📣 #اعلام_برنامه 🔴جلسه #آنلاین شب جمعه این هفته ۲۶فروردین‌ماه ۱۴۰۰ 🔹شروع برنامه ساعت ۲۰:۴۵ 🔹توسل به ائمه اطهار (صلوات الله‌ علیهم) حاج آقای اکبری؛ 🔸سخنرانی؛ حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا عبدالعلی تهرانی ۲۱:۱۵ 🔹 مداحی حاج آقای محمودی ⛔️ با توجه به تصمیم ستاد ملی کرونا مبنی بر اعمال محدودیت‌های وضعیت قرمز برای تهران، این مراسم بدون حضور فیزیکی افراد و فقط به صورت زنده از طریق لینک زیر قابل دسترسی است. ان‌شاءالله http://ommeabiha.ir/live

محروم از بخشش #ماه_رمضان

#توسل 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۱/۲۶ 💠 حاج حسین آقای #اکبری 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

#روضه 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۱/۲۶ 💠 حاج آقای #محمودی 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

#سخنرانی 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۱/۲۶ 💠 حجت الاسلام و المسلمین #عبدالعلی تهرانی 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

آیا خدا داری؟ 91/04/29

بیش از یک قرن است که مسیر ما را عوض کرده‌اند. #ماه_رمضان 91/04/29 https://mortezatehrani.ir/post/104557

آیا من عاقبت به خیر می‌شوم؟ ▪️داستانی از مرحوم آیت‌الله میرزاعبدالعلی تهرانی و حاج شیخ مرتضی زاهد 91/04/29 https://mortezatehrani.ir/post/105358

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 خدایا، ما را مفتکی بیامرز ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: من عین عبارت مرحوم حاج‌آقا را عرض کنم. مرحوم حاج‌آقا می‌فرمود: خدایا، ما را مفتکی بیامرز. ✅ ایشان به مرحوم آقاشیخ‌مرتضی زاهد گفت: آقا، من عاقبت به خیر می‌شوم؟ آقاشیخ‌مرتضی فرمود: بله. ✅ مرحوم حاج‌آقا گفت: به چه دلیل این حرف را شما می‌زنی؟ گفت: به دلیل اینکه هر شب که می‌خواهی بخوابی، لحاف یا پتو را می‌کشی سرت، به خدا می‌گویی: خدایا، من بندگی تو نکردم، من یک زندیق هستم. ✅ چرا ناامید نمی‌شوم؟ برای اینکه طرفم خدا است. تو هستی. ✅ در این‌گونه از محاسبات اصلاً محاسبات دنیایی را نباید در نظر گرفت. تو چه کار کردی و از ما چه می‌خواهی؟ مگر برای تو می‌شود کاری کرد که بر تو عرضه کرد؟ پس چه می‌خواهی از ما؟ می‌گویم: هر چه که خود خدایی‌ات اقتضاء دارد. ✅ من هیچی، تو همه‌چیز. حالا هر طور با من برخورد می‌کنی برخورد کن. ✅ مرحوم آقاشیخ‌مرتضی فرموده بود که تو شب که می‌خوابی، خودت را در درگاه حق‌تعالی زندیق می‌دانی، نمی‌گویی من بندۀ تو هستم، دو ساعت دیگر بلند می‌شوم و دولا و راست می‌شوم، نه، نه، اینها را قبول نداری، اینها را هیچ می‌دانی. او را خدا می‌دانی. به او امیدواری. تو عاقبتت به خیر است. این قصه بود گفتم. واقعیت داشت. ✅ آن کسانی که خیال می‌کنند از خدا طلبکارند، آن هم ارث پدرشان را می‌خواهند، اشتباه می‌کنند. اینها از خودشان غافل هستند؛ خودشان را ندیده‌اند. ✅ سعدی در اول گلستان می‌گوید: «هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب». بعد می‌گوید: «کس نتواند که به جای آورد». ✅ این یک واقعیتی است، به این برسیم خیلی هنر کرده‌ایم. بدانیم دست ما خالی است. ۱۳۹۱/۴/۲۹ 👉 @mortezatehrani 🌐 mortezatehrani.ir 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

انس با این خاندان عقل را زیاد می‌کند.

