eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📝: 📌 عاشقانه مذهبی ۵۳ کلافه از زبون نفهمی من گفت محیا تو رو خدا این‌جوری طعنه نزن. مریم چی بهت گفته؟ اشک‌هام تازه‌تر شد و انگار مریمش یادش اومده بود. -پس یادت اومد مریم کیه؟ به اشک‌هام نگاه کرد و با بستن چشم‌هاش سر تکون داد. -این اشک‌ها برای چیه؟ باور کن اول اصلا منظورت رو نفهمیدم. پربغض زمزمه کردم. -عاشق بودی امیر علی؟! چشم‌هاش رو روی هم فشار داد و من امروز زبون نفهم عالمم. -نبودم محیا، نبودم. گریه نکن، حرف بزنیم. با لجبازی گفتم: -حالا چه فایده؟! دروغ گفتی بهم. براق شد توی صورتم. -من هیچ دروغی بهت نگفتم. داد زدم و امروز دلم طلبکار بود. -آره؛ ولی پنهون کردی، عاشق بودی و نگفتی. مریم قبولت نکرد به خاطر چیزهایی که برای من قصه کردی تا بهت نه بگم، از من نفرت داشتی، عمه مجبورت کرده بود بیای خواستگاریم. خواستی حرمت نگه داری، از مریم کینه داشتی و من رو هم مثل اون حساب کردی، فکر نمی‌کردی من... هق زدم، نمی‌فهمیدم چی میگم و فقط می‌خواستم خالی بشم. صداش بالا رفت و بالاتر. -دیوونه چی میگی؟ -حقیقت. آره من دیوونه‌م، یه دیوونه که عاشق تو بود و تو اصلا بهش فکر هم نمی‌کردی. دلت پر زد برای مریمت دیشب؟ از لای دندون‌هاش غرید: - چرت میگی. سرم رو گذاشتم روی داشبورد. -من رو ببر خونه. بی‌توجه به حرفم گفت: -من عاشق مریم نبودم محیا، همه‌ش یه دروغه محضه؛ اون عاشق من بود. تلخ گفتم: -عاشقی گـ ـناه نیست امیرعلی که می‌خوای از زیرش شونه خالی کنی کوبید روی فرمون و من از جا پریدم. -بذار حرفم رو بزنم. -حالا احتیاج به توضیح نیست. دیگه همه چی رو می‌دونم؛ چون عشقت پست زده بود با همه‌ی کوته‌فکریش، قید ازدواج رو زدی. می‌فهمم حالت رو، حالا می‌فهمم دلیل رفتارهای اولت رو؛ ولی دلیل بقیه‌ی رفتارهات رو نه. ترحم کردی بهم امیرعلی؟ به خاطر این‌که گفتم عاشقت بودم؟ با حرص لب‌هاش رو روی هم فشار می‌داد. -بس کن محیا، بس کن. -نمی‌کنم، بس نمی‌کنم امیرعلی. من عاشق بودم و هستم. می‌فهمی امروز با حرف‌های مریم چی کشیدم؟ می‌دونی چقدر دیروز دلم هوات رو کرده بود؟ می‌دونی چه قدر درد داره؟ فکر کنم دیروز چون تو مریم رو دیدی دلت می‌خواسته به جای من اون کنارت باشه و تو با مهربونی بغلش کنی و آروم... با جمله‌ی آخرم دستش تا نزدیکی صورتم اومد؛ ولی مشت شد و نشست روی فرمون و من بیشتر وسط گریه داد زدم. -بزن دیگه، چرا نمی‌زنی؟ با پیشونیش روی فرمون ضربه می‌زد و عصبی اسمم رو زمزمه می‌کرد. یه دفعه پرید و من با ترس به در چسبیدم، چشم‌هاش قرمز بود... به جون خودت، به جون خودم همه‌ی فکرم دیروز پیش تو بود لعنتی. من اصلا مریم رو ندیدم، برای همین امروز از حرفت تعجب کردم. خواستم چیزی بگم که دستش رو گذاشت جلوی دهنم و فشار داد. -بذار حرف بزنم. دستش داغ بود، نمی‌دونم چرا وسط دعوا دلم ضعف رفت برای بوسیدن دستش؛ دیوونه بودم خب، یه دیوونه‌ی عاشق! سکوت کردم و دست امیرعلی از روی صورتم کنار رفت. -ترم آخر بودم که بین بچه‌های کلاس شایعه شده بود من مریم رو می‌خوام و بهش پیشنهاد دادم. من می‌دونستم مریم دخترعموی نفیسه‌ست و اصلا نظری هم بهش نداشتم، فقط براش احترام قائل می‌شدم و هر وقت می‌دیدمش سلام می‌کردم؛ شاید همین هم دامن زده بود که پیش خودش فکرهای احمقانه بکنه. به پیشنهاد یکی از دوست‌هام رفتم تا با مریم صحبت کنم، نمی‌دونم از کجا فهمیده بود این حرف‌ها از طرف خود مریم پخش شده. اون روز مریم کلی عشوه اومد، به جون تو محیا من دوستش نداشتم؛ اون من رو دوست داشت و می‌خواست مثلا با این کار بهم بفهمونه؛ اما من گفتم نمی‌خوامش و این بازی رو تموم کنه، قبول نکرد و تازه نفیسه هم شد واسطه‌ش و هی برام از مریم می‌گفت. رفتار مریم هم روز به روز دوستانه‌تر و خودمونی‌تر. می‌فهمی محیا؟ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #بیرون_نروید! 💠 اگر شوهرتان، اکثر اوقات شبانه‌روز بخاطر مشغله، بیرون از منزل است ساعاتی که داخل خانه است سعی کنید به‌خاطر او #بیرون نروید. 💠 گاهی رفتن به بازار یا مهمانی را به‌خاطر حضور #شوهر در خانه ترک کنید. و علت نرفتن خود را به همسرتان بیان کنید تا #توجه و فهم شما را مشاهده کند. 💠 گذشتن از خواسته خود بخاطر همسر، شما را بیشتر #محبوب کرده و بیشتر بهم نزدیک می‌شوید. @onlinmoshavereh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 ۱۸۰ درجه اختلاف نظر بین زن و شوهر @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💗خانم و آقای خونه: 💕همسر شمادرتمام دوران زندگی تون نیاز به ابرازمحبت ونوازشهای عاشقانه شما دارد!!! 💞این وظیفه رو فقط به دوران نامــزدی محدود نکنید!!! @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
چطوری زوج های موفقی باشیم⁉️ ✅ صادق و اصیل باشیم ✅ الگوی خوبی برای هم باشیم ✅ ازشریک خود تعریف و ستایش کنیم ✅ شادی را درموفقیت همسرمان دریابیم @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✍ وقتی همسرتان را در اولویت قرار میدهید، در واقع به خودتان بها دادید چون بازتاب این عمل به خودتان برمیگردد شما تنها کسانی هستید که قرار است تمام لحظات زندگی را تا آخر کنار هم باشید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سرزندگی و نشاط جنسی ✖️کاهش سرزندگی و نشاط جنسی نیز از اختلالات جنسی است. کاهش اشتیاق جنسی یکی از نشانه های بارز افسردگی است. درمان دارویی افسردگی نیز معمولا با همین علامت همراه است. بر اساس مطالعات، اغلب داروهای ضد افسردگی هم در مردان و هم در زنان موجب کاهش تمایلات جنسی می شوند. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
& مظلوم نمایی ✖️ باید از نِق زدن و ناله کردن دست برداریم. بسیاری از مردم هستند که در تمامِ عمر باِ مظلوم نمایی کردن ( تظاهر میکنند که موردِ ظلم و تجاوز و بی عدالتیِ دیگران قرار گرفته اند) و از این طریق هم توجهِ دیگران را میگیرند هم حمایت و محبتِ آنها را و هم بعداً طلبکارِ آنها خواهند شد. @onl8nmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹_عشق 🍃 امروز هرگاه خواستید کلمه‌ای ناخوشایند به زبان آورید، به کسانی فکر کنید که قادر به تکلم نیستند! 👈 قبل از اینکه بخواهید از مزه غذایتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد! 👈 قبل از اینکه از همسرتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که برای داشتن یک همدم به درگاه خدا زاری می‌کند! 👈 امروز پیش از آنکه از زندگیتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام از این دنیا رفته است! 👈 قبل از آنکه از فرزندانتان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که آرزوی بچه‌دار شدن دارد اما عقیم است! 👈 قبل از آنکه شکایت کنید که چرا کسی خانه‌تان را تمیز نکرده یا جارو نزده، به آدمهایی فکر کنید که مجبورند شب را در خیابانها بخوابند! 👈 پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند. 👈 و پیش از آنکه از شغلتان خسته شوید و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید! 👈 اما قبل از اینکه به فکرِ گرفتن انگشت اتهام به سوی کسی یا محکوم کردن او بیفتید، بیاد بیاورید که هیچ کدام از ما بی‌گناه نیستیم و همه به یک خالق جواب پس می‌دهیم. 👈 و زمانی که افکار ناامید کننده در حال درهم کوبیدن شماست، لبخندی بزنید و خدا را بخاطر زنده بودنتان شکر کنید. ✅ زندگی یک نعمت است، از آن لذت ببرید، آنرا جشن بگیرید و ادامه‌اش دهید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام😊✋ صبح زیباتون بخیر ☕ 🍳😊 امیدوارم 🙏 برکتِ فراوان در زندگیتون 🍞 شادمانیِ بسیار بر دلهـاتون💞 و لبخندهای ماندگار بر لبهاتون ☺️ میهمان و ماندگار باشد🌹🍃 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نیایش امروز🍃🌺 @beheshte 🌸الهی رحمتت را شاملم کن. 🌸سراپا عیب ونقصم؛کاملم کن. 🌸کمال آدمیت حق شناسیست. 🌸به جمع حق شناسان واصلم کن. 🌸هزاران مشکل هم درکار باشد. 🌸زلطف خویش حل مشکلم کن. 🌸منم غافل خدایا آگهم ساز. 🌸منم جاهل خدایا عاقلم کن. 🌸نخستین منزل کوی تو تقواست 🌸الهی ساکن این منزلم کن @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🍀🌺 🙏
🌸💖نفس تون ‌معطر به ‌ذکر شریف صلوات 🌸💖اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌸💖مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸💖وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🌸🌺
آرامش و آسایش چیست؟ ➖ آسایش یک امر بیرونی و آرامش یک پدیده ی درونیه. مردم ممکنه خیلی تو آسایش باشند اما معدود افرادی هستن که درآرامش زندگی میکنند. آسایش یعنی راحتی در زندگی که با امکانات و ثروت خوب و زیاد به دست میاد. هرچی دلشون بخواد میخرن هر کجا خواستن میرن و... 💕آرامش رو کسانی دارن که از درون سالم و سلامتند. شاید بی چیز باشن امادلشون خوشه به اونچه دارن ، چه خوب میشد که ما در عین آسایش، آرامشم همرامون بود. 💜آرامش+آسایش=خوشبختی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #از_خانمتان_آموزش_ببینید 💠 گاهی از خانمتان بخواهید نحوه درست کردن فلان #غذا را به شما یاد دهد. 💠 درخواست شما از همسرتان برای یادگیری کارهایی که در خانه مختص خانمهاست برای همسرتان #شیرین است. 💠 او حس می‌کند که به او #اعتماد دارید. لذا به خود می‌بالد و گویا به او روحیه و انرژی تازه بخشیده‌اید! 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال518 دوتا فرزند یکی دختر و پسر دارم دخترم ۱۵ ساله اس و1 خیلی به آرایش کردن علاقه داره البته آرایش در حد ابتدایی اما من اصلا نمیتونم با این قضیه کنار بیام و همش درحال بحث و جدل هستیم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی بفرمائید و یه مسئله دیگه اینکه خیلی تحت تاثیر دوستان هست و هرکاری اونا انجام میدن دوست داره اما نه به شدت ۹اونا و الان یه چندماهی هست سر برداشتن موهای زائد هم بحث داریم همش میگه تو چرا اجازه نمیدی همه ی دوستام میرن اپیلاسیون تو همش میگی نه‌‌‌.....به نظرتون چیکار کنم؟؟؟ پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاور خانواده باسلام خواهر خوبم دختر گل شما در سن نوحوانی بسر میبره ونیازمنده دیده شدن وتوجه هستش وتحت تاثیر گروه همسالان وچقدر خوبه که این محبت وتوجه از جانب خانواده خصوصا پدرومادر باشه به جای جروبحث ودعوا بهتره که با محبت وتوجه ایشان را به سمت خودت حذب کنی وبا الفاظ قشنک صداش کنی مثلا دختر قشنگم عشق مامان عزیزم گلم و.‌‌‌‌....تا متوحه بشه که برای شما خواستنی هستش ودوستش دارید واما در مورد ارایش خب میبایست از بچگی اعتقادات رو بهش اموزش میدادید وبحث محرم ونامحرم رو بیان میکردید وحالا هم باید یاد بگیره که توی خونه میتونه بهترین لباس رو بپوشه وبهترین ارایش رو داشته باشه توهم ازش تعریف وتمجید کنی تا عقده دوست داشتن ودیده شدن رو نداشته باشه واما بدونه که بیرون از منزل ودر دید نامحرم نباید ارایش وخودنمایی کنه در کل همه اینهارو باید با محبت وزبان نرم بهش یاد بدین نه دعوا وجرو بحث که دلنشین نیست موفق بلشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نیایش امروز 🍃 🌺 پنجشنبه‌ام را با نام زیبایت آغاز میکنم🙏 بسم الله النور ✨ خدای خوبم🙏 💕 شکر، برای یک روز زیبای دیگر 💕 شکر، برای بوی خوش زندگی 💕 شکر و هزاران شکر، برای وجود ارزشمند عزیزانم 💕 شکر، برای سلامتی جسم و جان 💕 شکر، برای رزق و روزی حلال و بی‌نیازی مهربانا🙏 چتر رحمتت را بر سر دوستانم همیشه باز نگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن 🙏 آمیـــن ای فرمانروای حق و آشكار 🙏 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 زیاده روی در غر زدن به #همسر 🍃❤️ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
آرزو می‌کنم 🙏 قلبتون پر باشه❤ از مهـر و محبت❤ روحتون لبریز باشه😇 از آرامش و شادی😊 و خیر و برڪت باشه 🌼🍃 مهمون همیشگی خونه هاتون🙏 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🚫 از همسرتان نپرسید👇 ➕«مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟» ➖ مثلاً فرض کنیم که همسرتان همیشه عادت دارد در خمیردندان را باز بگذارد. به جای اینکه به او بگویید، «مشکلت چیه؟ چرا همیشه این کار رو میکنی؟ ➖ می‌توانید بگویید، «عزیزم میشه لطف کنی از این به بعد بیشتر در خمیردندن را ببندی؟ شاید احمقانه به نظرت برسه ولی وقتایی که این کار رو میکنی احساس می‌کنم بیشتر دوستم داری.» 🔗بعد دفعه بعدی که در خمیردندان را بست، آن لذت بیشتر دوست داشته شدن را احساس کنید و بگذارید خوشحالتان کند. بغلش کنید و ببوسیدش. به او بگویید که می‌دانید کار کوچک و پیش‌پا‌افتاده‌ای است اما واقعا ممنونید که این کار را کرده است. ♻️ وقتی همسرتان ببیند بخاطر این کار کوچک تحسینش می‌کنید، دلش می‌خواهد کارهای بیشتر و بیشتری برایتان انجام دهد و این حس مثبت بین‌تان باقی می‌ماند. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 عاشقانه مذهبی ۵۴ مریم صمیمی شده بود نه من. تو که می‌دونی من اهل دوستی و این حرف‌ها نیستم، تو که عاشقم بودی ازت بعیده؛ یعنی نشناخته بودی من رو و عاشقم شدی؟! چه حرف‌ها می‌زد امیرعلی، عاشق شدن من که به این حرف‌ها ربط نداشت؛ قلب آدم هر لحظه ممکن بود بلرزه و عاشق بشه، نمی‌شد؟ می‌شد و من چه‌قدر می‌ترسیدم از این اتفاق. امیرعلی با سکوتم ادامه داد. -دست آخر مجبور شدم بهش بگم قراره انصراف بدم و به حال من فرقی نمی‌کنه برای خودش بد میشه. از نفیسه هم خواستم دیگه ادامه نده، مریم هم چون فکر می‌کرد خیلی براش بد شده شروع کرد به تمسخرم؛ از شغل بابا و عمو جلوی دوست‌هاش می‌گفت و با صدای بلند می‌خندید. باز شایعه کرده بود که اون من رو نمی‌خواد وقتی فهمیده یه زندگی ساده داریم اون هم پایین شهر. نفیسه هم که بعد از انصرافم همه‌ش طعنه می‌زد، طعنه‌هایی که این‌قدر تلخیش زیاد بود که متنفر بشم از عاشق بودن و ازدواج کردن. همون حرف روز اولم، نه تو نه هیچ کس رو یادته محیا؟ نتیجه‌ی کارها و حرف‌های همین مریم بود، نه عاشق بودن من. گیج بودم و خجالت‌زده، نگاهم رو به دست‌هام دوختم و حرف‌های کی درست بود؟ -مریم چی بهت گفته بود که این‌جوری بهم ریختی؟ مِن مِن کردم. -گفت که تو عاشقش بودی و اون چون موقعیتت رو می‌دونسته جواب منفی داده پوزخندی زد و چه پردرد و من باید از شرم می‌مردم. -خوبه، همون حرف لعنتی که بیزارم کرد از هر چی عشق و عاشقیه... و دیگه؟ سکوت کردم که گفت: -اگه حرف‌هام رو باور نداری حاضرم باهاش رو در رو بشم و همین حرف‌ها رو بگم تا بفهمی کی درست میگه و راست. به خاطر محکم حرف زدن امیرعلی، این‌بار بیشتر خجالت کشیدم و قضاوتی که خودم بی‌هیچ منطقی انجام داده بودم. صدام لرزید و باز هم گریه. -من... پرید وسط حرفم: -از صبح دلم برات پر می‌زد. صدات کرده بودم ببینمت، به تلافی دیشب که نصفِ شب دلم نیومد بیدارت کنم و تا دم در خونه‌تون اومدم؛ دلم گرفته بود و حسودی کردم به امیرسام که کنارته. لب پایینم رو گزیدم، شرمندگیم از حد هم گذشت. این حرف‌ها معنیش همون دوستت دارم بود دیگه! -ببخشید من خب... من دیشب خیلی دلتنگت بودم، صبح هم که زنگ نزدی من خیلی دلگیر شدم؛ مریم هم که... شرمنده نفس پر آهی کشید و حرف‌هام براش گرون تموم شده بود انگاری. -محیا خانوم من خیلی زود باورت کردم و همه‌ی فکرهای بد و تردیدهام رو کنار تو دور ریختم، جوری رفتار کردی که من از خودم شرمنده شدم که همه رو با یه دید می‌دیدم. من بهت ترحم نکردم، من خودم هم احتیاج دارم به آغوش گرمت که محرمه با تن و قلبم؛ می‌فهمی؟ من آرامش می‌گیرم از حضورت. من نفسم بند شده به نفس‌هات بی‌معرفت. حرفش رو ادامه نداد و عوضش پوف بلندی کشید و من از خجالت جرأت سر بلند کردن نداشتم. دونه‌های عرق هم سُر می‌خوردن روی پشتم. اولین دفعه بود امیرعلی این قدر بی‌پروا حرف می‌زد از رسم عاشقی کردن. سوئیچ رو سر جاش کمی چرخوند و ماشین روشن شد. -می‌برمت خونه‌تون. نتونستم چیزی بگم جز ببخشیدی که زمزمه کردم، انگار زبونم دوخته شده بود توی دهنم. * روی تختم وا رفتم. من و امیر علی بی‌هیچ حرفی توی سکوت از هم جدا شدیم و من چه قدر پشیمون بودم. چرا ازش نخواستم با من بیاد توی خونه و استراحت کنه؟ خستگی از سر و روش می‌بارید؛ ولی نتونستم، نشد از سر خجالت. وقتی که رفت من با خودم فکر کردم الان امیرعلی کجا میره؟ کلاً امیرسام رو هم فراموش کرده بودم که مثلا سپرده بودنش به من اما خب الان برام مهم نبود، فقط حالا دلم امیرعلی رو می‌خواست. باز هم گریه رو از سر گرفتم و باز هم از زور گریه پلک‌هام سنگین شد. * مریم نگاهش رو از من دزدید و من کلی حرص خوردم. اون باعث و بانی اولین دعوای من و امیرعلی شده بود و حالا هم انگار نه انگار که به من چه دروغ‌هایی گفته بود؛ پس یعنی هنوز امیرعلی رو می‌خواست و پشیمون شده بود، فقط این‌طوری خواسته بود اون حس سنگین پشیمونیِ روی قلبش رو کم کنه که باید اعتراف می‌کردم موفق هم شده بود و من از دیروز امیرعلی رو ندیده بودم و حتی از زور خجالت جرأت نمی‌‌کردم بهش زنگ بزنم؛ چون من داد زده بودم و تهمت، اون هم بدون این‌که بپرسم. خب دیروز حساس بودم و دلتنگ، سخت بود لمس عشقی کنار عشق دیرینه‌م. -خوردی دختر مردم رو، بسه دیگه. به عطیه که تازه کنار من نشسته بود نگاه کردم. -چی میگی تو؟ ابروش رو هشتی بالا برد @onlinmoshavereh 🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#دوستت_دارم اگر جمله ی دوستت دارم تو زندگی خانوادگی زیاد میشد خیلی اختلافا پیش نمیومد 👌 چون محبت کینه هارو ذوب میکنه. 😊 محبت رو تو دلمون نگه نداریم خرجش کنیم.🌹 #کانال_مشاوره_آنلاین @onlinmoshavereh
چنانچه زندگی كودک پر از و سرزنش باشد، او دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد؛ در نتیجه هم برای از بین بردن رفتارهای نامناسب خود نخواهد كرد. ❤️🍃🌹🍃❤️ 🌹🍃 @onlinmoshavereh
#آقایان_بدانند 💕ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسد اما باید یاد گرفت! زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستند که نازشان خریدار دارد...!! حتی بی دلیل...!! این باعث بیشترشدن محبت دردل خانم هامیشود،وزندگی راشیرین ترمیکند💞 #کانال_مشاوره_آنلاین @onlunmoshavereh
با سلام خسته نباشید .خانم مشاور من یه خانم 23که شوهرمم 26 ساله هست .من بخاطر بگو و مگو های گذشته با خانواده ی شوهرم زیاد خوب نیستم خیلی تو زندگیم دخالت میکردن منم زود از کوره در میرفتم ننیتونستم خودمو کنترل کنم جواباشونو میدادم الانم اصلا رازی به رفتن خونه ی پدرشوهرم نیستم جاریام منو خیلی اذیت میکنن مادر شوهرمم طرف اونارو میگیره این کارا باعث شده از اشون دوری کنم و اینکه من خیلی زود عصبانی میشم یه طوری شده که رو من وشوهرم بهم باز شده هر حرفی از دهنمون میاد بهم میگیم شوهرم هم خیلی بددهنه وقتی من عصبانی میشم اصلا خودمو نمیتونم کنترل کنم وسایلای دور بر خودمو پرت میکنم نمیدونم مشکل از منه یا شوهرمم خیلی اذیتم میکنه وقتی از جاری هام دفاع میکنه ناراحت میشم دوس ندارم با اونا ارتباط بر قرار کنه من چیکار کنم که گذشته امو بیخیال شم اخلاقمو با شوهرم درس کنم شوهرمم نمیزاره من خونه ی بابام برم به همه چی گیر میده واقعا خودمم سر در گمم که چیشده چرا احترام وارزش بینمون نمونده یا چرا شوهرم با هم لج میکنه در کل شوهرم مهربانه ولی نقطه ضعف منو میدونه که از جاریام نفرت دارم از اونا دفاع میکنه که بهم حرص بده چطوری با چه رفتاری میتونم به زندگیم سر وسامان بدم من خیلی بی حوصله ام زود ناراحت میشم چیکار کنم هر حرفی رو به دل نگیرم بیخیالش شم خواهش میکنم بهم کمکم کنین شوهرم به حرف من گوش نمیده من هر نرفیرو هزار بار بهش میگم ولی به کی گفتم در کل من یه خانم حساس در همه شرایط هستم از رفتار خودمم چندشم میشه ولی نمیتونم ترکش ببخشید خانم مشاور من این اخلاق هارو هم دارم .اولی خیلی کینه ایم هر کی در حقم بدی کنه دیگه نمیتونم ببخشمش ولی اون بدیارو چندین بار از طرف مقابلم میبینم ازش میپرسم چرا با من اون کارو کردی جرا اون حرفارو گفتی .ولی فرداش بازم پشت سرم دورغ میگن فضولیم میکنن به مادرشوهرم ،واینکه بخاطر دعوا های گذشته با خانواده ی شوهرم .شوهرم منو هل داده دیسک کمر گرفتم شاید بخاطر اون نمیتونم گذشت داشته باشم الانم جاریام به ضامن نیاز دارن ولی من به شوهرم اجازه نمیدم که واسشون ضامن شه ، اصلا به اونا وقتی خوبی کنی همون روز باهات خوبن فرداش بازم باهات دشمن میشن من به جاری بزرگم خیلی کادو گرفتم ولی به چشش نمیاد با جاری دومی دس به یکی شدن فقط منو عصبی کنن .من وقتی میرم خونه مادرشوهرم کلی براش وسایل بخرم براش کار کنم اصلا به چشش نمیاد یه تشکر خالی هم نمیکنه ولی اون جاریام یه چیز کوچیک میخرن کلی قدر دانی میکنه برا عید واسه دوتاشون وسایل خریده بود به جز من .منم این رفتارو میبنم از شوهرم از مادر شوهرم ناراحت میشم بعدش من اصلا دوس ندارم شوهرم همه چیو به خانوادش بگه مثلا میخایم خونه عوض کنیم یا میخایم جایی بریم نمیخام اونا از هچی زندگیم باخبر شن من خیلی به شوهرم تذکر میدم خیلی بهش میگم نگو نکن ایا این رفتارام درستن یا ن .خانم مشاور ازتون خواهش میکنم بهم یه راه حل بگین خودمو وزندیگمو درس کنم حساس نباشم بیخیال حرف وحدیثا باشم خانواده ی شوهرم خیلی دهن لقن دعوای مارو به عالم وآدم خبر دادن در کل اونا فقط مسخره میگیرن آدمو بخصوص جاری ومادرشوهرم پاسح ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام خواهر خوبم شما خودت رو بزار جای شوهرت اگه زفتارهای تورو اون داشته باشه تو خوشت میاد ؟جایی برای احترام باقی میمونه؟شخصیت اقایون با خانمها فرق داره اصلا حوصله پرحرفی نق زدن وتذکر رو ندارند!!!!!! شما پیش خودش بد مادزش رو میگی بدزن برادرش رو میگی هرچی هم دلت میخواد بار خودش میکنی اهل جیغ ودادو بزن وبشکن هم که هستی اگه شوهرت این رفتارهارو بکنه تو جه پاسخی میدی؟بازم خیلی مرده که تحملت میکنه!عزیزم از قدیم گفتن زن وزندگی اونی که همه فامیل رو نسبت به هم گرم میکنه ومرد رو پابند خونه میکنه زن هستش اونم با رفتار محبت امیزش با دلبری ها واحترامش به طرف کلا همه رفتارهات رو باید دور بریزی واز در محبت واحترام بیرون بیای تا همه چیز ترمیم بشه واگه کاری برای کسی میکنی بی منت وبرای رضای خدا تا لااقل اجر معنوی داشته باشی در کل در حال بچه بازی ولج بازی هستی لطفا خانوم شو وهمه چیز رو تغییر بده قبل از هر حرف یا رفتا کمی فکر کن که ایا درسته یا خیر ایا خدا پسندانه هست یا خیر اصلا لزومی نداره که دیگران رو از کار خودت باخبر کنی وقتی همسرت حالش خوبه ازش بخواه که محرم اسرار زندگیتون باشه وبرای جلوگیری از فتنه پیش وسی حرف نزنه وچیزی رو لو نده در کل تجدید نطر تو کارهات واحترام ومحبت وارامش رو فراموش نکن به احتمال زیاد غلبه صفرا داری وبه همین دلیل زودرنج وعصبی هستی لطفا به دنبال در مانش باش موفق باشی @onlinmoshavereh
🔴 💠 اگر از همسرتان کار سر زد، به هیچ وجه از او نشوید بلکه از انتقاد کنید و یا ناراحت باشید. 💠 تنفر از همسر، باعث می‌شود تا او را نبینید و فقط در جستجوی دیگر او برآیید. نیز به این قضیه کمک می‌کند. 💠 حتما همسرتان رفتارهای غیر از خطایش دارد که با یادآوری آنها شده و دلتان نسبت به او نرم می‌گردد. 💠
شاید نوبت تو باشه✨ فکرشو کن، یهویی امشب بخاطر اون حاجتی✨ که الان تو فکرته خــــــ♡ـــــدا ✨ بهت نظر کنه و برآوردش کنه وتا آخر عمر مدیونش بشی،✨ خدارو چه دیدی ... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌 عاشقانه مذهبی ۵۵ میگم مریم رو داری با نگاهت آتیش می‌زنی، چه خبره؟ چرا این قدر اخمو نگاهش می‌کنی؟ دوباره چشم‌غره‌ای به مریم که نگاهش افتاده بود روی ما رفتم و به عطیه گفتم: -می‌شناسیش؟ عطیه متعجب از رفتارهای من پاهاش رو تو بغلش جمع کرد و چونه‌ش رو گذاشت روی زانوهاش. -آره، دخترعموی نفیسه‌ست. -فقط همین؟ چشم‌هاش رو ریز کرد و نگاهش رو زوم کرد تو چشم‌هام. -آره فقط همین، مگه قراره نسبت دیگه‌ای هم داشته باشه؟ قبل از جواب من کمی فکر کرد و تند گفت: -صبر کن ببینم. دیروز که یه دفعه با امیرعلی غیب شدین، قبلش با مریم بودی و حسابی آتیشی؛ چیزی بهت گفته بود؟ اول نفس پرحرصم رو فوت کردم و بعد گفتم: -عاشق امیرعلی بوده. بلند گفت: - چی؟ نگاه چند نفر نزدیکمون که در حال قرآن خوندن بودن چرخید روی ما و چپ چپ به عطیه نگاه کردن که خودش رو زده بود به اون راه و اصلا سر بلند نکرد. خوبه عمه نزدیکمون نبود و برای خوش‌آمدگویی ِمهمون‌های جلسه‌ی سوم خدابیامرز بابای نفیسه جون دم در حسینیه ایستاده بود وگرنه حسابی توبیخ می‌شد. -آروم‌تر، آبرومون رو بردی. بی‌خیال از حرف من گفت: -جدی که نمیگی؟! نگاهی به امیرسام که توی بغلم خوابش برده بود و از صبح سپرده بودنش به من انداختم و گونه‌ش رو با پشت انگشت اشاره‌م نوازش کردم. -چرا، اتفاقاً خیلی هم جدی‌ام. عطیه مبهوت گفت: -یعنی خودش بهت گفت؟! نگاه از امیرسام گرفتم و کمی پام رو که خواب رفته بود آروم تکون دادم که امیرسام بیدار نشه. -آره خودش گفت؛ ولی یه جورِ دیگه. گفت که امیرعلی عاشقش بوده، برای همین من و امیرعلی دیروز با هم... با هم دعوا کردیم نگاهش رنگ سرزنش گرفت. -چه حرف‌ها! تو که امیرعلی رو می‌شناسی اهل این حرف‌ها نیست، تو چرا باور کردی؟! بعد هم نگاهی به مریم انداخت که مشغول تعارف حلوا شده بود. -دختره‌ی پررو، بگو پس چرا روز اول همه‌ش از من و مامان احوال امیرعلی رو می‌پرسید جای این‌که گریه و غش و ضعف کنه برای مرگ عموش. اول باز هم حسادت کردم از احوال پرسیدن مریم؛ ولی بعد لبخند ملایمی روی لب‌هام نشست، اون عاشق بود نه امیر علیِ من، پس من پیروز بودم و حسادت باید سهم مریم می‌شد. با نگاهی که پایین افتاده بود گفتم: -امیرعلی خوبه؟ -هنوز با هم قهرید که این رو از من می‌پرسی؟ فقط سر تکون دادم به نشونه‌ی مثبت. -دلم براش تنگ شده. - خب بهش زنگ بزن، چرا کشش میدی؟ بی‌فکر گفتم دیروز امیرعلی برگشت خونه‌ی آقای رحیمی وقتی من رفتم؟ -صبر کن ببینم، نکنه تو به امیرعلی هم شک داری؟ نه نداشتم؛ ولی این سوال از دیروز مغزم رو می‌خورد که بعد از من برگشته اون‌جا یا نه؟ شاید یکی از دلایل زنگ نزدنم هم همین بود که اگر بفهمم اون‌جاست حس حسادتم شعله بکشه، حسی که هیچ‌وقت نداشتم و فقط روی امیرعلی فعال شده بود. -نه خب... سری از روی تاسف تکون داد. -واقعا که خُلی محیا. نخیرم، دیروز که یه دفعه غیب شدین دیگه امیر علی نیومد، حتی امروز صبح هم یه راست اومد حسینیه. دلم از خوشحالی ضعف رفت و روی لب‌هام اثر گذاشت. آرنج عطیه رفت توی پهلوم و من با صورت جمع شده از درد تند نگاهش کردم که اخم کرد. -عقل کُل، حالا که خوشحال شدی یه زنگ به شوهرت بزن، قهر و دعوا بسه. لب چیدم. -روم نمیشه. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
با 5 روش انرژیهای منفی را از خود دورڪنیم و به آرامش برسیم ...💚🍃⚘ ۱- "دوست داشتن" .. سعی ڪنید همه را دوست داشته باشید، نفرت داشتن انرژی منفی دارد ..💚🍃 ۲- " بخشش " ..💚🍃 سعی ڪنید اشتباهات دیگران را ببخشید، حس انتقام انرژی منفی دارد .. ۳- " غیبت " .. همیشه خوبی دیگری را بگویید،💚🍃 بدگویی انرژی منفی دارد ... ۴- "صداقت و راستگویی" ..💚🍃 راست بگویید یا چیزی نگویید. دروغگویی انرژی منفی دارد ... ۵- "حق‌الناس " ..💚🍃 حق دیگران را ضایع نکنید، ضایع ڪردن حق دیگران انرژی منفی دارد.⚘ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
شب جمعه اسٺ سلام همه نوڪرها به شه ڪرببلا پادشه بی سـرها و بگویید به ارباب ڪه مهمانּ دارد بہ فدای قدم مادر تو... مادرها السلام‌ علیڪ یابن ‌فاطمه‌الزهرا @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