Nowhere,
در پِی فراموشیِ کسانی هستیم که روزگاری جِگر گوشه مان بودند و اکنون دیگَر غربیه ی آشنایی هستند که با
نه اینکه فراموشت کرده باشم، نه
صبر کردهام ببینم تو هم دلتنگ میشوی ؟
با این که فکر میکردم خیلی به او نزدیکم، نتوانستم بفهمم در درونش چه میگذرد.
حتی نزدیکترین آدمها هم حرفهای ناگفتهٔ زیادی دارند.
شاید کلمات برای پوشاندن به وجود میآیند؛
چیزی را میگویی، تا چیزی را نگویی.
امشب را آروم بخواب، جانم
خدا از هرچیزی که قرار است فردا با آن روبهرو شوی، بزرگتر است🤍.