eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
31.7هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
285 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 16 آذر ✨پایان: 25 دی @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰زندگینامه شهید مدافع حرم غلامرضا لنگری زاده [🕊🌺🌤] 💐شهید «غلامرضا لنگری زاده» در بیست ویکم دی ماه سال ۱۳۶۵ درشهر کرمان به دنیا آمد. خداوند پس از سه فرزند دختر و بعد از ده سال با توسل به امام رضا ‌(ع) به پدر و مادرش ایشان را عنایت کرد. وی در نوجوانی پدرش را از دست دادند، چون تنها  پسر بزرگ خانواده بود و نسبت به مشکلات زندگی خانواده احساس مسئولیت می کرد، لذا علی رغم اینکه در زمینه ورزش هم خیلی موفق بود در آن شرایط ورزش را رها کرده و مشغول به کار آزاد در تعویض روغن در شهر کرمان شدند. وی در سن ۲۱ سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و یکی از ملاک های انتخاب همسر آینده اش متدین ،محجبه و از سادات بودن مد نظرش بود. وی در سال ۱۳۸۶‌ ازدواج که ثمره زندگی مشترک شان یک فرزند دختر به نام مونس با شش سال سن و یک فرزند پسر شش ماهه می باشد. ایشان در  شهریور ماه ۱۳۹۶ پس از گذراندن آموزش های لازم به سوریه اعزام گردید و تا لحظه شهادت به ایران برنگشت، و زمانی که فرزند دوم ایشان به دنیا آمد وی در سوریه در حال انجام وظیفه بود.  ایشان به دلیل شرایط کاری و احساس  مسئولیت که می کرد، پس از تولد فرزندش درخواست کرد تا زمینه حضور خانواده اش در سوریه فراهم شود.  سرانجام پس از دو هفته از برگشت خانوادشان همانطور که خودش به خانواده اش عنوان کرده بود که "شما  به سوریه بیایید و برگردید من به شهادت می رسم"، در پنجم بهمن ماه سال ۱۳۹۶ در حین انجام وظیفه به درجه رفیع شهادت نایل امد. پیکر پاک و مطهرش پس از انتقال به ایران بردوش امت شهید پرور کرمان و بسیجیان ولایت مدار کرمان تشیع و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد🕊🥀 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐♥️🕊 🌹💫خانم زهرا باقری مادر شهید غلام رضا لنگری زاده در گفتگویی با پاسخ به سوالِ با توجه به عزیز بودن فرزندتون غلامرضا که بعد از ده سال از امام رضا (ع) هدیه گرفتین چرا راضی به رفتن این عزیز کرده به جنگ سوریه شدید پاسخ داد: سوال شما خیلی ساده است، غلامرضا رو خدا به من بخشید و نذر کردم نامش را غلامرضا بگذارم، هدیه از طرف خدا و ائمه خیلی سخت نبود که فدای حضرت زینب (س)  و حضرت رقیه شود. غلامرضا هنگام تولد فرزند دومش در سوریه بود؛ چون در آن زمان زیباتر از خدمت  و فدای شدن در راه عقیله بنی هاشم چیز دیگه ای را نمیدید، هیچ چیز دنیا برایش اهمیت نداشت و از همه عوامل دنیایی دست کشیده بود. وی با اشاره به اینکه  خیلی ها میگفتند برای پول به سوریه رفتند ادامه داد:من، همسر شهید و فرزند سه‌ماهه‌اش برای دیدار وی به سوریه رفتیم، در آن جا چشم در چشم غلامرضا پرسیدم، میگن تو برای پول اومدی سوریه،یا پول گرفتی ؟پول ها رو چیکار کردی پسرم؟ غلام رضا خندید و گفت مادر پول چی؟؟ مردم نمیدونن من رو نمیشناسن تو ام منو نمیشناسی تو هم نمیدونی  ما که پولی ندیدیم، غلامرضا همیشه می گفت «آرزو دارم شهید شوم تا مادرم جلوی حضرت زینب (س) عزت‌مند و سربلند باشد. نه فرزند من بلکه همه مدافعان حرم حضرت زینب(س) همه زندگی خودشان  برای هدفشان از جانشان گذشتند و با عشق به اهل بیت (ع) هر روز خود را سپری می کنند  مادر شهید لنگری زاده با اشاره به اینکه من هر چه که در زندگیم دارم همه سرمایه زندگیمو می بخشم،کسی حاضر است کوچکترین  ناخن فرزندش ضربه بخورد، من که میدانم غلامرضا فقط و فقط به خاطر فدایی شدن در راه زینب (س)به جنگ سوریه رفت، من همه حرف ها رو سپردم به حضرت زینب (س) من هیچ وقت نه پول خواستم و نه می خواهم جوابگوی من  در دنیا و آخرت بی بی زینب است.  