eitaa logo
↯♡ مࢪۅاࢪیدے دࢪ بهݜٺ♡↯
240 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
77 فایل
ݕھ ناݦ ڂداے فࢪݜتھ ھاے ݫݦينے🌈🦋 🍭{اطݪا عاٺ کاناݪ}🍭 https://eitaa.com/tabadolbehshti صندوق نظرات 👇🥰 https://harfeto.timefriend.net/16926284450974 لینک رمان های کانال مرواریدی‌در‌بهشت 💫🌈 https://eitaa.com/romanmorvaridebeheshti
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل‌اول یک تبسم، یک‌کرشمه،‌ یک خیال زمستان سرد سال نود، چند روز مانده به تحویل سال. آفتاب گاهی می تابد،گاهی نمی تابد. از برف و باران خبری نیست، آفتاب و ابر ها با هم قایم باشک بازی می کنند. سوز سرمای زمستانی قزوین کم کم جای خودش را به هوای بهار داده است. شب های طولانی آدمی دلش می‌خواهد بیشتر بخوابد،یا نه، شب ها کنار بزرگ تر ها بنشیند و قصه های کودکی را در شب نشینی های صمیمی مرور کند. چقدر لذت بخش است توسراپا گوش باشی؛دوباره. مثل نخستین باری که آن خاطرات را شنیده ای از تجسم آن روز ها حس دل نشینی زیر پوستت بدود. وقتی مادرت برایت تعریف کند:«تو داشتی به دنیا می اومدی. همه فکر می کردیم پسر هستی. تمام وسایل و لباساتو پسرونه خریدیم. بعد از به دنیا اومدنت اسمت رو گذاشتیم فرزانه، چون فکر میکردیم در آینده یه دختر درس خون و باهوش میشی». همان طور هم شد؛دختری آرام و ساکت، به شدت درس خوان و منظم که از تابستان فکر و ذکرش کنکور شده بود. درس عربی برایم سخت تر از درس دیگری بود. بین جواب سه و چهار مردد بودم . ادامه دارد... کتاب یادت باشد کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی حلاله چی حروم🙂✨ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
یک نگاهم به ساعت بود، یک نگاهم به متن سوال عادت داشتم زمان بگیرم و تست بزنم. همین باعث شده بود که استرس داشته باشم. به حدی که دستم عرق کرده بود. همه فامیل خبر داشتند که امسال کنکور دارم. چند ماه بیشتر وقت نداشتم چسبیده بودم به کتاب و تست زدن و تمام وقت داشتم کتاب هایم را مرور می‌کردم. حساب تاریخ از دستم در رفته و فقط به روز کنکور فکر می‌کردم. نصف حواسم به اتاق پیش مهمان ها بود و نصف دیگرش به تست و جزوه هایم. عمه آمنه و شوهر عمه به خانمان آمده بودند آخرین تست را که زدم ، درصد گرفتم. شد هفتاد درصد جواب درست. با اینکه بیشتر حواسم به بیرون اتاق بود،ولی به نظرم خوب زده بودم. در همین حال و احوال بودم که آبجی فاطمه بدون در زدن پرید وسط اتاق و با هیجان در حالی که در را به آرامی پشت سرش می بست، گفت:« فرزانه! خبر جدید!» من که حسابی درگیر تست ها بودم، متعجب نگاهش کردم و سعی کردم از حرف های نصف و نیمه اش پی به اصل مطلب ببرم. گفتم:« چی شده فاطمه؟». با نگاه شیطنت آمیزی گفت:« خبر به این مهمی رو که نمیشه به این سادگی گفت!» می‌دانستم طاقت نمی آورد که خبر را نگوید. خودم را بی تفاوت نشان دادم و در حالی که کتابم را ورق میزدم گفتم:« نمی‌خواد اصلا چیزی بگی، می خوام درسمو بخونم . موقع رفتن درم ببند!» آبجی گفت:« ای بابا ! همش شد درس و کنکور. پاشو از این اتاق بیا بیرون ببین چه خبره! عمه داره تو رو از بابا برای حمید آقا خواستگاری می کنه.» توقعش را نداشتم، مخصوصا در چنین موقعیتی که همه می دانستند تا چند ماه دیگر کنکور دارم و چقدر این موضوع برایم مهم است. جالب بود خود حمید نیامده بود . ادامه دارد... کتاب یادت باشد کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی حلاله چی حروم🙂✨ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
