🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها
🩸 #حضرت_زینب سلامالله علیها
🥀 نقل است که زنان مدینه هنگام بازگشت اهلبیت علیهمالسلام از شام، برای عزاداری و عرض تسلیت در خانه حضرت زینب کبری سلامالله علیها جمع میشدند و آن حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان میفرمود و آنان اشک میریختند.
🥀 یکی از سختترین مصائب ذکر شده را در کلمات آن حضرت اینگونه بیان کردهاند، که فرمود:
🥀 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي
🥀 بدانید که داغ #رقيه سلامالله علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد!
📕 ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام، صفحه ۵۲۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
روضه حضرت رقیه سلامالله علیها.mp3
5M
🎧 #بشنوید
🔹 روضه #حضرت_رقیه سلامالله علیها
🔹 مرحوم حاج احمد صالح رحمةالله علیه
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقیه سلامالله علیها
📌 سندی تازه کشف شده پیرامون شهادت #حضرت_رقيه بنت الحسين عليهماالسلام در خرابه شام
🥀 قاسم بن محمد مذمکینی در کتاب کنزالغرائب في قصصالعجائب، تالیف در سال ۷۳۷ هجری قمری که اخیرا در کتابخانه ملی فرانسه کشف شده مینویسد:
🥀 به اسناد مشایخ مصنف آمده است که در آن حالت که اهلبیت عليهمالسلام را به سرای یزید در آوردند، از فرزندان امیرالمومنین صلواتالله علیه، چهارساله مانده بود دختر و پدر را عظیم دوست داشتی و همیشه بپرسیدی.
🥀 گفتند: که به جایی رفته است و ناگاه درین شب او را در خواب دیده بود، از غلبه اشتیاق چون بیدار شد و پدر را ندید، شوقش زیادت شد و چون بدین سرای درآمدند او بیصبری میکرد و میگریست.
🥀 چون او را بپرسیدند گفت: من امشب پدر را در خواب دیدم، یا اُمّاه مرا خبر ده که پدر من کجا رفت، که مرا بیش طاقت مفارقت او نمانده است...
🥀 چون اهلبیت علیهمالسلام این سخن را بشنیدند یکبارگی نوحه و فریاد از نهاد ایشان برآمد و هر که با ایشان بود همه بگریستند.
🥀 یزید در خواب غفلت بود بیدار شد، از غلبه فریاد و نوحه ایشان بپرسید که حال چیست، قصه با او بگفتند. بفرمود که سر امیرالمومنین حسین علیهالسلام را بیاورند تا ببیند.
🥀 چون بیاوردند و در پیش او نهادند دخترک بپرسید که این چیست؟ گفتند: سر پدر تو...
🥀 چون این سخن بشنید بلرزید و تبش گرفت و وفات یافت و این از مناکیر و قبايح يزيد لعنةالله علیه بود.
📕 كنزالغرائب في قصصالعجائب، تالیف: قاسم بن محمد مذمکینی، نسخه کتابخانه ملی فرانسه به شماره ۹۹ برگ ۱۲۶
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقيه سلامالله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 زنان خاندان نبوت پس از واقعه سهمگین عاشورا و در طول دوره اسیری، از شهادت اباعبدالله علیهالسلام و اصحاب ایشان در کربلا چیزی به فرزندان خردسال نمیگفتند.و به هر کودکی که سراغ پدر خود را میگرفت چنین میگفتند که: پدرت به سفر رفته و به زودی باز خواهد گشت.
🥀 لشکریان یزید، خاندان رسالت را در نزدیکی های دارالامار جای داده بودند.
🥀 در یکی از شبها دختری چهار ساله از خواب بیدار شد و مدام سراغ پدر را میگرفت و میگفت: پدرم حسین کجاست؟! این ساعت او را در خواب دیدم که سخت پریشان بود!
🥀 سوز و گداز این کودک خردسال تمامی زنان و بچه ها را به گریه انداخت. تا آنجا که صدای فغان و گریه از آن منطقه برخاست.
🥀 یزید که آن ساعت از شب در جای خفته بود از خواب بیدار شد و از علت گریه و فغان زنان و کودکان پرسید؟! داستان را برای او شرح دادند و گفتند که دختر امام حسین علیهالسلام خواب پدر را دیده است و اکنون بهانه او را میگیرد...
🥀 یزید ملعون به ماموران دستور داد تا سر اباعبدالله علیهالسلام را نزد آن دختر بردند و آن سر را در کنار دختر چهارساله نهادند.
🥀 آن نازدانه سوال کرد که این چیست؟!
🥀 ماموران یزید به او گفتند: این سر پدرت میباشد!
🥀 این کلام، دختر خردسال را به وحشت انداخت و از شدت ترس و ناراحتی فریادی برآورد. پس مشاهده سر بریده پدر، برای دختر خردسالی چون او بسیار سنگین و غیر قابل تحمل بود. همین امر باعث شد آن دختر کوچک رنجور شود و جان به جان آفرین تسلیم نماید.
📕 کامل بهایی، عمادالدین طبری، جلد ۲، صفحه ۱۷۹
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقيه سلامالله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 در روایت است که سر مطهّر را در طشت نهادند و رو به خرابه آوردند، در حالی كه پرده بر روی آن بود، در حضور آن طفل خردسال آن حضرت نهادند.
🥀 آن معصومه چون متوجّه سر پدر شد، «فَانْكَبَّتْ عَليهِ تقَبَّلُهُ و تَبْكي و تَضربُ علي رَأسُها و وَجْهِها حَتّي امْتَلأَ فَمُها بِالدَّم»
🥀 خود را بر آن سر انداخت و صورت پدر را میبوسيد و بر سر و صورت خود ميزد تا اينكه دهانش پر از خون شد»
🥀 پس پدرش را مخاطب قرار داده فرمود:
🥀 يا أبَتاهُ، مَنْ ذَاالَّذي خَضبكَ بِدِمائكَ
🥀 پدر جان، چه کسی صورت منوّرت را غرق خون ساخته؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ ذَا الَّذي قَطع و ريدَيْكَ
🥀 پدر جان، چه كسي رگهای گردنت را بريده است؟!
🥀 يا أبتاه، منْ ذا الَّذي أيْتمني علي صغر سِنّي
🥀 پدر جان، كدام ظالم مرا در كودكی يتيم كرده است؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ لِلْيَتيمة حتّي تَكْبُر
🥀 پدرجان، كی متكفّل يتيمهات ميشود تا بزرگ شود؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ للنّساءِ الحاسرات
🥀 پدر جان، چه كسی به فرياد اين زنان ميرسد؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ للْأَرامِلِ المسْبيّاتِ
🥀 پدر جان، چه كسي دادرسی از اين زنان اسير میكند؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ للْعيونِ الْباكياتِ
🥀 پدر جان، چه كسی نظر مرحمتی به سوی اين چشمهای گريان میکند؟!
🥀 يا أبتاهُ، مَنْ لِلضّايعاتِ الْغريبات
🥀 پدرجان، كی متوجّه اين زنان غريب خواهد شد؟
🥀 يا أبَتاهُ، مَنْ لَلشُّعورِ الْمَنْشورات
🥀 پدرجان، كي از برای اين گیسوانم پريشان خواهد بود؟!
🥀 يا أبتاهُ، منْ بَعْدكَ واخَيْبَتاهُ
🥀 پدر جان، بعد از تو داد از نا اميدی...
🥀 يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ
🥀 پدر جان، بعد از تو داد از غريبی و بیكسی...
🥀 يا أبتاهُ، لَيْتني كُنت لَك الْفِداء
🥀 پدر جان، كاش من فدای تو میشدم!
🥀 يا أبتاهُ، لَيْتني كَنت قَبل هذا الْيَومِ عمياءَ
🥀 پدر جان، كاش من پيش از اين روز كور شده بودم، و تو را به اين حال نمیديدم!
