eitaa logo
متوسطه دوم سما ( دهم _ یازدهم _ دوازدهم ) نمونه سؤالات نهایی، انجمن علمی
13.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
8هزار ویدیو
13.4هزار فایل
"دبیرستانی عزیز با مدرسه‌ مجازی‌ سما همیشه‌ "20" شو🧠🌱" هرچیزی‌ که‌ از‌ دوم‌ متوسطه‌‌ نیاز داری👇🏻 ✅کلیپ‌ آموزشی ✅جزوه ✅تست ✅رفع‌ اشکال‌ و.. 🌐 تبلیغات‌ نور: https://eitaa.com/joinchat/2777415767Cf7bf281843 🚫کپی‌ غیرمجاز انتشار(با لینک) بلامانع
مشاهده در ایتا
دانلود
پارسي شِكـَر است: (١٢) ⭕️ اند: از end انگلیسی و به معنی آخر ⭕️اند کاری بودن: در کاری سرآمد بودن، در کاری استاد بودن ⭕️اند چیزی بودن: در آن نوع چیز بهترین بودن 🔸این فیلمه اند فیلمه. ⭕️اند دفعه: ان + دفعه: به دفعات بیشمار 🔸ان دفعه هم که بگی فایده نداره. ⭕️محصل، واژه اي عربي و اسم فاعل تحصیل، معنای اصلی این کلمه "حاصل کننده، کسب کننده" است و اختصاصاً به "مامور اخذ خراج و مالیات "گفته می شده است. درمتون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کار رفته است. گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم      اما در دوران اخیر محصل به معنای "طالب علم " و به ویژه «دانش آموز دبستان و دبیرستان» به کار می رود واین معنی مختص فارسی زبانان است.
پارسي شِكـَر است: ⭕️آذوقه✅ ⭕️آزوقه❌ ⭕️اتاق✅ ⭕️اطاق❌ ⭕️اتریش✅ ⭕️اطريش❌ ⭕️اسماعیل✅ ⭕️اسمعيل❌ ⭕️اعلا✅ ⭕️اعليٰ❌ ⭕️امپراتریس✅ ⭕️امپراطريس❌ ⭕️باتری✅ ⭕️باطري❌ (٤٤) ⭕️قوس: کمان ⭕️غوث: فریاد ⭕️غوص: فرو رفتن در آب
پارسي شِكـَر است: ⭕️لَقوه: به فتح اول و سكون دوم، به معناي «بيحسّي و رعشه ي نيمي از چهره كه باعث كجي دهان و چانه شود» نوشتن اين واژه، به شكل لغوه نادرست است. ⭕️لقوه✅ ⭕️لغوه❌ (١٣) ⭕️ایستگاه گرفتن: ١)باعث از بین رفتن شور و شادی شدن 🔸بذار فیلممو ببینم، ایسگا نگیر. ٢) اذیت کردن 🔸میخوای برم ایسگاشو بگیرم (٤٥) ⭕️عرض: پهنا ⭕️ارض: زمین ⭕️ارز: پول خارجی ⭕️مُرَفّه: حرف آخر اين واژه ملفوظ است و به حرفي كه پس از آن بيايد پيوسته نوشته مي شود. 🔸زندگي مرفهي دارد. ✅ 🔸زندگي مرفه اي دارد.❌ و نيز در حالت اضافه، همزه و «ي» نمي گيرد. 🔸زندگي مُرَفَهِ او ✅ 🔸زندگي مُرَفّه ي او ❌ (١٤) ⭕️ایکی ثانیه: حداقل زمان ممکن 🔸توی ایکی ثانیه میرم و برمی گردم.
