eitaa logo
کانال شعر و موسیقی " نرگس مستان"
1.5هزار دنبال‌کننده
864 عکس
136 ویدیو
1 فایل
پیشنهادات و انتقادات شما " @Moradi_z1 " https://eitaa.com/mosigiesonati لینک کانال.
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد. ابلیس گفت: آیا می‌توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی. ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی؟ کانال موسیقی" نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
📆 سه‌شنبه ☀️ ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ هجرے شمسے 🌙 ۱ صفر ۱۴۴۶ هجرے قمرے 🎄 ۶ آگوست (اوت) ۲۰۲۴ میلادے کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Hojat Ashrafzade - Deltange Toam (320).mp3
9.71M
🌹حجت اشرف زاده 🎻دلتنگ توام کانال موسیقی "نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Mohammad_Esfahani-Jame_Tohi.mp3
4.47M
🌹محمد اصفهانی 🎻جام تهی کانال موسیقی نرگس مستان https://eitaa.com/mosigiesonati🎻
چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگ‌ها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگ‌ها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست. چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگ‌ها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم. کانال موسیقی" نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Alireza_Assar-Nokte_Dane_Eshgh-SONG95IR.mp3
3.6M
🌹🌹علیرضا عصار نکته دان عشق 🎼کانال موسیقی نرگس مستان https://eitaa.com/mosigiesonat🎻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدر لحظه های زندگیمون رو بیشتر بدونیم . امروز سر میز کسانی بشینیم که از هدف ها و برنامه هاشون برا موفقیت حرف می زنند نه از دختر پسر مردم . یادمون باشه هر روز سه کار مهم غیر از کارهای روزمره به لیست کاری اضافه کنیم. روزتان سرشار از انرژی کانال موسیقی نرگس مستان https://eitaa.com/mosigiesonat
Hasan Golnaraghi - Mara Beboos (128).mp3
6.09M
🌹حسن گلنراقی مرا ببوس 🎼کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonat
Hesamoddin Seraj - Shamso Zoha (128).mp3
14.09M
🌹سراج شمس الضحی 🎼کانال موسیقی "نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonat
شبی پدری به پسرش گفت: بچه بلند شو سنگ یک من همسایه‌مان را بگیر که آرد بکشیم، بدهم مادرت نان بپزد. همین‌طور که حرف می‌زد گربه‌ای داخل خانه شد. پسر گفت: این گربه را من ده دفعه کشیدم، یک من است. پدر گفت: خوب برو نیم گز خانه همسایه را بگیر تا ببینم مادرت از قالی چقدر بافته است. پسر گفت: من ده دفعه دم گربه را متر کردم، نیم گز است. پدر ناراحت شد و گفت: بلند شو ببین باران می‌آید یا نه؟ پسر گفت: این گربه همین حالا از حیاط آمده، دست بکش ببین تر است، اگر تر است باران می‌آید. پدر که دید هرکاری به بچه می‌دهد از زیرش در می‌رود، گفت: خوب بلند شو یک قلیان چاق کن بکشیم. پسر که دید این کار را نمی‌تواند کلک بزند، گفت: همه کارها را من کردم، این یکی را دیگر خودت بکن حکایت های زیبا و شنیدنی در کانال موسیقی "نرگس مستان "👇👇👇 🎺https://eitaa.com/mosigiesonati
بعد از گذشت ظلمت و تحمل تاریکی های شب ،پرتوهای روشن خورشید در افق خونین دل ،سحرگاه پیدا می شود . مگر می شود ظلمت نرود و سحرگاه از راه نرسد . پس بیا هرگز از لطف و رحمت خداوند ناامید نباشیم . لحظه هایت هرچقدر هم سخت باشد باز به طلوع خورشید خوشی های زندگی ات امیدوار باش. روزی از راه می رسد سحرگاه خوشبختی هایت. دستت را برای گرفتن پرتوهای روشن آفتاب بگشا که با نشستن و نگریستن چیزی درو نخواهی کرد .
آیا می دانستید که تمرکز ذهن به هنگام نوشتن کلمات و جملات 75 % افزایش می یابد. نوشتن اهدافت بزرگترین قدم برای برنامه ریزی و دست یابی به هدف هاست .
جا داره این کتاب رو دوبار بخونیم . خیلی عالیه. یه جایی از کتاب،نویسنده میگه "«اگه لازم باشه گریه کنم، مفصل اشک می‌ریزم اما بعد از آن به همه خوبی‌ها و هدف هایی که هنوز در زندگی از آنِ من هستند متمرکز می‌شوم…»
Alireza Assar Ft Hessam Lornejad - Ey Asheghan (128).mp3
4.28M
🌹علیرضا عصار ای عاشقان کانال موسیقی "نرگس مستان" 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Alireza Eftekhari - Omide Janam Ze Safar Baz Amad (128) (1).mp3
7.43M
🌹علیرضا افتخاری امید جانم زسفر باز آمد کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجم ماه صفر سالروز شهادت مظلومانه حضرت رقیه سه ساله تسلیت باد🖤
💖امیدوارم امروز بهترین اتفاقات رو تجربه کنید 🌱💫 .
4_5911511240101855646.mp3
10.02M
🌹سالار_عقیلی 🎶 یار و دیار کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
Hojat Ashrafzadeh _ Doret Begardam (320).mp3
8.6M
🌹حجت اشرف زاده دورت بگردم کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
سلطان "محمد خوارزمشاه" وزیری نیکو خصال به نام "حسن عمادالملک ساوه‌ای" داشت که از یک طرف غمخوار حال رعیت و از طرف دیگر علاقه‌مند به شعر و فرهنگ بود، درنتیجه دربار شاه محفل شاعران و نویسندگان مختلف بود. باری روزی شاعری به نزد سلطان محمد آمد و قصیده‌ای در وصف سلطان خواند و شعر چون در نظر سلطان مقبول افتاد دستور داد، که هزار دینار به شاعر صله بدهند، اما حسن عمادالملک، وزیر ادب پرور این مقدار صله را کم دانسته و مبلغی دیگر برآن افزود. وقتی شاعر مبلغ اضافی را می‌بیند، از خزانه دار می‌پرسد :"چه کسی از ارکان دولت باعث این عطا شده است؟"گفتند :"سلطان وزیری دارد به نام حسن و او باعث افزایش مقدار صله شده است." اما چرخ روزگار به مراد شاعر نگذشت و شاعر به تنگدستی و فلاکت می‌افتد در نتیجه از نو به امید لطف سلطان و وزیرش، قصیده‌ای در مدح سلطان می‌سراید، اما از بد روزگار حسن عمادالملک دارفانی را وداع گفته بود و وزیر جدیدی که بر مسند او تکیه زده بود، چندان اهل ادب نبود و حتی مبلغ صله‌ای را که سلطان وعده داد بود را کمتر می‌کند، از قضا نام کوچک وزیر جدید هم حسن بود در نتیجه شاعر پس از دریافت صله و دیدن رفتار متفاوت دو وزیر این شعر کنایه آمیز را می‌خواند :"زین حسن تا آن حسن صد گز رسن". کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati
14.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ... شبتون پر از یاد خدا ❤️❤️❤️ کانال موسیقی نرگس مستان https://eitaa.com/mosigiesonati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت کریم اهل بیت مجتبی (علیه السلام ) تسلیت باد کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati ┄┅┅┅┅❁🖤❁┅┅┅┅┄
شبلی عارف معروف به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند. در آن مسجد کودکان درس می‌خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند؛ یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری. در زنبیل پسر ثروتمند پاره‌ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا می‌خواست. آن کودک می‌گفت: اگر خواهی که پاره‌ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن. آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پاره‌ای حلوا بدو می‌داد. باز دیگر باره بانگ می‌کرد و پاره‌ای دیگر می‌گرفت. همچنین بانگ می‌کرد و حلوا می‌گرفت. شبلی در آنان می‌نگریست و می‌گریست. کسی از او پرسید: ای شیخ تو را چه رسیده است که گریان شده‌ای؟ شبلی گفت: نگاه کنید که طمع‌کاری به مردم چه رسانَد؟ اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت می‌کرد و طمع از حلوای او برمی‌داشت، سگ همچون خویشتنی نمی‌شد. کانال موسیقی نرگس مستان 🎻https://eitaa.com/mosigiesonati