هدایت شده از فراکتاب 💚
تخفیف #فراکتاب برای زائرین و مجاورین عزیز در #هفته_مشهد
🎁 کد تخفیف (روی کد بزنین کپی میشه):
mashhad💰میزان تخفیف: 20 درصد تخفیف کتب چاپی و 40 درصد تخفیف کتب دیجیتال ⏳مهلت استفاده از تخفیف: تا 10 دی :: روز ملی #مشهد، روایت یک حماسه به وقت ۱۰ دی👇 یکی از بزرگترین رخدادها در مشهد، واقعه ۱۰ دی ماه ۱۳۵۷ است که مشهدی ها آن را روز پرافتخار خود در تاریخ انقلاب اسلامی می دانند، روزی که شهر به خاک و خون کشیده شد اما ذره ای از اراده مردم برای ساقط کردن رژیم ستمشاهی کم نگشت و در نهایت پیروزی را در ۲۲ بهمن همان سال در آغوش کشیدند. :: اینجا رو لمس کنین و عضوی از جمع 📚 دوستها بشین💚 @faraketab_ir
هدایت شده از فراکتاب 💚
#وفات_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها رو تسلیت عرض می کنیم. به برکت وجود این بزرگوار، این روز رو روز تکریم مادران و همسران شهدا نام گذاری کردن.
توجهتون رو به کتاب خانم کارکوب (روایت زندگی زهرا کارکو، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوبزاده) جلب می کنیم👇
🔆 آفتاب زده بود که بههمراه تمام فامیل به سوی غسالخانهای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زندهها خیلی سخت و طاقتفرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سختتر از آن. هیچکس شعلههای آتشی که درونم را میسوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمیدید. فقط آه میکشیدم و چشمبهراه بودم که یوسفم بیاید.
😭 ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسالخانه بردند. بیتاب دیدارش بودم. زنها شیون میکردند و مردها گریه. همه پشت در غسالخانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بیهیچکلامی فقط نگاهش کردم. بدنم میلرزید. اشکم بیصدا پایین میآمد. نفسنفس میزدم. جلو رفتم و بیاختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمهباز بود. بدنش بوی عطر میداد.
💔 شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دلتنگت میشه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش میکشیدم، نوازشش میکردم و قربان صدقهاش میرفتم. لبانم از گریه میلرزید. عزیزم بهخواب رفته بود.
#کتاب خانم کارکوب رو در #فراکتاب مطالعه کنین👇
fktb.ir/25899/social
#حضرت_ام_البنین (سلام الله علیها)
#ام_البنین (سلام الله علیها)
@faraketab_ir