eitaa logo
کانال ذاکر و شاعر کربلایی مرتضی شاهمندی
1.8هزار دنبال‌کننده
70 عکس
61 ویدیو
7 فایل
ادمین @Abcefghi
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد یا سنگین حُرریاحی با عشقت ، کربلایی شد دل من غرق حق ، شد دل ناقابل من از باده ی ولا ، لبریز و پُر شدم با یک نگاه تو ، مستانه حُر شدم آه ، رویم سیاه ، کِی می کنی ، من را نگاه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ آقاجان ، تو فقط هستی حبیبم نگاه کن ، بر دل محنت نصیبم من‌ بر گیسوی تو ، آقا شدم اسیر افتاده ام ز پا ، دست مرا بگیر آه ، بارم گناه ، دستم بگیر ، ای قرص ماه وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ من حُرّم ، که شکستم دل طفلان اما تو ، وا نمودی درِ غُفران شرمنده ام‌ حسین ، از روی خواهرت کن توبه ام قبول ، به جان مادرت آه ، کن تو قبول ، عذر مرا ، جان بتول وای ، ( آقام حسین ۳ ) ۲ @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
ریاحی زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) حُرم و شرمنده ام که راه تو رُو بسته ام کن حلالم یا حسین دل تو رُو شکسته ام حُرم و سوزانده ام قلب کودکان حرم دل زینب آزردم لطفی نما تو از کرم هستم آقا سر به زیر بیا وُ دستم بگیر ای حسین فاطمه (۴) کن قبولم یا حسین دلم از این غُصه بردار جان زهرا مادرت. ببین هستم من گنهکار بیا وُ اذنم بده روم میدان با شهامت گر نگاهم کنی تو می شوم عبد و غلامت ای پناه عالمِین کن حلالم یا حسین ای حسین فاطمه کسیکه آب و بسته به روی تو منم حسین می کنم هدیه آقا این سر و این تنم حسین شکرُ لِله که دارم می کنم جان خود فدا لحظه ی آخر دارم بر لب خود ذکر زهرا جان من قربان تو من بلاگردان تو ای حسین فاطمه @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
علیه‌السلام دید خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوا، در گیر و دار در حدیث نفْس بود و گفت‌وگوی نور و ظلمت می‌کشانْدش از دو سوی دید، بی‌پرواست نفْس و سرکش است در کمین خرمن او، آتش است گفت: از چه زار و دَروا(۱) مانده‌ای؟ کاروان، راهیّ و بر جا مانده‌ای گر چه خاری، رو به سوی باغ کن لاله باش و جست‌وجوی داغ کن.. نیست این در، بسته، راهت می‌دهند دو جهان، با یک نگاهت می‌دهند گوهر خود را بجو تا دُر شوی خالی از خود شو که از او پُر شوی :: در دلش، غوغایی از خوف و رجا خوف، رفت و بر رجا بخشید، جا غرقه خود را دید و از بهر حیات دست و پا زد سوی کشتی نجات حر، سراپا لمعه‌ای از نور شد هم‌چو موسی، ره‌سپار طور شد آب بر رخ داشت، آتش در ضمیر روح او در اوج بود و سر به زیر گفت: ای روح شتاب و صبر من! وی به دستت، اختیار جبر من! ای غبارت، آبروی سلسبیل! خاک پایت، توتیای جبرئیل! من غبار روی دامان تواَم خود میَفشانم که مهمان تواَم.. رَسته‌ام از چاه و رو کرده به راه عذرخواهم، عذرخواهم، عذرخواه کوله‌باری از گناه آورده‌ام وز بساط شرم، آه آورده‌ام هم‌چو موجی گر به ساحل راندی‌ام شکر! ای دریا! سوی خود خواندی‌ام.. اسم، دارم حر، مُسمّایم ببخش لفظ من بِستان و معنایم ببخش بر رخ بلبل، ره گلشن مبند من اگر بستم، تو راه من مبند آب می‌خواهم که من در آتشم سر به زیرم کرده نفْس سرکشم.. پایه‌های عرش اگر لرزانده‌ام آیۀ «لا‌تَقنَطوا» را خوانده‌ام.. :: دید حر، از پای تا سر، حر شده‌ست سنگ، جُسته گوهر خود، دُر شده‌ست حرّ ویران رفته، آباد آمده‌ست نُوسواد عشق، اُستاد آمده‌ست.. گفت: سر بالا کن، ای مهمان ما! وِی به چشمت، سُرمۀ عرفان ما! ما پِی امداد تو برخاستیم گر تو پیوستی به ما، ما خواستیم عذر، کم‌تر جو که در این بارگاه عفو می‌گردد به دنبال گناه آب، از سرچشمۀ دل، گِل نبود جُرم تو از نفْس بود، از دل نبود خوب دادی امتحان، رد نیستی تو، بدی کردی، ولی بد نیستی.. قطره بودی، وصل بر دریا