eitaa logo
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
34.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
324 فایل
بسم رب الشهداء💫 🌷"هرگز کسانی را که در راه خداکشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند"🌷 (آل عمران۱۶۹) 💥چله صلوات، زیارت عاشورا و دعای عهد💥 ✨شروع چله: 29 دی ✨پایان: 8 اسفند تبادل و تبلیغات نداریم❌ @hasbiallah2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 میوه برای همه بلند شین، نمازه.» بلند شدم و پلک هام را مالیدم چند لحظه ای طول کشید تا چشم هام باز شد به صورتش نگاه کردم.معلوم بود که مثل هر شب نماز با حالی خوانده است. سید کاظم حسینی گاهی جلسات گردان خیلی طول می کشید. یک بار که بنا شد چند دقیقه ای استراحت کنیم یکی از بچه ها گفت: «آقا تدارکات بره یک چیزی بیاره تا بخوریم ما که خیلی ضعف کردیم.» بعد از این که به توافق رسیدند قرار شد یکی از بچه های تدارکات ترتیب کار را بدهد. رفت و زود برگشت. درست یادم نیست هندوانه آورد یا میوه ی دیگری، قبل از این که بچه ها بخواهند مشغول خوردن بشوند، حاجی به حرف آمد و گفت:« برای تمام کادر گردان این رو گرفتی یا نه؟» "۱". او که میوه آورده بود با چشم های گرد شده اش جواب داد نه حاج آقا این جوری که خرجمون زیاد می شه.» اخم هاش را کشید به هم و گفت :«مگه فرق ما با بقیه چیه؟» پاورقی ۱ - هنوز نیروی بسیجی تحویل نگرفته بودیم و پرسنل در حد همان کادر گردان بود که حدوداً سی ،سی و پنج نفر می شدیم. ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷
‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 پرستیژ فرماندهی جوابی نشنید. ادامه داد: «ما این جا نشستیم و داریم رو نقشه و کاغذ کار تئوری می کنیم؛ اونا هستن که فردا باید انرژی رو مصرف کنن و برن تو دل دشمن» حرف های دیگری هم زد که درست یادم نمانده ولی خوب خاطرم هست که تا آن میوه را برای همه ی کادر گردان نگرفتند، لب به اش نزد " 1 ". سید کاظم حسینی علاقه ی خاصی هم نسبت به حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) داشت هم نسبت به سادات و فرزندان ایشان، عجیب هم احترام هر سیدی را نگه می داشت. پاورقی ۱- همیشه همین طور بود و دیگران را بر خودش مقدم می داشت مثلاً یک بار براش پتوی نو آوردند، قبول نکرد. آنها را داد به بسیجی ها و خودش از پتوهای کهنه و رنگ و رو رفته استفاده کرد درست مثل لباس های رزمش که معمولا دست دوم بودند. ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹رهبر انقلاب: یکی از ابزارهای توسل به پروردگار، توجه به ارواح مطهــر شهیدان است. 👈یعنی اگر می خواهیـم توسل بجوییـم، تضـرع کنیم، دعای مستجاب داشته باشیم، بایسـتی از ارواح متعالی شهــدا استشفاع کنیم و آنهــا را شفیـع قرار بدهیم. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
من همیشه به یاد خواهم داشت که اگر با آرامش و امنیت در کنار خانواده روزها را سپری می کنم همه را مدیون خون سرخ شما هستم که بر این خاک مقدس جاری گشت و سرخی اش را لاله ها تا ابدیت به یادگار خواهند داشت...👌🌹 💝 کانال متوسلین به شهدا 💝 👇👇👇👇👇 @motevasselin_be_shohada لطفا کانال را برای حضور در چله شهدا به سایرین معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 شهید زِندست باور نداری ببین☝️ 🎞 استاد رائفی پور از اثر توسّل به شهید عباس دانشگر می گوید... ✨ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
14.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت تکان دهنده از شهید 👌😢 🔰عجیب اما واقعی| معجزه ی حقیقی شهدا😭😭😭😭😭 ❌حتماً ببینید و انتشار دهید ✨نشر=صدقه جاریه شادی روح مطهرش صلوات🌷🕊 ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ➡️@motevasselin_be_shohada 💝 متوسلین به شهدا 💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷متوسلین به شهدا🌷💫
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> @motevasselin_be_shohada <<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>> 🟣خاک های نرم کوشک🟣 خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی یادم نمی آید تو سنگر،چادر، خانه یا جای دیگری با هم رفته باشیم و او زودتر از من وارد شده باشد. حتی سعی می کرد جلوتر از من قدم برندارد. یک باربا هم می خواستیم برویم تو یک جلسه، پشت در اتاق که رسیدیم طبق معمول مرا فرستاد جلو و گفت «بفرما.» نرفتم تو به اش گفتم:«اول شما برو» لبخندی زد و گفت:«تو که می دونی من جلوتر از سید جایی وارد نمی شم.» به اعتراض گفتم: «حاج آقا این جا دیگه خوبیت نداره که من اول برم!» «برای چی؟» «ناسلامتی شما فرمانده هستی این جا هم که جبهه هست و بالاخره باید ابهت و پرستیژفرماندهی حفظ بشه.» مکثی کردم و زود ادامه دادم:« این که من جلوتربرم، پرستیژ شما رو پایین می آره.» خندید و به کنایه گفت:« اون پرستیژی که می خواد با بی احترامی به سادات باشه، می خوام اصلاً نباشه!» سید کاظم حسینی فرمانده ی کل سپاه آمده بودمنطقه ی ما، قبل از عملیات رمضان، ادامه دارد.... 🌷🌷🌷🌷🌷