🩸 #امام_زمان ارواحنافداه
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 حضرت امام رضا علیهالسلام:
🥀 هنگامی که #قائم (عج) ما خروج میکند، اولاد قاتلان جدم #حسین علیهالسلام را در عوض کردههای پدرانشان به قتل میرساند.
🥀 پس حضرت فرمود:
🥀 و این همان است که امام صادق علیهالسلام فرموده است.
🥀 عرض کردند: یابنرسولالله؛ پس چه میشود معنای قول خداوند - وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری - هیچکسی وزر و گناه دیگری را به گردن نمیگیرد؟!
🥀 فرمود: خداوند در همه فرمودههایش صادق است، ولی اولاد قاتلان جدّ ما #حسین علیهالسلام به کردههای پدرانشان در خصوص آن حضرت راضی میشوند و به آنها افتخار میکنند و هرکه به چیزی راضی شود، مانند کسی است که به آن مرتکب شده است و هرگاه مردی در مشرق کشته شود و مردی در مغرب به کشته شدن او راضی شود، در نزد خداوند شریک قاتل است. و اینکه #قائم علیهالسلام در وقت خروجش آنان را میکشد برای این است که آنان به کردههای پدرانشان راضی میباشند!
📕 بحارالأنوار، علامه مجلسی، ترجمه: ارومیهای، جلد ۵۳، صفحه ۵۷۵
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸بخشی از زیارتنامه #حضرت_رقیه سلامالله علیها🩸
🥀 السّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّار و عَلَی الْمَلائِکَةِ الْحافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ و رحمةُ اللّه ِ وَ بَرَکاتُه وَ صلّی اللّه ُ عَلی سَیِّدَنا مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین. بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین.
🥀 سلام بر آن صبری که پیشه ساختی و چه جایگاه نیکویی بر خود رقم زدی. سلام بر فرشتگانی که گرداگرد #حرم ملکوتیات در گردشاند. تحیت پروردگار بر همگی شما باد. خداوندا بر آقای ما محمد و خاندان پاکش درود فرست که تو مهربان ترین مهربانانی!
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقیه سلام الله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 یزید بن معاویه لعنةالله علیه فرمان داد تا خاندان پیامبر و سلاله نبوت و رسالت و دختران علی و زهرا علیهمالسلام را در خرابهای ساکن نمودند، که از گرما و سرما آنان را حفظ نمیکرد.
🥀 سقفی نداشت تا از حرارت خورشید بر سر آن ها سایه بیندازد. و خورشید در گرمای ظهر به آن ها میتابید تا جایی که صورت و #پوست آنها از شدت حرارت آفتاب پوسته پوسته شده بود.
🥀 اما فاطمهی رُقیّه سلامالله علیها...
🥀 حضرت #ام_کلثوم سلامالله علیها در مصیبت این طفل از بقیه زنان خانواده بیشتر بیتابی مینمود و بیشتر میگریست.
و مدتی که در شام حضور داشتند آرام نمی شد.
🥀 عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلامالله علیها به ایشان فرمودند: ای خواهرم! این بیتابی و گریه به خاطر چیست؟! همانا همه ما با رفتن این طفل مصیبت زده شدهایم و تنها تو مصیبت ندیده ای!
🥀 #حضرت #ام_کلثوم سلامالله علیها عرضه داشت: ای خواهر! روزی هنگام عصر در کنار این طفل در آستانه خرابه ایستاده بودم، هنگامی که کودکان شامی از مکاتب خود به سمت خانه و به سوی خانوادههایشان باز میگشتند.
🥀 بعضی از این کودکان ایستادند و کمی به ما نگاه کردند و سپس رفتند. این طفل به من گفت: ای عمه؛ این بچهها به کجا می روند؟!
به او گفتم: به سمت خانهها و خانوادههایشان میروند.
🥀 گفت: ای عمه! برای ما مگر غیر از این #خرابه منزل و پناهگاهی نیست؟!
🥀 و من ای خواهر؛ هر گاه این سخن را یاد میکنم، اشکهایم جاری میشود و دیگر آرام نمیگیرم...
📕 مقتلالحسین علیهالسلام، بحرالعلوم صفحه ۲۹۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها
🩸 #حضرت_زینب سلامالله علیها
🥀 نقل است که زنان مدینه هنگام بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام، برای عزاداری و عرض تسلیت در خانه حضرت زینب کبری سلامالله علیها جمع میشدند و آن حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان میفرمود و آنان اشک میریختند.
🥀 یکی از سختترین مصائب ذکر شده را در کلمات آن حضرت اینگونه بیان کردهاند، که فرمود:
🥀 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي
🥀 بدانید که داغ #رقيه سلامالله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد!
📕 ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام، صفحه ۵۲۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
روضه حضرت رقیه سلامالله علیها.mp3
5M
🎧 #بشنوید
🔹 روضه #حضرت_رقیه سلامالله علیها
🔹 مرحوم حاج احمد صالح رحمةالله علیه
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها
📌 سندی تازه کشف شده پیرامون شهادت #حضرت_رقيه بنت الحسين عليهماالسلام در خرابه شام
🥀 قاسم بن محمد مذمکینی در کتاب کنزالغرائب في قصصالعجائب، تالیف در سال ۷۳۷ هجری قمری که اخیرا در کتابخانه ملی فرانسه کشف شده مینویسد:
🥀 به اسناد مشایخ مصنف آمده است که در آن حالت که اهلبیت عليهمالسلام را به سرای یزید در آوردند، از فرزندان امیرالمومنین صلواتالله علیه، چهارساله مانده بود دختر و پدر را عظیم دوست داشتی و همیشه بپرسیدی.
🥀 گفتند: که به جایی رفته است و ناگاه درین شب او را در خواب دیده بود، از غلبه اشتیاق چون بیدار شد و پدر را ندید، شوقش زیادت شد و چون بدین سرای درآمدند او بیصبری میکرد و میگریست.
🥀 چون او را بپرسیدند گفت: من امشب پدر را در خواب دیدم، یا اُمّاه مرا خبر ده که پدر من کجا رفت، که مرا بیش طاقت مفارقت او نمانده است...
🥀 چون اهلبیت علیهمالسلام این سخن را بشنیدند یکبارگی نوحه و فریاد از نهاد ایشان برآمد و هر که با ایشان بود همه بگریستند.
🥀 یزید در خواب غفلت بود بیدار شد، از غلبه فریاد و نوحه ایشان بپرسید که حال چیست، قصه با او بگفتند. بفرمود که سر امیرالمومنین حسین علیهالسلام را بیاورند تا ببیند.
🥀 چون بیاوردند و در پیش او نهادند دخترک بپرسید که این چیست؟ گفتند: سر پدر تو...
🥀 چون این سخن بشنید بلرزید و تبش گرفت و وفات یافت و این از مناکیر و قبايح يزيد لعنةالله علیه بود.
📕 كنزالغرائب في قصصالعجائب، تالیف: قاسم بن محمد مذمکینی، نسخه کتابخانه ملی فرانسه به شماره ۹۹ برگ ۱۲۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقيه سلامالله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 زنان خاندان نبوت پس از واقعه سهمگین عاشورا و در طول دوره اسیری، از شهادت اباعبدالله علیهالسلام و اصحاب ایشان در کربلا چیزی به فرزندان خردسال نمیگفتند.و به هر کودکی که سراغ پدر خود را میگرفت چنین میگفتند که: پدرت به سفر رفته و به زودی باز خواهد گشت.
🥀 لشکریان یزید، خاندان رسالت را در نزدیکی های دارالامار جای داده بودند.
🥀 در یکی از شبها دختری چهار ساله از خواب بیدار شد و مدام سراغ پدر را میگرفت و میگفت: پدرم حسین کجاست؟! این ساعت او را در خواب دیدم که سخت پریشان بود!
🥀 سوز و گداز این کودک خردسال تمامی زنان و بچه ها را به گریه انداخت. تا آنجا که صدای فغان و گریه از آن منطقه برخاست.
🥀 یزید که آن ساعت از شب در جای خفته بود از خواب بیدار شد و از علت گریه و فغان زنان و کودکان پرسید؟! داستان را برای او شرح دادند و گفتند که دختر امام حسین علیهالسلام خواب پدر را دیده است و اکنون بهانه او را میگیرد...
🥀 یزید ملعون به ماموران دستور داد تا سر اباعبدالله علیهالسلام را نزد آن دختر بردند و آن سر را در کنار دختر چهارساله نهادند.
🥀 آن نازدانه سوال کرد که این چیست؟!
🥀 ماموران یزید به او گفتند: این سر پدرت میباشد!
🥀 این کلام، دختر خردسال را به وحشت انداخت و از شدت ترس و ناراحتی فریادی برآورد. پس مشاهده سر بریده پدر، برای دختر خردسالی چون او بسیار سنگین و غیر قابل تحمل بود. همین امر باعث شد آن دختر کوچک رنجور شود و جان به جان آفرین تسلیم نماید.
📕 کامل بهایی، عمادالدین طبری، جلد ۲، صفحه ۱۷۹
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah