امیدوارم سال۱۴۰۲ براتون پر باشه از برکت، دلِخوش، سلامتی، خیر و خوبی :)
سالتون پر باشه از لحظه های نابِ نگاهِ خدا :)))
- سال نو مبارک♥️ -
پشتِ شیشهاتوبوس نوشته بود: _خدایا ، دوستت داریم؛ دوستمان داشته باش...
.
خیلی دلم میخواست بروم و به شیشه رانندهاتوبوس بزنم و بگویم:
+خدا دوستت دارد؛ دوستش داشته باش(:
مُشْــتيخٰاك🇵🇸
-
-
دنیا پُرِ شمعه...
شمعِزیبایی، شمعِشهوت، شمعِقدرت، شمعِمال، شمعِقدرت...
ولی ما فقط همین یه بار رو میتونیم تو دنیا باشیم؛ فقط همین یه جفت بال رو داریم...
داریم بین این شمعها میچرخیم...
بالاخره یهجا وایمیسیم؛ بالهامون ذرهذره میسوزن و تمام...عمرمون تموم شد :)...
اما...
مهم اینه که اون شمعی که بالهامون رو فداش میکنیم...عمرمون،گرانمایه ترین سرمایمون رو پاش میذاریم کدومه؟
ارزش داشت؟
کِیف کردیم از این سوختنِ در آتشِعشق؟!
آخ که اگر اون سوختن، پای عشقِ خدا و ولیخدا باشه سوختن لذتبخش ترین لذتِدنیا میشه(:
میشه: این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست...
مگه نه؟!
کم نداشتیم از کسایی که عشقِخدا از ذرهذره وجودشون میبارید...
اصن نگاهشون میکردیا عشق میبارید از چشماشون(:
شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود...
یا بهتر بگم، رسمِ عاشقی گُم نشه...
قشنگ عاشقی کردن...
چراغ های روی زمین یا شاید ستاره های توی آسمون(:
مهم اینه که راه رو روشن کردن برایما...
ما اصحابآخرالزمان!
راستی آخرالزمان است... چه کردیم برای آخر نشدن؛
از کسی شنیدم میگفت: سخت است ولی آخرالزمان همانی که نیمهشعبان شربت پخش میکرد مقابل آقا میایستد...(:
آری طنز تلخیست...او که هیچ بعضی علما هم روبروی ماهِ عالم میایستند...
اما...
شهدا...
ستاره های آسمان، رهنمای ما زمینیان...ما گرفتارانِ خاک...
همراه مولا هستند، یاور امامِ زمانشان...
و اما من، تو؛ ما...
اگر بخواهیم یارش باشیم؛ واقعا بخواهیم ها...
عمیقِ عمیق...از همانجا که نامش تهِ تهِ تهِ قلب است... از همانجا بخواهیم راه را نشانمان میدهند(:
البته راه دشوار و است و پر دردسر و البته بسیاااار شیرین...راه حق است دیگر :)
.
خدایا...
ای پناهِ بی پناهان؛
و ای رفیقِ کسی که رفیقی ندارد...
اهدنا الصراط المستقیم به حق محمد و خاندانش؛
یا مجیب الدعوة المضطرین(:
-
#آری ...
از عمقِجان به تو آری گفتیم؛
این آری را با هیچ چیزی عوض نمیکنیم(:
آقایِ عزیزِ #جمهوری_اسلامی :)
+اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر
یعنی ای که پناهدهنده کُل عالَمی، از آتشِ سوزان جهنم پیش خودت پناهم بده؛ بغلم کن ای پناهدهنده :)♥️
- تو رسیدی و علی طَعمِ پدر بودن را
و نَبی صاحبِ فرزندِ پسر بودن را
فاطمه مادرِ یک قرصِقمر بودن را
و خُدا خالقِ خورشیدِ دگر بودن را
حِسنمودند و به یُمن قَدَمت بارانشد
با کریمِ دوجهان کارِ گدا آسانشد :) -
#کریم_اهل_بیت♥️🌱
کوفه...
بعدِ تو؛
چگونه شبهایش را بدون طنین مناجات تو به صبح برساند؟
چهکسی دستِ نوازش بر سر یتیمانش بِکِشَد؟
چهطور دیگر خاک کوچه هایش قدمهای تو را حس نکنند؟
چه بر سرِ کاسههای شیر کودکانِ یتیمش میآید؟
.