شدی تو دگر «تو» نیستی؛ تو «ما» شدی «هر کسی کاو دور مانْد از اصل خویش بازجوید، روزگار وصل خویش».. :: گفت: ای دُرِّ کرم! دریای جود! در برِ جود تو، جود آرد سجود.. مَحرَمم کن! در حرم، راهم بده روشنی از پرتوِ آهم بده حلقه از این ننگ، در گوشم مخواه سر، گران باری‌ست، بر دوشم مخواه گر نریزی آب رحمت بر سرم آتش خجلت کند خاکسترم بار این عصیان ز بس سنگین بُوَد زندگی زین پس، مرا ننگین بُوَد.. رخصتم دِه، جُرم خود جبران کنم پای تا سر جان شوم، قربان کنم.. :: رود گشت و سوی دریا رفت، حر چون مصلِّی بر مصلّا رفت، حر هم زمین دادَش بشارت، هم زمان رو به قلب خصم، چون تیر از کمان چون ندای «اِرجِعی» بِشْنیده بود پاک، «نفْس مطمئن» گردیده بود :: گفت: مس رفته، طلا برگشته‌ام نی طلا، بل کیمیا برگشته‌ام.. ای به پیشانی کوفی، داغ ننگ! پُشت بر آیینه و در مُشت، سنگ! مردمِ گم کرده راهِ مَردمی! گم شده در وادی سردرگمی! ای گریزان، آبِ رو از جویتان! وی سیه، چون نامه‌هاتان، رویتان!.. ای ز اسلام شما، کافر، خجل! داغ، پیشانی ولی بی‌داغ، دل.. از میان خیمه‌های بوتراب یک صدا می‌آید آن هم: آب‌آب دست و خاک و تیغتان باید به سر آب، مَهر مادر و تشنه، پسر؟ ای شما بهر علی در چشم، خار! از وفا بی‌بهره، هم‌چون روزگار.. ای همه حقّ نمک نشناخته! دین عَلَم کرده، به قرآن تاخته!.. ای فریب از پای تا سر، چون سراب! از چه بر آب‌آفرین بستید آب؟ باغبان و باغ در بی‌آبی‌اند وز عطش، خورشیدها، مهتابی‌اند آن که زو دارد حیات، آب حیات داغ لب‌هایش به دل دارد، فرات بندبندش، پُرنوا هم‌چون نی است صد پرستوی مهاجر با وی است گر نه قرآن است، با قرآن که هست گر نه دل‌بند علی، مهمان که هست دید مست جام غفلت، سربه‌سر غافلانند و سراپا کور و کر راهیِ بی‌راهه، دید آن گم‌رهان تاخت چون شیر ژیان بر روبهان لاجَرَم، جام شهادت، نوش کرد جسم خود از زخم‌ها، گل‌پوش کرد دید چون تاجی به سر، پای امام یافت شعر عمرِ او، حُسن ختام تا سر بشْکسته‌اش در بر گرفت حر، سرافرازی خود از سر گرفت 📝
بن حسن(ع) ۱۴۰۱ لاله ی باغ کرامت ، یادگار مجتبی کودک اما غیرت الله از تبار مرتضی نام او عبدلله است و وارث شیر جَمَل نوجوان اما دلاور ، مرد میدان عمل گفته دیگر طاقت ماندن ندارم اِی عمو ناله های غربتت بُرده قرارم اِی عمو آمدم در کربلا تا جان کنم قربان تو گر چه طفلم اِی عمو هستم بلا گردان تو نغمه ی هَل مِن مُعینَت تا شنیدم اِی عمو از حرم تا قتلگه با سر دویدم اِی عمو چون رسیده جان من از غُصه بر لب یا حسین پس کشیدم دست خود از دست زینب یا حسین از غریبیِ تو دارم سینه ای پر سوز و آه تا شوم یارت ، شتابان آمدم در قتلگاه تا که بالا برده قاتل تیغ خود از روی کین کرده دست خود سپر بر آن امام نازنین دست عبدلله جدا گشت و شد آویزان به پوست دست خود را هدیه داده در مسیر عشق دوست این دَم آخر حسین او را در آغوشش گرفت مثل بابایش حسن سر را به زانویش گرفت چون که غمخوار عمو بود آخرش پرواز کرد با شهادت قتلگه را مَنظَری غمساز کرد @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
واحد یا سنگین عبدالله بن حسن(ع) عبدالله ، یتیم مجتبایم در راهت ، هر لحظه جانفدایم فداییِ توام ، عموی مهربان با رفتن همه ، شد باغ تو خزان آه ، ای سرورم ، بنگر به این ، چشم ترم وای ، ای عموجان،ای عموجان ، ای حسین جان (۲) خون من ، گشته آب وضویم پیش تو ، جان من شد آبرویم دیگر مرا عمو ، از خود مکن جدا در راه تو حسین ، کِی میشوم فدا آه ، مدیونتم ، عمو حسین ، قربونتم وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان از غمِ ، تو با این دل سوزان جدا شد ، دستم از پیکر عمو جان در کربلای عشق ، گشتم فدا عمو گردیده ام دگر ، غرق بلا عمو آه ، مثل اصغر ، پیکر من ، شده پرپر وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، ای حسین جان @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