🥀 يا أبتاهُ، لَيْتني وُسدتُ الثَّري و لا أري شَيبكَ مُخضَّباً بِالدّماء
🥀 پدر جان، كاش مرا در زير خاك پنهان كرده بودند و نمیديدم كه محاسن مباركت به خون خضاب شده باشد.
🥀 آن معصومه نوحه میكرد و اشك میريخت، تا آنكه نَفَس او به شماره افتاد و گريه راه گلويش را گرفت، مثل مرغ سركنده، گاهی سر را به طرف راست مینهاد و میبوسيد و بر سر ميزد، و زمانی به چپ میگذارد و میبوسيد...
🥀 پس آن نازدانه لب بر لب پدر نهاد، زمان طويلی از سخن افتاد و گريست.
🥀 «فَناديِ الرَّأسُ بِنْتَهُ، إليَّ إليَّ، هَلُمّي فَأنا لَك بِالانْتظار. فغُشيَ عليها غشْوةً لمْ تُفقْ بعدها، فحرَّ كوها فَإذا هيَ قدْ فارقتْ روحها الدُّنيا...»
🥀 آن رأس شريف دختر را صدا كرد كه به سوی من بيا، من منتظرت هستم، او غش كرد و ديگر به هوش نيامد، چون او را حركت دادند متوجّه شدند كه روح شريفش از بدن مفارقت كرده و به خدمت پدر شتافته است.
📕 انوارالشهاده، صفحه ۲۴۴
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقيه سلامالله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 ملا محمدهاشم خراسانی حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلامالله علیها به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف آن حضرت در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند:
🥀 جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علمالهدی منتهی میشد و سنّ شریفش بیش از ۹۰ سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیهماالسلام را در خواب دید که فرمودند:
🥀 «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.
🥀 دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه سلامالله علیها را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟!
🥀 سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.
🥀 صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.
🥀 حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. تا آنکه دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلامالله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.
🥀 سیّد ابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند و از حالش جویا شدند.
🥀 اما او هی میگفت: ای وای بر من... وای بر من...
🥀 به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمیکنم، میترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" سلامالله علیهما شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
🥀 سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه میکرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.
🥀 وقت نماز که میشد، سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه میگذاشت. پس از فراغ از نماز برمیداشت و بر زانو مینهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد.
🥀 از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند، دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید.
🥀 دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.
🥀 آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه و سایر مخدرات سلامالله علیهم اجمعین را به سید ابراهیم واگذار کرد.
🥀 این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
🥀 «فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب»
🥀 آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچهای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود...!
🥀 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید. و فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.
📕 منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸
📕 ستاره درخشان شام، شیخ علی ربانی خلخالی (ره)
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_رقيه سلامالله علیها
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 هلال بن نافع از سربازان دشمن مىگويد:
🥀 من در روز عاشوراء، در ميان دو صف لشكر ايستاده بودم و نگاه مىكردم.
🥀 دختر كوچكى را ديدم كه آمد و دامن امام حسين علیهالسلام را گرفت و گفت:
🥀 اى پدر! مرا درياب كه بسيار تشنهام!
🥀 حضرت نگاهى كرده گريست و فرمود:
🥀 اى نورديده! صبر كن؛ همانا خداوند تو را سيراب خواهد كرد. به درستى كه او وكيل من است.
🥀 پس دست او را گرفت و به خيمهها برگردانيد...
🥀 هلال مىگويد: پرسيدم كه اين طفل كيست و چه نام دارد؟!
🥀 شخصى گفت: او رقيّه سلامالله علیها دختر سه ساله حسين علیهالسلام است!
📕 انوارالشهاده، صفحه ۱۶۳
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸السَّلام علیك یا اَباعبدالله🩸
📎 دورهٔ مقتل حضرت سیدالشهداء صلواتالله علیه، بر مبنای پنج مقتل
🥀 روضةالشهداء، ملّا حسین واعظ کاشفی
🥀 اسرارالشهاده، ملّا آقا دربندی
🥀 تذکرةالشهداء، ملّا حبیب شریف کاشانی
🥀 بحرالمصائب، ملّا جعفر روضهخوان تبریزی
🥀 ریاضالقدس، ملّا صدرالدین واعظ قزوینی
🔹 مُدرّس: حجتالاسلام حنیفی
📌 ۱۰ جلسه، بصورت حضوری و مجازی
📌 جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه نمائید:
🆔 @haj_ali_201
🏷 #المصیبة_الراتبة
📣 #یک_نکته...
📕 مقاتل دورهٔ قاجار، حال و هوای خاصی دارند.
📌 نقلهای خاص و متفاوت و گاهی منحصر به فرد، که در این بین کتابهای بعضی از #علماء واقعاً بینظیر هستند.
📌 این دوره مخصوص کسانی هست که قصد دارن حرفهایتر مقاتل رو پیگیری کنند.
⬇️ برای کسب اطلاعات بیشتر و مشاوره به این آیدی مراجعه کنید:
🆔 @haj_ali_201
🥀 ملّا حسین واعظ کاشفی از علمای شیعه بوده، که درتقیه شدید زندگی میکرده است.
🥀 دسترسی او به کتابخانه هرات موجب نقل قولهای خاص در این کتاب است.
🥀 مثلا رزم حضرت ابوالفضائل عباس بن علی علیهماالسلام با جزئیات بیان شده است.
◀️ در این دوره تخصصی و حرفهای با متفردات نقل کتاب روضةالشهداء و چهار کتاب خاص دیگر آشنا خواهید شد.
🏷 المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🩸 #حضرت_زینب سلامالله علیها
🥀 هنگامه #وداع از گودال علیاءمخدره زينب کبری سلامالله علیها، بدن پاره پاره برادر را در آغوش گرفت و دهان بر حلقوم بريده برادر نهاد و بوسيد و فرمود:
🥀 یا اخى؛ لو خُيّرتُ بين الرّحيل و المقام عندك لاخترتُ المقام عندك و لو ان السباع تاكلُ مِن لحمى
🥀 اى برادر؛ همانا اگر مرا بين سكونت در كنار تو و رفتن به سوى مدينه، مخيّر نمایند، سكونت در کنار تو را بر مىگزینم، اگر چه درندگان صحرا مرا به قتل برسانند...
📕 معالی السبطین، جلد ٢، صفحه ۵۴
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 گوشهای از حال و هوای جلسات حضور مقتلشناسی
📎 به نظر شما، این کدوم مقتل و کتابیه که خوندنش نیاز به اجتهاد داره؟!
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸السَّلام علیك یا اَباعبدالله🩸
📎 دورهٔ مقتل حضرت سیدالشهداء صلواتالله علیه، بر مبنای پنج مقتل
🥀 روضةالشهداء، ملّا حسین واعظ کاشفی
🥀 اسرارالشهاده، ملّا آقا دربندی
🥀 تذکرةالشهداء، ملّا حبیب شریف کاشانی
🥀 بحرالمصائب، ملّا جعفر روضهخوان تبریزی
🥀 ریاضالقدس، ملّا صدرالدین واعظ قزوینی
🔹 مُدرّس: حجتالاسلام حنیفی
📌 ۱۰ جلسه، بصورت حضوری و مجازی
📌 جهت اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه نمائید:
🆔 @haj_ali_201
🏷 #المصیبة_الراتبة
🩸 #عطش
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 آیتالله میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رضوانالله تعالی علیه:
🥀 ... و شدّت #عطش آن بزرگوار در آن روز به حدّی بود، که اگر #عطش حضرتش را میان اهل عالَم تقسیم میکردند، همه از تشنگی جان میدادند؛ و این مطلب را کسی نمیتواند، نفی کند..!
📕 اسرارالصلوة، باب اهتمام به اوقات شریفه
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🩸 #شعائر_حسینیه
📝 بخشی از وصیتنامه شیخ مناجاتیان، استاد اخلاق و عرفان، مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رضوانالله تعالی علیه
🥀 بر تمام مومنین است با دل و جان از مسلمات مذهب حق دفاع کنند، و هیچگاه اجازه ندهند بعضی، با القاء شبهه عوام از مومنین را فریب دهند، خصوصا در مسائل #شعائر_حسینیه که #تشیع به واسطه آن زنده است، حفظ شعائر اهلبیت علیهمالسلام، #حفظ_مذهب بر حق تشیع است، در آن کوتاهی نکنید که #مسئول هستید.
🥀 امیدوارم خدمتهای این ناچیز مورد رضایت اهلبیت علیهمالسلام واقع شود، که رضای آنان، رضای خداست، و در پایان بر حفظ #شعائر تأکید میکنم.
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🩸 #فضائل
📌 تکریم #امام_حسین توسط #امام_حسن علیهماالسلام
🥀 سید شریف محمد بن علی علوی در کتاب «التعازی» نقل کرده است:
🥀 امام حسن علیهالسلام برادر خود امام حسین علیهالسلام راذبسبار بزرگ میداشت و او را تعظیم و تکریم میکرد، به گونهای که گویا آن حضرت بزرگتر از #امام_حسن علیه_السلام است.
🥀 ابن عباس گوید: سبب این امر را از #امام&حسن علیهالسلام پرسیدم، ایشان به من فرمودند:
🥀 إنّی لأهابه کهیبه أمیرالمومنین علیهالسلام
🥀 او هیبتی همانند هیبت امیرالمؤمنین علیهالسلام را در نظر من دارد!
📕 معالیالسبطین، صفحه ۵۹
📕 سفینةالبحار، جلد ۱، صفحه ۶۱۳
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🩸 #فضائل | #زیارت
🥀 حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِالْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ صلیالله علیه و آله و سلم تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَيْنِ علیهالسلام فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ.
🥀 حكيم بن داود، از سلمة بن الخطّاب، از حسن بن على الوشاء از كسى كه ذكرش نموده، از داود بن كثير، از حضرت ابىعبداللّه عليهالسّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:
🥀 حضرت فاطمه سلامالله علیها دختر پیامبر صلّیاللّه عليه و آله و سلّم براى زوّار قبر فرزندش حضرت حسين بن على عليهماالسّلام حاضر شده پس طلب آمرزش براى گناهان ايشان مىنمايد [آنان را دعا میکند].
📕 کاملالزیارات شریف، باب چهلم
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #امام_حسین علیهالسلام
🥀 حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ الْمُنْشِدِ قَالَ مَا ذُكِرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي يَوْمٍ قَطُّ فَرُئِيَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مُتَبَسِّماً قَطُّ إِلَى اللَّيْلِ.
🥀 محمّد بن جعفر قرشى از محمّد بن حسين بن ابى الخطّاب، از حسن بن على، از ابن ابىعمير، از على بن غيره، از ابى عماره منشد نقل كرده كه وى گفت:
🥀 روزى نبود که نزد امام صادق علیهالسلام از مصیبت امام حسین علیهالسلام یاد شود، مگر اینکه دیگر آن حضرت تا شب متبسّم و خندان ديده نمیشدند.
📕 کاملالزیارات شریف، باب سی و دوم
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah
🩸 #حضرت_خدیجه سلامالله علیها
🩸 #ام_المؤمنین
🥀 قال رسولالله صلیاللہ علیه و آله و سلم في شأن سیدتنا اُمّالمؤمنین خدیجةالکبری سلامالله علیها: إني رزقت حبّها...
🥀 رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم در شأن حضرت امالمؤمنین خدیجه کبری سلامالله علیها فرمودند:
🥀 خدا را شاکرم که عشق او را رزق و روزیم ساخته است..!
📕 کفایةالطالب، صفحه ۳۵۹
🏷 #المصیبة_الراتبة
🆔 @mosibatoratebah