°•محتاج بین الحرمین•°: فقط پدر و مادرش آمده بودند.هول شده بودم. نمی‌دانستم باید چیکار کنم.هنوز از شوک شنیدن این خبر بیرون نیامده بودم که پدرم وارد اتاقم شد و بی مقدمه پرسید:《فرزانه جان!تو قصد ازدواج داری؟!》باخجالت سرم را پایین انداختم و با تته پته گفتم:《نه،کی گفته؟بابا من کنکور دارم.اصلاً به ازدواج فکر نمی‌کنم.شما که خودتون بهتر میدونین.》 بابا که رفت،پشت بندش مادرم داخل اتاق آمد وگفت:《دخترم،آبجی آمنه از ما جواب میخواد.خودت که میدونی از چند سال پیش این بحث مطرح شده.نظرت چیه؟بهشون چی بگیم؟》جوابم همان بود.به مادرم گفتم:《طوری که عمه ناراحت نشه بهش بگین میخواد درس بخونه.》 عمه یازده سال از پدرم بزرگ تر بود.قدیم تر ها خانهٔ پدری مادرم با خانهٔ آن ها در یک محله بود.عمه واسطه‌ی ازدواج پدر و مادرم شده بود. برای همین مادرم همیشه عمه را آبجی صدا می‌کرد.روابطشان شبیه زن داداش و خواهر شوهر نبود.بیشتر باهم دوست بودندو خیلی با احترام باهم رفتار می‌کردند. اولین باری که موضوع خواستگاری مطرح شد.سال هشتاد و هفت بود. آن موقع دوم دبیرستان بودم.بعد از عروسی حسن آقا،برادر بزرگ تر حمید،عمه به مادرم گفته بود:《زن داداش، الوعده وفا! خودت وقتی این ها بچه بودن گفتی حمید باید داماد من بشه.منیره خانم،ما فرزانه رو می‌خوایم !》حالا از آن روز چهار سال گذشته بود.این بار عقد آقا سعید،برادر دوقلوی حمید بهانه شده بود که عمه بحث خواستگاری را دوباره پیش بکشد. حمید شش برادر و خواهر دارد.فاصلهٔ سنی ما چهار سال است. ادامه دارد... کتاب یادت باشد کپی هم آزاده،من بنده خدا کی باشم که بگم چی حلاله چی حروم🙂✨ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~ ♧♧♧ @Morvaariddarbehesht ♧♧♧ ~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
ببخشید فراموش کردم 😔
رفقا ان شاءالله ساعت ۱۸:۳۰ امروز جشن ولادت مولا امیرالمومنین(ع) رو داریم منتظر حضورتون هستیم😁🌱 ♡اینجا بیـت‌الزهــراست(:♡↯ @Misaghezuhoor
منتظرتونم رفقا😁
بسم‌الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
+ترڪ‌گناه‌به‌عشق‌مولا🚫✨ ↻این روزها این جمله رو زیاد شنیدیم: ↯ «من چون شما رو دوست دارم باهاتون دست نمیدم» چقدر خوبه وقتی صحنه گناهی هم پیش میاد((: یه لحظه یاد آقامون بیفتیم و بگیم: «مولاجان...من چون شما رو دوست دارم گناه نمیکنم»❤️✨ ♻️
تصـور‌بعضـے‌چیزا‌خیلے‌قشنگہ! بعضۍ‌اوقـاٺ‌تصور‌یہ‌چیز‌خوب‌حالتو‌ دگرگون‌میڪنہ ... مثـل‌ڪربلا🥲👌🏼
💥شرط اصلی ظهور ترک گناست. اگه داری گناه ترک میکنی تو داری به ظهور کمک میکنی.. 🌱 چون باعث میشی بیشتر از زندگیت لذت ببری و به نظر من لذت بردن از زندگی باعث میشه امام زمان ظهور کنه ! باور کن تک تک گناهای ما مانع ظهوره...😢 حتی یه ثانیه گناه کنی تو یه ثانیه ظهور رو عقب انداختی... میدونی چرا ؟ چون روحت مریض میشه و روح مریض لذتی نمییره که حالا امام زمان رو بخواد برای لذت بیشتر....👌 روح مریض به حداقلی ها راضیه... 👊باور کن میتونی... یعنی تو میتونی ظهور رو ده سال به تعجیل بندازی....
