سنت پخت حلوا در عزاداریها از جناب رباب است زمانی که کاروان به کربلا برگشتند جناب رباب فرمودند که دیگر به زیر سایه نمی روم از آن زمانی که بدن مطهر امام حسین(ع) را سه روز زیر آفتاب دیدم. لذا با اجازه امام سجاد و حضرت زینب(س) ایشان با جمعی از کنیزان در کربلا باقی ماندند و بر سر مزار امام حسین(ع) عزاداری می کردند.به سر و سینه می زدند.خاک بر سر و صورت می ریختند و ناله می کردند. یک وقتی کسی گلاب آورد و حضرت رباب به او گفت: در عروسی که نیستیم گلاب استفاده کنیم ما عزادار حسینیم. لذاست که می گویند بهتر است در مجالس از عطر زیاد استفاده نشود بهتر است. پس از چند ماه که بر مزار امام حسین(ع) گریه کردند حضرت رباب به یکی از کنیزان فرموده بودند که اشک ما خشک شد آنقدر بر حسین(ع) گریه کردیم تو چطور هنوز برای گریه کردن اشک فراوان داری. کنیز خطاب به جناب رباب گفته بود که طعامی از روغن و آرد و عسل درست می کنم و می خورم که باعث افزونی اشکم برای امام حسین(ع) می شود. حضرت فرمودند که برای همه درست کنید تا بخورند و برای حسین(ع) گریه کنند. این همان حلوایی است که رسم است در مجالس ختم پخش می شود که سنتش از جناب رباب است. مطهره وافی یزدی 👇👇👇❤️ @motaharevafi77

مخاطب پرسیده خانم وافی مگه تو طب سنتی نمیگن گلاب برای غم و اینها خوبه غم زداست و باید استفاده بشه در مجالس ختم و.. پس تو اون مطلب که خانم رباب (س) به اون کنیز گفتند مگر عروسی هست که گلاب استفاده می کنی عزا داریم این دو تا دونکته چطور باهم جمع میشه استاد بزرگوارم آقای اندرزگو براتون به صورت ویس توضییح دادند.. 👇👇👇👇✅ @motaharevafi77

سنت پخت حلوا در عزاداری ها از حضرت رباب است https://aghigh.ir/fa/amp/news/15625 منبع👆🏻 @motaharevafi77

آقای بندانی نیشابوری از سخنران های مورد علاقه بنده هستن خیلی دوست دارم صحبت هاشونو جدید و با حزن خیلی نابه اونایی که قم هستن می تونن حضوری استفاده کنند بقیه هم در گوگل ویدیو ها شونو 👆🏻👆🏻👆🏻متن سنت حلوا هم مصاحبه با ایشون هست

آپارات شب اول محرم حجت الاسلام بندانی نیشابوری سخنرانی و روضه https://www.aparat.com/v/F7XgG

سوالات این چنینی رو در کانال سلمی کامل پاسخ میدم در مورد طب و طبی ها

ان شالله چند ساعت دیگه آیدی میزارم اونجا کسی محتوای تبلیغی خواست از هر نوعی بهم بگه براش میفرستم

💔 تبریز امروز شاهد تشییع شهیدی بود که از آن جوان‌‌های امروز مارک‌پوش و عطرزده و البته دکتری بود که جانش را داد برای شهرش و عزای حسینی. پدر شهید مدافع امنیت امیر حسین پور : 🔹 این پسر آنقدری خاص بود که هر چقدر هم بگویم باز هم ناگفته‌های زیادی می‌ماند! هی می‌گفت می‌خواهم مدافع حرم شوم! آن موقع‌ها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام می‌گفت کاش در کربلا شهید شوم. 🔹 وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر می‌خواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. می‌گفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمی‌رسد به جان بنرهایش افتاده‌اید؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشم‌هایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت. ✅ @motaharevafi77

فاطمه سلما ارثی بهش رسیده که ساعت ها میتونه قصه بگه 😱😕 الحمدلله پدر همسرم هستن و خیلی خوب پذیرای گوش دادن به قصه هاشن🤪

روضه خوانی پدر همسرم در مسجد یین راه

دخترمون منبر رفته

کرمانشاه

آفرین به شهرداری کرمانشاه شهرداری تهران باید بیاد یاد بگیره (تبلیغ شهری در مورد حجاب عالیه اینجا)

ما از صبح زود منتظریم تا بیان مارو ببرن روستای محل تبلیغ😢😊 ولی خب جای با صفایی هست مسجدش❤️

نمیدونم چرا این پیام و اینجا گذاشتم فوری جور شد باید صبح میزاشتم🤓

رفتم تو حیاط به همسرم گفتم چرا صدای اذان میاد همسرم گفتن اینجا فقط ما شیعه هستیم صحیح صحیح.......

روستا کنکل شد خود کرمانشاه می مانیم(گویش کرمانشاهی) دوستان بیاید بببینیم هم را

🔻جریان مرجئه چه بود؟ چه عقایدی داشتند؟ بریم با هم بخونیم ببینیم چقدر به مذهبی نماهای صورتی امروز ،شبیهند! ◼️حرفای بنظر کاملا منطقی و جذاب که تو مجازی با ادبیات مختلف می‌خونین و می‌پسندیم و منتشر می‌کنین ولی به باطن و نتیجه مطلوب اون کاری ندارید حرفهایی مثل: بابا دوقطبی نکنید... تو کی هستی تعیین تکلیف می‌کنی؟ اون که لخت اومده زیر پرچم اباعبدالله هم دعوت شده، من و تو کی باشیم بگیم بیاد یا نیاد؟ اگر هنر داری اون لخت اومده تا زیر پرچم تو باحجابش کن... طرد نکنید، اون یه عیب تو ظاهرش داره ولی تو با همین ظاهر علیه‌السلامت هزارتا عیب باطنی داری... اصلا ما هیئت عزاداری مشروب‌خوران حسینی راه می‌اندازیم... هیئت عزاداری بی‌حجابان حسینی برو داستان توبه علی گندابی رو بخون هیئت رو سیاسی کردید حد و حدود تعیین می‌کنید کی بیاد نیاد؟ امام حسین برای همه هست، شما هیچی نیستید... ⏬ اینها همون حرفهای فرقه ی مرجئه هست! ☘✔️@dr_arefe_dehghani

یه پارک سر کوچه هست همه بی حجابن همسرم به من و دوست مون گفتن خانما شما که دنبال کار فرهنگی هستید بیاید اینم کار فرهنگی پاشید برید تو این پارک😵‍💫 دوستم گفت چی کار کنیم مگه میشه با اینا حرف زد گفتم باید بریم روش فکر کنیم برنامه بریزیم با برنامه وارد شیم تازه معلوم هم نیست اهل سنت هستند شیعه هستند ساریانی هستند یا... ذهنه نقش کش خودم رو دارم فعال می کنم ببینم موثر ترین کاری که می تونیم انجام بدیم چیه

چند تا از دوستان باهم اومدیم هر کدوم یه قسمت شهر یکی از دوستانمون که مجرده رو فرستادن یه منطقه ای که تا حالا ده تا داعشی از توش دستگیر کردند🔪 باید اونجا منبر بره و تبلیغ کنه دعا کنید برای تمامی مبلغین بعد از فتنه یک نگاه دیگه دارن بعضی شهر ها به طلاب 😣

پدر حضرت رباب چند دختر داشت که پس از اینکه مسلمان شد خدمت امیرمومنان آمد و گفت که وقتی فضایل شما را برای خانواده ام تعریف کرده ام دخترانم می خواهند کنیزان این خانواده باشند. حضرت رباب هم وقتی برای اولین بار خدمت امام حسین(ع) رسید به پای حضرت افتاد و گفت می خواهم نوکری این خانواده را خداوند نصیبم کند. امام حسین(ع) نیز پس از ازدواج علاقه عجیبی به جناب رباب داشتند، لذا می فرمودند، خانه ای را دوست دارم که در آن رباب آرامش من است. از حضرت رباب سکینه و حضرت علی اصغر به دنیا آمدند. حضرت رباب هم علاقه عجیبی به حضرت رقیه داشت و ارتباط خانوادگی بسیار گرمی در میان همسران امام حسین(ع) وجود داشت. این حرفایی که امروز می بینیم مثل درگیری های خواهر شوهر و عروس و یا میان هووها در آن زمان وجود نداشت. ارتباط حضرت زینب(س) و رباب هم بسیار صمیمی بود. هنگام شهادت علی اصغر وقتی حضرت زینب(س) با دستان خون آلود به خیمه رباب رفتند ایشان با دیدن این صحنه گریه کردند. حضرت زینب(س) فرموند که صبر داشته باشید که خداوند پاداش می دهد و در همان موقع است که جناب رباب آرام می شود.