اگر بعد از نماز، حرص و بخل و حسد و .... کم نشود

📣 #اعلام_برنامه 🔴جلسه #آنلاین شب جمعه این هفته ۲اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ 🔹شروع برنامه ساعت ۲۰:۴۵ 🔹توسل به ائمه اطهار (صلوات الله‌ علیهم) حاج آقای اکبری؛ 🔸سخنرانی؛ حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا عبدالعلی تهرانی ۲۱:۱۵ 🔹 مداحی حاج آقای محمودی ⛔️ با توجه به تصمیم ستاد ملی کرونا مبنی بر اعمال محدودیت‌های وضعیت قرمز برای تهران، این مراسم بدون حضور فیزیکی افراد و فقط به صورت زنده از طریق لینک زیر قابل دسترسی است. ان‌شاءالله http://ommeabiha.ir/live

خداوند در هیچ جای قرآن برای یک چیز یازده قسم نخورده است، الا این مورد ... داستان ملاقات با آیت‌الله حاج شیخ محمد کوهستانی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) #ماه_رمضان #روضه https://mortezatehrani.ir/post/107292

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 پسندم آنچه را جانان پسندد ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: خدا آقاشیخ‌محمد کوهستانی رحمت‌الله‌علیه را رحمت کند. در کوهستان می‌نشست و خدا مفتکی من را موفق کرد که خدمت ایشان بروم و ایشان را زیارت کنم. ✅ از جوانی به جای اینکه به دنبال جوان‌ها بروم، دنبال پیرها می‌رفتم. تعطیلی قم پیش می‌آمد، سوار قطار می‌شدم و به اراک می‌رفتم. یک آدم صد ساله‌ای بود که از شاگردهای مرحوم آخوند خراسانی بود، از علما بود. رفتم خدمت او نشستم و سؤالاتی کردم و به جای اینکه بروم به باغ و گردش و این طرف و آن طرف. ✅ من یک مقداری پیش مرحوم آقاشیخ‌محمد کوهستانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه نشستم و بعد عرض کردم: آقا، من مسافرم؛ از این جادهٔ اصلی که به سمت کوهستان منحرف شدیم، قصد زیارت شما را کردم و آمدم. ✅ به ما یک توشهٔ راهی مرحمت کنید. حالا می‌خواهیم بلند شویم و برویم. گفت چه می‌خواهی؟ گفتم یک چیزی بفرمایید. ✅ ایشان فرمود: خدا برای هیچ موضوعی در قرآن کریم که بخواهد ادعای تحقق آن موضوع را بکند، یازده قسم نخورده است. (فقط) در یک جا یازده قسم خورده برای یک چیز. ✅ «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا وَ السَّمَاء وَ مَا بَنَاهَا وَ الْأَرْضِ وَ مَا طَحَاهَا وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا»؛ (شمس: آیات ۱ تا ۷). قسم خورده برای یک موضوع «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا». ✅ این، اگر کسی ترجمهٔ اینها را و این لغات را بلد باشد، اصلاً آدم می‌خواهد بی‌هوش بشود. «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا». خدا به من داده حماریت را با همهٔ خصوصیاتش! می‌گوید: من دادم، می‌خواهم ببینم عرضه داری اینها را نبینی، پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، هشتاد سال به تو عمر می‌دهم، فرصت می‌دهم، آیا می‌توانی زحمت بکشی و خودت را به جایی برسانی که دیگر اینها را نبینی؟ سراغ چیز دیگری بروی؟ ✅ من آقاجان یادم می‌رود که نفسم قطع می‌شود. خدا که من را در این حرف‌ها می‌اندازد، یادم می‌رود. ✅ دعا کنید که خدا مرتضی را مفتکی بیامرزد. ✅ این راست است که گفتم. غیر از این بگویم دروغ گفته‌ام. طرفم اگر انسان بود، می‌گفت خب به چه حساب؟ من عاشق چشم و ابروی تو هستم که من مفتکی بیامرزم. من می‌گویم نه، به حساب اینکه تو خدایی. بله. ✅ من که عمرم تمام شده، شماها که جوان هستید، عمرتان تمام نشده، تا تمام نشده و فرصت این فکرها را دارید فکر کنید. به جای این‌که دور و برتان را نگاه کنید و تماشا کنید، در خودتان را نگاه کنید و ببینید چه خبر است. ✅ اگر خدا لطف کرد و انسان را به این مرحله رساند، دیگر اگر بگویند شیرین چیست؟ می‌گویید: آن چیزی که خدا شیرین بداند. بگویند تلخ چیست؟ می‌گوید: آنچه را خدا تلخ می‌داند. ✅ «پسندم آن‌چه را جانان پسندد». معیارها در دل عوض می‌شود، معیارها عوض می‌شود. ✅ شب دهم عاشوراء سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه خطبه را ایراد کرد و با مردم صحبت کرد، با اصحابش، آنهایی که مانده بودند. آنهایی که باید بروند که رفتند. حدود هزار نفر شدند تا عصر نهم. فاطمه‌بنت‌الحسین صلوات‌الله‌علیها می‌فرماید: پدرم سرش را انداخته بود پایین، ده نفر ده نفر، بیست نفر بیست نفر رفتند بیرون. و الا اگر هزار تا بخواهند دانه دانه بیرون بروند، خیلی طول می‌کشد. یک عده ماندند. آقا فرمود: خب شماها هم بروید دیگر. نوشته‌اند اول کسی که دهانش را باز کرد، جواب داد اباالفضل صلوات‌الله‌علیه بود. عرض کرد آقاجان، کجا برویم؟ آن دنیایی را که شما در آن نباشید ما نمی‌خواهیم... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