گناهتو‌کردے؟!! لذتتو‌بردے؟!! حالا‌میتونی‌توچشماےاشکی‌امام‌زمانٺ ‌نگاه‌کنی؟! اگہ‌میتونی‌نگاش‌ڪن‌چون‌عجیب‌داره ‌اشڪ‌میرزه‌براٺ!!! به خودمون بیایم..🚶‍♂ 🖤⃟🔗¦↫ " 🖤⃟🔗¦↫
•[❤️🕊]• العجل‌یا‌گل‌زهرا غم‌تو‌برده‌هوش‌از‌سر‌..💔 🍃 📲
{💔} آرزو های فرزندان سید علی 1_ شکست امریڪا 2_ شهادت 💔🙃 والسلام.... 🖐🏻
ـھرشھیـد‌مثل‌یڪ¹فانوس‌است مۍ‌سوزدونورمۍدهد .. وازڪناراو‌بودن‌توھم‌نورانۍ‌‌‌مۍ شوۍ‌وبا شھدا ڪہ‌رفیق‌شدۍ شھید مۍ‌شوۍ .. 🌱
❖﷽❖ ⭕️ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ با ﺑﮕﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻭ ﺑﻨﺪﻧﺪ... ⭕️ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ.. ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺎ ﺑﮕﻮ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺣﺮﺍم ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻭ ﺑﻨﺪﻧﺪ... آیات ۳۰ و ۳۱ سورهٔ نور . . 🌀 انسان به سرعت میشوند، عادت به دیدنِ بسیار ناپسند و بد عاقبت است، چه در فضای واقعی و چه در ! 🔹در این مسئله آثار را به همراه دارد.یکی از آثارش ، شدن ، دلبسته شدن که بخاطر طبعشان اتفاق می افتد! حالا جدای از فضای واقعی ،صحنه های در فضای مجازی دیده شده،آن هم بین مذهبی ها ! 🔸داداش خوشگلم ، داداش خوشتیپم،بسیار زیبا هستین ، شبیه شهدا نورانی هستین ، خوشبحالتون برادر با چهره زیباتون و ... تعدادی از که از بعضی خواهران مذهبی مشاهده شده که واقعاً در یک بانوی مسلمان نیست! 🔸و همینطور بالعکس از سمت مذهبی ! ازجمله نظر در مورد تصاویر پروفایل خواهران و گفتن جملاتی از قبیل چادر و حجاب چقدر به شما می آید و اظهار محبت های پوشالی پشت ظاهر دین ... یا حضور در های مختلط به ظاهر مذهبی...چگونه یک مومن به خود اجازه می دهد در مورد نامحرم اظهار نظر کند⁉️ 🔹 در فضای مجازی و واقعی تفاوتی ندارد...نامحرم نامحرم است...همانطور که همکلامی و بگو و بخند با نامحرم در فضای واقعی است در مجازی هم به همین شکل هست...فضای مجازی هم خداست... 🚫مراقب باشیم! به یک باره وارد نمیشود بلکه کم کم دین انسان را می گیرد...آیه قرآن اشاره دارد که حتی از وسوسه های شیطان(خطوات) هم کنید... ان شاء الله به دستورات خداوند باشیم.‌.. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
〖 🌿♥️'! 〗 ➕سخن‌بزرگان🕊🌱 شیطان اندازه یڪ حبه قند است گاهی می افـتد توی فـنجان دلِ ما حل می شود آرام آرام بی آنکه اصلا ما بفهمیم و روحـمان سر می کشد آن را
[📻🎥] . . . ولی‌خیلی‌وقتآ انقدرغرق‌تولید محتوآشدیم کہ‌نمآزاول‌وقت‌ازدست رفته🤭🙁 . برتری‌نمآزاول‌وقت‌به‌آخروقت‌ مثل‌این‌دنیآ بہ‌آخرته!! 🙃 🚶🏻‍♀️🤷🏻‍♀️¦⇢
‹🖇📓› خـدایا... ازتومیخواهم‌چادرمراآنچنان‌با چادرخاڪےجده‌ےسادات پیوندزنےڪه‌اگرجان‌ازتنم‌رود چادرازسرم‌نرود...🖇 🖇⃟📓¦⇢ ‌ 💚اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج💚
تقلـب‌فقط‌یڪ‌جـاجایزه! اون‌هـم‌سر‌امتحـاناٺ‌خُـدا بایـد‌سرتو‌بگیـرۍ‌بـالا، از‌روۍِ‌برگہ‌شهدا‌ تـقلب‌ڪنـے 🌷
••🌱•• -می‌گفت: هرکسی‌روزی ³ مرتبه خطاب‌به‌حضرت‌مهدی 'ﷻ' بگه ↓ ﴿بابی‌انتَ‌وامےیااباصالح‌المهدی﴾ حضرت‌یجور‌خاصے‌براش‌دعامیکنن :) اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
نوکنیدجامه را 👚👕👔👚👕👕👚 پاک کنیدخانه را، 🚿 گل بزنید قبله را، 🌷🌿🎋💐🌹🌺🌷🌹💐🌺💐 ماه رجب میرسد/ هوش کنیدمست را ،آب زنیددست را، 💦💧💦💧💦💧💦💧 💦🙌 سجده کنیدهست را 🙏، ماه رجب میرسد/سیرکنیدگشنه را ،آب دهیدتشنه را 🍶، دورکنیدغصه را ،ماه رجب میرسد/عفوکنید بنده را 💑، أرج نهید زنده را 👪 ،یادکنید رفته را ،ماه رجب میرسد. 🌼♻🌼♻🌼♻🌼♻🌼♻🌼🌿🌱💐🌻 امام باقر(علیه السلام) : ✨هرمومنی راکه دوست دارید رسیدن این ماه رابه اومژده دهید ♻پیشاپیش فرارسيدن ماه رجب رو تبریک عرض میکنیم 🎀🙏🏼 ازخیرات وتلاوت وهدیه قرآن به امواتتون فراموش نکنید . التماس دعا
خداهمیشہ‌آنلاینہ... ڪافیہ... دݪٺ‌روبہ‌روزرسانۍڪنۍ🖥‌‌! اون‌موقـ؏مۍ‌بینۍ‌ڪہ‌درتڪ‌تڪ ݪحظاٺ‌ڪنارٺ‌بودھ👀• وهسٺ‌وخواهدبود... اگردید؎خط‌هاشلوغہ‌وحس‌میڪنۍ جوابۍ‌نمیاد...📞 ازپسۅردخدایاپناهم‌بدھ‌استفاده‌ڪنꔷ‌ꔷ! خدابہ‌این‌پسوردحساسہ‌وبہ‌سرعٺ‌نور جواب‌میدھ!♥️ گاهۍڪہ‌حس‌میکنیم‌ارٺباط‌قطع‌شده❌ مشڪݪ‌ازمخاطب‌نیسٺ دݪ‌ماویروسیہ🚫! 🖤⃟🔗¦↫ " 🖤⃟🔗