eitaa logo
مطهره وافی‌یزدیツ📿⃟🌳
19.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
32 فایل
فرزند اول پرجمعیت ترین خانواده جوان ایرانی👀 متولد ۷۷ مامان پنج گوگولی😍 اینجا چی میگم؟👇 - خانواده،جمعیت - سیاست - کمی روزمرگی همراه با طنز کانال محصولات سالم سلمی💚 @mahsolsalmaa تبلیغات خیلی محدود و گزینشی💕 @tablighjahad
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی سربسته نوشتم والا اگر میخواستم به جزئیات بپردازم هم از حوصله شما خارج بود هم ایتا اجاز ه متن بلند تر نمیداد
الهی زندگی تون انقدر توش توت فرنگی باشه که بوی توت فرنگی همه جای خونه تون رو بگیره از این توت فرنگی ها البته😄 @motaharevafi77
. ✨ اینجا مَرساست ⁣𑁍◈خانواده‌ای پرجمعیت⁣◈𑁍 🪴محل به نمایش گذاشتن تلاش‌های یک فلسفه‌خوانده برای کارآفرین شدن... ««««««««««❣»»»»»»»»»»» 🔸برای اینکه قراره در زمان خیلی نزدیک خط تولید ما بدست مادران سرپرست خانواده بخش بزرگی از بازار پوشاک اسلامی رو پشتیبانی کنه... ««««««««««❣»»»»»»»»»»» ❤️اینجا تمام کارها رو خودمون انجام میدیم 🌿 طراحی🖌️تا دوخت🧵🪡 🌿 عباهای روزانه و مجلسی 🦋 🌿 با کیفیت عالی👌 🌿 قابل سفارش در طرح و رنگ موردپسند ««««««««««❣»»»»»»»»»»» 🥇کلی مسابقه و عبای رایگان هم داریم😍 ««««««««««❣»»»»»»»»»»» دوست داریم شما هم عضو خانواده مرسا باشید پس در کنار ما باشید👇 https://eitaa.com/MARSAGROUP حمایت شما باعث افتخار ماست ««««««««««❣»»»»»»»»»»» در مرسا برآن شدیم تا با حجابی نیکو مایه مباهات اهل آسمان باشیم✨ .
مانتو عبا یی خیلی خوبه البته اگر با چادر استفاده بشه رضایت خدا و اهل بیت و شهدا رو داره👌🏻🌺😍😍😍 از دوستان خوب و قابل اعتماد👆🏼
هدایت شده از 🌱محصولات سالم سلمی
📓 قصه ی صبح جمعه به نام خدا یکی بود یکی بود و یکی بود که؛ نعم المولی و نعم النصیر بود 🌼سلام بابای خوب عالَم ؛ مهدی جان . ✨نور امروز هدیه محبتِ شهید؛ بلباسی قصه ی این جمعه از غروب آغاز میشه، لحظاتی که مامان سلمی بغض داشت اما نیت کرد اگر اشکی جاری میشه به نیّت شهدای کربلا باشه؛ بغضِ پر از عشق و حالی شبیهِ دلشوره ی شیرین، حس کرد در قلبش چیزی تکون میخوره از جنس لذت تاااام و تماااااام؛ مرواریدهای غلطان آروم سرازیر می‌شدند و گونه ها رو نوازش می‌کردند ؛ برای قصه‌ی پر غصه ی خواهر و برادرِ ظهر عاشورا. و شکر می‌کرد برای داشتن خواهر و برادر و و نعمتِ خوبِ پدر و مادر. داشتن چند تا از ابن نعمت ها توی خانواده ی سلمی بانو و رستم خان؛ خانِ خانان😅 چقدر زیاد جای شکر داشت. آروم اشک ریخت و شکر کرد و دعا ؛ خداوندا فرزندان کثیر و پاک نصیب مسلمانانِ ناب و موثران ظهور مولا کن. 