eitaa logo
فرزند پروری ۷ الی ۱۲ سالگی (زمانی)
613 دنبال‌کننده
1هزار عکس
227 ویدیو
2 فایل
ارتباط با مشاور @zamanimoshaver99
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علیه السلام: أرسَلَهُ داعِيا إلَى الحقِّ، و شاهِدا علَى الخَلْقِ ، فبلَّغَ رِسالاتِ ربِّهِ غَيْرَ وانٍ و لا مُقَصِّرٍ، و جاهَدَ في اللّهِ أعداءَهُ غَيْرَ واهِنٍ و لا مُعَذِّرٍ، إمامُ مَنِ اتَّقى، و بَصَرُ مَنِ اهْتَدى او [پيامبر صلى الله عليه و آله] را فرستاد تا به حق فرا خواند و بر آفريدگان گواه باشد. او پيامهاى پروردگارش را رسانْد و در اين راه، نه سستى كرد و نه كوتاهى ورزيد و در راه خدا با دشمنان او جنگيد بى آنكه ناتوانى به او راه يابد، يا آن كه ذرّه اى از كوشش فرو گذارد. او پيشواى پرهيزگاران و ديده رهيافتگان است. نهج البلاغه، از خطبه ۱۱۶ 💐 سالروز میلاد با سعادت رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام بر شما مبارک و فرخنده باد 💐•✾•🍃🌺🍃•✾•
ناخن جويدن نشانه اضطراب دروني كودك است. كودك از اين طريق حالت تهاجمي خود راكنترل می کند وسعي ميكند بر اضطراب خود غلبه كند. او با اینکار توجهش را از دنياي خارج قطع میكند وبه درون خويش بازميگردد. برای درمان آن باید ریشه اضطراب را از بین برد
مقایسه کردن، زمینه‌ساز حسادت کودکان است 💠 متأسفانه برخی والدین مزیت یکی از کودکان را به رخ دیگری می‌کشند. برای مثال می‌گویند از برادر یا خواهرت یاد بگیر، ببین شاگرد اول مدرسه شده؛ پس کودک برای جلب محبت پدر و مادر درگیر یک رقابت ناسالم می‌شود و تصمیم می‌گیرد شاگرد اول شود، اما چون در درس ریاضی و علوم ضعیف است، نمی‌تواند موفق شود؛ در نتیجه احساس ناتوانی می‌کند و نیز در می‌یابد پدر و مادر دیگر دوستش ندارند. بنابراین به خواهر یا برادرش حسادت می‌کند. 💠 پدران و مادران بهتر است به جای این‌گونه رفتارها، استعدادها و توانایی‌های کودکان را شناسایی و به آن‌ها کمک کنند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند. 💠همچنین اگر بچه‌ها را با هم مقایسه نکنند و آن‌ها را مورد حمایت قرار بدهند، بچه‌ها خود را باور می‌کنند و اعتماد به نفس‌شان بالا می‌رود. در حقیقت والدین باید به کودکان نشان بدهند چقدر دوست شان دارند و همه را با یک چشم می‌بینند.
کوتاه و خواندنی: ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺯﻧﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: نمی دﺍﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﯾﻚ فرشته ﺑﻪ ﻧﺰﺩ من ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛﻨﻢ! ﺯﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﻛﻪ 16 ﺳﺎﻝ ﺍﺟﺎﻗﻤﻮﻥ ﻛﻮﺭﻩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﺷﻮﯾﻢ. ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗﻌﺮﯾﻒ‌ ﻛﺮﺩ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﮔﻔﺖ: تو که می دانی ﻣﻦ ﺳﺎل هاﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ شده ام، ﭘﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻓﺖ، ﭘﺪﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻫﻜﺎﺭﻡ ﻭ ﻗﺮﺽ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﭘﻮﻝ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻛﻦ! ﻣﺮﺩ ﻫﺮﭼﻪ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﻛﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﺪﺍﻡ ﯾﻚ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﻘﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧﺪ: ﺯﻧﻢ؟ ﻣﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘﺪﺭﻡ؟ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ فرشته ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ، ﺑﭽﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃﻼ ببیند. 🌈🌈🌈
✨﷽✨ # تلنگر 🔴اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است پیش داوری مکن، خانواده‌اش را مسخره و متهم به بد تربيت کردن فرزندانشان مکن چرا که نوح علیه‌السلام با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود درحالیکه مشهور به صفی‌ الله بود. 🔴کسی را که از قومش اخراج کرده‌اند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش و بی‌جایگاه است چرا که ابراهیم علیه‌السلام را راندند درحالیکه مشهور به خلیل الله بود. 🔴زندان رفته و زندانی را مسخره مکن چرا که يوسف علیه‌السلام سال‌ها زندان بود در حالیکه مشهور به صدیق الله بود. 🔴ثروتمند ورشکسته و بی پول را مسخره مکن چرا که ايوب علیه‌السلام بعد از غنا ، مفلس و بی چیز گرديد در حالیکه مشهور به نبی الله بود. 🔴شغل و حرفه دیگران را تمسخر مکن چرا که لقمان علیه‌السلام نجار، خیاط و چوپان بود درحالیکه خداوند در قرآن مجید به حکيم بودن او اذعان دارد. 🔴کسی را که همه به او ناسزا می‌گویند و از او به بدی یاد می‌کنند مسخره مکن و مگو که وضعيت شبهه برانگیزی دارد.چرا که به حضرت محمد(ص) ساحر ، مجنون و دیوانه می‌گفتند در حالیکه حبیب خدا بود. پس دیگران را پیش داوری و مسخره نکنیم بلکه حسن ظن به دیگران داشته باشیم. 📚
های دعوت به نماز 📿 وقتی نماز میخونم 😊 خدا منو میبینه😍 فرشته ای مهربون😇 برام دعا میخونه ❤️🤲 ❤️
...🌹 تربیت کودک با قهر! 🔸قهر کردن یکی از مواردیه که در اسلام به عنوان ابزار تنبیهی برای تربیت فرزند معرفی شده؛ اما این تنبیه در صورتی کارآیی داره که پدر و مادر در مسیر تربیتی‌شون به قدری به فرزند محبت کرده باشن که قهرشون برای فرزند قابل تحمل نباشه. 🔸اگر ارتباط عاطفی بین پدر و مادر با فرزند برقرار باشه، قهر برای بچه خیلی آزاردهنده هست. 🔸به پدر و مادرها توصیه می‌شه که با فرزند ارتباط شدید عاطفی برقرار کنن و نتیجۀ این ارتباط عاطفی، تعلق روحی بین پدر و مادر با بچه هست، البته این قهر نباید طولانی باشه تا این فشار، باعث آسیب روحی نشه. 🔸اگر ارتباط عاطفی با بچتون برقرار نکردین و برای تنبیه کردنش قهر می‌کنین، نمی‌تونین منتظر نتیجه مطلوب باشین؟ درسته که قهر کردن، یک عمل بازدارنده هست؛ اما این عمل بازدارنده در یک ساز و کار تربیتی ویژه‌ای تعریف شده که محبت، جزء اصلیش هست. 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
⁉️آیا می دانید که مطمئن ترین راه برای بدبخت کردن چیست؟ این است که او را عادت دهید هر چه می خواهد به بگیرد زیرا هر قدر آرزوهایش آسان تر انجام گیرد خواسته هایش زیادتر خواهد شد، دیر یا زود به علت عدم قدرت مجبور خواهید شد برخلاف میل خود خواهشهای او را نادیده بگیرید. صدمه حاصل از این امتناع که کودک به آن عادت نکرده است، در قیاس با محرومیت از آنچه میل به دست آوردنش را دارد، به مراتب بیشتر است. بچه لوس و پر توقع اول عصایی را که در دست دارید می خواهد، بعد ساعت تان را، سپس مرغی را که می پرد و ستاره هایی را که می درخشند. خلاصه هر چه را می بیند می خواهد. 🆔
💕💕 دختربچه ها در چه کاری بهترند؟ پسربچه ها در چه کاری بهترند!! هماهنگی دست دخترها بهتر است(گلدوزی و خیاطی در دخترها بیشترست)! پسرها بدخط ترند! معمولا دختربچه‌ها زود‌تر از پسربچه‌ها راه می‌افتند و زودتر میشود از پوشک گرفت! بینایی و شنوایی دختران قویترست. دخترها معمولا زود‌تر حرف میزنند و عاشق تلفنند! دخترها اسباب بازیهایشان را تعارف میکنند. پسرها کمتر اهل تعارفند! دخترها بیشتر میخندند! وزن پسربچه ها موقع تولد بیشتر است و چون سنگینترند دیرتر راه می افتند! پسربچه‌ها خیال‌پرداز ترند و مرد عکنبوتی را باور میکنند! پسربچه‌ها پرجنب‌وجوش‌تر و فعال‌ترند. رفتارهای رقابتی و سرکشی‌ پسر‌ها بیش از دخترهاست و بیشتر دعوا میکنند! پسرها دماغ بزرگتری دارند چون اکسیژن بیشتری باید به عضلاتشان برسانند! پسربچه ها یکراست سراغ اصل مطلب میروند ولی دخترها برایشان جزئیات مهم است! میزان تولد نوزادان پسر بیش از دختران است. اما شاید باور نکنید پسرها حساس تر از دختران هستند و آمار مرگ و میر در آنها بسیار بیشتر است!! لکنت زبان در پسرها بیشتر است اما باهوشتر و خلاقترند! 🍃🤱🎈🤰🎈👶🍃
💢 دو صد گفته چون نیم کردار نیست! ✅ 🔻در تربیت فرزندان به این ضرب المثل معروف دقت داشته باشیم: دو صد گفته چون نیم کردار نیست! بیش از گفتن، ما باید مفاهیم را با عمل‌مان به فرزند آموزش دهیم. مثل یاد دادن اعداد و جمع و تفریق در ابتدایی، که بچه ها مدام با استفاده از دست‌هایشان و میوه‌ها و شمردن آنها، اعداد را یاد می‌گیرند. 🔻مثلا مفهوم راستگویی را باید با عمل به بچه ها نشان داد. باید راستگویی را در ما حس کنند. فرض کنید شما به وعده ای که به او داده اید، عمل نمی کنید و بچه را توصیه به راستگویی می‌کنید، مسلم است که این رفتار اثر کلام شما را خیلی پایین می‌آورد. اگر آنچه ما به فرزندانمان می‌گوییم با آنچه آنها از ما می‌بینند با هم متفاوت باشد، نباید توقع بهترین نتیجه را در تربیت فرزندان‌مان داشته باشیم. ❤️❤️❤️✈️✈️✈️🍅🍅🍅
✅حکایت‌های پندآموز ✍روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد... 📜روایت نموده اند که رسول خدا (ص) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید اصحاب تعجیل کردند و از آنجا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن قبر رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟!حضرت فرمودند: صاحب این قبر را عذاب می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد او را نداشتم. اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و رحمت به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به سبب فسقش تا این ساعت در اینجا معذب بود کودکی از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند《بسم الله الرحمن الرحیم》را تعلیم نمود و کودک آن را بر زبان جاری نمود، در این هنگام به فرشتگان عذاب خطاب رسید که: 💥 دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که پدر را عذاب کنیم در حالی که پسرش به یاد ما باشد💥 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
یک لیوان چای و یک حبه عشق💝 مردان بنده محبت هستند و نیروی محبت میتواند آنها را به هر کاری ترغیب کند. 🌺حال تصور کنید مردی خسته وارد خانه میشود با آغوش گرم همسر و یک استکان چای و چند جمله دلنشین مواجه شود 🌷این حجم از محبت به راحتی خستگی چندین ساعته مردان را از تن آنها بیرون خواهد کرد. 🌹خلق خوش، 💕ظاهر آراسته ، 💝مهربانی در کلام ، ✔️درک خستگی ها ، ❓سوال پیچ نکردن ... 👈از راس اموری است که در هنگام ورود یک مرد خسته باید مورد توجه قرار گیرد.😍 ❣💍❣ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛ هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت. خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم. خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد. هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم.خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده. خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده. زبان نیشدار روح کودک را بیمار می کند. توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند.
✅✅✅✅✅✅✅✅ پدر و مادر کنترل گر باعث کاهش و احساس در فرزندشان می شوند. چرا که همه کارها را به او دیکته می کنند و می گویند که چه کارهایی باید انجام دهد و هنگامی که انجام ندهد خود والدین انجام می دهند ولی کودک را بابت انجام ندادن آن کار تحقیر و سرزنش می کنند. به دلیل اینکه کودک خود را توانمند و منشا اثر نمی بیند احساس بی ارزشی می کند. چنین کودکی به دلیل رابطه مخدوش با والدین دچار کاهش دلبستگی شده و مقابله جو و نافرمان می شود و این سیکل معیوب ادامه پیدا می کند.
🌙شعر زیبای ماه 🌜🌛🌜🌛🌜🌛🌜🌛 💞 قشنگ آسمون 💞یه شب بیا به خونه مون 💚از آسمون بپر پایین 💚بدو بیا روی زمین 🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️🌙⭐️ 🍂بیا، بشین کنار من 🍂قصه بگو برای من 🌸قصه ی یک ستاره 🌸که تا سحر بیداره 💚یا اون ابر سیاهی 💚که دوست داره بباره 🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟 ❤️ماه قشنگ آسمون ❤️تو کی میای به خونه مون؟ 🌼یه شب میای می دونم 🌼منتظرت می مونم
‍ اول کار است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ باب اسرار است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ نغمه جان است 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
یکی از مشهودترین ضررهای بازی‌ کامپیوتری برای کودکان، تأثیر منفی بازی‌ها بر رفتار کودک می باشد . کودک رفتار‌های هجومی و خشن را فرا می‌گیرد و نسبت به مرگ بی احساس خواهد شد. امروزه تعداد بازی‌های خشن در بازار بیش از بازی‌های آموزشی است. این بازی‌ها احساس قدرت کاذب و ناخوشایندی را به کودک القا می‌کنند.
🌹 بمب های مخرب روابط زناشویی : به شوخی هم ازکلمه طلاق استفاده نکنید به شوخی هم به همسرتان بی جنبه نگویید به شوخی هم حرف زن دوم رانزنید به شوخی هم فحش و تمسخر ممنوع است. 🦋😍🌹😍🦋😍🌹
💕روزی بند باز مشهوری در شهر ،تصمیم میگیرد فاصله ی بین دو برج بزرگ را در حالی که رفیق خود را بر دوش دارد،طی کند.... همه ی مردم زیر طناب و دو برج بزرگ جمع شدند و همه پریشان و نگران از اینکه قرار است بند باز مشهور را از دست بدهند.... بند باز ،رفیقش را بر دوش گرفت و فاصله ی دو برج را به سلامت طی کرد .... وقتی بندباز به سمت دیگر رسید،با بلندگو فریاد زد آیا به نظرتون من میتونم دوباره این مسیرو برگردم؟ همه فریاد زدند:بله...حتما...تو می تونی....تو یه بار تونستی،بازم می تونی بندباز پرسید:خب،حالا چند نفر از شما حاضرید روی کول من سوار شوید تا این مسیر رو طی کنیم؟؟ هیچ کس سخنی نگفت....هیچ کس حاضر نشد سوار بر کول بندباز مسیر را طی کند. در این لحظه بندباز گفت:شما همه مرا باور دارید ولی هیچ کدام به من ایمان ندارید...فرق است بین ایمان و باور....شما اگر نمی توانید به اهدافتان برسید،به این دلیله که در خوشبینانه ترین حالت باور دارید،نه ایمان.... 💕
🍃🌺 ✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🌱🌻🌱🌻🌱🌺🌱🌻🌱🌻🌱 🌱 شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. 🍃 🌺🍃 🌹
💠 ای کودک خوش خبر گل دخترو گل پسر وقت نماز خوندنه بگو الله اکبــــــــــر 📿🕌📿 وقت نمـــــــــــــاز رسیده گوشات چه خوب شنیده صدای بانگ اذان لباس بپوش پاکیزه 📿🕌📿 خبر بده به دوستات با شادی و با نشاط برو به سمت مسجد تا مستجاب شه دعات به سمت قبله بایست صف نماز دیدنیست نیت و تکبیر گوی برتر از او کسی نیست 📿🕌📿 سوره ی حمد بخوان بانام پاک رحمـــــــــن بعدش بخون یه سوره ای کودکــــــــ مسلمان 📿🕌📿 اللــــــــــه اکبـــــــر بگو برو به سمت رکوع سبحـــان ربــــــی بگو بعدش بایست با خضوع 📿🕌📿 حالا برو به سجـــــــده که جات توی بهشـــــته خـــــــــدا چه نزدیک شده ثواب برات نوشتـــــــــه حالا باید بشینی تا ارامــــــش ببیــــــــنی بعدش سجده ی دوم ببیـــن تو بهترینی 📿🕌📿 رکعت اول تمام بـرو بـه ســوی قیام رکــعت دومیــــــــن را ادا بــــکـــن با امـــــــام 📿🕌📿 حـــالا تشهـــــــد بخوان دو رکعتت شــــــأ تمــــــام صـــــل علــــــــی محمـــــد نیت بکن با ســـــــلام 📿🕌📿 چه خــــــــوب و با شکوه خورشید که پشت کوه نماز صبح بخـــــــونیم حــــــالا وقت طلوع 🌿🌷
حتما بخوانید👇👆 مردی نابینا زیر درختی نشسته بود! پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت: قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟ پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت: آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟ ‌ سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟ هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد. مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید: به چه می خندی؟ نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سوال کرد، پادشاه بود. مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود. مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟ نابینا پاسخ داد: فرق است میان آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. طرز رفتار هر کس نشانه اوست...
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت:آری مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود یکی را شب برایم ذبح کرد از طعم جگرش تعریف کردم صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد گفتند:تو چه کردی؟ گفت: پانصدذگوسفند به اوهدیه دادم گفتند پس تو بخشنده تری گفت:نه.چون او هرچه داشت به من داد،اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم