فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه کلیپ خیلی قشنگ
که دلتون پر بکشه حرم امام رضا❤
@motaharevafi77
هدایت شده از جهاد تبیین جمعیت
🔴همسرم تاکید زیادی برای افزایش نسل شیعه داشت/ از خیلی ها برای داشتن فرزندانمان زخم زبان شنیدیم
محبوبه بلباسی همسر شهید محمد بلباسی در گفتگو با حیات؛
🔹هر کسی که محمد را میشناخت به این نکته اذعان دارد که او خیلی صبور و آرام بود، معمولاً نسبت به دیگران حتی نسبت به اشتباهاتشان بزرگوارانه رفتار میکرد.
🔹 یک ویژگی مهم دیگرهمسرم این بود که بهشدت در کارها خدا را در نظر میگرفت و این باعث حذف خیلی از چالشها در زندگیاش میشد که هوای نفسش را کنترل کند و خوب بماند.
🔹شهید بلباسی همیشه تاکید داشت و میگفت که باید نسل شیعه زیاد شود؛ این درست نیست که بقیه اقلیتها چندین فرزند به دنیا بیاورند ولی ببینیم که روز به روز نسل شیعه کمتر میشود؛ این موضوع را از همان موقع با هم طی کرده بودیم.
🔹 سه فرزندم پشتسرهم و با فاصله سنی کم به دنیا آمده بودند؛ آن زمان برای همه جای سوال بود و خیلی جاها برای همین مسئله طرد شدیم، حرف و زخم زبان شنیدیم و حتی برخی ما را تمسخر هم کردند. ولی ما مدل زندگی خودمان را داشتیم و نگاه دیگران برایمان مهم نبود.
🔗hayat.ir/x3KLp
✔️ @hayat_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا
با خانواده رفتن به اربعین یه لطف
دیگه ای داره
از الان کارهاشو بکنین
چیزی نمونده
تو نیت کن خدا خودش میرسونه😍
پارسال ما با خانواده و مامان بابا و آبجی داداشا و پدر بزرگ و عمه و عمو رفتیم
خیلی خوب بود😄😝
@motaharevafi77
داستان
اربعین پارسال ما خیلی جالب بود
من شش ماهه باردار بودم
و به همسرم گفتم
من نمیتونم نیام و میام هرطور که بشه
تا یه جایی سوار اتوبوس شدیم
و اتوبوس مارو سر بلوار زائر پیاده کرد
و گفت اصلا اجازه نمیدن بیشتر از این ببریم
پیاده شدیم
و شروع کردیم پیاده روی
هرچی میرفتیم تموم نمیشد
جمعیت خیلی خیلی زیاد میشد
پشت سرم ونگاه می کردم
قیامت بود جمعیت خیلی زیادی
هنوز کلی تا پایانه مرزی راه بود
پیر مرد پیرزن ها
از پیاده روی وسط گرما
طاقت شون تموم شده بود
هرچی می گفتیم
ماشین ها خالی دارن میرن سمت مرز
مردم رو سوار کنین
مردم اتفاقی براشون میفته
ولی.....
خودم خیلی مقاومت کردم
رفتیم و رفتیم و رفتیم
دوساعت بیشتر پیاده روی تا به موکب ها برسیم
تازه نه خود پایانه
من فکر کردم رسیدیم پایانه
همسرم گفتن نه تاره کلی مونده
همین و که گفتن گفتم من دیگه نمیتونم بیام
مردم مستاصل شده بودن
شرایط خیلی بدی بود
متوجه شدیم دقیقا همون روز
که ما اونجا بودیم
بیشترین جمعیت اومده بودن
و اوضاع بحرانی شده بود و مرزها
رو بسته بودن
دوست مون که با ما برنگشت
می گفت ساعت ها تو صف بودیم برای مهر گذرنامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه برگشت به قم
مردم تو ترافیک شدیدی گیر افتاده بودن
از تلویزیون و اخبار چشم بر نمیداشتم
می گفتم نکنه مرز رو باز کنن
و من بمیرم از حسرت
تا اینکه شنیدم
اوضاع آروم تر شده و مرز خلوت
گفتیم پاشیم بریم
😅😅
حالا منی که جاده دوست ندارم
و یک بار مسیر و رفتیم و اومدیم
ولی خوبیش این بود
بار و وسایل رو خیلی کمتر کردیم
رفتیم سمت مرز
پیاده روی داشت
ولی نه مثل اون بار تا یه جایی رو اجازه میدادن با ماشین بریم...