راستی،
علیجان...
برای غمِتو که دیگر نیاز نیست فرزندانت آستین بر دهان بگیرند و بگریند؟...
هدایت شده از ‹ طلوع ›
در جوشن کبیر یک عبارتی هست
که میگیم "یا کریم الصَّفْح "
معنیش خیلی جالبه : یک وقتی یک
کسی تو رو می بخشه اما یادش نمیره
که فلان خطا رو کردی و همیشه یک
جوری نگات می کنه که تو می فهمی
هنوز یادش نرفته یک جورایی انگار
که سابقه بدت رو مدام به یادتمیاره .
ولی یک وقتی، یک کسی تو رو می بخشه
و یک طوری فراموش می کنه انگار نه
انگار که تو خطایی رو مرتکب شدی ؛
اصلا هم به روت نمیاره .
به این نوع بخشش میگن صَفح .
و خدای ما اینگونست . .
امشب
تقدیر یکسال ما مشخص میشه؛
اگر خواستِ خدا باشه و زنده باشیم،
یعنی قسمتمون امسال اربعین،
کنجِ حرم،
چایِ عراقی،
مشبکهای ضریح،
سوزشِ گلو از خاکِ جاده،
شمارشِ عمودها،
چشمِ اشکی،
دیدِ تار،
سرِ چهارراه: سلام برادرِ زینب(:
یعنی میشه؟!
شهیدعمادمغنیه:
الهدف واضح و محَّدد و دقيق إزالة إسرائيل من الوجود✌️🏻
Martyr Imad Mughniyeh:
The goal is clear, specific and precise, the removal of Israel from existence
گُفتَم شرابِ وَصل به اوباش میدَهند؟!
با خَنده گُفت بَندهی او باش، میدَهند :)
مُشْــتيخٰاك🇵🇸
مبتلا گشتن به تو، کار آسانی نبود ابتلا آمد سراغم لیک همره ناشدم...
بذارید اینجا ابتلا رو براتون ترجمه کنم:
ابتلا یعنی عاشق شدن؛
یعنی با ذره ذره وجود معشوق رو خواستن؛
با تک تک سلول های وجود برای معشوق جنگیدن...
با تمام وجود مایه گذاشتن پای عشق و هیچ جوره پا پس نکشیدن...
یهسری مبتلا معرفی کنم بهتون؟!
شهدا(:
شهید چمران
شهید نیری
شهید همت
آسِدعلی قاضی
و...
خدا نکنه کسی فرصت ابتلا براش پیش بیاد و مبتلا نشه...
اون موقع است که به معنی واقعی کلمه بیچاره است...فلکزده است...
خدا نکنه برا کسی پیش بیاد...
ماهرمضان فرصت نزدیکشدن به ابتلا و شاید مبتلا شدنه...
خدا نکند این یکروزی که باقی مونده رو از دست بدیم؛
خدا نکند همین جور که بیستونه روز مثل برق و باد گذشت،این یک روز هم بگذره و ما دستخالی از مهمانیخدا بیرون بریم؛
خدا نکند...
راستی...
همه ی «خدانکند» ها رو «نکند ضعیفالنفس باشم و نفس نگذارد» بخوانید :)
خدا که جز خیر نمیخواهد؛ ماییم که ضعیفیم :)
مُشْــتيخٰاك🇵🇸
-
دانههای شن بیابانطبس، آنروز را به خاطر دارند؟!
یک هواپیمایجنگی متعلق به یک ابَرقدرت(!) بود و یک بیابانِ بیدفاع؛
اما...
قصه همان «یکی بود، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچکس نبود» ِ مادری بود که کیلومترها دورتر از آنجا برای کودش میخواند...
و مگر «یَدالله فوق ایدیهم» نیست؟
پس خدا بود و خدا...(:
و شن ها مأمور خدا بودند و به امر قادرِ عظیم برخاستند و حماسه آفریدند.
.
و این قصهِ پنجم اردیبهشتماه هزارُسیصدُپنجاهُنه است :)))
#طبس
نیاز عاشق سوختــن است،
لذت او درد کشیـدن است،
بقای او در فدا شدن است،
خستگی و ملامت او به سلامت زیستن است.
-شهیدمصطفیچمران-