چرا برکت از عمرها رفته است؟
✍ قدیم در کوچه پس کوچه ها پیرمردها را می دیدیم که دولا دولا راه می رفتند.
البته الان دیگر کسی پیر نمی شود. برکت از عمرها رفته است. چون مردم به #نماز اهمیت نمی دهند، عمرهایشان برکت ندارد. در روایت آمده است که: کسی که به نماز اهمیت ندهد، به پانزده بلا مبتلا می شود: یکی از آن بلاها این است که برکت از عمرش می رود.
📚 کتاب در محضر مجتهدی
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستحب هست در ماه مبارک رمضان بعد از خواندن نمازهای یومیه این دعا خوانده شود
يَا عَلِىُّ يَا عَظِيمُ، يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ، أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ، وَهٰذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذِى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنَّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الْهُدىٰ وَالْفُرْقانِ وَجَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَجَعَلْتَها خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ، فَيا ذَا الْمَنِّ وَلَا يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ فِى مَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
ای بلندمرتبه، ای بزرگ، ای آمرزنده، ای مهربان، تویی پروردگار بزرگ که چیزی همانندش نیست و اوست شنوای بینا و این ماهی است که به آن عظمت و ارزش و برتری و مزیّت بخشیدی و بر سایر ماهها برتری دادی و ماهی است که روزهاش را بر ما واجب کردی و آن ماه رمضان است که قرآن را در آن فرود آوردی، برای هدایت مردم و بیان دلایل روشن از هدایت و تشخیص حق از باطل و شب قدر را در آن قرار دادی و آن را از هزار ماه بهتر ساختی، ای صاحب مهر و محبت که بر تو منّتی گذاشته نشود، بر من به آزادی از آتش منّت نه در جمع آنان که بر آنها منّت نهی و وارد بهشتم گردان، ای مهربانترین مهربانان
#مناجات
*مناجات الراغبين*
*«وَ إِنْ كانَ ذَنْبِى قَدْ عَرَضَنِى لِعِقابِكَ، فَقَدْ آذَنَنِى حُسْنُ ثِقَتِى بِثَوابِكَ»*
«خداياهرچند نافرمانیام مرا در معرض عذابت قرار داده است، ولی حُسن اعتمادم مرا به پاداشت آگاهی میدهد.»
هر گناه دنبالهدار ، مجازات دنبالهدار در پی دارد که نقطۀ پايان هم ندارد؛ اما خدايا وقتي به تو رجوع ميكنم به گناه خودم توجه ندارم، بلكه به لطف و فضل تو اعتماد ميكنم.
همان خدايي كه قادر است سختترين عقوبات را در حق من روا دارد، قادر است بالاترين پاداشها را نيز در اختيار بندهاي كه به او اعتماد كرده است، قرار دهد.
نكتهای كه در اين فراز بايد به آن توجه كرد اين است كه *آدمي ميتواند در اوج گناه باشد و يك موذن با يك اذان به او اميدواري دهد كه با وجود تمام گناهان ميتواني به خدا امیدوار باشی!*
در واقع با اين فراز به انساني كه گناه مي كند، متذكر ميشوند كه هنوز گوش جانش ناشنوا نشده است و اعلاميه حق را ميشنود پس به خود اجازه نااميدي نميدهد.
*خدايا! در اوج گناه كه بايد عقوبت تو بر من ببارد، صداي تو را ميشنوم كه بشارت آمرزش و مغفرت و پاداش ميدهی.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا گوید :
تو ای انســــان!
بدان آغوش من باز است
شروع كن
یك قدم با تو ،
تمام گامهای مانده اش با من
المناجات الاُولى:«مناجاه التَّائِبینَ»🌹
مناجات اول: مناجات توبه کنندگان❤️
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنام خداى بخشاینده مهربان
اِلهى اَلْبَسَتْنِى الْخَطایا ثَوْبَ مَذَلَّتى، وَجَلَّلَنِى التَّباعُدُ مِنْکَ لِباسَ
خدایا خطاها و گناهان لباس خوارى بر تنم کرده و دورى از تو جامه
مَسْکَنَتى، وَاَماتَ قَلْبى عَظیمُ جِنایَتى، فَاَحْیِهِ بِتَوْبَهٍ مِنْکَ یا اَمَلى
بیچارگى بر تنم افکنده و برزگ جنایتم دلم را میرانده پس تو زندهاش کن به بازگشت خودت (بسوى من) اى آرزو
وَبُغْیَتى، وَیا سُؤْلى وَمُنْیَتى، فَوَ عِزَّتِکَ ما اَجِدُ لِذُنوُبى سِواکَ غافِراً،
و مقصودم و اى خواسته و آرمانم به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزندهاى نیابم
وَلا اَرى لِکَسْرى غَیْرَکَ جابِراً، وَقَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنابَهِ اِلَیْکَ، وَعَنَوْتُ
و براى شکستگیم جز تو شکستهبندى نبینم و من بوسیله آه و ناله کردن بسوى تو بدرگاهت خاضع گشته و با زارى کردن
بِالْاِسْتِکانَهِ لَدَیْکَ، فَاِنْ طَرَدْتَنى مِنْ بابِکَ فَبِمَنْ اَلوُذُ، وَاِنْ رَدَدْتَنى