🥰🤲🤲🤲🤲🤲 و اما قصه ی صبح💫 مامان سلمی و رستم خان ؛ خانِ خانان و بچه ها بیدار شدند. مراتب قانونی ترک منزل به مقصدِ مسجد و به نیت تاثیر در ظهور حضرت حجت عج الله و شرکت در دعای ندبه ،به انجام رسیده بود. بعد از جارو کردن و آب پاشی جلوی درب ورودی ساختمان جهت افزایش رزق(و به نیت رضایت الله😊😊🕋) با دستای مبارک آقا پسرای منزل ؛ رخشِ وفادار ، خانواده رو به مسجد رسوند. حدودا ساعت ۹ صبح بود، تلفن مامان سلمی زنگ خورد، ایمان📱پشت خط بود؛ پسرِ آبجی بزرگه 🚨مضمون مکالمه ؛ دلتنگی ایمان برای بچه ها ی مامان سلمی. 📱نتیجه مشورت مامان سلمی و بابا رستم خان؛ زین کردنِ رخش جهت رفتن به مقصدی الهیِ؛ زیارت زیارتِ ارحام 💡💡💡💡💡💡 عمر طولانی چراغِ دل روشن ⚜⚜⚜⚜😍😍 تهیه ی یه هدیه برای رفتن به مهمونیِ آبجی کار سختی نبود؛ ترشی بادمجون شکم پر با سرکه عالی (توصیه شده‌ی طبی) چند عدد شامپو گل ختمی (معجزه ی مهربونِ با مو ) نکته ؛ شاد کردن دل ایمان که تو خونه تنهاست. (برادر بزرگترش ازدواج کرده👏👏🌷💐) خودش یک کارِ خیر محسوب میشه. و ........ حرکت...... 🚗🚗🚗🚗🚗🚗🚗 ⏰⏰🕰⏰⏱⏰⏱⏪⏪⏪ چند ساعت بعد؛ یا بعدِ چند ساعت؛ ⁉️⁉️⁉️ مامان جون و آبجی ها، دور هم جمع شدن، بچه ها مشغول بازی و لذت بردن از یه جمعه ی دلنشین و نهاری که قرص قمری بود برای خودش. 😋😋🪐🪐🌮🌯🌯🍘 ساندویچ ساده و کم خرجِ فلافل قرصی که کمر را آنچنان محکم می‌گرداند که آوازه اش تا قمر میرود؛ به جز قمر در عقرب ها😂 و ساعات به خوشی و لبخند و عشق و محبت گذشت. مادر جون، که مهمونِ منزل برادر بزرگتر بودن زودتر جمع رو ترک کردن. و مامان سلمی و بچه ها هم پس از مراسم خداحافظی و مع السلامه 😁و... رفتن دیدنِ پدر و مادرِ بابا رستم خان، به عبارتی ؛ خانومِ رودابه و جناب آقای زال 😂 ✨✨✨✨✨✨ و پس از زیارت و سیاحت روز جمعه؛ با کوله باری از هدایای حلال و خوشمزه و تازه راهی منزل شدند ، تا به قرارِ سالن فوتبالِ رستم خان ؛ خان خانان💪😁 و آقا پسرهای خونه با نوجوانان مسجد هم برسند. صدای خنده ی بچه ها و بابا رستم خان خانِ خانان 😁💪 و مامان سلمی به گوش ابرهای عاشقِ پاییزی میرسید؛ ابرها خنده کنان گفتند ؛ خدایا شکرت که ما تک فرزند نیستیم و حالِ خوبِ خانواده ی رستم خان ؛ خانِ خانان 💪😂رو درک میکنیم؛ خدایا شکرت که آسمانت جمعه ها ، پر از صدای ناب شکرِ خواهر و برادرهاست ؛ برای محبتی که در دلهای آنان نسبت به هم قرار دادی. 🌞🌻🌻🌻🌻☁️🌩🌩 و عطر بغض های هنگامِ غروبِ شیعیان ، به مشام گل های نرگس رسید؛ گل هایی که جمعه ها آبیاری میشوند؛ با اشکِ شیعیان ؛ بر مصیبتِ غیبتِ مولای غریب و عزیزشان 🔮🔮 و باز جمعه ای دیگر رفت و او نیامد. 💐🌿💐🌿💐 خدای من شکر؛ که در دین اسلام ، در هفته یک روز عید است؛ عیدی بزرگ ناب دلنشین وشاد و معطر به گل نرگس خونه مامان سلمی🪴👇🏻 @mahsolsalmaa
عشق رو تعریف کن؟؟؟؟؟؟؟ عشق یعنی اینکه زهرا هر سحر قبل نماز ساعتی محو تماشای علی می ایستاد
روهمین پله ها و زیر زمین همین حیاط خاطرات خوش بچگی رقم خورد با دختر عمو جان که دوسال از خودم بزرگتره همینجا رو پله های همین حیاط کلی صحبت می کردیم و بازی... حالا هم بزرگ شدیم و خودمون چندتا بچه داریم اما پرده روزمرگی های زندگی رو کنار میزنیم و باهم هماهنگ می کنیم بیایم خونه مادر بزرگ باهم صفا کنیم مادر بزرگ پدر بزرگ ها حتما نباید ارث مادی برای نسل شون به جا بزارن همین که چند تا بچه به دنیا آوردن نسل شون امنیت روانی پیدا می کنه @motaharevafi77
زیبنده نیست واردات محصولات اسرائیلی انجام بشه زیبنده نیست وزارت صمت به شرکت هایی که سهام اسرائیلی دارن مجوز کار و توزیع بده همیشه نمیشه توپ و تو زمین مردم انداخت!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا با حال مناسب ببینید🥀 میخ در داغ تر میشد بانویی حامله پشت در بود......... @motaharevafi77
ایام فاطمیه بود من و آبجیم سنی نداشتیم من اول راهنمایی آبجی چهارم دبستان خونه ی یکی از اقوام دور پنج روز روضه بود با موتور بابا هر روز عصر می رفتیم بابا سخنران بودن روز آخر جلوی در صاحب مجلس یه پاکت پر از هزار تومنی سبز رنگ داد دست بابا به اون موقع مبلغ خیلی زیادی بود بابا آروم بهش گفتن اگر مجلس امام حسین بود این پاکت رو قبول می کردم اما الان قبول نمی کنم همین یه حرکت بابام منو ارداتمند تر از قبل کرد به حضرت زهرا(س) والا که هیچ وقت بابا برامون از حضرت زهرا (س) نگفتن هرچی بوده خودمون تو سخنرانی ها و کتاب ها شنیدیم و خوندیم ولی اون روز و اون جمله حک شده تو ذهنم 🌳____________________ مطهره وافی یزدی @motaharevafi77
گاهی یه حرکت بچه مونو نسل مونو فاطمی می کنه🥺🖤
تربیت همینقدر میتونه ساده و اثر گذار باشه
کتیبه های مذهبی خیلی خوشگلی تو بازار هست ولی من اهل خریدش نیستم یه کتیبه محرمی سیاه داریم از سال اول ازدواج همونو میزنم به دیوار حالا یا تنبلی بوده یا بی ذوقی یا نیاز نمی دیدم ولی الان میخوام برای اینکه یه حرکت اثر گذار بزنم و تو ذهن بچه هام المان های مختلف موندگار شه یه کتیبه کودکانه بخرم دنبالش بودم یه کتیبه خیلی خوشگل یکی از دوستان تولید کرده یه دونه برای خودم برداشتم بعد با خودم گفتم حیفه شما نداشته باشید گفتم پنجاه تا برای من تولید می کنید گفتند بله تا سه شنبه آماده می کنم تخفیف هم ازشون گرفتم هرکس دوست داره داشته باشه هزینه شو واریز کنه فیش واریزی با آدرس برام ارسال کنه
اگر کسی قم هست برای بسته بندی میتونه بانی بشه که سریع بسته بندی و ارسال کنیم