(٤٤) ⭕️مُعظَم: بر وزن «محکم» به معنای « بزرگ» است و معمولاً در وصف اشیا به کار می رود. 🔸ساختمان معظم، کتابخانه معظم ⭕️مُعَظَّم: بر وزن «مُنَظَّم» به معنای «مورد تعظیم، بزرگ داشته» و در وصف اشخاص به کار می رود. 🔸سلطان معظم ، خاندان معظم استثناء: در مورد مکه و ابنیه و اشیای مقدس نیز همین صفت اخیر را به کار می برند. 🔸مکه ي معظم
(٥) در خط فارسي غالباً يك حرف، بسته به جايگاه قرارگيري در واژه، به دو يا چند صورت نوشته مي شود: ء / ئـ / ؤ / أ بـ / ـبـ / ـب / ب پـ / ـپـ / ـپ / پ تـ / ـتـ / ـت / ت جـ / ـجـ / ـج / ج چـ / ـچـ / ـچ / چ حـ / ـحـ / ـح / ح خـ / ـخـ / ـخ / خ سـ / ـسـ / ـس / س شـ / ـشـ / ـش / ش صـ / ـصـ / ـص / ص ضـ / ـضـ / ـض / ض عـ / ـعـ / ـع / ع غـ / ـغـ / ـغ / غ فـ / ـفـ / ـف / ف قـ / ـقـ / ـق / ق كـ / ـكـ / ـك / ك گـ / ـگـ / ـگـ / گ لـ / ـلـ / ـل / ل مـ / ـمـ / ـم / م نـ / ـنـ / ـن / ن هـ / ـهـ / ـه / ه يـ / ـيـ / ـي/ ي
(٤٦) ⭕️غزا: جنگ ⭕️قضا: تقدیر الهی ⭕️غذا: خوردنی (١٥) ⭕️اُسکول، اُسمول، اُس، اوش تورمز، ایسکیلدی: شخص غیرعادی و غیرمتعارف، عوضی ⭕️اُس کردن: از دست کسی به بهانه ای رها شدن و او را بلاتکلیف گذاشتن براي واژگان متداول در (٥١) (الف) ⭕️اَجانب (عربي): بيگانگان ⭕️اَجزاء (عربي): پاره ها، بهره ها، تكه ها، برخه ها، اندام ها (١٦) ⭕️بایگانی کردن: ترجمه از اصطلاح save as در رایانه، ذخیره کردن، برای روز مبادا نگهداشتن، توی ترشی خواباندن 🔸این یکی رو فعلاً بایگانی کن تا ببینم چی میشه.
دعويٰ: بر وزن «صحرا»، در عربي و در فارسي قديم به چند معني به كار رفته كه رايجترين آن ها، «ادعا»ست. اما امروزه در فارسي اين واژه را با اين معني بر وزن «گَرمي» تلفظ مي كنند. از طرفي، در فارسي امروزي از اين واژه با تلفظ بر وزن «صحرا»، دو معناي ديگر نيز اراده مي شود يكي «دادخواهي»، اصطلاح مربوط به دادگستري و ديگري «مشاجره و كشمكش» در تعبير عاميانه و روزمره. براي پرهيز از اشتباه بهتر است اين واژگان را به گونه ي زير نوشته و تلفظ كنيم: ⭕️دعوي: بر وزن گرمي، به معناي «ادعا» ⭕️دعوا: بر وزن صحرا، به معناي «داد خواهي» و «مشاجره» 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
⭕️در جريان قرار دادن: نخستين مترجمان اخبار خارجي بخصوص پس از تأسيس راديو در ايران هنگام روبرو شدن با واژه ي فرانسوي mettre au courant آن را لفظ به لفظ به فارسي برگردانده و اصطلاح «در جريان گذاشتن» را ساختند. حال آن كه در فارسي برابرهاي فراواني براي اين اصطلاح وجود دارد كه در گذشته نيز به كار مي رفته اند و هنوز هم به كار مي روند، مانند اطلاع دادن، آگاه كردن، مطلع كردن، به آگاهي رساندن، به اطلاع رساندن و جز اينها. اكنون هر روزه بارها از راديو و تلويزيون اين جمله را مي شنويم: «اينك شما را در جريان اخبار امروز قرار مي دهيم» كاربرد اين جمله به اين معنا درست است كه اخبار را به آب رود و سيلاب تشبيه كنيم و شنوندگان را به جريان آن بسپاريم!!! حتي امروزه به جاي «مي دانم» غالباً گفته مي شود: «در جريان هستم» ⭕️در جريان قرار دادن (گذاشتن)❌ ⭕️اطلاع دادن، آگاه كردن، به آگاهي رساندن ✅ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٢) (الف) ⭕️اَجرام (عربي): توده، ستارگان، پيكرها ⭕️اِجرام (عربي): گناه كردن، گناه جستن بر كسي (٤٧) ⭕️خواست: طلب، ميل، آرزو (خواسته: آنچه كسي طلب مي كند) ⭕️خاست، برخاست: بلند شد (برخاستن: بلند شدن) (١٧) ⭕️باد کردن: آبستن کردن 🔸یارو رو باد کرد. ⭕️برنامه: زن بدنام (٧) ‏ در املاي واژگان و عبارات عربي كه عبناً وارد زبان فارسي شده اند، قواعد املاي عربي رعايت مي شود. 🔸موسيٰ، بالقوه، خَلقُ الساعه، حتّيٰ، اِليٰ
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٣) (الف) ⭕️اَجَل (عربي): مرگ، زمان، گاه، هنگام ⭕️اَجَلّ (عربي): با تشديد حرف سوم، بزرگ تر، برتر، بزرگوارتر ⭕️ارائه: اين واژه به معنای «نشان دادن» و «به معرض دید گذاشتن» است و نه به معنای تحویل دادن یا تقدیم کردن. دربسیاری از نوشته های معاصر، «ارائه کردن» یا «ارائه دادن» را مترادف «عرضه کردن» به کار می برند و البته درست نیست. (١٨) ⭕️بوق ١) شخص یا شیئی که ظاهر آن سخت متفاوت با ديگر اشخاص یا اشیاء باشد. 🔸پیرهنت خیلی بوقه. ٢) گیج 🔸هر چی میگی هی نگات میکنه، خیلی بوقه طرف
پارسي شِكـَر است: ⭕️استعفا: درخواست كناره گرفتن از كار ⭕️استيفا: باز پس گرفتن به تمامي، درخواست بازپس گرفتن (مال با حق) 🔸كارگران براي استيفاي حقوق خود اعتصاب كردند. : گـُل / گـِل : کـُشتی / کِشتی : مَشک / مُشک : می بـَرَد / می بُرد : کِشت / کـُشت : سَحـَر / سِحر : تـَنگ / تـُنگ : کِـرم / کـَرَم / کِـرِم / کُـرُم : شِکـَر / شـُکر : سَم / سُم : چَـشم / چـِشم : نِشـَسته / نـَشـُسته : مِلک / مُلک / مَلِک / مَلَک : می کَنـَد / می کُنـَد براي واژگان متداول در (٥٤) (الف) ⭕️اجمال (عربي): فشرده كردن، كوتاه كردن، بريده كردن، نارسايي ⭕️اجمالاً (عربي): به كوتاهي (١٩) ⭕️بچه مثبت: بی دست و پا، مؤدب ⭕️بی ریخت: نامساعد
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
(٤٨) ⭕️خُـرد: به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي «كوچك»، «ريز» و «اندك» ⭕️خورد: سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل « خوردن» 🔸خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... 🔸خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي « خُـرد» است و نبايد به صورت خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. 🔸خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... 🔸سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه «خورده برده» از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را «خُرده بُرده» نوشت. 🔸من از كسي خورده برده ندارم. ✅
(٢٠) ⭕️بتول: زنی شبیه روستاييان یا اهالی شهرستان با آداب و رسوم و شیوه ی سخن گفتن آنها ‌‏ براي واژگان متداول در (٥٥) (الف) ⭕️اجحاف (عربي): دست درازي، بردن چيزي، زورگويي، ستمگري، گزند زدن (٤٥) ⭕️وَرد : گل سرخ ⭕️وِرد: دعا (٢١) ⭕️بی کلاچ: کسی که زود عصبانی میشود. ⭕️بیل بیل: معنی رمزی هر چیزی
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٦) (الف) ⭕️اتلاف (عربي): نيست كردن، نابود كردن، تباه كردن، كاستن، كاهش واژگان (٤٩) ⭕️خاست: بلند شد ⭕️خواست: طلب كرد ‏ در زبان فارسي واژگاني وجود دارند كه داراي دو يا چند صورتِ املايي هستند. مراد از واژگان چند املايي، واژه هايي است كه در نوشتن آن ها، حروف (🔸ا/ع، 🔸ت/ط، 🔸س/ص، 🔸ح/ه، 🔸ز/ذ/ض/ظ، 🔸غ/ق) به كار رفته ﺑﺎﺷﺪ. (الف)(١) ‏ نوشتار اول ارجحيت دارد: 🔶 آذوقه/ آزوقه 🔶 آروغ/ آروق (٤٦) ⭕️جِنان (به كسر اول): دل،قلب، باطن ⭕️جَنان (به فتح اول): بهشت جمع جنة برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
فعل جمله ي پيرو كه با اين دو تركيب به كار مي رود بايد بـر وجه التزامي ﺑﺎﺷﺪ و نه اخباري قول دادم كه هفته ي بعد برايش نامه بنويسم. ✅ قول دادم كه هفته ي بعد برايش نامه خواهم نوشت.❌ وعده داده بوديد (وعده كرده بوديد) كه اين پول را هـر چه زودتر به دست او برسانيد.✅ وعده داده بوديد (وعده كرده بوديد) كه اين پول را هـر چه زودتر به دست او مي رسانيد.❌ 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: براي واژگان متداول در (٥٧) (ق) (غ) (٥٠) ⭕️غالب (عربي): چيره، برتر، پيش دست، توانا، زبردست ⭕️قالب (عربي): پيكر، تنديس، كالبد (٤٧) ⭕️ذُكا (به ضم اول): آفتاب، خورشيد، گرمي خوشخوارتر ز نعمت و شيرين تر از اميد سازنده تر ز دولت و روشن تر از ذُكا ⭕️ذَكا (به فتح اول): تيزهوشي، ژرف نگري نرود هيچ خطا بـر دل و انديشه ي تـو كز خطا دور تـو را ذهن و ذَكاي تـو كند ي گاه در ترجمه ها به اين تركيب برميخوريم كه البته نوع خاصي قهوه نيست، بلكه ترجمه ي لفظ به لفظ و نادرست از اصطلاح café noir فرانسوي و black coffee انگليسي است كه بايد قهوه ي ساده يا قهوه ي بي شير در مقابل شيرقهوه ترجمه شود. ⭕️قهوه ي سياه ❌ ⭕️قهوه ي ساده ، قهوه ي بدون شير ✅
(٢٢) ⭕️تاول:شخص مزاحم و سمج، موي دماغ 🔸 طرف از اون تاولاس، بچسبه بهت ولت نمي كنه. (٥٠) ⭕️هرس: بريدن شاخ و برگ درخت ⭕️حرس: نگهبان (۴۸) ⭕️شَعر (به فتح اول): گیسو، مو ⭕️شِعر (به کسر اول): سروده (٢٣) ⭕️ امامِ عمل: معتادِ كهنه كار 🔸اونقدر كشيده ديگه امام ِ عمله! ‌‏ (١) ⭕️آب حمام تعارف كردن: چيز بي ارزش به كسي دادن 🔸آدم خسيسي است، آب حمام تعارف مي كُند. 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
پارسي شِكـَر است: (٢٤) ⭕️ بچه مثبت: بي دست و پا، مؤدب 🔸خواهرزاده ش چه بچه مثبتيه! ‌‏ (٥٠) ⭕️حور: واژه اي عربي به معناي "زيباي بهشتي ⭕️هور: واژه اي فارسي به معناي خورشيد به هومان چنين گفت كامروز هور برآمد جهان كرد پر جنگ و شور براي واژگان متداول در (٥٨) (ف) ⭕️فاضل (عربي): فرزانه، دانا، دانشگاه، كياجور، فرجاد، برتر، نيكو ⭕️فجيع (عربي): دردناك، جانگداز، ناگوار 🔥🇬 🇦 🇲👽🇬 🇦 🇲 🔥 برنامه های تابستونی در کانال ابتدایی📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/248971295C7e3e571a6d ☆برنامه های تابستونی در کانال متوسط اول📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/1387986976Cd2f08c353b برنامه های تابستونی در کانال متوسط دوم📚👇🏻🤖~ https://eitaa.com/joinchat/2817458186Ca34dbcb33e
نقش نمای اضافه (کسره ی اضافه) نوشتن نقش نمای اضافه همه جا الزامی نیست، گرچه رعایت آن به درست و سریع خواندن کمک می کند. با این حال، نوشتن نقش نمای اضافه در بعضی ترکیب ها الزامی است؛ چرا که اگر آن را ننویسیم، واژه به شکلی غیر از آن چه منظور ماست، خوانده و معنی می شود: ⭕️لبِ تشنه/ لب تشنه ⭕️اسبِ سواری/ اسب سواری ⭕️قدِ بلند / قدبلند ⭕️توپِ بازی / توپ بازی و نیز جمله هایی مانند: ⭕️پدر احمد را ديد./ پدرِ احمد را دید. ⭕️معلم بچه ها را شناخت./ معلمِ بچه ها را شناخت.
در هنگام اشاره به چيزي يا ارجاع به شيئي، از" ـه" آخر استفاده مي شود نه از "كسره" درست: اون "فيلمه" بود كه...✅ نادرست: اون "فيلمِ" بود كه... ❌ درست: اون "كتابه" رو بده به من. ✅ نادرست: اون "كتابِ" رو بده به من. ❌ درست: اين "خودكاره" خوب نمي نويسه. ✅ نادرست: اين "خودكارِ" خوب نمي نوبسه. ❌ درست: "دختره" رو نيگا كن.✅ نادرست: "دختـرِ" رو نيگا كن. ❌
پارسي شِكـَر است: (٢) ⭕️آب از سر كسي گذراندن: كسي را به نهايت بيچارگي و بدبختي رساندن ⭕️آب از سر كسي گذشتن: به نهايت بيچارگي و بدبختي و نااميدي رسيدن (٢٥) ⭕️بوجور: از بوجور تركي، در بافتي به كار مي رود كه بخواهـــد مصداق را به مخاطب نشان دهند، اينجوري، به اين شكل 🔶خيلي چاق بود، هيكل بوجور ( و با دست اندازه ي بزرگي را نشان دهند) ⭕️بوجورتا: خيلي، زياد، بسيار 🔶طرف رو بوجورتا دوست دارم! ‌‏ (٤٩) ⭕️حُكم( به ضم اول و سكون دوم): فرمان، رأي محكمه يا داور ⭕️حَكَم( به فتح اول و دوم): داور ⭕️حِكَم( به كسر اول و فتح دوم): جمع حكمت، پندها و اندرزها، سخنان حميمانه
پارسي شِكـَر است: (٢) ⭕️آبِ اماله: ١) مايعي كه براي خروج يبوست از راه مخرج به بدن بيمار وارد مي كنند. (پزشكي) ٢) مايع آبكي و رقيق و بي مزه كه اشتها را از بين مي بَرَد. 🔸اين چقدر كمرنگه. چاييه يا آب اماله؟ (٢٥) ⭕️پژو حسرتي (پژو كارمندي): اتومبيل پيكان آر دي، ‌‏ براي واژگان متداول در (٥٩) (الف) ⭕️اتصال (عربي): پيوستن، جوش خوردن، چسبيدن، پيوست، پيوند
پارسي شِكـَر است: (٥١) ⭕️غزا: جنگ، نبرد ⭕️قضا: تقدير الهي ⭕️غذا: خوردني (٣) ⭕️آب از چك و چانه (لب و لوچه، لك و لوچه، چك و چوله) يا گوشه ي دهان كسي سرازير شدن (راه افتادن): نمايان شدن آرزو و اشتياق دروني كسي 🔸اسكناس ها رو كه ديد آب از لب و لوچه ش راه افتاد. سرازير (٢٦) ⭕️پِلاس پِلاس: از لفظ انگليسي plus +، خيلي زياد 🔸پلاس پلاس ازش خوشم مياد ‌‏
خُـرد/خورد واژه ي خُـرد، به ضمّ اول و سكون دوم، به معناي "كوچك"، "ريز" و "اندك" را نبايد با "خورد"، سوم شخص ماضي مطلق و از ماده ي فعل " خوردن" اشتباه كرد. خردسال، خرد كردن، خرد شدن، پولِ خرد، و .... خورد و خوراك، خورد و خواب، و.... خُرده به همان معناي " خُـرد" است و نبايد به صورت "خورده (صفت مفعولي از فعل خوردن) نوشته شود. خُرده فروشي، خُرده گيري، خُرده بيني، خُرده مالك، خُرده حساب، خُرده كاري،، خُرده ريز، خُرده خُرده، يك خُرده، و ..... سالخورد، سالخورده، و .... اصطلاح عاميانه "خورده برده" از خوردن و بردن گرفته شده و نبايد آن را "خُرده بُرده" نوشت. "من از كسي خورده برده ندارم." ✅