گیرم حواست نیست ؛ یادتم نیست ...؟! :)))

و یادِ حسین ع است که دل های مارا آرام میکند ...! :)

ما برای هر به دست آوردنی ، چیزی را از دست می‌دهیم ...!

:)

تسلیمَم در برابر هر آنچه در توان من نیست ، و هر آنچه در توانِ تو هست . تسلیمَم در برابر قدرتی که در من نیست برای تغییر بعضی اتفاق ها و تسلیم در برابر قدرتی که در تو هست برای تغییر بسیاری از موقعیت ها . ما هردو صبوریم ؛ من صبور در برابر درس هایی که میدهی ، و تو صبور در برابر خشم ها و خستگی هایم . من ادامه میدهم ؛ تا زمانی که تو اجازه میدهی . تسلیمَم در برابر تویی که قدیمی‌ترین و با‌تجربه‌ترین جریانِ دنیایی . تسلیمَم در برابر تویی که از هزاران سال قبل هم جریان داشته ای و تا هزاران سال بعد هم جریان خواهی داشت . تسلیمَم ، تسلیم تو خدایِ من . از هر سمت که می‌روم با تو برخورد میکنم . در هر اتفاقی که قرار می‌گیرم تورا می‌بینم . تو هستی ، در امتدادِ تمامِ اتفاقات و تجربیات . هر لحظه ، حادثه ای است که تورا به یادِ من می‌آورد . از هر سمت که می‌روم با تو برخورد میکنم . این عجیب‌ترین و با‌شکوه‌ترین برخوردِ دنیا است .

با اینکه خیلی ازت ناراحتم ولی خب چیکار کنم ؟! چیکار کنم که هنوزم که هنوزه با تمومِ وجودم دوسِت دارم :)))

بـه‌ نـامِ خـداےِ قـلـب هـا ...

تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند ، تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار ؟!

بعضى‌ وقت‌ها دفعه‌ی بعدی وجود نداره . بعضى‌ وقت‌ها شانس‌های دومى وجود نداره . بعضى‌ وقت‌ها يا الانِ يا هيچ‌وقت .

آرام میشود دلم با او 💚

زِ هر افتادنی برخاستن هست ، مگر از اعتبار چشم و از دل ...! :)

:)