بن حسن زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) عمه جانم یا زینب رسیده وقت امتحان دل عمو حسینم از غریبی شد نگران ببین عمویم حسین تنها مانده بین میدان بذار عمه برم من ، عمو شده دل پریشان آمده جانم بر لب کن رهایم یا زینب ای عمو جان یا حسین (۴) من به پایت عمو جان هست خود را می گذارم برای یاری تو ، دست خود را می گذارم تا شنیدم صدای هَل مِن مُعینَت یا حسین لا اُفارق گفتم تا. تنها نمونی نور عین شدی غریب و مضطر بی کس و یار و یاور ای عمو جان یا حسین شُکرُ لِلّه حاجتم در کربلا روا شده با یه تیرِ حرمله دردم اینجا دوا شده مثل قاسم اینجا من به آرزوهام رسیدم توی آغوش عمو ، سوی بابا پر کشیدم داده ام جان برایت سر و دستم فدایت ای عمو جان یا حسین @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند آن‌روز که جای مجتبی خالی بود در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند
بن الحسن (ع) وارث جنگ جمل آئینه دار مجتبی صاحب فضل و کرامات و وقار مجتبی آمده در کربلا تا جان دهد در راه دوست چونکه جان دادن برایش خوشگوار و آرزوست با عمویش گفته بر من اِذن مِیدان می دهی با نگاهی افتخار دادن جان می دهی جان ناقابل چه باشد تا که قربانت کنم هستی خود را فدای روی تابانت کنم اِی عمو جان غُربَتَت از کف رُبوده طاقتم این غمِ تنهائیت کرده کفن بر قامتم دیده ای که قاسمت بوی پدر دارد عمو در رکاب تو دلم شوق سفر دارد عمو تا که اِذن جنگ را آخر ز مولایش گرفت سُمِ مَرکَب ها گلاب از استخوانهایش گرفت یادگار مجتبی هم اِرباً اِربا گشته است چون علی اکبر تن او پخش صحرا گشته است از امام مجتبی هر کس که در دل کینه داشت جای نعلِ مَرکَبَش را روی جسم او گذاشت یادگار مجتبی هم سوی حق پرواز کرد دفتری از عشق را بر روی عالَم باز کرد @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
واحد یاسنگین قاسم بن الحسن (ع) می بری ، دل های اهل خیمه عزیزم ، بالا بلند نجمه یتیم مجتبی ، روی تو مثل ماه با دیدنت کنم ، هر دم ناله و آه آه ، شیر سپاه ، پسر حسن ، آن قرص ماه وای ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارلله (۲) از داغت ، سخته که تاب بیارم کاش برات ، می شد که آب بیارم زد حرمله عمو ، تیری به حنجرت شبیه اصغرم ، بریده شد سرت آه ، تن پرخون ، توی صحرا ، دل پریشون وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یاثارالله بوی یاس ، پیچید تو قتلگاهت تو خیمه ، عمه چشم انتظارت نازِ برادرم ، تو مثل اکبرم پهلویتان کبود ، شده چو مادرم آه ، نور دیده ، با سُمِ اسب ، چی کشیده وای ، ای عموجان ، ای عموجان ، یا ثارالله @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
بن الحسن (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
حضرت علی اصغر(ع) ۱۴۰۱ علی اصغر گل نشکفته ی باغ حسین است دل هر عاشقی با روضه اش در شور و شین است بنازم دست این شش ماهه را مشکل گشا شد هر آن کس آمده بر در گهش حاجت روا شد امان از لحظه ای که پیش بابا دست و پا زد گلویش پاره گشت و آتشی بر کربلا زد بمیرم حرمله با حنجر نازش چه ها کرد سه شعبه بر گلوی کوچک اصغر رها کرد شده آغوش بابایش خدایا بستر او حسین دیگر چه گوید در جواب مادر او چه شمعی بوده اصغر حرمله آبش نموده به آغوش پدر با تیر سیرابش نموده خدا بر مادر بی تاب او صبری عطا کن دل ما را به آه سینه ی او کربلا کن @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
# نوحه واحدیاسنگین حضرت علی اصغر(ع) لالایی ، بابات طاقت نداره ابوالفضل ، رفته که آب بیاره لبهای خشک تو ، خونها به دل کند بی آبیِ حرم ، من را خجل کند آه ، گشته بیتاب ، اصغرمن ، رفته در خواب وای علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر(۲) دست و پا ، تو نزن دارم می سوزم می خنده ، دشمنت به حال و روزم از شدت عطش ، اصغر نموده غش مانده به راه او ، چشمان مادرش آه ، حنجر تو ، چی بگم به ، مادر تو وای ، علی اصغر ، علی اصغر ،علی اصغر آخرش ، رفتی تو اصغر من داغ تو ، نمی شه که باور من خون گلوی تو ، ریخته به دست من کم دست و پا بزن ، ای بود وهست من آه ، پاره پاره ، شد گلوی ، شیرُخواره وای ، علی اصغر ، علی اصغر ، علی اصغر @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
علی اصغر (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) حضرت علی اصغر(ع) کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم لایی لایی اصغرم (۴) داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم لایی لایی اصغرم با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا لایی لایی اصغرم @mortaza110shahmandi. ایتا @mortaza_shahmandi          تلگرام کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
4_394067737648824464.mp3
7.23M
بن الحسن (ع) قدیمی وسنتی بسیار زیبا مادر از حرم بیرون 📼 پیشنهاد دانلود هیئت مکتب الحسین (ع)اصفهان ✅پنجم محرم۹۵
100113ESQ.mp3
1.82M
بن الحسن (ع) قدیمی وسنتی بسیار زیبا مادر از حرم بیرون 📼 پیشنهاد دانلود هیئت رزمندگان اصفهان ✅پنجم محرم۸۶
علی اکبر حسین (ع) جوان خوش قد و بالای بابایی علی اکبر گل احمر گل زیبای لیلایی علی اکبر امان از لحظه ایی که پیش بابا گشته ای پرپر چه داغی مانده بر دل ، اِربا اربایی علی اکبر @mortaza110shahmandi. ایتا کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
# نوحه واحد یا سنگین حضرت علی اکبر (ع) میسوزم ، از خنده های دشمن نگاهت ، بابا چه کرده با من میدان رود علی ، صبر و قرار من میریزد اشک غم ، از چشم زار من آه ، گل پرپر ، پسر من ، علی اکبر وای ، علی اکبر ، علی اکبر ، علی اکبر(۲) میزنی ، بر قلب من شراره دشمنت ، پیکر تو کرده پاره پشت و پناه من ، غمپرورم علی شِبه پیمبری ، ای اکبرم علی آه ، ای جوانم ، از داغ تو ، قد کمانم وای ، علی اکبر، علی اکبر ، علی اکبر با داغت ؟ در آتشم نشاندی اکبرم ، جانم به لب رساندی از خون صورتت ، شد صورتم خضاب لب های تو عطش ، داره برای آب آه ، سروِ رعنا ، پیکرت شد ، ارباً اربا وای ، علی اکبر ، علی اکبر ، علی اکبر @mortaza110shahmandi. ایتا کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
اکبر (ع) زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) علی اکبر لاله ی سرخ باغ دلم بابا سوی میدان میری تو همه ی حاصلم بابا حالا که داری میری برو ولی آهسته تر نظری کن علی جان به حال مُضطَر پدر ای اذان گوی حَرَم صبرُ کن من پدرم علی اکبر پسرم (۴) حالا که پر زدی تو شکسته شد پَر و بالَم از فراقت می سوزم با داغت بابا می نالم ای گل احمر من بودی چراغ سحرم دیگه سیرم از دنیا بعد تو علی اکبرم ای گل پرپر من ای علی اکبر من علی اکبر پسرم (۴) اِرباً اِربا گشتی و آتیش زدی بر جگرم من چگونه پیکرت را سوی خیمه بِبَرم بِنِگَر دل من رُو ، مثل تو اِرباً اِربا شد تو ببین قامت من از داغ غم تو تا شد علی تازه جوانم رفتی آرام جانم علی اکبر پسرم (۴) @mortaza110shahmandi. ایتا کانال سوم واتساپ شعر و سبک ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی https://chat.whatsapp.com/FF4n9sn8RxYH0HElc3KULR
(ع) به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانست بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است و سواری که زمین گیر شده تن صد چاک پسر دیده، پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدنِ مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مُرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت