👇 بخشی از وصیت شهید سید عبدالرضا سجادیان
💢خدایا چقدر زیباست مرگ در راه تو و شمع گونه سوختن، آنسان که بتوان روشنی بخش جامعه بود
و خدایا میدانم تو کیستی نه آنگونه که علی دانست.
خدایا تو را با دیده دل دیده ام نه آنقدر که محمد (ص)دید،
خدایا به تو، کتابت و هر آنچه از توست یقین دارم، نه آنگونه که امام و رهبر من خمینی عزیز دارد.
و اینک ای مهربان ترین خوبان مرا به آنچه از تو نیست کافی گردان،
یاریم ده، ای هستی بخش که جز تو از هیچکس و هیچ چیز خوف نداشته و مظاهر مادی ات اندوهگینم نسازد.
خدایا آنقدر می دانم که آنچه ما را از یاد تو و رسیدن به تو غافل گردانیده، خود ما هستیم. یاریمان ده که از زندان خویشتن آزاد شویم. خدایا نمی دانم بعضی اوقات آنچنان در حال سجود هستیم که از جامدات هم بدتریم، اما ای مقصودم و ای امیدم و ای مرادم، لحظه های اندکی هم در زندگی ام بودند که از التهاب لقاء تو سوختم.
خدایا جز تو را نمی خواهم، یارم باشی...
شادی روحش صلوات
🍃🌷🍃🌷
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
2_1152921504643845385.mp3
5.12M
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
نام،:محمد حسین
نام خانوادگی:شاکری شمسی
تولد:۱۳۴۴/۷/۱ یزد-شمسی رستاق
سن:۲۰
وضعیت تاهل:مجرد
تحصيلات:ابتدايی
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
شهادت:۱۳۶۴/۱/۷ شرق دجله🌹🌹🌹
عملیات:پدافندی
محل خاکسپاری:گلزار شهدای شمسی
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
شهیدی که شاهد ترور کودک و همسر باردارش بود.
حجت الاسلام بطحایی به اتفاق خانوادهاش برای زیارت حرم مطهر امامین عسکریین در سامرا بودند که با حمله تروریستهای داعش در جاده برگشت از سامرا به کمین نیروهای داعش افتادند، شهید بطحایی، اولین و تنها خانواده ایرانی هستند که به دست
داعشیهای جلاد در شهر بلده عراق به شهادت رسیدند، تروریستهای داعش ابتدا فرزند خردسال و همسرش را در مقابل دیدگان ایشان شهید کردند و سپس خودش را هم به شهادت رساندند.
شادی روحشان صلوات
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
#با_شهدا
🌷 زائر قبر شهید🌷
هر هفته با احمد آقا به زیارت مزار شهدا می رفتیم. یکدفعه سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمی شناختم.
✳️همانجا نشستیم فاتحه ای خواندیم. اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود.
🔆در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را می شناختی؟»
پاسخ داد: «نه.»
پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟»
اما جوابی نداد. فهمیدم حتما یک ماجرایی دارد. اصرار کردم.
✅وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی امام زمان (عج) را می داد. مولای ما قبلا به کنار مزار این شهید آمده بودند.»
💢البته می گفت: «اگه این حرفها را می زنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی. و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی.»
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
❣ شهید والا مقام
نصرت الله محرابی
دومین لاله سرخی است که در تاریخ ۴۶/۳/۹ در خانواده ای دیندار دیده به جهان گشود. هر چند پدر بزرگوارش غافل از این بود که این عزیزش با طلوع خورشید اسلام خون پاکش باعث نصرت دین خدا خواهد شد، ولی گویی الهام الهی بود که نام او را نصرت الله بگذارد.
وی متولد منطقه نفت سفید (هفتگل) بود که در تاریخ ۶۷/۴/۲۱ در جبهه عین خوش شهد شهادت نوشید و مزارش، گلزار شهدای گچساران شد.
وی در سال ۱۳۶۰ در حالی که ۱۴ سال از عمرش می گذشت شاهد به خون خفتن برادر عزیزش سرباز رشید ارتش اسلام شهید "نصرالله محرابی " بود و راه و رسم فدا شدن در راه دین را از برادر آموخت و به وصال قرب حق دعوت شد.
خواهرش میگوید:
یک روز قبل از رفتن به جبهه عین خوش در مرخصی بود ظهر در خانه خواب بود که یک باره بلند شد، نشست و زانوهایش را بغل کرد و گفت: خوابی دیدم! آیا خواب ظهر صحت دارد؟ گفتم بله، چه خوابی دیده ای؟!
گفت خواب دیدم در دانشگاه قبول شده ام. دلم لرزید : گفتم چه دانشگاهی؟ گفت: نمی دانم. من گفتم ان شاء الله دانشگاه هم قبول خواهی شد. شانه هایش را بالا انداخت و گفت: شاید دانشگاه شهادت باشد. دو روز بعد به جبهه برگشت و در حمله مرصاد در دانشگاه جبهه پذیرفته شد و به شهادت رسید و به لقاء الله پیوست.
روحش شاد،
شفاعتش شامل حالمان
کانال مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
خیلی راحت از سر کار به منزل میرویم ، نه بمبی منفجر میشود در مسیرمان و نه جلادان داعشی در کار است!
اما هستند سفره هایی افطاری که این روزها یک نفر را کم دارد....
شهدارا یادکنیم باذکر یک صلوات🌹🌹
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
🌱اومدبهحاجابومهدیگفت:
حلالمونکن؛پشتسرتحرفمیزدیم
ابومهدیخندید!
باهمونخندهبهشگفت:
شماهرموقعدلتونگرفتپشتسرمن
حرفبزنیدتادلتونبازشه
#شهیدانه 🕊
#شهیدابومهدیالمهندس♥️
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
⭐یادی از سردار شهید سید محمدکدخدا⭐
🌷محمد پس از چهارده سال چشم انتظاري نصيب ما شده بود.
دردانه همه فاميل بود. همه دوستش داشتند. براي همين خيلي پول و اسباب بازي گيرش مي آمد.
دوره راهنمايي كه بود، چهار هزار تومان پول پس انداز داشت. به سن تکليف که رسيد، با مادرش پيش روحاني مسجد رفته بودند. از روحاني مسجد خواسته بود، خمس پول هايش را حساب كند و خمس پولش را داده بود.
از نوجواني اين مسائل را رعايت مي كرد.
🌹🍃🌹🍃
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#سیــره_شهدا
💢پدافند جزایر مجنون در اختیار لشکر 19 فجر بود. خط سخت و پیچیده ای بود. روزی نبود که در این خط ما مجروح یا شهید نداشته باشیم. آنقدر خط حساس بود که نمی شد راست و مستقیم در آن قدم زد و خمپاره و گلوله ای به سمتت نیاید.
💢بچه های اطلاعات هم در جزیره چند سنگر کمین داشتند که حرکات عراقی ها را زیر نظر داشتند. یک شب نوبت من بود به کمین بروم. در مسیر رفتن به سنگر کمین، صدای تیشه شنیدم!😳
باتعجب به سمت صدا رفتم، صدا از درون یک کانال بود که مشخص بود تازه حفر شده است. داخل کانال سرک کشیدم. دیدم آقا منصور در انتهای کانال نشسته است، پای مصنوعی اش را به دیواره تکیه داده، و با تیشه به دیواره کانال می کوبد تا طول کانال را زیاد کند.
کانالی که اگر حفر می شد، بسیار در کم کردن، تلفات ما در این خط مؤثر بود.
خدا قوتی به آقا منصور گفتم و رفتم به سمت کمین.
دم صبح بود که کارم تمام شد و برگشتم. هنوز صدای تیشه می آمد.
رفتم به سمت کانال. دیدم منصور هنوز دارد تیشه می زند. رفتم کنارش.
عرق از سر و رویش می چکید و صورتش گُر گرفته بود.
گفتم: منصور تو را خدا بسه، یکم استراحت کن، یکم بخواب!
لبخند روی صورتش نشست.
گفت: اِنقدر توی قبر بخوابم که کمرم خشک بشه، التماس کنم یکی بیاد بچرخونتم!😔
نفسی تازه کرد و گفت: آقا جلیل بذار تا وقت هست و نفسی هست، به اسلام و به کشورم #خدمت کنم...
چیزی نمی توانستم بگویم. تیشه اش را در دست چرخاند و دوباره شروع کرد به کندن کانال....
#سردار شهید حاج منصور خادم صادق
#شهدای فارس
🍃🌷🍃🌷
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
شهید علی رضا محمودی پارسا ۲۳ تیر سال ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۶ دی ماه سال ۶۱ عازم جبهه اندیمشک شد و از آنجا به منطقه عملیاتی فکه رفت . ایشان در سن ۱۳سالگی و در تاریخ ۲۹ بهمن سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
شادی روحش صلوات 🌺
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
متن زیر بخشی از وصیت نامه این شهید نوجوان است:به دوستانش
برادران خوبم من امروز بسیار خوشبخت و خوشحال هستم که خود را در جایی میبینم که شاید لیاقتش را ندارم. جایی که مملو است از جوانان عاشق، عاشق الله، عاشقانی از پیرمرد و جوان و کوچک و بزرگ که در راه فداکاری برای اسلام، از همه چیز خود گذشتهاند و برای خدمت به اسلام در اینجا گرد آمدهاند و بهترین سرمایه زندگیشان یعنی جانشان را در کف گرفتهاند و حاضرند بدون هیچ چشمداشتی آن را در راه خدای خود فدا نمایند.
قطره ای کوچک ازدریای بزرگ معرفت
برادران عزیزم! من هر چه که بگویم اینجا چه خبر است باز هم کم گفتهام چون واقعیت امر این است که در تعریف جبهه و احوالات آن، هر زبانی کوتاه و هر قلمی عاجز است و هر چه من بگویم باز هم نخواهم توانست قطرهای کوچک از این دریای بزرگ معرفت و عشق را برای شما توضیح بدهم و با کمال اطمینان مجبورم اعتراف کنم که برادران اگر میخواهید بفهمید در جبهه چه خبر است فقط باید خودتان در جبهه حضور یابید تا این مسئله مهم را درک کنید.
و اما از احوالات اینجا برایتان بگویم. اکنون ما در یک مسجد مستقر هستیم. در دهی به نام شاهینیه که حدود 8 هزار جمعیت دارد. مردمانی فقیر و زحمتکش که هر بینندهای از دیدن آنها دلش به رحم میآید.
این منطقه حدود چهار ماه است که تحت حاکمیت دولت درآمده است ولی هم اکنون هم در داخل مردم نفوذ کردهاند و حتی شب قبل هم به طرف ما تیراندازی کردند ولی با ارادهی قوی و محکم رزمندگان اسلام مواجه شدند و با شکست به پناهگاهشان بازگشتند.
شایعات دشمن
در آن ایام که این ده در دست آنها بود، آنقدر تبلیغات بر علیه امام عزیز و دولت و بخصوص پاسداران شده بود که زبان از گفتن آن عاجز است و حتی به گفته شاهدان محلی، جلوی پای عروس و داماد به جای گوسفند، سر پاسداران اسیر را میبریدند.
بله برادران عزیز، همین پریروز بود که مینی در راه تدارکاتی مقر منفجر شد که دو تن از بهترین برادران ما به نامهای برادر شاهمیری و برادر چهارراهی شهید شدند و تکههای جسد آنها به فاصله هشتصد متری پرت شد.
ما مسئولیم
چه خوب است که بدانید برادر شاهمیری دارای سه فرزند کوچک میباشد و در اینجاست که با خود فکر میکنم که خدایا ما چه مسئولیت بزرگی در مقابل خون این شهیدان داریم.
آری برادران عزیز! همه ما مسئولیم و اگر خوب فکر کنیم مسئولیتی به سنگینی یک کوه بر دوشمان حس میکنیم.
آیا تاکنون فکر کردهاید که چگونه و با چه رویی میخواهیم در مقابل این یتیمان و خانوادههای شهدا بایستیم و به چشمانشان نگاه کنیم؟ برادران! اگر هیچ کاری از دستتان برنمیاید، لااقل از خدا بخواهیم و بگوییم خدایا زندگی ما که به اسلام و انقلاب خدمتی نمیکند، لااقل از عمر ما بکاه و بر عمر امام عزیمان بیفزا و به ما مرگی با عزت عطا کن تا شاید مرگمان بتواند به اسلام و انقلاب خدمتی کند.
مگر نه اینکه درخت اسلام همیشه از خون عزیزانی چون فرزندان زهرا(س) آبیاری شده و اگر در جامعهای خون نباشد، آن جامعه رو به خشکی و انزوا خواهد رفت و به قول استاد مطهری، شهادت تزریق خون است بر پیکر اجتماع، همانطوریکه خون به انسان حیات میبخشد، شهادت نیز باعث حیاتی جدید و جاودانه برای جامعه ما میشود. خداوند انشاءالله به ما هم این نعمت را عطا مینماید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
لینک گروه مشتاقان شهادت در سروش
https://splus.ir/mostagansahadat
شهید محسن میرزایی
تاریخ تولد: 04 فروردین 1348
محل تولد : شازند - استان مرکزی
سن: 17 سال
شغل : محصل - دانش آموز
تاریخ شهادت: 13 اسفند 1365
محل شهادت: شلمچه عراق - منطقه باغ رضوان
نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی
نام عملیات: کربلای 5
گلزار شهدا: شازند استان مرکزی
زندگی نامه
شهید محسن میرزایی در چهاردهم فروردینماه سال 1348 در شهرستان شازند در خانوادهای مؤمن و متدین، دیده به جهان گشود. او یکی از صدها ستارهای شد درخشان، در آسمان تابناک شهادت این سرزمین که راه را برای آیندگان روشن میکند و راهنمایی برای جوانان باشد. از همان ابتدای تولدش تحت تربیت اسلامی پدر و مادرش قرار گرفت و پدرش سخت میکوشید تا نان حلالی را بر سر سفره خانواده بیاورد.
محسن اهل نماز جماعت بود و در عزاداریهای اباعبدالله الحسین(علیه السلام) شرکت فعال داشت. در کارهای منزل کمککار مادرش بود و با همه خانواده علیالخصوص پدر و مادرش مهربانی میکرد. تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد. به درس علاقه داشت و همیشه نمراتش خوب بود ولی برای کمک به خانواده در امرار معاش به همراه پدرش به کشاورزی میپرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی به فرمان پیر و مرادش امام خمینی(قدس سره) لبیک گفت و به عنوان نیروی داوطلب در بسیج عضو شد تا از کیان جمهوری اسلامی ایران دفاعی جانانه کند و رشادتها بیافریند. بنابراین به پایگاه مسجد جامع رفت و بعد از مدتی حضور در برنامههای نظامی بسیج به عنوان بسیجی گردان امام حسین(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابیطالب(علیهما السلام) به جبهه اعزام شد.
همیشه وصیت به احترام و مواظبت از پدر و مادر میکرد و میگفت: در نماز جمعه و دعای ندبه شرکت فعال داشته باشید و از ولایتفقیه پیروی کنید. ایشان در همان دو ماهی که در جبهه حضور داشت از خودش رشادتهای زیادی نشان داد تا این که در تاریخ نوزدهم اسفندماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به بدنش به درجه شهادت نائل آمد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
شادی روحش صلوات
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
شهیدی که بارها مورد تشویق فرماندهان قرار گرفت
زندگینامه: شهیدغلامرضا مخبری
امیر سرلشکر شهید غلامرضا مخبری در سال ۱۳۲۴ در قوچان متولد شد و تحصیلات متوسطه و ابتدایی را در همان شهر به پایان رساند.
شهید غلامرضا مخبری از جمله شهدایی است که با جانفشانی و شجاعت، ماموریتهای محوله را انجام داده و بارها مورد تشویق و تقدیر فرماندهان قرار گرفت تا اینکه در نهایت در یازدهم اسفندماه 61 به درجـه رفیع شـهادت نـائل شد.
وی در سال1343 با ورود به دانشگاه افسری تحصیلات خود را در تهران دنبال کرد و پس از اتمام دوره مقدماتی به درجه ستواندومی مفتخر شد و سپس به لشکر 16 زرهی نیروی زمینی منتقل و به تیپ 2 زنجان اختصاص یافت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فرماندهی یکی از یگانهای لشکر 16 زرهی را به عهده گرفت و در طول حضور در جبهه های حق علیه باطل با جانفشانی و شجاعت ماموریت های محوله را انجام می داد و بارها مورد تشویق و تقدیر فرماندهان قرار گرفت به همین علت به سمت فرمانده گردان 125 تیپ 2 لشکر 16 منصوب شد.
شهید مخبری در عملیات های بسیاری از جمله طریق القدس شرکت کرد که از تمامی این ماموریت ها سر بلند بیرون آمد.
پس از پیروزی در عملیات طریق القدس(آزادی بستان) به عنوان نماینده رزمندگان در محضر امام خمینی (ره) سخنرانی بسیار زیبایی ایراد کرد.
مدتی بعد به سمت فرماندهی تیپ 1 لشکر 16 زرهی نزاجا منصوب شد و در جبهه های کردستان مشغول ستیز با دشمن زبون شده و در نهـایت در تاریخ یازدهم اسفندماه سال 61 به درجـه رفیع شـهادت نـائل شد.
شادی روحش صلوات
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
شـــهید رضا لشگری
بيست و سوم مرداد ۱۳۴۶، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش عباس، كارگري ميكرد و مادرش حليمه نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. خياط بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم خرداد ۱۳۶۳، با سمت تكتيرانداز در جوانرود توسط گروههاي ضدانقلاب بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید پيكر پاکش در بهشتزهراي زادگاهش به خاك سپرده شد.
شادی روحش صلوات
کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهید: بخدا دلمون میسوزه
بخدا دلمون میسوزه
از مسئولین هیچی نمیخوایم
گرونی و تحمل میکنیم
نداری رو تحمل میکنیم
بی حجابی رو نمیتونیم
📡کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت
https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd