکده افسری شد و پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده به درجه ستواندومی مفتخر گردید.
دوره هايي كه #شهيد طي نمود عبارتند از:
دوره مقدماتي دانشكده افسري و رنجر، مربي پرش چتر بازي (دوره عالي در يكي از كشورهاي خارجي با موفقيت به اتمام رساند)
در تاریخ ۵۹/۴/۱۸ از مركز پياده شيراز به لشگر ۲۸ پياده كردستان منتقل و درتاریخ۵۹/۴/۲۰ به سمت فرمانده گردان۱۱۲ لشگر ۲۸ مشغول به خدمت گرديد . #شهيد به صورت يك پدر دلسوز و معلمي مهربان و فرماندهي شجاع و صديق و توانا بود و خدمت صادقانه انجام مي داد.
وي به همراه چند تن از پرسنل مومن و شجاع در يك نبرد دليرانه براي تصرف ارتفاعات قوچ سلطان درتاریخ ۶۰/۳/۱۶
در منطقه مريوان به درجه رفيع #شهادت نائل آمدند.
#ارتش_جمهوري_اسلامي_ايران در دوران با شكوه و پر حماسه هشت سال دفاع مقدس بيش از 48 هزار #شهيد والامقام و سرافراز را تقديم آرمان هاي نظام اسلامي كرده است كه
#شهيد_رسول_عبادت، تكاور دلاور گردان 112 لشكر 28 پياده كردستان يكي از آنان است؛ او كابوس گروهك هاي ضد انقلاب بود.
یاد و خاطره
#شهدای_ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران
گرامیباد🌸
@moridanoshohada🌿🇮🇷
📔 #کتاب_بخوانیم | #کتاب_شهدایی
📚 عنوان کتاب: برفراز کنگرک
🔻گذری بر خاطرات
شهید رسول عبادت
✍🏼نویسنده : علیرضا پور بزرگ(وافی)
☘❤️🌷❤️☘------------
@moridanoshohada
-------------☘❤️🌷❤️☘
مریدان الشهدا دعای کمیل امامه تاسیس۱۳۷۵
🔰 #پیام_شهیدان | #انتخابات 🔻انتخابات در کلام #شهدا ✍🏼 حضور حداکثری و انتخاب اصلح ... #انتخابات_د
🔰 #پیام_شهیدان | #انتخابات
🔻 ما باید در این #انتخابات افراد شایسته ای را انتخاب کنیم و این در حال حاضر شاید معلوم نباشد و لکن در آینده مشخص می گردد. من همیشه از این شخصیت های بزرگ اسلامی پشتیبانی کردهام و امیدوارم که شما عزیزان با آگاهی کامل این راه را ادامه دهید تا ان شاءالله انقلابمان در سراسر جهان گسترش یابد....
#شهیدجمشید_افشین_نیا🌷
@moridanoshohada🇮🇷🌿
💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
#خاطرات_شهید_مصطفی_ردانی_پور
سن شهادت: 25 سال
اهل شهرستان اصفهان
#قسمت 3⃣
نوجوانی
🍃از چادر سر کردن خوشش می آمد. یکبار مخفیانه چادر خواهر را برداشت و سرش کرد. کفش های پاشنه بلند او را پوشید! بعد هم با هم رفتیم سر کوچه. اون موقع شاید کلاس سوم بود. قدش خیلی بلند شده بود. جوان هایی که رد می شدند با تعجب به او نگاه می کردند. من هم می خندیدم.
🍃یکدفعه یه ماشین پیکان از سر کوچه رد شد. کمی جلوتر ترمز کرد. از آیینه داخل ماشین نگاهی به مصطفی کرد. حالا او خانم قدبلندی شده بود که سرش به اطراف می چرخید. راننده دنده عقب آمد و شروع کرد به بوق زدن. مصطفی چهره اش را برگرداند. راننده عقب تر آمد و درب ماشین را باز کرد و گفت: "بفرما بالا!" من کمی آن طرفتر فقط می خندیدم. مصطفی همین طور ایستاده بود و توجهی به راننده نکرد. انگار چیزی نشنیده!
🍃راننده می خواست پیاده شود و .... مصطفی تا سرش را برگرداند و فهمید قضیه جدی شده خیلی ترسید! یکدفعه چادر و کفش ها را سر کوچه انداخت و با پای برهنه به سمت خانه پا به فرار گذاشت! جوان راننده هاج و واج به داخل کوچه نگاه می کرد! از اینکه یک بچه دبستانی اینطور او را سر کار گذاشته عصبانی بود. بعد هم سوار شد و گاز داد و رفت. من و دوستام فقط می خندیدیم. بعد هم چادر و کفش را برداشتم رفتم خونه.
📚 کتاب مصطفی، صفحه 20 الی 21
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه #شهدا🍃
#صلوات
@moridanoshohada❤️🇮🇷