آیا این زمان، آخرالزمان است؟ #ماه_رمضان 91/05/05

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 چشم‌هایت را باز کن! ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: یکی از حرف‌هایی که من شنیده‌ام، شاید شما هم شنیده‌ باشید که ما هنوز این مقدار مسلمان و متدین داریم، چطور شما می‌گویید آخرالزمان است؟! زمانی که حضرت صلوات‌الله‌علیه تشریف می‌آورند، باید طوری باشد که «یَملَأُ الله ارضً قِسطاً وَ عَدلا بَعد ما مُلِئَت ظُلماً وَ جُورا». پر نشده از ظلم و جور، پر نشده از فساد و گناه. ✅ بنده عرض می‌کنم که مرحوم آقاشیخ‌مرتضی زاهد رضوان‌الله‌تعالی‌علیه به مرحوم حاج‌آقا فرمود: آقای میرزا، ما چشم‌های خود را بسته‌ایم، می‌گوییم خدا، تو کجایی، ما که تو را نمی‌بینیم. خُب چشمت را باز کن. ✅ حالا من اینجا عرض می‌کنم که ما چشم خود را بسته‌ایم، می‌گوییم زمان «بَعد ما مُلِئَت ظُلماً وَ جُورا» هنوز نیامده. خُب چشمت را باز کن. ✅ در این روزه‌دارها، اگر در هر هزار نفر یک نفر را پیدا کردی که وقتی می‌خواست غیبت کند، یادش افتاد که دهانش را به عنوان روزه بسته، ساکت شد و غیبت نکرد. خیلی من قانع هستم‌، می‌خواهیم با هم رفیق باشیم. با این وضعیت احتمال نمی‌دهید که زمان «بَعد ما مُلِئَت ظُلماً وَ جُورا» رسیده باشد؟ ✅ حکم نشده که مست بگیرند و الا «در شهر هر آن چه هست گیرند». حاکمش پیدا بشود که مچ‌گیر باشد، که دزد‌ها را پیدا کند و بگیرد، می‌بیند دیگر کسی دستش آزاد نمی‌ماند، همۀ دست‌ها گیر افتاده. ✅ من هم دلم می‌خواهد که این روایات را طوری معنا کنیم که خوش‌مان بیاید و خیال‌مان راحت بشود و خودمان را مؤمن بدانیم، اما خُب وجدانم اجازه نمی‌دهد که آن‌طور معنا کنم، که روزه‌دار کیست. ✅ چون می‌بینم در برابرش فرمایش حضرت صادق صلوات‌الله‌علیه در کتاب هست که «اذا صُمتَ فَلیَصُم سُمعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ سائِرُ اَعضائِک». با بودن این بیان و این توجیه، تفسیر روزه به اینکه فقط مفطرات ترک بشود، تفسیر نادرستی است، بی‌انصافی است که این‌طوری تفسیر کنیم. ۱۳۹۱/۵/۵ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

اگر پرده ها کنار می‌رفت... دانستن حقایق بهتر است یا ندانستن داستانی از بَهلول (مؤمن‌الطاق) و هارون‌الرشید @Mortezatehrani

#روضه 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۲/۲ 💠 حاج آقای #محمودی 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

#توسل 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۲/۲ 💠 حاج حسین آقای #اکبری 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

#سخنرانی 🔰 #شب_جمعه 📆 پنج شنبه ۱۴۰۰/۲/۲ 💠 حجت الاسلام و المسلمین #عبدالعلی تهرانی 👉 @mortezatehrani_ir 🌐 mortezatehrani.ir

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 باطن اَعمال ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: روزبه‌روز مفاسد دارد بیشتر می‌شود. چون بیشتر شده، قبح آن کمتر است؛ زشتی‌اش کمتر است؛ نمودش کمتر است؛ چون بیشتر شده. ✅ قصد نداشتم اینها را عرض کنم. فکرم آمده بود عرض کنم طبق صریح این آیهٔ کریمه، همهٔ امت‌ها در برابر حق‌تعالی به حکم قانون خدای متعال وظیفه داشته‌اند که خودشان را تزکیه کنند؛ پاک کنند؛ آلودگی‌ها را برطرف کنند. ✅ طوری نباشد که امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: اگر پرده برداشته بشود و بوی کارهای زشت مسلمان‌ها به قدرت حق‌تعالی برملا بشود، یک انسان یک مرده را چال نمی‌کند! صد متر مانده به مرده برسد، می‌بیند بوی گندش نمی‌گذارد برود جلو. ✅ ایشان فرموده‌اند: «لَو تَکاشَفْتُم مَا تَدَافَنْتُم». «تَکاشَفتُم» یعنی پرده برداشته بشود؛ پردهٔ تکوینی که خدای متعال اراده کرده است که بوی گند گناه معلوم نشود؛ پیشانی گناهکار مثل صفحه‌ی تلویزیون نشان ندهد. حکمت حق‌تعالی این‌طور اقتضا کرده، رأفت و رحمتش این‌طور اقتضا کرده که نزد همدیگر بی‌آبرو نشوند، بتوانند با هم زندگی بکنند. ✅ «لَو تَکاشَفْتُم مَا تَدافَنْتُم». اگر پرده برداشته شده بود از اعمال شما، یک نفرتان یک مرده را از بوی گندش دفن نمی‌کرد. خیلی حرف‌های ظریف پرعمق سازنده، اگر خودمان دل‌مان بخواهد، در بیانات معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین وجود دارد. ما نمی‌خواهیم طرفش برویم. می‌گوییم ندانیم بهتر است، بدانیم بارمان سنگین‌تر می‌شود. ✅ «ندانیم بهتر است» یعنی کجا بهتر است؟ در دنیا بهتر است؟ بله. وقتی که مردیم، آن طرف مرز، آنجا هم بهتر است؟ تا کی بهتر است؟ عرض کردم ساحرین فرعون وقتی که مورد تهدید قرار گرفتند که دست و پای‌تان را قطع می‌کنم، به خاطر اینکه بی‌اجازهٔ من به خدای موسی سلام‌الله‌علیه ایمان پیدا کردید، خب این یک کیفری است. این کیفر چقدر اثر و بُرد دارد؟ تا وقتی که ما طبیعت‌مان زنده است. وقتی که ما مردیم که جای دست قطع‌شده ما نمی‌سوزد؛ جای پای قطع‌شده ما نمی‌سوزد. آن وقت است که آن وضعیت بعد از مرگ ما با این صبری که ما در اینجا کردیم اصلاح می‌شود و اجرش را می‌بینیم؛ راحتی‌اش را می‌بینیم؛ لذتش را می‌چشیم. این متن قرآن است. ✅ هیچ‌وقت فکر نکنید که اگر ما مسئله نمی‌دانستیم خیلی برای ما بهتر بود. می‌گویی نه؟ بپرس از آقا که من نمی‌دانستم که در نماز خواندن بعد از حمد سوره هم دارد یا نه، یک حمد می‌خواندم و به رکوع می‌رفتم. اگر نگفت نمازهای گذشته‌ات درست است؟ همین دلیل بر این است که نفهمیم بهتر است. این بهتری‌اش محدود است. ندانستن واقعیت‌ها راحتی‌اش محدود است. وقتی که این مرز عوض شد، آن‌وقت معلوم می‌شود که این ندانستن، جهل، نادانی، خیر بوده یا شر بوده. ✅ خدای متعال سفره را پهن کرده که موجودات زندهٔ نفس‌کش را که انسان بالقوه هستند و هنوز آدم نشده‌اند آدم کند؛ کمال پیدا کنند که در قیامت به صورت انسان محشور بشوند و نه به صورت حیوان. ✅ ما از اول پانزده‌شانزده سالگی‌مان برویم دنبال اسکناس تا نفس‌مان در بیاید. خب روز قیامت هم ما آدم محشور می‌شویم؟ نمازمان را هم خوانده‌ایم، این روزهٔ ظاهری‌مان را هم گرفته‌ایم؛ مال مردم را هم نخورده‌ایم؛ دزدی هم نکرده‌ایم، آنجا انسان محشور می‌شویم؟ ✅ ما که عمرمان را صرف جمع کردن کرده‌ایم، آنجا موش محشور نمی‌شویم؟ ما که در این دنیا غیرت و تعصب را کنار گذاشته‌ایم، پسرمان، دخترمان، نوه‌مان، نزدیکان‌مان، مثل اینکه اصلاً با ما نسبت ندارند، آنجا به صورت خوک محشور نمی‌شویم؟ ✅ هارون‌الرشید به مؤمن‌الطاق گفت که تو که قیامت را قبول داری یک درهم به من قرض بده، من در آنجا به تو پس می‌دهم. تو هم که می‌گویی خیلی ثواب دارد، یکی به هیجده تا. ✅ بهلول به او جواب داد که تو به من قول بده که در قیامت به صورت انسان، به همین صورتی که الان هستی محشور می‌شوی، تا من آنجا دنبالت بگردم، بشناسم، بگویم یک درهم من را بده، اگر به صورت حیوان محشور شدی، من چطور پیدایت بکنم که طلبم را وصول بکنم؟ هارون دیگر نتوانست جواب بدهد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

خدا انسان را در این دنیا تراش می‌دهد؛ اگر خودش بخواهد.

برخورد امام حسن مجتبی صلوات‌الله‌علیه با پیرمرد شامی شب تولد امام حسن صلوات‌الله‌علیه

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌱 بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 برخورد کریمانه از کریم اهل بیت ✅ آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه: گاهی که من به یک مناسبت‌هایی توجهم به این مسائل صدر اسلام (جلب) می‌شود که با بهترین‌های خلق خدا چه کردند، سرم درد می‌گیرد. اینها انسان نبودند؟ نگاه نکردند اهل بیت را؟ ندیدند اینها چقدر بزرگوار هستند؟ که در عالم لنگه ایشان نیست؟ چطور جرئت کردند به اینها جسارت کنند؟ ✅ ما در پیاده‌رو در خیابان داریم می‌رویم، اگر ببینیم ده نفر دارند می‌روند و یک نفر در بین ایشان متین است، سنگین است، بزرگوار است، با وقار است، یکی اگر بی‌احترامی به آنها بکند، بی‌اختیار به آن شخص می‌گوییم: آقا این شخصیتی است، انسانی است، اذیت نکرد، از کناری دارد رد می‌شود، چرا به او بی‌احترامی می‌کنی؟ اصلا به دین هم کاری ندارد، انسان فطرت دارد، اسمش انسان است، باید با الاغ فرق داشته باشد. ✅ ده سال امام مجتبی صلوات‌الله‌علیه بر حسب ظاهر خلیفۀ مسلمین بود. با آن‌ همه دشمن، در عین حال آنهایی که نان حرام معاویه را خورده بودند، به ایشان که می‌رسیدند جسارت می‌کردند. ✅ شما نگویید نان اثر ندارد، این حرف دروغ است، در لابراتوار آزمایشگاه تجربه کرده‌اند حرام و حلالش هیچ فرقی نمی‌کند، سلول‌هایش یکی است. نه این‌طور نیست. ✅ امام حسین صلوات‌الله‌علیه فرمود: روز عاشورا من می‌دانم چرا حرف‌های من در شما اثر نمی‌کند، شکم‌های شما پر شده از مال حرام، به این دلیل است که موعظه‌ من در شما اثر نمی‌کند. یعنی من حرف منطقی می‌زنم، می‌گویم آیا حلالی را حرام کرده‌ام، حرامی را حلال کرده‌ام، می‌گویند نه. می‌گویم پس چرا خون من را می‌خواهید بریزید؟ این منطق است دیگر. دو دو تا چهار تا است. چرا شما این‌طور شده‌اید؟ خودش فرمود: چون شکم‌های شما پر شده از مال حرام. ✅ زمان امام مجتبی صلوات‌الله‌علیه یک عده‌ای از مردم شکم‌شان پر بود از مال حرام. در زمان امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه نوشته‌اند در تاریخ، بعضی‌ها نهارشان را می‌رفتند سر سفره‌ معاویه می‌خوردند، چون چرب و چیل بود، وضوی‌شان را هم قبلاً گرفته بودند، اول ظهر که می‌شد و امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه می‌خواست نماز بخواند، می‌آمدند به حضرت اقتدا می‌کردند. سؤال می‌شد چرا چنین می‌کنی؟ می‌گفت او سفره‌اش چرب‌تر است، اگر اینجا بیایی یک تکه نان خشک جو به آدم می‌دهد. می‌رود آنجا اقلاً شکم‌مان را از خودمان راضی می‌کنیم، ، خدا را که نمی‌توانیم از خودمان را راضی کنیم. نمازمان را هم می‌آییم با ایشان می‌خوانیم. ✅ یک روز حضرت مجتبی صلوات‌الله‌علیه با جمعی از یاران‌شان در کوچه‌ای تشریف می‌بردند، زمان خلافت‌شان. یعنی زمان قدرت‌شان. اصحاب ایشان هم مثل اصحاب همۀ ائمه صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین مؤدب بودند. ✅ یک پیرمردی آمد و شروع کرد بد و بیراه گفتن. به قول آقاشیخ‌عباس دیگر هر چه داشت گفت، هر چه بلد بود گفت. به قول مرحوم محدث قمی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه حشره‌الله‌مع‌اولیائه. اصحاب چون با ادب بودند، آقا اجازه نداده بود، دستور نداده بود، هیچ چیزی نگفتند. ناسزاگویی‌های این شخص که تمام شد، حضرت فرمود: من گمان می‌کنم که شما اهل این شهر نیستید، غریب هستید. اگر جا ندارید، به شما جا می‌دهیم. اگر مَؤُونَه ندارید، به شما مَؤُونَه می‌دهیم. اگر زاد راحله ندارید، به شما می‌دهیم. هر مشکلی شما داشته باشید در این شهر، ما می‌توانیم برای شما حل کنیم که از این ناراحتی خارج بشوید. ✅ این پیرمرد یک خرده عقل داشت. نگاه کرد دید حالا خود این آقا گردن‌کلفت نیست، اما در این اطرافیانش گردن‌کلفت هم دارد، جوان هم دارد، قوی هم دارد، آنها هم مطیع این آقا هستند. یک اشاره بکند، دو تا چک به من بزنند، من افتاده‌ام و مرده‌ام. این آقا این کار را نکرد. با این اخلاق و بیان رفتار کرد. نه اینکه معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین غریزه ندارند، طبیعت آنها ناقص نیست. غریزه هم دارند، غضب هم دارند. همانی است که در راه شجاعت از آن استفاده می‌کنند که شجاع‌ترین افراد هستند در مردم. انسان کامل است. تمام قوای طبیعتی که خدا به ودیعت در وجودش گذاشته کنترل کرد، همه را نگاه داشت، آن مقداری که اثر داشت، خدا راضی بود، از اخلاق نیک با این شخص برخورد کرد. ✅ این شخص هم بی‌انصاف نبود. گفت تا به حال شما و خاندان شما بدترین افراد بودید در نزد من، پیرمرد شامی بود، از همان‌هایی بود که شکمش از نان معاویه پر شده بود و از الان به بعد بهترین خلق خدا هستید برای مردم در مردم؛ و من به شما ایمان آوردم. انسان شما هستید. اهل الله شما هستید. ولی خدا شما هستید. ایمان اختیار کرد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