در برابرت خود را به خوارى کشاندم پس اگر توام از درگاه خویش برانى در آنحال به که روآورم؟ و اگر توام
عَنْ جَنابِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ، فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتى وَافْتِضاحى، وَوا لَهْفاهُ
از نزد خویش بازگردانى به که پناه برم؟ و بس افسوس از شرمندگى و رسواییم و اى دریغ
مِنْ سُوءِ عَمَلى وَاجْتِراحى، اَسْئَلُکَ یا غافِرَ الذَّنْبِ الْکَبیرِ، وَیا جابِرَ
از کار بد و گناهانى که بدست آوردهام از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شکستهبند
الْعَظْمِ الْکَسیرِ، اَنْ تَهَبَ لى مُوبِقاتِ الْجَرآئِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَىَّ فاضِحاتِ
استخوان شکسته که ببخشى بر من گناهان نابود کنندهام را و بپوشى بر من کارهاى پنهانى
السَّرآئِرِ، وَلا تُخْلِنى فى مَشْهَدِ الْقِیامَهِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَغَفْرِکَ،
رسواکننده را و مرا در بازار قیامت از نسیم جانبخش عفو و آمرزشت محروم نفرمایى و از
وَلاتُعْرِنى مِنْ جَمیلِ صَفْحِکَ وَسَتْرِکَ، اِلهى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبى
لباس زیباى گذشت و چشمپوشى خود برهنهام نکنى خدایا سایه ابر رحمتت را بر گناهانم بینداز
غَمامَ رَحْمَتِکَ، وَاَرْسِلْ عَلى عُیُوبى سَحابَ رَاْفَتِکَ، اِلهى هَلْ
و ابرریزان مهربانى و رأفتت را براى شستشوى عیبهایم بفرست خدایا آیا
یَرْجِعُ الْعَبْدُ الْابِقُ اِلاَّ اِلى مَوْلاهُ، اَمْ هَلْ یُجیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ،
بنده فرارى جز به درگاه مولایش به کجا بازگردد یا آیا کسى جز او هست که وىرا از خشم او پناه دهد
اِلهى اِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَهً فَاِنّى وَعِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمینَ،
معبودا اگر پشیمانى بر گناه توبه محسوب شود پس به عزتت سوگند که براستى من از پشیمانانم
وَاِنْ کانَ الْإِسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطیئَهِ حِطَّهً فَاِنّى لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرینَ،
و اگر آمرزش خواهى از خطا آنرا پاک کند پس براستى من از آمرزش خواهانم
لَکَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى، اِلهى بِقُدْرَتِکَ عَلَىَّ تُبْ عَلَىَّ، وَبِحِلْمِکَ
خدایا تو را سزد که مرا مؤاخذه کنى تا گاهى که خوشنود شوى خدایا به همان قدرتى که بر من دارى توبهام بپذیر و به بردباریت
عَنّىِ اعْفُ عَنّى، وَبِعِلْمِکَ بى اِرْفَقْ بى، اِلهى اَنْتَ الَّذى فَتَحْتَ
از من بگذر و به همان علمت که به احوالم دارى با من مدارا کن خدایا تویى که درى از عفو خود
لِعِبادِکَ باباً اِلى عَفْوِکَ، سَمَّیْتَهُ التَّوْبَهَ فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَى اللَّهِ تَوْبَهً
بسوى بندگانت باز کردى و نامش را توبه گذاردى و فرمودى «بسوى خدا بازگردید با توبه
نَصُوحاً، فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، اِلهى اِنْ کانَ
صادقانه» پس دیگر چه عذرى دارد آن کس که از وارد شدن در این در باز شده غفلت ورزد خدایا اگر براستى
قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ، فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ، اِلهى ما اَنَا بِاَوَّلِ
سرزدن گناه از بندهات زشت است ولى گذشت نیز از نزد تو نیکو است معبودا من نخستین کسى نیستم
مَنْ عَصاکَ فَتُبْتَ عَلَیْهِ، وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِکَ فَجُدْتَ عَلَیْهِ، یا مُجیبَ
که نافرمانیت کرده و توبه پذیرش گشتهاى و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان
الْمُضْطَرِّ، یا کاشِفَ الضُّرِّ، یا عَظیمَ الْبِرِّ، یا عَلیماً بِما فِى السِّرِّ، یا
کردهاى، اى پذیرنده بیچاره اى غمزدا اى بزرگ احسان اى داناى اسرار نهان اى
جَمیلَ السِّتْرِ، اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ اِلَیْکَ، وَتَوَسَّلْتُ بِجَنابِکَ
نیکو پردهپوش شفیع گردانم نزد تو جود و کرمت را و توسل جستم به حضرتت و به مهربانیت
[بِجَنانِکَ]وَتَرَحُّمِکَ لَدَیْکَ، فَاسْتَجِبْ دُعآئى،
آیهای منتخب از جزء 1⃣1⃣
تَفقُّه در دین
بدنبال نزول آياتى كه به شدّت از متخلّفان جنگ انتقاد مىكرد و سختگيرى پيامبر در مورد آنان، از آن به بعد و در جنگهاى بعدى، همه مسلمانان براى جهاد آماده مىشدند و پيامبر را در مدينه تنها مىگذاشتند. آیه 122 سوره توبه كنترلى براى كوچ آنان به جبهه بود.
همه مسلمانان باديهنشين براى آموختن دين، به شهر مىآمدند و اين موجب كوچ به شهر و تبعات بد آن مىشد. آيه نازل شد كه بعضى براى آشنايى با دين به شهر بيايند، آنگاه به وطن خود برگشته و ديگران را ارشاد كنند:
وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (آیه 122 سوره توبه)
شایسته نیست مؤمنان همگی (بسوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند (و طایفهای در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خودداری کنند!
تفقّه در دين، به معناى تلاش براى كسب شناخت عميق در دين و عقايد واحكام اسلامى است. تفقّه در دين، گاهى ممكن است براى دنيا و مقام و عشق به درس و بحث و سرگرمى و عقب نماندن از دوستان باشد و گاهى براى دين، خدا، بهشت و نجات امّت باشد. آيه، دوّمى را ارزشمند مىداند كه بيمدهى مردم و دعوت آنان به راه خداست «لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ».
چنانكه حضرت امير (ع) به فرزندش سفارش مىكند: «تَفقَّه فىالدّين فان الفقهاء ورثة الانبياء».
امام حسين (ع) نيز شب عاشورا در جملاتى خداوند را چنين ستود: حمد خدايى كه ما را فقيه در دين قرار داد.
از امام صادق (ع) پرسيدند: اگر براى امام حادثهاى اتفاق افتاد، تكليف مردم چيست؟
امام اين آيه را تلاوت فرمود كه از هر شهر و طايفهاى بايد براى شناخت امام حركت كنند.
در روز ازل كه دل به آدم دادند
فرياد زدم؛ پياله دستم دادند
فرياد زدم : علی، پناهم دادند
اينگونه به اين ميكده راهم دادند
یکشنبه های علوی
#شاه_نجف
💫 روزه، اتّصال به حقیقت علوی(۱)
در احادیثی که از پیغمبراکرم و ائمّهی اطهار صلواتاللهعلیهماجمعین روایت شده، مکرّر این تعابیر نقل شده است: اَنَا الصَّومُ: من روزهام؛ اَنَا الصَّلاةُ: من نمازم. پیغمبر و اهلبیت علیهمالسّلام خودشان نماز و روزهاند؛ چون به مقامی فوق روح و نفس تعلّق دارند و در مقام قلب و ذات حضور دارند ولذا حقیقت
روزه و نماز اهلبیت علیهمالسّلام هستند. کسی که به آن افق برسد و در آن مقام ساکن شود، میتواند در نماز خود امیرالمؤمنین علیهالسّلام را ببیند؛ در روزهای که میگیرد، پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را ببیند.
↩️ روزه میخواهد تقوایی ایجاد کند که انسان را به این افق برساند. چون امیرالمؤمنین علیهالسّلام متعیّن به تمامیّت اسم مؤمن است. مؤمن، اسم خداست: هُوَ اللهُ الَّذي لا اِلـٰـهَ اِلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤمِنُ: اوست خدايى كه جز او معبودى نيست، فرمانرواى جهان هستى، منزّه از هر عيب و نقص و شريك، سلام و سالم از عيب و نقص و شرّ، مؤمن به خويش و ايمنىبخش از هر ظلم و بدى است.
↩️ امیرالمؤمنین علیهالسّلام مؤمن کامل است و به همین دلیل تمامیّت روزه امیرالمؤمنین علیهالسّلام است و دیگران که مؤمنند، چون به جزئی از اسم مؤمن تعیّن پیدا کردهاند، جزئی از حقیقت روزه در آنها تجلّی میکند. امیرالمؤمنین علیهالسّلام تمامیّت صوم است و دیگران جزئی از آن صومند و به همان میزانی که اسم مؤمن در آنها محقّق شده است، با حقیقت مؤمن کامل، یعنی امیرالمؤمنین علیهالسّلام رابطه پیدا کردهاند و به حقیقت علوی اتّصال پیدا کردهاند و به همان میزان صومند و وجودشان روزه است.
↩️ از همینجا میشود فهمید کسی که به حقیقت علوی اتّصال پیدا نکرده است، ولو تمام عمرش روزه گرفته و نماز خوانده و شب زندهداری کرده باشد، درواقع هیچ نمازی نخوانده و روزهای نگرفته است؛ چون اصلاً به حقیقت روزه و حقیقت نماز وصل نیست؛ فقط خودش را خسته کرده است.