ارتباط قلبی غلام رضا با ائمه اطهار خصوصا حضرت زینب (س) بسیار زیبا بود، پسرم ذکر کلنا عباسک یا زینب را در همه جا سر سفره، راه رفتن در همه حال می گفت از همین جا می توان علاقه ی قلبی او را به اهل بیت دید این علاقه ستودنی بود. غلام رضا به خانواده و بچه هایش علاقه ای زیادی داشت اما خدمت کردن به حضرت زینب(س) برایش ارزشی دیگر داشت. وی در پایان گفت: غلام رضا همیشه می گفت باید شهید کار درستی شوم، به یاد دارم در آخرین تماس با پسرم به من گفت مادر برایم دعا کن که شهید کار درستی شوم، الحمدالله آرامش من به خاطر همین است که فرزندم در راه بزرگ حضرت زینب (س) است،  و اکنون درست است که غلامرضا کنار ما نیست، ولی می‌دانم که بزرگ ترین سعادت دنیا نصیب‌مان شده و من امیدوارم لیاقت این  نصیب همه ما شود. گفتنی است، شهید لنگری زاده، اولین شهید بسیجی مدافع حرم از استان کرمان است که در نبرد با تروریست های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. از این شهید ۳۱ ساله دو فرزند خردسال به یادگار مانده است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌺🕊🌿🌺🕊🌿🌺🕊🌿🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷گفتگو با همسر گرامی شهید غلامرضا لنگری زادهعکس فرزندم را برایم نفرستید، می ترسم دلم بلرزد و وابسته اش شوم》🕊♥️ وقتی فرزندش به دنیا آمد، به همسرش پیغام داد «عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم». 🕊✨🌿🕊✨🌿 «اعظم‌السادات میرتاج‌الدینی» همسر شهید: غلامرضا همیشه آرزو داشت که به اسلام خدمت کند و می‌گفت: «دعا کنید بتوانم خدمت‌گزار خوبی برای اسلام و مستضعفان باشم». وی با بیان این‌که من همسرم را خوب نشناختم، افزود: غلامرضا عاشق شهید و شهادت بود و همیشه در مراسم استقبال از شهدایی که به کرمان می‌آمدند و نیز یادواره‌های شهدا حضوری فعال داشت. همسر شهید لنگری‌زاده به ۲ یادگار شهید به نام‌های «مونس» و «محمودرضا» اشاره کرد و گفت: مونس ۶ ساله و محمودرضا ۲ ماهه است و دخترمان رابطه خوب و دوستانه‌ای با پدرش داشت و همسرم نیز سعی می‌کرد در رفتار‌های خود به‌گونه‌ای عمل کند که دخترمان از وی الگو بگیرد. غلامرضا شهریور‌ماه امسال به سوریه اعزام شد و من فرزندم محمودرضا را باردار بودم و قاعدتاً دوست داشتم هنگام تولد فرزندمان، همسرم کنارم باشد. هنگامی که این پیغام را به ایشان دادم، گفت: «این‌جا به من بیشتر نیاز است و باید بمانم» و من هم قبول کردم.  وقتی محمودرضا به دنیا آمد، همسرم به من پیغام داد که عکس فرزندم را برای من نفرستید، زیرا می‌ترسم دلم بلرزد و برگردم ایران و وابسته‌اش شوم.  مدتی از اعزام غلامرضا به سوریه گذشته بود و او هنوز فرزند دومش را ندیده بود، تا این‌که تصمیم گرفتیم دیدار غلامرضا و محمودرضا در سوریه باشد، به وی گفتم: «به اتفاق بچه‌ها و مادرتان رهسپار سوریه هستیم» و او بسیار خوشحال شد و کار‌های سفر ما را از آن‌جا پیگیری کرد و گفت: «شما که به سوریه بیایید و برگردید، خبر شهادت من را خواهید شنید و این آخرین دیدار ما خواهد بود»، اما من حرف ایشان را جدی نگرفتم. همسر شهید لنگری‌زاده در حالی که گریه می‌کرد، ادامه داد: روزی که ما به سوریه رسیدیم، غلامرضا با یک دسته گل به استقبال ما آمد و در آن لحظه به یادماندنی من و مادرش، غلامرضا را بعد از چهار ماه در سوریه ملاقات کردیم و او فرزندانش را در اغوش کشید و آن‌ها را غرق بوسه کرد. وقتی خبر شهادت غلامرضا را به ما دادند، مونس گوشه اتاق گریه می‌کرد. از او سؤال کردم چرا گریه می‌کنی؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ چون ما هنوز به مونس نگفته بودیم که پدرت شهید شده و نمی‌دانستم چطور به یک بچه ۶ ساله بفهمانم که دیگر پدرت را نمی‌بینی. مونس گفت: «وقتی در سوریه بودیم بابا من را در آغوش گرفت و گفت: «اگر من شهید شدم غمگین و ناراحت نباشید، من زنده‌ام و همیشه در کنار شما هستم.». وی پیرامون سفارش‌های شهید به خانواده‌اش گفت: غلامرضا درباره نماز اول وقت و مواظبت از فرزندمان بسیار سفارش می‌کرد و تأکید بسیار داشت که ما نماز را اول وقت بخوانیم و همیشه دعا می‌کرد که فرزندان‌مان سرباز امام زمان (عج) باشند. من نیز سعی می‌کنم تا مونس و محمودرضا را طوری تربیت کنم که وی آرزو داشت. غلامرضا عاشق شهید «فرخ یزدان‌پناه» بود و در کار‌ها از او کمک می‌خواست و به وی متوسل می‌شد. وی همیشه تأکید داشت: «آرزو دارم شهید شوم تا مادرم جلوی حضرت زینب (س) عزت‌مند و سربلند باشد» و اکنون درست است که غلامرضا کنار ما نیست، ولی می‌دانم بزرگترین سعادت دنیا نصیب‌مان شده است و من امیدوارم لیاقت این نعمت بزرگ را داشته باشیم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣ 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🕊 شادی روح شهدا با ذکر صلوات ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام غلامرضا لنگری زاده 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩قرائت زیارت عاشورا 🕯️به یاد شهید غلامرضا لنگری زاده 💚همنوا با امام زمان(عج) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada ❣متوسلین به شهدا❣